4_5899813677627870170.mp3
469.8K
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_امام_جواد_ع
🔳 #سبک من علی مظلوم خانه نشینم
اشک عزا ریزد از دیده ی زهرا
واویلتا واویلا آه و واویلا
🔳واویلا واویلا واویلا
در غربت و تنهایی وکام عطشان
کشته شده یوسف شاه خراسان
🔳واویلا واویلا واویلا
براودرحجره رادیگرنبندید
مادراوآمده کمتربخندید
🔳واویلا واویلا واویلا
لحظه ی آخربودودست وپامیزد
بابای مظلوم خودراصدامیزد
🔳واویلا واویلا واویلا
یارهمه بی کسان یاورندارد
صورت بروی خاک حجره گذارد
🔳واویلا واویلا واویلا
اشفع لناعندالله ای گل زهرا
یا جوادالائمه ادرکنی مولا
🔳واویلا واویلا واویلا
(آقای محمد خرمفر)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1_1000158923.mp3
9.91M
#سلام
#مناجات
#مسمط
#شکستهدل
🎙: #کریمخانی
«چرا تو ای شکستهدل! خدا خدا نمیکنی
خدای چارهساز را، چرا صدا نمیکنی»
برای درد بیدوا، چرا دعا نمیکنی
بیا چو مرغ شب بخوان، ترانۀ خدا خدا
الا که نامهای سیه، به دست خالیات بود
سر شک تو نشانهای، ز خسته حالیات بود
دل شکسته شاهدِ شکستهبالیات بود
شکسته بال من بیا، سفر کنیم تا خدا
شبی بیا و تا سحر به هر ستاره سر بزن
از این قفس به آسمان، کبوترانه پر بزن
به خاک عجز و بندگی، گلاب چشم تر بزن
شتاب کن که میخرد، سِرشکِ توبه را خدا
خدا به اشک نیمهشب، ثواب میدهد بیا
خدا به نالۀ سحر، جواب میدهد بیا
خدا براتِ دوری از عذاب میدهد بیا
بیا و آشتی کن ای دل رمیده با خدا
الا که بذر معرفت، به سینه کاشتی بیا
شبی که اشک حسرتی، به دیده داشتی بیا
بیا به درگه خدا، برای آشتی بیا
بیا که میخرد ز ما، طاعت بیریا خدا
بیا و شستوشو بده، ز دل غبار کینه را
چرا صفا نمیدهی، حریم پاک سینه را
چرا صدا نمیزنی، شهیدۀ مدینه را
به حرمت حبیبهاش، نظر کند به ما خدا
چرا به خیل عاشقان، تو اقتدا نمیکنی؟
چرا به یاد نینوا، چو نی، نوا نمیکنی
چرا به پای دل سفر به کربلا نمیکنی
حسین اگر رضا شود، شود ز ما رضا خدا
اگر که جام دیدهات، ز گریه لب به لب شود
اگر به رسم عاشقی، دلت خداطلب شود
سفینةالنجات ما، حسین تشنهلب شود
خداست با حسین ما، حسین ماست با خدا
📝 #محمدجواد_غفورزاده
.
#زمینه
#شهادت_امام_جواد
#امام_جواد علیه السلام
#رضا_تاجیک ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
لحظه لحظه توی زندگیم
میرم به قربانت یا جواد
من نوکر هستم و تو امیر
دستم به دامانت یا جواد ۲
مگه تو میذاری که غم بمونه / به روی دل امام رضاییا
می دونم که آخرش منم میشم / عاقبت به خیر از این گداییا
آقای مایی - دین و دنیای مایی
تو برطرف کننده ی غمهای مایی
تنها نه اینکه - تو تولای مایی
خوش غیرتی و راز تبرای مایی
یا جواد ابن الرضا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دردامو می شمرم یک به یک
درمونات از دردام بیشتره
می دونم می گیری دستامو
امیدم به فردام بیشتره ۲
تو هم آقایی و آقازاده ای / که به دستت حاجتام روا شده
خیلیا میگن که با یک نظرت / دلشون راهی کربلا شده
شور و شعورم - با تو من غرق نورم
هستم کنار مضجع تو گرچه دورم
آروم جونم - ای امام جوونم
با تو مومن به فلسفه ظهورم
یا جواد ابن الرضا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
امشب من کم کم حس می کنم
که بوی حزن و ماتم میاد
ماه دلدادگی، عاشقی
داره ماه محرم میاد ۲
با تو به ماه محرم می رسیم / هستیم عمریه به زیر دِین تو
همه ی امید زندگیمونه / جمله ی "فروا الی الحسین" تو
آقای عالم - می زنه با تو قلبم
دست همه داده پدر تو یه پرچم
ای جان جانان - علی اکبر سلطان
می گیرم از تو روزی هشت محرم
یا جواد ابن الرضا ۴
.
👇
﷽
#امام_جواد(ع) گریز به امام حسین _گریز به ابالفضل
🌴بـراخترِنهُمیـنامام،هـزاران صلوات
🌴برجلوۀ جودِحیِّ ســبحـان صلوات
🌴بر ابنِ رضا؛ تقی؛ بر آن حجتِ حق
🌴رخسـارِ جواد؛ ماهِ رخشان صلوات
(دعای_فرج)
السَّلامُ علیکَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، اَیهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ، یا سَیدَنا وَمَوْلینا، اِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِک اِلَى اللَّهِ، وَقَدَّمْناک بَینَ یدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ...
🥀نوایآبآب ازنایمردیخسته می آید
🥀صدایالعطشازحجرهٔدربسته می آید
🥀به ام الفضل گویک لحظه ساکت شو
🥀زِجنتفاطمهباپهلویبشکسته می آید
🌾گفت....
🥀کس ندارد خبر ازحال دلم بجزخدا
🥀حجره بسته شده قتلگه ابنُ الرضا
🥀درمیان سینهام نمانده دیگر نفسی
🥀هرچهگویم تشنهام آبمنمیدهد کسی
💦بمیرم برای مظلومیتت آقا جان ...یا جوادالائمه... بمیرم برای غریبی ات آقا ...
◾️دو تا از ائمه ما خیلی غریب اند، حتی تو خونشون هم یار و محرم. نداشتند..
یکی امام حسن مجتبی(علیه السلام) و یکی هم امام جواد(علیه السلام) ...
(این دو امام بزرگوار توسط همسرانشون مسموم شدند و به شهادت رسیدند)
آه امروز برای غربت امام جواد ع گریه کنید ناله کنیم...
همون آقایی که تو جوانی تو سن 25 سالگی به شهادت رسید...
یا امام رضا ...آقا جان...تو رو به جان جوادت قسم می دهیم ...
به جوونی ما رحم کن ...
دست ما رو تو این دوره وانفسا بگیر...
(روایت امام جواد روزه بود ام فضل با آب مسموم از حضرت پذیرایی کرد) بعد از مسمومیت...ام الفضل نانجیب درب خانه را به روی حضرت بست ...
امام جواد از شدت مسمومیت به خودش می پیچید، هی ناله می زد جگرم می سوزه... هی مادرش فاطمه رو صدا می زد..
صدا می زد یا زهرا(س)...
شما هم صدا بزنید یا زهرا(س)...
◾️اما ام فضل دستور داد، زنان و کنیزان کف بزنند، هلهله کنند تا صدای جوادالائمه رو کسی نشنود...
آه بمیرم امام جواد در غربت و مظلومیت جان سپرد...
اما کار به همین جا ختم نشد، اون زن ملعونه دستور داد بدن مبارک امام جواد(ع) رو بالای پشت بام ببرند...
سه روز و سه شب جنازه بروی پشت بام بود... روزها مردم یه صحنه ای رو می دیدند با تعجب می گفتند چیه... چه خبره اونجا.. یه دسته ای از کبوترها میان بالای پشت بام بال زنان می ایستند...
انگار سایه انداختند ..
آره می اومدند سایه بروی جسم پاک آقا جوادالائمه. می انداختند...
(بعداً همه فهمیدند چه خبره )
◾️آخ اوندن بدن مطهر امام جواد رو بردند با احترام کنار بدن جدش امام موسی کاظم (علیه السلام) بهن خاک سپردند...)
◾️اینجا یه بدن سه روز و سه شب بروی پشت بام بود...
کبوترها سایه انداختند...
اما بدن جدش غریبش حسین فاطمه... سه شبانه روز روی خاکهای گرم کربلا ...
ای حسین... حسین...
◾️روضه هرکی رو بخونیم آخرش می رسه به روضه امام حسین(ع) حسین...آخ حسین حسین حسین
💦زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
😭
💦 خار و خاشاک زمین محفل و ماوای تو نیست
😭
💦من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را
💦از چه بگرفتی کنون بالای نی منزل حسین
🌾اما اما اما...
🌾اما آی دلای کربلایی...
بدن نازنین جد غریبش حسین(ع) بی سر میون قتلگاه افتاده...
یه وقت اون ملعون صدا زد کیا حاضرند بدن ها رو با اسب پایمال کنند...
راوی میگه ده نامرد داوطلب شدند، نعل تازه به سُم اسبها زدند ...
🥀بدن جگر گوشه فاطمه زیر سم اسبها تکه تکه شد، کاری کردند که وقتی عمه سادات اومد تو گودی قتلگاه بدن برادرو نشناخت...
هی این طرف و آن طرف رو نگاه می کرد...
یه وقت چشمش افتاد به یک جسم بی سر، متعجبانه نگاه کرد.... یه وقت ناله زد.....
🌾أأنت اخی؟
🌾آیا تو حسین منی ...
🌾آیا تو عزیز برادر منی..
🥀کی می رود ز یادم
🥀گودال پر زخون بود
🥀رگهای حنجر تو
🥀از گردنت برون بود
🥀آن سینه شکسته
🥀کی می رود ز یادم
🥀بر حلق خون فشانت
🥀با گریه بوسه دادم
🥀کی می رود زیادم
🥀لبخند آخر تو
🥀در پیش دیدگانم
🥀بریده شد سر تو
🥀ای بی کفن برادر
🥀بر حال من نظاره
🥀جان می دهم به یاد
🥀آن جسم پاره پاره
چند دقیقه ای هم دلمونو روانه کنیم درخونه باب الحوائج قمر بنی هاشم👇
امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل
امروز مریض دارابگن یا ابالفضل
مشکل دارابگن یا ابالفضل
✨آخ همه دار و ندارم را بگیرید
✨ولی عباس را از من نگیرید
⬅️ بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل
.
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
دفن شد آفتاب با لَحَدی
حُجره اش بود خانهی ابدی
مُشتِ دیوار خورد بر سر او
روی پیشانی اش نشسته رَدی
نا ندارد نفسنفس بزند
ناتوان مانده..،یا علی مددی!
باغبان را خبر کنید از طوس
سوخت سروی در آتش حسدی
به عمویش حسن کشیده چِقَدر
جگرِ پاره اش شده سندی
خِیرِ عالم اسیر شَرها شد
دور او پُر شد از زنان بدی
تا زمین خورد،گفت: وا اُمّاه...
دومی ضربه زد..،عجب لگدی!
مَحرَمَش هم شریکِ قتلش بود...
پیش او نیست هیچ معتمدی
این حسین است..،تشنه افتاده
کاسهآبی نمی دهد اَحَدی
پدرش وقت پا کشیدن نیست
تا که او را صدا کند: ولدی!
هتک حرمت به جسم او کردند
بُرده او را غلام نابلدی
خوبیِ پشتبام در این است
سُمِّ مرکب نمی خورد جسدی
نَعل ، تحت فشارها ، خم شد
تن عریانِ شاه درهم شد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
____________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
باز در کارم گره افتاد «یا باب المراد»
می زنم نام تو را فریاد «یا باب المراد»
در گرفتاری و بیماری و سختی و بلا
خوشترین دم ، بهترین اوراد «یا باب المراد»
جدّ تو باب الحوائج ، بابِ تو باب الکرم
تو جوادی وارث اجداد «یا باب المراد»
تو جوادی از شب میلاد ای دریای جود
ما گدا هستیم مادر زاد «یا باب المراد»
(با توسل بر تو هر بی خانه ای شد خانه دار
تا قیامت خانه ات آباد «یا باب المراد»)
آبرویش میرود هر کس گدایی میکند
من گدایی آبرویم داد «یا باب المراد»
گفته بابایت کسی را دست خالی رد نکن
جان بابایت نما امداد «یا باب المراد»
جای خنده اشک جاری بود از چشم رضا
بر غریبیات شب میلاد «یا باب المراد»
مثل مظلوم مدینه مقتلت شد خانه ات
ای غریب دوم بغداد «یا باب المراد»
یاور بیچاره ها یارت تورا بیچاره کرد
ای به ام الفضل لعنت باد «یا باب المراد»
تو که دربِ خانه ات وا بود بر روی همه
در به رویت بست از بیداد «یا باب المراد»
میزدی تو دست و پا و دست میزد قاتلت
کس نشد مثل تو دشمن شاد «یا باب المراد»
سر نهادی روی خاک اما کجا مثل حسین
پیکرت در زیر پا افتاد «یا باب المراد»
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
____________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
.
پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست
خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست
گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی
جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست
حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛
موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست
بر تنت آرامش بال کبوترهاست و
زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست
زیر نعل هیچ اسبی نیستی، با این حساب؛
موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست
سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست
روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست
خانهات اما خدا را شکر در آرامش است
پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست
زینبی دیگر نداری و نمیبیند دگر
هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال، نیست
وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود
ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست
🔸شاعر:
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
شمع حیات از گوشههای بسترش رفت
لب تشنه بود و آب و تاب از حنجرش رفت
پشت سرش رقاصه ها کل میکشیدند
هر بار اشک از گوشه چشم ترش رفت
نفرین به ام الفضل با آن خندههایش
هر بار با طعنه کنار همسرش رفت
دیوار و در میدید و لعنت میفرستاد
بر آنکه با هیزم سراغ مادرش رفت
از چهار سو مشتی کنیز او را کشیدند
با هلهله با رقص جسم اطهرش رفت
از تیزی این پله صورت در امان نیست
با کشمکش تا بام خانه پیکرش رفت
گرچه سه روز افتاد زیر نور خورشید
اما کنار او کبوتر با پرش رفت
وای از غریبی که میان یک بیابان
غارت که شد انگشت با انگشترش رفت
بازار ،کوچه ،مجلس می ، شام ،کوفه
از هر مسیری نیز رد شد خواهرش رفت
🔸شاعر:
#حسین_قربانچه
____________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
جواد آل فاطمه ، که جود بوده عادتش
فدای این کرامت و ، فدای این سیادتش
گریست حضرت رضا ، براو شب ولادتش
به بی کسی و غربت و ، تشنگی و شهادتش
بود اگرچه روضه اش ، مثل غریب کربلا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
زد به دلش چه آتشی ، همسر بی وفای او
کسی نبود تا کشد ، به سوی قبله پای او
رضا کجاست جرعه ای ، بیاورد برای او
اگر چه مثل جدّ خود ، شد العطش نوای او
حجره غم فزا کجا ، گودیِ (قتلگا) کربلا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
غریب بود و هیچ کس ، لحظه آخرش نبود
زسوز زهر و تشنگی ، رمق به پیکرش نبود
ولی چه خوب شد دگر ، به حجره خواهرش نبود
موقع دست و پا زدن ، پیش برادرش نبود
به پیش خواهرش دگر ، نشد سرش زتن جدا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
کسی که دست التجا ، ملک زند به دامنش
روا نبود عاقبت ، رو بزند به دشمنش
خنده کنند عده ای ، به وقت جان سپردنش
دلش اگرچه پاره شد ، زخم نداشت بر تنش
کسی نزد به جسم او ، نیزه و خنجر و عصا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
کار غریبیاش ببین تا به کجا کشیده
تنش به بام با چه زجری و بلا کشیده شد
بی خبرم ولی به روی دستها کشیده شد
چرا دوباره روضه ام ، به کربلا کشیده شد
امان زنعل تازه و ، امان زسمّ اسبها
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
سه روز بود پیکرش ، در آفتاب بی امان
جمع شدند دور او ، کبوتران آسمان
شدند سایه تنِ ، مطهر امامشان
فدای کشته ای شوم ، تنش نداشت سایبان
نذاشتند خواهرش ، کشد روی تنش عبا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
زروی بام بر زمین ، فتادنش روا نبود
شکر خدا که عضو عضوِ او زهم جدا نبود
جای کفن تنش دگر ، میان بوریا نبود...
مگر حسین بی کفن ، عزیز مصطفی نبود
مگر کفن به کربلا ، نبود غیر بوریا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
🔸شاعر:
#مسلم_حسینی
____________________________
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸امام جواد علیهالسلام در لحظات آخر عمر شریفشان با لبِتشنه و بدنی مسموم، رو به کربلا نمودند و صدا زدند: «السلامُ علیکَ یا اَباعبداللهِ»
در نَقلی اینگونه آمده است:
وقتی که سمّ در بدن مبارک حضرت جوادالائمه علیهالسلام اثر کرد،
📋 اِرتَعَشَتْ یَدُهُ و تَغَیَّرَ لَونُهُ و تَقَطَّعَتْ اَمعاؤُهُ. صارَ یَشعُرُ کَانَّمَا یُقَطَّعُ بِالسَّکاکینِ.
▪️دست مبارکش میلرزید، رنگش عوض شده بود و امعاء و احشاء او چنان پاره پاره شده بود که گویا کسی با تیغ آنها را تکه تکه کرده است!
📋 سَنَدَ ظَهرَهُ اِلیٰ الْحائِطِ عَطشانٌ فَیُنادِی جَدَّهُ الْحسینِ سَلامُ اللهِ علیهِ
▪️به دیوار تکیه داده بود و با لب تشنه جدش حسین علیهالسلام را صدا میزد.
📋 ثُمَّ صارَ یَتَمایَلُ یُمنَةً و یُسرَیٰ مِن اَثَرِ ذٰلِکَ السَّمِ اِلیٰ اَن هَویٰ عَلیٰ الْاَرضِ
▪️ تعادلش را در اثر آن زهر، از دست داده بود و به راست و چپ، تاب میخورد تا اینکه بر زمین افتاد.
📋 و صَعِدَ اِلیٰ سَطحِ الدَّارِ و هو یَضطَرِبُ اِضطِراباً شَدیداً اِلیٰ اَن نادیٰ بِضعیفِ صَوتِهِ «السلامُ علیکَ یا اَباعبداللهِ» و مازالَ کذلک حَتّیٰ قَضَیٰ نَحبَهُ
▪️ در حالی که در آشفتگی شدید به سر میبرد، خودش را به پشت بام خانه رساند و با صدای ضعیف ندا داد:
«السلامُ علیکَ یا اَباعبداللهِ»
و همین ذکر را بر لب داشت تا اینکه به شهادت رسید.
📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۱
✍ لب تشنه ز عمق جگرش میگفت:آه
میسوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد وِرد لبش لحظهی آخر، ناگاه
لا یَومَ کیَومکَ ابا عبدالله ...
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸 خواستند جنازه مطهر امام جواد علیهالسلام را به زیر نور آفتاب گذارند؛ اما کبوترها سایبان آن جسم مطهر شدند...
در نَقلی آمده است:
🥀 جنازه مطهر امام جواد علیهالسلام را در بالای بام خانه، سه روز در زیر آفتاب گذاشتند؛ اما کبوترها جمع شدند و بالهای خود را چون سایبانی پهن نمودند تا نور آفتاب بر بدن مبارک آن حضرت نتابد.
📚انوار الشهادة؛ ص۴۱۵
✍ آه یا جوادالائمه...
ای کاش این کبوترها، غروب عاشورا بر جسم مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا نیز، سایبان میشدند... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم که «مقاتل» نوشتهاند:
🥀 وقتیکه بنیاسد بعد از سه روز آمدند و وضع اجساد مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا را دیدند، بزرگ آنان گفت:
📋 كيفَ يكونُ لَكم دَفنُهم و مٰا فيكم مَنْ يَعرفُ مَن هٰذا و مَن هٰذا؟!
▪️چگونه ما میتوانیم آن ها را دفن کنیم؟! ما از کجا میدانیم که هر جسد از آن کیست؟!
📋 و هُمْ كما تَرَونَ جُثَثٌ بِلا رُؤوسٍ، قَد غَيّرَتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ
▪️خودتان هم میبینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و نور خورشید، وضعشان پریشان کرده و تغییر داده است.
📚مقتل الحسین علیهالسلام؛ بحرالعلوم ، ص۴۶۶
📝 مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم
روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم
قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم
سالها با جگر پاره چنین سر دادیم:
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند
گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند
خواهری نیست که خون از لب او پاک کند
اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است
خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است
مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است
وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است
از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است
پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است
نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد
قطرهای آب به این تشنۀ مغموم دهد
بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند
غصه را در دل محزون شده تکثیر کند
پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند
خواست او را وسط حجره زمینگیر کند
بی حیا بر جگر سوختهاش میخندید
با کنیزان جلوی حجرۀ او میرقصید
پسر شاه خراسان جگرش میسوزد
از غم زهر جفا چشم ترش میسوزد
دست و پا میزند و بال و پرش میسوزد
وسط حجره، تن شعلهورش میسوزد
باورم نیست که اینها به کمک برخیزند
آب را پیش نگاهش به زمین میریزند
خوبی بام به این است مصیبت نکشد
بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد
نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد
آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد
تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد
صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد
شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده
پیکرش در ته گودال لگدمال شده
بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده
شمر با خنجر خود وارد گودال شده ...
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸جنازه مطهر امام جواد علیهالسلام را از بالای بامِخانه بر زمین انداختند و پیشانیِ آن حضرت شکست...
در نقلی آمده است:
🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیهالسلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیهالسلام بروند؛
📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ
▪️و به آنها دستور داد که بر بام خانه روند و جسد مطهر امام علیهالسلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند.
📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ
▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیهالسلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست.
📚انوار الشهاده، ص۴۱۵
📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰
📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸
✍ آه یا جواد الائمه...
چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی میکشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت:
➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیهالسلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر میآمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیزهای بر پهلوی امام عليهالسلام زد،
📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیهالسلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ.
▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیهالسلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد.
📚لهوف ص۱۹۳
📝 ز دست خاتم پیغمبران نگین افتاد
که جسم پاک تو از بام بر زمین افتاد
از این غمت دل من رفت کربلا، دیدم
بلتد مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیهالسلام» بگو برایت آب بیاورد !
در نقلی آمده است:
🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیهالسلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیهالسلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّالفضل» ملعونه، از امام جواد علیهالسلام باردار نشد، کینهها و حسادتهای او روز به روز نسبت به امام جواد علیهالسلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعلهور تر میشد.
🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیهالسلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیهالسلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت میرسد، در را بر روی امام علیهالسلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست.
📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً
▪️در حالی که امام علیهالسلام ندای «واعطشاه» سر میداد و آب طلب مینمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیهالسلام میگفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیهالسلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند!
📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸مُشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی | هر زمان که روضهی جانسوزِ مادر داشتی ...
عبدالله بن رزين گوید:
🥀 من مجاور مدینه الرسول صلیاللهعلیهوآله بودم، و امام جواد علیهالسلام را میدیدم که هر روز ظهر به مسجد میآمد و در صحن پیاده میشد و به طرف قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میرفت و بر او سلام میکرد.
📋 و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة علیهاالسلام وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي
▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بر میگشت و کفشهایش را بیرون میآورد و میایستاد و نماز میخواند.
📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵
📌 زكریا بن آدم گوید:
📋 إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ
▪️خدمت امام رضا علیهالسلام نشسته بودم كه امام جواد علیهالسلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیهالسلام دست هایش را بر زمین کوبید و سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت.
🔖امام رضا علیهالسلام به ایشان فرمود:
📋 بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ
▪️جانم فدایت! چرا فکرت طولانی شده است؟
🔖 امام جواد علیهالسلام فرمود:
📜 فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً
👈 به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آوردند، مىاندیشم.
به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج میکنم و به آتش میکشم و خاکسترشان را به باد میدهم و به دریا میریزم.
📋 فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ
▪️در این هنگام، امام رضا علیهالسلام او را در آغوش كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به راستى كه تو لایق امامت هستى!
📚دلائل الامامه، ص۴۰
✍ از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی
بین چشمت، چشمهای از حوضِ کوثر داشتی
مشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی
هر زمان که روضهی جانسوزِ مادر داشتی
در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود
محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی
روزگارت میگذشت و غصههایت کم نشد
بر دلت غم روی غمهای مکرر داشتی
بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود
لااقل در خانهات ای کاش، سنگر داشتی
خانه آزادیست؛ وقتی شهر، زندان میشود
تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی
روی خاکِ حجرهات مظلوم، گیر آوردنت
در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی
همسرت میریخت، روی خاکِ حجره آب را
لحظهای که جای لبها دیدهای تر داشتی
تشنه جان دادی دَم آخر شبیه جدّ خود
مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟!
قتلگاهت خانهات شد؛ همسرت هم قاتلت
حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
#امام_جواد_علیه_السلام
#مصیبت_عطش
🩸 لعنت به شمر و امّالفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لبتشنه در گودالِ قتلگاه و یک لبتشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد...
در نَقلی آمده است:
🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیهالسلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّالفضل ملعونه در را به روی امام علیهالسلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد.
🥀 در خانه کنیزکی صدای نالههای تشنگیِ إمام علیهالسلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیهالسلام راه افتاد؛ اما امّالفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت.
📚منهاج البيان، ص١٨٢.
✍ آه یا جواد الائمه...
این مصیبت، دل را به همان ساعتی میکشاند که هلال بن نافع گوید:
🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیهالسلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم.
متوجه شدم لبهای او تکان میخورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه میگوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که میگوید:
📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ
▪️با جرعهای آب بر پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله منّت گذارید!
📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ
▪️مرا جرعهای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است.
🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون میآید اما لباسش را جمع کرده است.
🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که میبری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله. گفت: ایهلال! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیهالسلام بیرون آورد و جلوی من گرفت...
📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲
✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر میکند
رفته رفته مرغ روحت را کبوتر میکند
گاه زهری در جگرها کار خنجر میکند
قلبها را پاره و جان را مکدّر میکند
در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد
مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد
مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد
تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد
آب همچون کربلا در خانهات نایاب شد
ذکر لبهایت «علی این تشنه را دریاب» شد
وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است
آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است
همچو بسمل! وای بر من، میزدی تو دست و پا
هلهله میکرد دشمن، میزدی تو دست و پا
در سرای خویش اصلاً، میزدی تو دست و پا
بشکند دستان آن زن، میزدی تو دست و پا
ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند
پیکرت را روی بام خانهات انداختند
سایهسار پیکرت، بال کبوترهای شهر
گریهکنهای غمت، چشمان مادرهای شهر
سینهزنهای شما دستان خواهرهای شهر
پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر
کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند
داغ یک سینهزنی در سینۀ افلاک ماند
#امام_جواد_علیه_السلام
#مصیبت_عطش #مصائب_گودال_قتلگاه
🩸 به نالهٔهای «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند...
در نَقلی آمده است:
🥀 وقتی که امّالفضل ملعونه، به إمام جواد علیهالسلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا میزند که جرعهای آب به من برسانید. امّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی میگفت:
📋 مُتْ عَطَشاً !
▪️از تشنگی بمیر...
📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸.
✍ آه یا جواد الائمه...
آن ملعونه در جواب نالههای عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزهای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 ... سیدالشهداء علیهالسلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر میداد و میفرمود:
📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنهام... تشنهام... به من جرعهای آب دهید!
📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمیگرفت.
برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام ج۲ ص۲۵۸
✍ حجره شلوغ است و کسی هم در نمیآید
دیگر تن تو از پس سَم بر نمیآید
از جعده بدتر امفضل است و کنیزانش
از این همه زن ، یک مسلمان در نمیآید
جان کندنت را ذره ذره دید در حجره
این زن دلش آمد ، دل کافر نمیآید
از تشنگی چشمت سیاهی میرود اما
با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمیآید
آنقدر بی حالی که در بین مناجاتت
مانده نفس در سینه ، بالاتر نمیآید
مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق
شکر خدا بالا سرت خواهر نمیآید
اینها که چیزی نیست، جای شکر دارد که
اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید
کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است
چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید
بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد ...
پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید
کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست
در این میان حرفی هم از معجر نمیآید
#امام_جواد_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
🩸سفارش إمام جواد علیهالسلام به یک روضهخوان: «هم برای من روضه بخوان؛ هم برای پدرم»
شخصی به نام ابوطالب قمی گوید:
برای إمام جواد علیهالسّلام نامه نوشتم که اجازه میفرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام مرثیهسرایی کنم؟ إمام جواد علیهالسلام در جواب نامه به من نوشتند:
📋 انْدُبْنِی وَ انْدُبْ أَبِی.
▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم.
📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰
✍ مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم
روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم
قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم
سالها با جگر پاره چنین سر دادیم:
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند
گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند
خواهری نیست که خون از لب او پاک کند
اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است
خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است
مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است
وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است
از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است
پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است
نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد
قطرهای آب به این تشنۀ مغموم دهد
بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند
غصه را در دل محزون شده تکثیر کند
پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند
خواست او را وسط حجره زمینگیر کند
بی حیا بر جگر سوختهاش میخندید
با کنیزان جلوی حجرۀ او میرقصید
پسر شاه خراسان جگرش میسوزد
از غم زهر جفا چشم ترش میسوزد
دست و پا میزند و بال و پرش میسوزد
وسط حجره، تن شعلهورش میسوزد
باورم نیست که اینها به کمک برخیزند
آب را پیش نگاهش به زمین میریزند
خوبی بام به این است مصیبت نکشد
بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد
نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد
آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد
تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد
صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد
شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده
پیکرش در ته گودال لگدمال شده
بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده
شمر با خنجر خود وارد گودال شده ...
#امام_جواد_علیهالسلام_شهادت
پشت در با جگری سوخته تب میکردی
دست و پا میزدی و آب طلب میکردی
گوشۀ حجره، عطش فاتحهاش را میخواند
اشکهایت به نظر روضۀ سقا میخواند
همسرت جعده تباریست، بمیرم مظلوم!
مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم!
دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت
خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت
تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت
ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت
اجـرت کـشـتنتـان گـندم مرغـوب نشد
پیـکـرت در تـه گـودال لگـدکـوب نشد
❇️ ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليهالسلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید
زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند
کف زدنهای کنیزان جگرت را سوزاند
بر سر بام عجب مرثیـه جانفـرسا بود
ســایـهبـان بـدنـت بـالِ کـبـوتـرهـا بـود
#امام_جواد_علیهالسلام_شهادت
در میان حجره جان میداد و یک یاور نداشت
غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت
آفتاب عـمر کـوتاهش نهان میشد ولی
آسمان دیدهاش جز اشک و خون اختر نداشت
بوی عطر غربت آمد از حریم حجرهاش
باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت
کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد
پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت
تا کـند رفـع عـطش آن لالـۀ بـاغ رضا
غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت
در دل دریای ماتم دست و پا میزد چو موج
زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت
خاک قبرش چون که میبخشد به عالم آبرو
هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت
❇️ بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليهالسلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید.
او میان حجره جان میداد و قاتل پشت در
پایکوبی کرد و شرم از روی پیغمبر نداشت
#امام_جواد_ع_شهادت
در عــالــم جــــود، جـــاودان است جواد
بر آل عـــلی، عــزیــز جـــان است جواد
یا فــــــــــاطمه! گریه کن به حال پسرت
جان داده به غربت و جوان است جواد
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
#امام_جواد_ع_شهادت
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اُردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اينجاست که بوی کربلا میآید
✍ #محمود_ژوليده
#امام_جواد_ع_شهادت
سلام بر تنِ بی احترام افتاده!
به ماهِ تشنهی بر پُشت بام افتاده
✍ #عباس_شاه_زیدی
#سیدالشهدا_علیهالسلام_شب_جمعه
۲
شب جمعه شده و دل به رهش بسپارم
شـکـــر حـق بـــاز هـــوایـی دیــار یــارم
رو سوی کرببلا با دل تنگ و خـونـیـن
از ره دور چـنـیـن عــرض ارادات دارم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلـسَّــلامُ عَـلـَـى الْحُـسَـیْـنِ
وَ عَلى عَـلِـىِّ بْـنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَــلـى اَوْلادِ الْــحُــسَـــیْـنِ
وَ عَلى اَصْـحـابِ الْحُـسَیْنِ
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۷ خرداد ۱۴۰۳
میلادی: Thursday - 06 June 2024
قمری: الخميس، 28 ذو القعدة 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️9 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️11 روز تا روز عرفه
▪️12 روز تا عید سعید قربان
▪️17 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
4_375760963535634590.ogg
284.3K
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسوز ای دل که مولایم فدا شد
زمین و آسمان ماتم سرا شد
بـزن بر سینه با صـد آه و ناله
شبِ قتل جواد ابن الرضا شد
فدایم من فدای او
گدایم من گدای او
بسوزم در عزای او
خدایا من نمانم زیر دِین او
دلم دارد هوای کاظمین او
آه واویلا واویلا واویلا (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ز دست خصم دون دل پر شراره
جگر از زهر کین شد پاره پاره
خبر کن حضرت موسی الرضا را
نمـاید بر جـواد خود نظاره
عزیز و جان زهـرا بود
میان حجـره تنها بود
به لبهایش این آوا بود
زدم پرپر به کنج حجره ی بسته
کجایی مـادرِ پهلـوی بشکسته
آه واویلا واویلا واویلا(2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بـزن نـالـه بـزن سینه بـرایش
که تا قسمت شود صحن و سرایش
چه خوش باشد اگر یک شب بخوانم
زیـارتنامـه در ایـوان طلایش
بر این در ما سر نهادیم
همه هستیِ خود دادیم
گـدای مـولا جوادیم
کبوتر شد دل ما در هوای او
بهشت ما بُوَد ایوان طلای او
آه واویلا واویلا واویلا(2)
.
|⇦•گدایم،گدای جواد الائمه...
#مدح و توسل به #امام_جواد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
به لطف خدای جوادالائمه
گدايم، گدای جوادالائمه
غريبم نخوانيد يا ايها النّاس
شدم آشنای جوادالائمه
رسيدم به آزادگي تا دلم شد
اسير ولای جوادالائمه
از آن صورت گندمين بوي گندم
گرفته هوای جوادالائمه
رضاي خداي امام رضا را
بجو در رضای جوادُالائمه
اگر عاشقي، هر نفَس مثل سايه
برو در قفای جواد الائمه
«گدایم، گدای جوادُالائمه..»
تو و جنّت و قصر و حور، آی زاهد
من و خاك پای جوادُالائمه
ملك در لباس كبوتر ميآيد
به ايوانْ طلای جوادُالائمه
نه تنها فلك، عرش هم تكيه داده
به گلدستههای جوادُالائمه
شميم دل انگيز مشهد ميآيد
ز صحن و سرای جوادُالائمه
در اين آخر ماه ذي القعده بايد
بسوزم برای جوادُالائمه
مرا بيمهام ميكند تا محرم
لباس عزای جوادُالائمه
«گدایم، گدای جوادالائمه..»
زنی بود و ظالم، و دف و پايكوبی
عطش بود و نای جوادُالائمه
درِ حجره را بستهاند، آه خانه
شده كربلای جوادُالائمه
بريده بريده، شكسته شكسته
ميآيد صدای جوادُالائمه
دمِ العطش شد، دم وا حسينا
عوض شد نوای جوادُالائمه
شبيه حسين، آه آبش ندادند
صدا زد، بميرم جوابش ندادند
كنيزان شنيدند، آهش بلند است
جوابي به حال خرابش ندادند
اگر منع كردند، از شرب آبش
ولي جا به بزم شرابش ندادند
تنش را رها بر روي بام كردند
ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند
دَم آن همه كفترِ باوفا گرم
كه تحـويل بر آفتابش ندادند
تنش از سر بام در كوچه افتاد
ولي نعلها پيچ و تابش ندادند
دگر سنگها بغض خود را نشانِ
گُلِ روی از خون خضابش ندادند
زمانی كه تشييع شد، رهگذرهـا
عذابي به عاليـجنابش ندادند
ولی آه، در گودی قتلگاهی
غروبی، غريبی پس از بیسپاهی
تنش زير سُم ستوران رها شد
به بغض علی يكصد و ده هجا شد
همين كه سرش رفت روی سَنانها
نشستند در موج خون آسمانها
در آمد ز عمق جگر، آهِ زنها
كه در بين گودال میگفت تنها
زنی قد خميده، بُنیَّ بُنیَّ
گل سر بريده، بُنیَّ بُنیَّ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
sher.mp3
23.84M
|⇦•گدایم، گدای جواد الائمه...
#مدح_امام_جواد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه