eitaa logo
ذاکرین آل الله
274 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
{ شب وصل است و تبِ دلبری جانان است } { ساغر وصل لبالب به لب مستان است } { در نظر بازیشان اهل نظر حیران است } { گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است } { چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { « یارب این بوی خوش از روضة جان می آید ؟ } { یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید ؟ » } { « یارب این نور صفات از چه مکان می آید ؟ » } { « عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید ! » } { یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است ؟ } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { « چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید ؟ } { « چه صفیر است که دل بال زنان می آید ؟ » } { چه پیامی است ؟ چرا موج گمان می آید ؟ } { چه شکار است ؟ چرا بانگ کمان می آید ؟ } { چه فضائی است ؟ چرا تیر قضا پران است ؟ } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { گوش تا گوش ، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست } { شاه بنشسته ، بر او حلقة یاران الست } { « پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست » } { چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست } { خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود } { « مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود » } { « عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود » } { « خم می بود که خون در دل و پا در گل بود » } { ساغر سرخ شهادت به کف مستان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { این حسین است که عالم همه دیوانة اوست } { او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست } { شرف میکده از مستی پیمانة اوست } { هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست } { حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { قل هوالله بزاید زلبش ، رمز احد } { لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد } { این تمنا ز احد در دل او رفته زحد: } { می وصلی بچشان – تا در زندان ابد } { بشکنم – از خم وحدت که چنین جوشان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند : } { « چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند » } { « فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند » } { که نماندست ره عشق مگر گامی چند } { در بلائیم ولی عشق بلا گردان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { امشب است آنکه « ملایک در میخانه زدند } { گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند » } { « با من راه نشین باده مستانه زدند » } { « قرعه فال به نام من دیوانه زدند » } { یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { هان که گوی فلک صدق به چوگان من است } { ساحت کون و مکان عرصه میدان من است } { دیدة فتح ابد عاشق جولان من است } { هر چه در عالم امر است به فرمان من است } { پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { « هان و هان ناقة حقیم » مجوئید حیَل } { «تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل » } { « پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل ؟ » } { « کار حق کن فیکون است نه موقوف علل » } { بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم } { « قطع این مرحله با مرغ سلیمان » بکنم } { حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم } { « آنچه استاد ازل گفت بکن » ، آن بکنم } { عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع } ##### ادامه👇
{ گفت عباس که : من از سر جان برخیزم } { از « سر جان و جهان دست فشان برخیزم » } { « از سر خواجگی کون و مکان برخیزم » } { من « ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم » } { این چه روح است و کرامت که در این یاران است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب } { « داشت اندیشه فردای یتیمان ، زینب » } { گفتی از یادِ پریشانی طفلان ، زینب } { داشت آن شب همه گیسوی پریشان ، زینب » } { این چه خوابی است که در خوابگه شیران است ؟ } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { ظهر فردا ، قد رعنای حسین است کمان } { باز جوید شه بی یار ز عباس نشان } { ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان } { « که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان » } { قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند : } { صبر از این بیش ندارم ، چکنم تا کی و چند ؟ } { جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند } { بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند } { دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { « او سلیمان زمان است که خاتم با اوست » } { « سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست » } { نفس « همت پاکان دو عالم با اوست » } { زخم شمشیر و سنان چیست ؟ « که مرهم با اوست » } { پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است ؟ } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان } { در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان } { پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان } { « که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان ؟ » } { جگر رود فرات از تف او سوزان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } * { که دربانی میخانه فراوان کرده است } { نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است } { اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است } { چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است } { در دل حادثه مجموعِ پریشانان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع } ##### { یارب این شام سیه را به جلالی دریاب } { بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب } { «تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب» } { جشن دامادی جان را به جمالی دریاب } { که عروسِ شرف از شوق حنابندان است } { امشبی را شه دین در حرمش مهمان است } { ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است } { مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
🏴 اشعار ======================== تا زمین را تیره دید و آسمان را تار دید خون‌جاری‌خدا از عرش بر هامون چکید داغ اکبر زخم‌کاری بود بر قلب حسین از کمان حرمله تیری سه‌شعبه هم رسید نیزه این قدِ کمان را قدکمانی‌تر نکن آخر او بعد پسر، داغ برادر هم چشید آن‌قدر زخم تن از زخم جگر پیشی گرفت شاه عالم لحظه آخر چو بسمل می‌پرید از حرم تا قتلگاهش را دوید اما چه‌سود شمر ملعون زودتر از خواهرش زینب رسید کند بوده خنجرش، نه، احتمالا مست بود پیکرش را پشت و رو کرد، از قفا سر را برید 🔸شاعر: ===========================
🏴 اشعار ======================== پسر مرتضی خداحافظ نوه‌ی مصطفی خداحافظ  برو ای نازنین برادر من در پناه خدا، خداحافظ ای به قربان صورت ماهت ای به قربان عُمرکوتاهت برو دست خدا به همراهت تشنه‌ی کربلا خداحافظ بعد تو زینب است و داغ سفر داغ انگشت و داغ انگشتر داغ گهواره‌ی علی اصغر ای به غم مبتلا خداحافظ بعد تو زینب است و روی کبود بعد تو زینب است و آتش و دود بعد تو زینب است و چشم یهود وارث انبیا خداحافظ زینت شانه‌های پیغمبر آخرین یادگاری مادر بعد تو زینب است و این لشکر سرور سرجدا خداحافظ برو ای آسمان خریدارت برو ای اولیا عزادارت برو دست علی نگهدارت ای شفیع جزا خداحافظ 🔸شاعر: ===========================
🏴 اشعار ======================= اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد ذکر لب تمام حرم آه،آه شد پشت و پناهِ عالمیان،بی پناه شد با زور نیزه وارد آن قتلگاه شد... بالای گود..،چکمه‌ی یک بددهن رسید "وَ الشِّمرُ جالسٌ..،نفس مادرش بُرید" حلقوم خشک و نیزه ی تیز و سنان مست... سرنیزه ای بلند شد و خواهری نشست شیخ قبیله بند دل عرش را گسست آنقدر پشت‌هم به سرش زد..،عصا شکست پیری که دیده راه به جایی نمی برد آمد ادای تشنگی اش را در آورد ای لعنتی نزن به پری که شکسته است پنجه نکش به دسته‌ی زلفی که بسته است بس کن..،تمام پیکرش از هم گسسته است آهسته پشت و روش کن ای شمر..،خسته است در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید ده اسب سمت گودی گودال می دوید آن بی حیا که نقشه برای تنش کشید ای کاش نعل تازه به ذهنش نمی رسید فریاد استخوان تنش را خدا شنید تا عرش سوزِ ضجّه ی این آه پخش شد هرجای دشت تکّه ای از شاه پخش شد عمامه را یکی به روی خاک دید و برد تسبیح را یکی که به سمتش دوید و برد دستار را یکی سر فرصت بُرید و برد کهنه لباس مادر او را کشید و برد زشت است..،فکر حُرمت این مرد را کنید عریان نمی شود تن او را رها کنید 🔸شاعر: ==========================
🏴 اشعار ======================== آن روز بر تو آسمان هم گریه می کرد عیوق بلکه کهکشان هم گریه می کرد بر جسم زیر آفتابت ای برادر حیوان به زیر سایه بان هم گریه می کرد باید به خوشحالی ز تو می برد خاتم می رفت اما ساربان هم گریه می کرد ای برکت نانِ همه ، با ملک ری هم گندم به آب دیده ، نان هم گریه می کرد یوم علی صدر النبی ای من بمیرم بر سینه ات تیر و کمان هم گریه می کرد شلاق ها اشک حرم را در نیاورد تو گریه کردی ، کاروان هم گریه می کرد تر گشت چوب خیزران از خون و از اشک چونکه برایت خیزران هم گریه می کرد 🔸شاعر: ===========================
🏴 اشعار ======================== رسید قصه به سر،هر سری که بود افتاد دوباره ماه به چشمان ِشب ،کبود افتاد دوباره سیلی نامردها به صورتِ گل شمیم ِعطر ِحسینی به روی عود افتاد چقدر سر که به تیزی نیزه ها تن داد چقدر دل که به سر نیزه ی حسود افتاد چه آتشی که بر اندوه مادران رقصید چه خار ها که به پاهای غنچه زود افتاد نه ابر بود و نه باران نه هق هق ِ آبی هزار خون ِگلو در دهانِ رود افتاد هزار مرثیه گویای یک محرم نیست هزار مرثیه  از آه ِدل فرود  افتاد همیشه آتشِ عشقِ حسین(ع) سوزان است کلاف قافیه ام ناگهان به دود افتاد 🔸شاعر: ===========================
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[170] (1).mp3
21.75M
رفتی برادرت تنهاتر شد رفتی مُجیب عالم مضطر شد .در دل نخلستان تا که علم افتاد خواهرمان زینب بین حرم افتاد زجرِ شنیدن هلهله ها را آتش خنده ی حرمله ها را خواهرمان دیده به که گویم من دردم بی تو باید برگردم علمدار علمدار علمدار💔 ای نخل خشک خونین دستت کو ای ماه ام البنین دستت کو بی تو تک و تنها در دل این دشتم در پی دست تو روی زمین گشتم لحظه ی دیدن مشک دریده فرق شکسته و دست بریده قامت من خم شد . کمرم را خم کردی به لبم جان آوردی علمدار علمدار علمدار💔 مشک را آوردی تا پای جانت با دست و با کتف و با دندانت این چه بلایی بود بر سرمان آمد بهر تسلّایش مادرمان آمد . رفتی و تشنه تر از همه بودی تشنه دیدن فاطمه بودی فاطمه هم آمد آمد اما خیلی دیر دیده ات را بسته تیر علمدار علمدار علمدار💔
4_5848423904304958854.mp3
24.02M
چه رویی چه ماهی، چه نوری چه راهی چه شیری دلیری، چه امیرِ سپاهی ای ساقیِ لشکر حسین ای ثانیِ حیدر حسین ای تکیه گاه حرمِ نور آرامشِ خواهر حسین ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو چه غوقا شمیمی، چه ماه کریمی أخا یا ابالفضل، چه خطاب عظیمی ای جان به کف آمده به کف معیار آقایی و شرف سر حلقه‌ی حلقه‌ی وصال سرلشکر لشکر نجف ای شرافت مبتلای دست تو ای شفاعت خون بهای دست تو گره کور دلم را وا نکرد به خدا دستی سوای دست تو «ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو» چه دست شفیعی، چه خوان وسیعی چه لطف مدامی، چه امیرِ مطیعی ای منبع نور و نفحات شه زاده‌ی شاه عرسات ای رهنما در سفر عرش از عرشه‌ی کشتی نجات ای دو دنیا در ازای دست تو دل ما دولت سرای دست تو دست زهرا کرده از باقی سوا سینه‌زن‌ها را برای دست تو ای ساقیِ لشکر حسین ای ثانیِ حیدر حسین ای تکیه گاه حرمِ نور آرامشِ خواهر حسین ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو چه خشم مهیبی، چه مهر نجیبی چه خصم عدویی، چه حبیب حبیبی، (یا حبیبی) چه چشمی چه سحری، چه خشمی چه قهری چه بحر عمیقی، که رسیده به نهر نهر فرات و تبِ حرم سقایی صاحب علم ماهم همه تشنه‌ی توئیم به مادرت فاطمه قسم شده نازل آیه آیه دست تو روی سحرا ردّ پای دست تو فاطمه دیده در آن سحراحسین بوسه میزدبرکجای دست تو ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو
[WWW.FOTROS.IR]ma1401051108.mp3
31.7M
شبای پریشونی با چشمای بارونی مث چشمه ای اما بازم تشنه می مونی . برا اون که مرد مرداس حرمش شبیه دریاس علمش همیشه بالاس یا مولا یا مولا یا عباس . تو خونه ی کرمتم اباالفضل دیوونه ی حرمتم اباالفضل . بهونه ی کرم تو حسینه نشونی حرم تو حسینه . همه کس و کار منی علمدار ماه شب تار منی علمدار . وفامون اباالفضله صفامون اباالفضله . به اذن خود ارباب آقامون اباالفضله . پسر رشید مولاس سپر عزیز زهراس قمر تموم دنیاس یا مولا یا عیاس . ستاره شبای من ابالفضل همه نفسای من ابالفضل . تویی که حال دلم و میدونی تویی که پای عاشقا می مونی . میدونی که جای دیگه نمیرم آرزومه برای تو بمیرم . تو خونه ی کرمتم اباالفضل دیوونه ی حرمتم اباالفضل . بهونه ی کرم تو حسینه نشونی حرم تو حسینه . همه کس و کار منی علمدار ماه شب تار منی علمدار . دلی که گرفتاره نداره دیگه چاره کلید دل ارباب تو دست علمداره . لقبش امیر و سقاس آقای دلای شیداس یه نیگاش دوای درداس یا مولا یا عباس . سینه زن خواهرتم اباالفضل گدای برادرتم اباالفضل . همه آب و گل منی علمدار همه چی دل منی علمدار . دلی که شده دیوونه واویلا نوحه برا تو می خونه واویلا . تو خونه ی کرمتم اباالفضل دیوونه ی حرمتم اباالفضل . بهونه ی کرم تو حسینه نشونی حرم تو حسینه . همه کس و کار منی علمدار ماه شب تار منی علمدار
[WWW.FOTROS.IR]ma1401051505.mp3
20.89M
قمر آل الله سپر ثارالله پسر اسدالله فی امان الله با تو کویر دریا بی تو حسین تنها با تو حرم آروم بی تو حرم غوغا هنوز نرفته تموم بال و پرم ریخته هنوز نرفته غم دنیا تو دلم ریخته هنوز نرفته حرم آشوبه بهم ریخته بچّه هام سرگردون دست پر از میدون بیای ان شاءالله فی امان الله از صبح که هر خیمه چند تا شهید داده بعد از خدا دستات به ما امید داده هنوز نرفته یه لشکر فکر یه گهواره‌ان هنوز نرفته نگاه از ما برنمیدارن هنوز نرفته حسینو راحت نمیذارن بی کسی شد آوار توی این شام تار بی پناه شدم ای ماه فی امان الله تا خیمه ها عطر یاس کبود اومد وقتی عمود روی فرقت فرود اومد هنوز نرفته دارن میمیرن کبوترها هنوز نرفته دارن میترسن دخترها هنوز نرفته گره زد زینب به معجرها ای وای حسین با تو کویر دریا بی تو حسین تنها با تو حرم آروم بی تو حرم غوغا .
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[187].mp3
13.73M
ای یار ای یار ای یار عباس یابن الکرار عباس یابن الکرار سید و سرداری میر و سپه داری قمر بنی هاشم وَه چه علمداری ای یار ای یار ای یار عباس یا بن الکرار عباس یابن الکرار سید و سرداری میر و سپه داری قمر بنی هاشم وَه چه علمداری شهیدامون مریداتن دم آخر رو دستاتن شهیدامون مریداتن دم آخر رو دستاتن بیاد ای کاش همون دم که سر ما رم تو برداری ای یار ای یار ای یار عباس یابن الکرار عباس یابن الکرار سید و سرداری میر و سپه داری قمر بنی هاشم وَه چه علمداری عاشق و مواجم عشق تو شد تاجم عاشق و مواجم عشق تو شد تاجم ای همه خوبی من به تو محتاجم همه دردا دوا میشن همه حاجت روا میشن با دست تو تو اون دنیا حسینی ها سوا میشن ای یار ای یار ای یار عباس یا بن الکرار عباس یابن الکرار سید و سرداری میر و سپه داری قمر بنی هاشم وَه چه علمداری زلف محنّایی قوس اغثنایی زلف محنّایی قوس اغثنایی اوج معانی عالم معنایی اباالفضلی دلش دریاس اباالفضلی سرش بالاس صدای قلب ما اینه سلام الله علی العباس ای یار ای یار ای یار عباس یا بن الکرار عباس یابن الکرار سید و سرداری میر و سپه داری قمر بنی هاشم وَه چه علمداری ای یار ای یار ای یار عباس یابن الکرار عباس یابن الکرار سید و سرداری میر و سپه داری قمر بنی هاشم وَه چه علمداری اباالفضل اباالفضل اباالفضل اباالفضل .
Mahmoud Karimi - Ye Ghalb Mobtala To Sinast (128).mp3
6.26M
یه قلب مبتلا تو این سینه است مریضم و دوام ابالفضله سینه ما سینه زنا وقفه موقوفه آقام ابالفضله اون که چشیده طعم این عشق و غیر تو هیچ کس و نمیشناسه حک میشه روی سنگ قبرم این سینه زنه رایت العباسه سرم ماله ابالفضله دل تنگم دنبال ابالفضله دلم مدیون چشماته لبم مهمونه دریاته دله زینب دله زهرا اسیر قدر و بالاته ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل 🍃🍃🍃🍃 چه نعمتی بالاتر از این که گدای خونه علمدارم من از تو چیزی نمیخوام آقا من به تو تا ابد بدهکارم برای این گدا فقط این که با تو بمونه بهترین اجره هر شب من با تو شب قدره ذکر تو حتی مطلع الفجره شب قدرم ابالفضله چراغ نور قبرم ابالفضله شب قدرم ابالفضله چراغ نور قبرم ابالفضله ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل 🍃🍃🍃🍃 ارمنیا میان در خونت بس که تو دردا رو دوا کردی هر چی گره به کارمون افتاد با دستای بریده وا کردی فقط تویی که پرچمت قده پرچم شاه کربلا بالاست ما کی باشیم وقتی به تو ارباب میگه بنفسی انت یا عباس می نابم ابالفضله علمدار اربابم ابالفضله ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل 🍃🍃🍃🍃 وقتی ستون خیمه ها افتاد رفتی و موج علقمه خون شد شبیه چشم غرق در خونت دل حسین فاطمه خون شد تو رفته بودی و تک و تنها برادرت میون اون گودال حسین دست و پا زد و زینب رو تل زینبیه رفت از حال الا نوحوا الا نوحوا الا نوحوا الا نوحوا 🍃🍃🍃🍃 ألا نوحوا وضجوا بالبکاء على السبط الشهید بکربلاء الا نوحوا بسکب الدمع حزناً علیه وامزجوه بالدماء الا نوحوا الا نوحوا الا نوحوا الا نوحوا
Mahmood Karimi - Vaghe Jodaie Resid 128 (MusicTarin) (1).mp3
7.32M
وقت جدایی رسید باد مخالف وزید از شرر داغ تو پشت برادر خمید پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست فاطِمه در کربلاست علقمه در خون نشست (از جان خود سیرم ای خدا من بی او میمیرم ای خدا )۲ اهل حرَم، ناله کنان ،با مادرم تو هم رفتی، حالا که من،بی لشکرم (میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من)۲ اهل حرم بی قرار خسته و چشم انتظار ماه حرم در خسوف مانده در این شام تار (ای یل ام البنین گریه ی من را ببین من چه کنم تا که تو پا نکشی بر زمین)۲ دریای خون گشته علقمه دیدارت آمَده فاطمه در این غربت،سایه تو رفت از سرم تو هم رفتی،حالا که من بی لشکرم (میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من ۲) العطش کودکان هلهله دشمنان ولوله کاروان برلبم آورده جان وقت جسارت شده نوبت غارت شده خواهرت آماده بند اسارت شده جانم را آوردی بر لبم من فکرفردای حیدرم ای یاورم ، همسنگرم ،آب آورم تو هم رفتی، حالا که من بی لَشکرم میر و علمدارمن یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من ای یل ام البنین گریه من را ببین من چه کنم تا که تو پا نکشی بر زمین اهل حرم،ناله کنان،با مادرم تو هم رفتی،حالا که من،بی لشکرم میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من صلی الله علی الباکین علی الحسین
AUD-20220726-WA0027.mp3
4.78M
دشتی حضرت علی اصغر علیه السلام الا ای کودک شیرین زبونُم الا مادر مو داغِت را نبینُم لالایی کن ندارُم بهر تو شیر شدم از ناله های تو زمین گیر خدایا سهم او چند قطره آب است دلُم بهر علی اصغر کباب است گلوی نازکش شده پاره پاره بگوئید آسمون دیگر نباره بخواب آروم گُلِ ناخورده شیرُم من آخر از غمِ داغت میمیرُم لالا لالا گُلِ سرخ و سفیدُم شدی پرپر مو خیرت را ندیدُم الهی مادرت اصغر بمیره تنِ خونین تو در بر نگیره زِ بعدِ اصغرم آزاد شد آب ولی گهواره ی خالی دهم تاب بگو(هستی)که قلبم گشته صدچاک بخواند(پرویزی)با چشم نمناک
. شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر مظهر یزدان، که بُدى صاحب طبل و علم و بیرق و سَیف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگیر و جهانبخش و دگر نایب و سقا دید کاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان همه شان سینه زنان نوحه کنان موى پریشان دل بریان سوى عباس شتابان که عموجان چه شود جرعه آبى برسانى به لب سوختگان کز عطش آتش بگرفته گلوى ما *.....* (شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل) غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا. شه باوفا ابوالفضل،  صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. *....* پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل،        معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. *    *    * پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی او گوش فلک کر شد و رفتی به ثریا. شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. *    *    * پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. *    *    * پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. *    *    * پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها،  شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. *    *    * پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه، تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد  پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. *    *    * از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان             سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. .
124.9K
▪️نوحه شب عاشورا 👇 امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود امشب شهادت نامه... امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود امشب شهادت نامه... امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب شهادت نامه... امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود امشب شهادت نامه... امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود امشب شهادت نامه... امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان" فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود امشب شهادت نامه... ✍مرحوم چایچیان (حسان)
43559_1397628161127_235614.ogg
235.6K
▪️نوحه شب عاشورا 🎙سبک: چه سروی الله اکبر (مطیعی) شب آخر شد بیا بنشین خواهر من بیا بنشین نور هر دو چشم تر من بیا بنشین که رسیده وقت جدایی ای خواهر من رسیده نوبت که جان را سازم فدایی ای خواهر من تو نور چشم حسینی، تو مهتاب عالمینی تحمل کن خواهر زارم درد دوری که سهم تو گشته از دنیایت صبوری الوداع،خواهر زار و غمینم... بیا تا با تو وصیت گویم نگارم خزان گردد عصر فردا فصل بهارم ز بالای تل ببینی شمری نشسته رو سینه ی من مهیا شو رختی از غربت را کنی خواهر جان تو بر تن خدا حافظ جان خواهر روم بر دیدار مادر سلامت را می رسانم بر مادر خود سپارم دست تو طفلان و دختر خود الوداع،خواهر زار و غمینم... ✍وحید زحمتکش شهری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برافراشته شدن پرچم امام حسین (علیه‌السلام) در نیویورک 🔹 این کلیپ رو بفرستین برا امید دانا و دارو دستش که این روزا توهم برداشتن که دارن نور امام حسین(علیه‌السلام) رو خاموش میکنن! ✨حسین آرام جانم https://eitaa.com/Arbabhosyn ▪️ألـلـهم الحقني بالشهـداء▪️
متن روضه 1 🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است 🔸فردا زمین‌ کربلا، دریای خون است شب عاشوراست... شب مصیبت عظماست... 🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش 🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش امشب بگیم خدایا شکرت... یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی... بیایم در خانه حسین... نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه... امشب باید خوب عزاداری کنی... امشب باید بلند ناله بزنی... معلوم نیست سال بعد زنده باشیم... بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم... خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما... الان زیر خاک خوابیدن... آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و... فقط یک بار بگن حسین... آماده ای بریم کربلا بسم الله... 🔸امشب کند در خیمه زینب بی‌قراری 🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه... از امشب دیگه باید ما هم بگیم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل زینب برسه... دید صدای هلهله دشمن میاد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... قراره چه اتفاقی بیفته... ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم... الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... ایی وای.. ای وای.. 🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است 🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است 🔸مکن ای صبح طلوع جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی... تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید... دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم م میخواهی بری... منو تنها بگذاری... باورم نمیشه برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم... صبر کردم داداش... جلو چشمام مادرم پرپر شد... صبر کردم داداش... فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم... صبر کردم... تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم... الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین... چطوری منو تنها بگذاری... زینب بدون تو میمیره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا... زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی... بدونید من هنوز زنده ام ... خدایا حسین رفت میدان... زینب کبری... داخل خیمه.. تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه... دلش آروم میگیره... حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... میگه حسین...برادر... زینب به فدات حسین... چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... شاید خوشحال شده زینب... الحمدلله بردارم حسین برگشته... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند بی تاب شده زینب.. یاصاحب الزمان... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه.... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مورد حضرت عباس علیه السلام عقلمان نمیرسد که چه بگوییم، زیرا از عقول ما خارج است برای اینکه امام معصوم می‌ فرماید خدا عمویمان عباس را رحمت کند ، کـه بصیرتش نافذ بود. یـعنی چشم حضرت پرده را می‌ شکافت معصوم دیگر که امام زمانش باشد، اباعبدالله علیه‌السلام وقتی با برادر حرف میزد می‌ فرمود: بِنَفسی أنت، عباس جانم به قربانت امام زمان علیه‌ السلام یک تبسم به‌ روی آدم بکند آدم چه می شود؟ مجسم کنید که‌شما امام زمان علیه‌ السلام را نگاه کنید، و حضرت فقط بخندد ، همین ، دیگر هیچ ... تمام نسل شما خوشبخت می شود. آن‌وقت می‌دانید امام زمانِ حضرت قمر بنی‌ هاشم علیه‌السلام به او چه فرمود؟ جان من به قربانت روایات می‌ گویند‌: که مقام حضرت عباس علیه‌ السلام مقامی است که همه‌ی شهدا به آن غبطه می‌ خورند. وقتی آقایی اینطور باشد شما را به خدا عقل ما میرسد درباره او چیزی بگوییم؟ .
شدت دلبستگی قمر منیر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه‌السلام به‌برادرِ خود امام حسین علیه‌السلام تا آنجا بود که همیشه خودش را خدمتگزار امام می‌ دانست و برای اجرای فرمانهای امام همیشه پیش قدم بود این بدان دلیل بود که : پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند اَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَ علِیُّ بَابُها فَمَن اَرَادَ مَدِینَةَ فَلْیَأتِ البَابَ من شهر دانشم ، و علی علیه‌ السلام دروازه‌ ورود به آن است. هرکس خواهان‌ ورود به شهر دانش است، باید اول سراغ درِ آن برود. حضرت عباس علیه‌السلام هم‌ درب ورود به‌ شهر حسینی بود. مرحوم عـلامه طباطبایی ، از لسان مرحوم سید علی آقا قاضی فرمود: در هنگام کشف بر من‌ روشن شد که وجود مقدس اباعبداللّه علیه‌‌السلام مظهر رحمت کلیّه الهیه‌است و باب و پیش‌کار آن حضرت ، سقای کربلا، باب‌الحوائج الی‌اللّه ابوالفضل العباس است ... https://eitaa.com/Arbabhosyn
مهدی امید مایی منتظرم بیایی ذکرم شده شب وروز یابن الحسن کجایی یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی در رنج و در ملالم منتظر وصالم از لطف و جود و رحمت نظر نما به حالم یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی ای نور چشم زهرا مولا در انتظارم درلحظه لحظه عمرم بهر تو بیقرارم یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی تنهاو زارو خسته بایک دل شکسته سائل درگه تو منتظرت نشسته یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی آقا مرا صدا کن از رنج و غم رهاکن ای مهربان عالم برای من دعا کن یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی تنها تویی حبیبم به درد من، طبیبم خدا گواهه مهدی بدون تو غریبم یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی ماه محرم آمد تنگه دلم برایت ای نورچشم حیدر کرده دلم هوایت یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی از بس که با صفایی تنها امید مایی شب عزا و ماتم منتظرم بیایی یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی تو شمس عالمینی بر همه نور عینی تالحظه ی ظهورت گریه کن حسینی حسین حسین حسین جان(۲) هستم به تاب ودرتب جانم رسیده برلب افتاده ام به یاد غم حسین و زینب حسین حسین حسین جان ای نور چشم زهرا در شور و در نوایم امشب دوباره مهدی به یاد کربلایم حسین حسین حسین جان امشب دوباره یاد علی اکبرم من همچون حسین بیاد صد پاره پیکرم من حسین حسین حسین جان یابن الحسن بیاد علی اصغرم من یاد رباب و طفل بریده حنجرم من حسین حسین حسین جان یابن الحسن دوباره غربت نمودم احساس افتاده ام به یاد چشم و دو دست عباس حسین حسین حسین جان یابن الحسن بیاد وداع آخرم من رفتن بسوی میدان گریه ی خواهرم من حسین حسین حسین جان یابن الحسن زجدت حرمت دریده دشمن دویده سوی مقتل سرش بریده دشمن حسین حسین حسین جان بعداز شهادت او آتش زدند به خیمه به پیش چشم زینب سرش زدندبه نیزه حسین حسین حسین جان دشمن به کودکانش با تازیانه میزد به پیش چشم زینب چه ظالمانه میزد حسین حسین حسین جان 🖤🖤🖤🖤 .