eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
308 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یاصاحب الزمان گره از کار دل وا می‌شد ای کاش برای دیدنت ای حضرت اشک دو چشمانم چو دریا می‌شد ای کاش سحرگاهی به یمن مقدم تو سرای ما مصفا می‌شد ای کاش وجود زخمی و آلوده ی من به پیش پای تو پا می‌شد ای کاش دل غمدیده و پر درد ما هم به دست تو مداوا می‌شد ای کاش میان زمره ی چشم انتظاران ز زحمت نام ما جا می‌شد ای کاش دل آواره‌ام در زیر پایت شبیه خاک صحرا می‌شد ای کاش مسیر وصل ما هم چو شهیدان به سوی آسمان ها می‌شد ای کاش دم آخر تن صد پاره ی ما غبار راه زهرا می‌شد ای کاش دل نامحرم ما محرم آن غریبی‌های مولا می‌شد ای کاش پس از چنیدن و چند صد سال گریه دگر دستان او وا می شد ای کاش به برق ذولفقاری خاک خورده غرور شیعه معنا می‌شد ای کاش مزار مخفی یاس مدینه به دستان تو پیدا می شد ای کاش غرور چادر خاکی کجایی عزیز فاطمه پس کی میایی
یا صاحب الزمان ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید ببخش توبه تکراری ام زیاد شده بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم به زحمت او بدهکاری ام زیاد شده به چشم خلق گناه است گریه کردن ما چه خوب شد که گنه کاری ام زیاد شده ز درد روضه دگر شب نمی برد خوابم شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده صدای یا ابتایش به گوش می آید دلم شکستنی است ، زاری ام زیاد شده کسی که صاحب اشک است لشکر زهراست به لطف فاطمه یاری ام زیاد شده قسم به غیرت حیدر زدند زهرا را به این دلیل عزاداری ام زیاد شده به فضه گفت دعا کن دگر بمیرم من که زحمت من و بیماری ام زیاد شده به هیچ مرهمی این زخم هم نمی آید هزینه های نگه داری ام زیاد شده حلال کن چقدر خون پیرهن شستی لباسهای پرستاری ام زیاد شده
از این که آقای منی بر خود بنازم باشد تماشایی مناجات دل من با نم نم گریه بود راز و نیازم شد خاکساری حریمت آبرویم خاک کف پای تو شد مهر نمازم محراب قلبم طاق ابروی تو باشد چشم انتظارت رو به صحرای حجازم خانه خرابم کرد این طوفان نفسم باید حریم تازه ای در دل بسازم خواهم ز حق بین دعای عهد هر صبح این جان ناقابل به راه تو ببازم با این که من محتاج الطاف تو هستم آقا کشیدی بارها در عشق نازم می ترسم آقا گر کنی خالی تو پشتم در جنگ با شیطان همه عشقم ببازم آشوب دل آرام می گیرد سحرها تا در میان با تو نهم اسرار و رازم از داغ آن سیلیِ ناحق مدینه آتش گرفته سینه در سوز و گدازم زهرا صدا می زد میان دود و آتش اَینَ غیاث المنتظر؟ ای چاره سازم!
👤 🎙 🥀 🏴 🔆جدید ۱۴۰۳🔆 این شب و روزا تمام وقت بی تابی روزها بیداری و شب ها نمی خوابی هی از این پلو به اون پهلو عزیز من گاه چون خورشید گاهی رنگ مهتابی خودم دیدم که پژمردگی به پیش من زمین خوردی «حلالم کن حلالم کن حلالم کن» دیدمت از دور غم دیده در این خانه خواستی تا موی زینب را کنی شانه دست تو بالا نمی آمد دلم خون شد وای از آن ضربه ها که خورده بر شانه چه با دستت ستم کرده که بازویت ورم کرده «حلالم کن حلالم کن حلالم کن» آمدی از کوچه بودی غرق غم خیلی روی تو دیدم ز کنج چادرت نیلی از حسن پرسیدم ای نور دلم چون شد زیر لب می گفت بابا مادرم سیلی دل و روحت ز غم شاکی لباس تو شده خاکی «حلالم کن حلالم کن حلالم کن» در هجوم خصم سرکشته دیدمت ای وای در میان دود و آتش دیدمت ای وای با تن مجروح و با پهلوی بشکسته با چهل تن کشاکش دیدمت ای وای تو افتادی من افتادم همان لحضه جان دادم « حلالم کن حلالم کن حلالم کن» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
4_5890837157324527192.mp3
15.56M
این شب و روزا تمام وقت بی تابی روزها بیداری و شب ها نمی خوابی
🩸این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر!؟ 🔖 آقا [مرحوم آیت الله بهجت] بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. 🔎 احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌هایشان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. 👈 بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📚 در خانه اگر کس است؛ ص۵٩ ✍️ «دلسوختگان»، از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا در مصائب حضرت زهرا و سیدالشهداء علیهماالسلام بسوزند و گریه کنند ... گویا غم مصائب اهلبیت علیهم‌السلام، دل و جان‌شان را در غالب اوقات درگیر کرده است ... {طوبیٰ لَهُم و حُسنُ مَآب} 📝 ما گوشه‌نشینان غم فاطمه هستیم محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است دل سوختهٔ عمر کم فاطمه هستیم
🩸من این مرد را می‌شناسم... او همان کسی‌است که درب خیبر را با یک ضربه از جا کَنْد... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه را كشان‌كشان براي بيعت با ابوبكر به مسجد می‌بردند، يك مرد يهودی كه آن وضع و حال را ديد، بی‌اختيار لب به تهليل و شهادت گشوده و مسلمان شد. 🥀 چون علت آن را پرسيدند،گفت: من اين شخص را می‌شناسم؛ او‌ همان كسی است كه وقتی در ميدان‌های جنگ ظاهر مي‌شد، دل رزم‌جويان را ذوب كرده و لرزه بر اندام‌شان می‌افكند؛ 🥀 او‌ همان كسی است كه قلعه‌های مستحكم خيبر را گشود و درب آهنين آن‌ را كه به وسيله چندين نفر باز و بسته مي‌شد، با يك تكان از جايگاهش كَند و به زمين انداخت. 🥀 اما حالا كه در برابر جنجال يك مُشت آشوبگر سكوت كرده، بی‌حكمت نيست و سكوت او براي حفظ دين اوست و اگر اين دين حقيقت نداشت او در برابر اين اهانت‌ها صبر و تحمل نمي‌كرد؛ اينست كه حق‌بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم. 📚علی کیست؟!،کمپانی،ص۲۵۵ ✍ علی: آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامردها در خانه‌اش بستند دستش را دهانِ صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر، نازِ شَستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه‌ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟! تصور کن، خرابه خانه‌ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این‌ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را!
🔰 گفتگوی امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیها و وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها به ایشان... ▪️حضرت فاطمه سلام الله علیها به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: ▪️یَا ابْنَ عَمِّ إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنِّی لَا أَرَی مَا بِی إِلَّا أَنَّنِی لَاحِقٌ بِأَبِی سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی ➖«ای پسر عمو! اجل من فرا رسیده. من هر لحظه خود را به حالی می‌بینم که دارم به پدرم ملحق می‌شوم. می‌خواهم درباره مطالبی که در قلب خود دارم به تو وصیت کنم.» ▪️قَالَ لَهَا عَلِیٌّ علیه السلام أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ الله فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ ➖حضرت علی علیه السّلام فرمودند: «ای دختر پیغمبر! هر وصیتی که دوست داری بکن.» سپس حضرت امیر بالای سر حضرت زهرا نشست و دستور داد افرادی که در اتاق بودند خارج شدند. ▪️ثُمَّ قَالَتْ یَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی؟ ➖آنگاه حضرت فاطمه فرمودند: «پسرعمو جان! آیا در این مدتی که تو با من معاشرت داشتی، دروغ و خیانت و مخالفتی از من دیدی؟» ▪️فَقَالَ علیه السلام مَعَاذَ الله أَنْتِ أَعْلَمُ بِالله وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَی وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ الله مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخَالَفَتِی قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ وَ تَفَقُّدُکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ الله جَدِّدْتِ عَلَیَّ مُصِیبَةَ رَسُولِ الله وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکِ وَ فَقْدُکِ فَإِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ الله مُصِیبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِیَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ➖حضرت امیر علیه السّلام فرمودند: «ابدا! پناه به خدا می‌برم! تو به وجود خدا داناتر، نیکوکارتر، پرهیزکارتر، گرامی تر و از خدا خائف تر از آنی که من تو را به دلیل مخالفت کردن با خویش سرزنش کنم. حقا که جدایی و فقدان تو برای من بسیار ناگوار است، ولی چه باید کرد، چاره ای نیست. به خدا قسم که تو مصیبت پیامبر خدا را برای من تجدید کردی. حقا که وفات و فقدان تو برای من بسیار سنگین و بزرگ است. إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. به خدا قسم که این مصیبت دردناک ترین و غصه دارترین مصیبت هاست که هیچ تسلیت و تعزیتی جبران آن را نمی کند و جانشین آن نخواهد شد.» ▪️ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَی رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَی صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تجدنی فِیهَا أَمْضِی کَمَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَی أَمْرِی ➖ سپس حضرت علی و زهرا علیهما السّلام ساعتی گریستند. آنگاه حضرت امیر سر مبارک فاطمه اطهر را برداشت و به سینه خود گذاشت و به آن بانو فرمود: «هر وصیتی که داری بکن، زیرا من هر دستوری را که تو صادر کنی اجرا می‌کنم و امر تو را بر امر خودم مقدم می‌دارم.» ➖سپس حضرت فاطمه فرمودند: «ای پسر عموی پیغمبر! خدا تو را بهترین جزا عطا کند. من اولا به تو وصیت می‌کنم که بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج کنی، زیرا او برای فرزندانم نظیر خودم خواهد بود و مردان چاره ای جز ازدواج کردن ندارند.» ➖سپس فاطمه اطهر به حضرت امیر گفتند: «ای پسر عمو! من به تو وصیت می‌کنم که تابوتی برایم تهیه کنی، زیرا دیدم که ملائکه شکل و شمایل آن تابوت را به من نشان دادند.» امیرالمؤمنین فرمود: «اوصاف آن تابوت را برای من شرح بده. » حضرت زهرا مشخصات آن را شرح داد و علی علیه السّلام بر اساس آن تابوتی تدارک دید. آن تابوت اولین تابوتی بود که در روی زمین ساخته شد کسی قبلا نظیر آن را ندیده بود و بعدا هم ساخته نشد. ▪️ثُمَّ قَالَتْ أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسُولِ الله وَ لَا تَتْرُکُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ ➖فاطمه اطهر پس از این اتفاق رو به حضرت امیر کرد و گفت: «مبادا احدی از این گروهی که در حق من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، برای تشییع جنازه‌ام حاضر شوند! زیرا آنها دشمن من و دشمن رسول خدایند. مبادا بگذاری هیچ یک از آنان و پیروانشان بر جنازه‌ام نماز بخوانند! مرا شبانه و زمانی که چشم همگان به خواب فرو رفته دفن کن.» ▪️ثُمَّ تُوُفِّیَتْ صَلَوَاتُ الله عَلَیْهَا وَ عَلَی أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا... ➖پس از این وصیت بود که فاطمه اطهر صلوات خدا بر او و پدرش و شوهرش و فرزندانش باد، از دنیا رفت.... 📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۹۱
🩸روز محشر، تمام انبیاء، ملائکه و مؤمنین همراه با ضجّه‌های حضرت زهرا بر سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیهما» گریه می‌کنند ... در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 🥀 زمانی که روز قیامت فرا می‌رسد، قبّه‌ای از نور برای فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر پا خواهد شد. 📋 وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام رَأْسُهُ فِی یَدِهِ ▪️و سیدالشهداء علیه‌السلام در حالی که سر بریده خود را در دست گرفته، جلو می‌آید. 📋 فَإِذَا رَأَتْهُ شَهَقَتْ شَهْقَةً لَا یَبْقَی فِی الْجَمْعِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَی لَهَا ▪️وقتی‌که چشمان مبارک فاطمه زهرا به سیدالشهداء علیهماالسّلام می‌افتد، ضجه‌ای زده و آنچنان گریه می‌کند که تمام ملائکه، تمام پیامبران و تمام مؤمنینی که در محشر حاضرند، با ضجّه‌های صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها، به گریه می‌افتند... 📚ثواب الاعمال، ص۲۵۸ 📚بحارالانوار،ج۴۳، ص۲۲۱ ✍ مادرت گفت بُنیَّ دل ما ریخت به‌هم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله ... 🩸اهانت‌هایی از جانب «اولی» که چه بسا زخمش دردناک‌تر از تازیانه‌های «دومی» است ... 🔖 به حکم روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که فرمود: 📋 ضَرْبُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السِّنَانِ. ▪️ضربت و زخم زبان شدیدتر از ضربت شمشیر و نیزه است.(۱) 🖇 بخش عظیم و دردناکی از مصائب صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها ناظر به اهانت‌های زبانی اصحاب سقیفه به آن حضرت است. 📄 بعد از ایراد خطبه فدکیه، ملعون «اولی» بر فراز منبر رفت و اهانتی را به صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها نمود که به فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام:«اگر تا روز قیامت بر روی پا ایستاده و به درگاه الهی، «اولی» و «دوّمی» را لعنت کنیم، بازهم کوتاهی کرده‌ایم.»(۲) 📉 آن نانجبیب بعد از آنکه _ العیاذبالله, العیاذبالله, العیاذبالله _ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را به «روباه» و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به «دُم روباه» تشبیه کرد، دهان نحسش را باز کرد و گفت: 📋 يَسْتَعِينُونَ بِالضَّعَفَةِ وَ يَسْتَنْصِرُونَ بِالنِّسَاءِ كَأُمِّ طِحَالٍ أَحَبَّ أَهْلُهَا إِلَیْهَا الْبَغْیَ... (۳) ▪️از محضر امام زمان «ارواحنافداه» شرم دارم که این اهانت را ترجمه کنم...😭 خدا عذاب «اولی» را مضاعف بگرداند! ✍ اللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً یَسْتَغِیثُ مِنْهُ أَهْلُ النَّارِ ... 📚(۱)جامع الأخبار،ص۲۳۷ 📚(۲)کتاب سُلیم،ص۱۴۷ 📚(۲)بحارالانوار ج۳۰ ص۳۲۱ 📚(۳)بحارالانوار ج۲۹ ص۳۲۶ 📚(۳)شرح نهج البلاغه،ابن ابى‌الحديد،ج۱۶، ص۲۱۴
4_5958418167079373668.mp3
8.73M
۩ پادکست ۩ توسل‌ به‌ حضرت‌ زهرا ۩ ایام فاطمیه ۩ حاج مهدی رسولی ۩ استـاد مسعـود عـالـی .
پیامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: وقتی خدا بهشت را آفريد ، آن‌ را از نور وجه خويش خلق كرد. بعد آن را گرفته به‌ سوى ما افكند. يک سوم آن نور به من رسيد ، يک سوم به فاطمه سلام الله علیها، يک سوم ديگر به على علیه‌السلام و خاندان او رسید ... از آن‌ نور به هركس که چيزى تابيده شده‌باشد به ولايت آل محمد علیهم‌ السلام راه پيدا می‌ كند هركس از آن‌ نور به او نرسيده‌ باشد از ولايت خاندان ما گمراه مى شود. .
🔴می‌دونستید دانشمند شهید محسن فخری زاده ، کربلا نرفته بود؟! ▪️ ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن، ولی بخاطر محدودیت‌های امنیتی که داشت نمی‌تونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود. ▪️ یک بار به حاج قاسم گفته بود امکانش هست، اینقدر تو عراق نفوذ داری، من تا حالا حرم امام حسین (علیه السلام) نرفتم یه بار برم و بیام.. ▪️حاج قاسم بهش گفته بود : محال نیست ، اما من موافق نیستم. چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جاتو پر کنه !!!!! ✍(روایت حاج حسین کاجی از شهید گرانقدر فخری زاده)