عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی اللّه علیه و آله) فِي خُطْبَتِهِ:
أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ خَلَائِقِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؟ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ الْإِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ.
الكافي، ج2، ص 107
#حدیث
#الکافی
#رسول_الله
#امام_صادق
@Arshiv_Gholam
ﺁﻩ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻏﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﺑﺮ ﺗﻨﺶ ﺑﺎﻍ ﮔﻞ ﻻﻟﻪ ﻭ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﻣﺜﻞ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﭼﺎﺭ ﮐﻤﯽ ﺟﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻓﺮﻗﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﺑﺎﻻ ﺳﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﺯﺣﻤﺖ ﭼﮑﻤﻪ ﯼ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﯿﺪ
ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﻣﺎﻝ ﻧﺸﺪ ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺁﺧﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﻟﻄﻒ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ
ﻫﺮﭼﻪ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﭘﯿﺮﻫﻨﯽ ﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺍﺵ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﻭ ﻣﻌﺠﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻔﺖ ﮐﻔﻦ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ
ﭘﺎﺭﻩ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﺪ ﺍﮔﺮ، ﯾﮏ ﮐﻔﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﺍﯼ ﺑﺪﻥ ﺑﯽ ﮐﻔﻦ ﮐﺮب و بلا
ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﯾﻮﺳﻒ ﺑﯽ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﮐﺮب و بلا
"علی اکبر لطفیان"
#شعر
#روضه
#امام_کاظم
@Arshiv_Gholam
دیگر بس است زحمت عمّه نمی دهم
حتّی شده است منّت دیوار می کشم
بابا تحمّل نفسم مشکلم شده
از پهلویی که خورده زمین کار می کشم
با چوب خیزران پدرهای خود درست
پیشِ خرابه دخترکان گرم بازی اند
گهوارۀ علی، گلِ سر، کفش های من
بابا برایشان فقط أسباب بازی اند
از مجلسی که حرف کنیزی ما شنید
أحوال خواهرت چقدر ریخته بهم
باید مرتّبت کنم که نیزه نیست
رگ های حنجرت چقدر ریخته بهم
یک سنگ از میان دو نیزه عبور کرد
شکر خدا بجای سرت خورد بر سرم
جان رباب، شکر خدا سنگ دوّمی
جای سرِ پسرت خورد بر سرم
یک چند بار را که خود من شمرده ام
افتاده ای ز نیزه به روی زمینشان
جز نیزه دار همسفری داشتی مگر؟
بوی تو می دهد چقدر خورجینشان
پیشانی تو را که مداوا نکرده اند
قدری چکید خونِ جبینت به روی من
أنگشتر تو داشت و زد روی گونه ام
افتاد نقشِ رویِ نگینت به روی من
دندان شیری ام که شکست و سرم شکست
هر کس که دید روی مرا إشتباه کرد
عمّه به معجرم دو گره زد،کشیدنش
روی مرا کشیدن معجر سیاه کرد
ته مانده های گیسوی نازم تمام شد
در بین مشت پیر زنی گیر کرده است
لقمه به دست، حرمله می خورد نان ولی
با پشت دست، طفل تو را سیر کرده است
"حسن لطفی"
#شعر
#روضه
#حضرت_رقیه
@Arshiv_Gholam
مشکل اومانیسم با خداباوری نیست، بلکه مشکل آن با خدامحوری است.
استاد محمد نجفی
حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد، ص 106
#کتاب
#حکومت_اسلامی
#استاد_محمد_نجفی
@Arshiv_Gholam
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ وَ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ:
نِعْمَ الْجُرْعَةُ الْغَيْظُ لِمَنْ صَبَرَ عَلَيْهَا فَإِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمِنْ عَظِيمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ.
الكافي، ج2، ص 109
#حدیث
#الکافی
#امام_صادق
@Arshiv_Gholam
AUD-20201208-WA0009.mp3
11.6M
🎙توسّل و روضه شیخ أحمد فاضلی به جهت شفای حضرت علّامه مصباح یزدی (حفظه اللّه)🎙
#صوت
#مناجات_و_روضه
#شیخ_احمد_فاضلی
@Arshiv_Gholam
طبّ أمراض بدن واجب کفایی است؛ در حالی که طبّ أمراض روحی واجب عینی است.
آیت اللّه سیّد عبد اللّه شبّر
اخلاق، ص 24
#کتاب
#اخلاق
#آیت_الله_شبر
@Arshiv_Gholam
مقتل نوشت؛ آه، و یعنی تمام شد
یعنی که دور مادرمان إزدحام شد
یعنی رکوع پشت درش إمتداد یافت
یعنی شهید سجده به پای إمام شد
هر کس رسید روی تنش ردّ پا گذاشت
قتلش حلال گشت و نجاتش حرام شد
تنها به جرم این که دفاع از إمام کرد
محکوم ضربه های پر از إنتقام شد
این جای قصّه مادرمان حرف ها شنید
تا شد، شکست، درد شدیدش مدام شد
قنفذ به طعنه فاتحه ای خواند و خنده کرد
یعنی که کار کشتن زهرا تمام شد
"نیما نجّاری"
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (علیه السّلام) يَقُولُ:
لَا يَكُونُ الرَّجُلُ عَابِداً حَتَّى يَكُونَ حَلِيماً وَ إِنَّ الرَّجُلَ كَانَ إِذَا تَعَبَّدَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ لَمْ يُعَدَّ عَابِداً حَتَّى يَصْمُتَ قَبْلَ ذَلِكَ عَشْرَ سِنِينَ.
الكافي، ج2، ص 111
#حدیث
#الکافی
#امام_رضا
@Arshiv_Gholam
مقصود از إجبار در حکومت إسلامی این است که منکرات و گناهان در جامعه به عنوان جرم شناخته شده و در صورت إطّلاع مأموران حکومتی، ایشان موظّفند به مقدار توان، از بروز آن جلوگیری کنند. طبیعی است در این فرآیند، أفراد در انجام و ترک عمل إختیار دارند؛ هر چند با وجود کیفر و جریمه، أنگیزه کمتری برای انجام عمل پیدا می کنند.
استاد محمد نجفی
حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد، ص 109
#کتاب
#حکومت_اسلامی
#استاد_محمد_نجفی
@Arshiv_Gholam
عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السّلام) يَقُولُ:
إِنَّمَا شِيعَتُنَا الْخُرْسُ.
حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْخَشَّابِ عَنِ ابْنِ بَقَّاحٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ كَانَ الْمَسِيحُ (علیه السّلام) يَقُولُ:
لَا تُكْثِرُوا الْكَلَامَ فِي غَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ الَّذِينَ يُكْثِرُونَ الْكَلَامَ فِي غَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ قَاسِيَةٌ قُلُوبُهُمْ وَ لَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ.
الكافي، ج2، ص 113 و 114
#حدیث
#الکافی
#امام_باقر
#امام_صادق
@Arshiv_Gholam
شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد
کوچه در آتش و خون داشت جهنّم می شد
"باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را"
روضه مکشوف تر از آن چه شنیدم می شد
بین دیوار و در إنگار زنی جان می داد
جان به لب از غم او عالم و آدم می شد
لاأقل کاش دل أبر برایش می سوخت
بلکه از آتش پیراهن او کم می شد
زن در این برزخ پر زخم چه رنجی دیده است؟
بیست سالش نشده داشت قدش خم می شد
تا زمین خورد صدا کرد "علی چیزی نیست"
شیشه ای بود که صد قسمت مبهم می شد
آن طرف مَرد، سکوتش چِقَدر فریاد است
روضه جان سوز تر از غربت او هم می شد؟
میخ، کوتاه بیا، همسرم از پا افتاد
میخ هر لحظه در این عزم، مصمّم می شد
غنچه دارد گل من تیغ نزن بی إنصاف
حیف، بابا شدنم داشت مسلّم می شد
ناگهان چشم قلم تار شد و بعد از آن
کربلا بود که در ذهن مجسّم می شد
کوچه در هیأت گودال در آمد آن گاه
بارش نیزه و شمشیر دمادم می شد
أشک خواهر وسط هلهله طوفانی بود
أشک و لبخند در این فاجعه توأم می شد
سیبِ سرخی به سر شاخه ی نیزه گل کرد
داشت أوضاع جهان یکسره در هم می شد
که قلم از نفس افتاد، نگاهش خون شد
دفتر شعر پر از واژه ی شبنم می شد
کاش همراه غزل محفل أشکی هم بود
روضه خوان، مقتل خونین مقرّم می شد
"علی اکبر لطیفیان"
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
#امام_حسین
@Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚖کسانی که دم از مذاکره با آمریکا می زنند یا الفبای سیاست را بلد نیستند یا الفبای غیرت را بلد نیستند.⚖
"نائب المهدی امام خامنه ای (حفظه اللّه)"
#فیلم
#سخنرانی
#مذاکره_با_آمریکا
#سید_علی_خامنه_ای
#رهبر
@Arshiv_Gholam
بسیاری از أوقات یک إجبار، منشأ خیرات زیادی می گردد...أساساً این روش در تربیت انسان صحیح نیست که به فرد إجازه دهیم هر رفتار بدی را إنتخاب کرده و آن را انجام دهد؛ بلکه صحیح آن است که در بعضی شرایط، به او إجازه إرتکاب بعضی کارها را نداده تا او آرام آرام متوجّه إشکال خود گردد و مسیر صحیح را إنتخاب کند؛ مانند این که کودکان را به إجبار از آتش دور می کنند.
استاد محمد نجفی
حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد، ص 110 و 111
#کتاب
#حکومت_اسلامی
#استاد_محمد_نجفی
@Arshiv_Gholam
با رفتنت خالی مکن دور و برم را
پاشیده تر از این مگردان لشگرم را
ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو
در خاک بگذارند نیم دیگرم را
بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت
از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را
باور نمی کردم که روزی پیش چشمم
از پا بیندازد غلافی همسرم را
تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را
هر شب حسن در خواب می گوید مغیره
دست از سرش بردار کشتی مادرم را
دیروز اگر در پیش طفلانم حرم سوخت
فردا بسوزانند با طفلان حرم را
از کربلا دیشب صدایی را شنیدم
انگار طفلی گفت عمّه معجرم را
"محسن عرب خالقی"
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَفْصٍ الْعُوسِيِّ الْكُوفِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی اللّه علیه وآله):
مَا أَعَزَّ اللَّهُ بِجَهْلٍ قَطُّ وَ لَا أَذَلَّ بِحِلْمٍ قَطُّ.
الكافي، ج2، ص 112
#حدیث
#الکافی
#رسول_الله
#امام_صادق
@Arshiv_Gholam
زیارت عاشورا_نسخه مرحوم قاضی ره_توحید تشیّع.pdf
80.8K
📜"زیارت عاشوراء" نسخه معروف مرحوم حضرت آیت اللّه قاضی طباطبایی (رحمه اللّه)📜
#حدیث
#زیارت_عاشورا
#آیت_الله_قاضی
@Arshiv_Gholam
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی اللّه علیه وآله):
مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ؛
ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام):
خَالِطُوا الْأَبْرَارَ سِرّاً وَ خَالِطُوا الْفُجَّارَ جِهَاراً وَ لَا تَمِيلُوا عَلَيْهِمْ فَيَظْلِمُوكُمْ، فَإِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ مِنْ ذَوِي الدِّينِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ يُقَالَ [لَهُ] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ.
الكافي، ج2، ص 117
#حدیث
#الکافی
#رسول_الله
#امام_صادق
@Arshiv_Gholam
دل که سرگردان شود عاشق به صحراء می رود
سرزنش ها می برد با خویش هرجا می رود
در پی یوسف نرفتن نیست رسم عاشقی
هر چه می خواهی بگو أمّا زلیخا می رود
نام او وقتی که می آید به إستقبال اوست
زودتر از ما صدای ناله ی ما می رود
ما دو روزی بیشتر مهمان دنیا نیستیم
هر کدام از ما نرفت امروز فردا می رود
گاه با إحسان گدای خانه را رد می کند
هر که زر می خواهد از این جا از این جا می رود
دیر یا زود آخرش گریه به مقصد می رسد
قطره را هرجا بریزی سمت دریا می رود
در نزول گریه ام دیدم صعود خویش را
أشک چون پائین می آید روح بالا می رود
وقت وصل او نباید وقت را از دست داد
هر زمان مجنون تعلّل کرد لیلا می رود
آن شبی که سوختم از وصل تو دریافتم
که چرا پروانه سوی شمع تنها می رود
پیکرم را عاقبت یک گوشه پیدا می کنی
هر که عاشق می شود تنها ز دنیا می رود
"علی اکبر لطیفیان"
#شعر
#مناجات
#عاشقانه
@Arshiv_Gholam
جامعه إسلامی همان طور که وظیفه دارد مانع از آزادی هایی شود که به دنیای مردم ضربه می زند، همین طور وظیفه دارد مانع آزادی هایی شود که به آخرت مردم ضربه می زند.
استاد محمد نجفی
حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد، ص 112
#کتاب
#حکومت_اسلامی
#استاد_محمد_نجفی
@Arshiv_Gholam
ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن مجموعه آیات و روایات، سخنی را به دین نسبت دهیم و یا نمی توانیم به پاره ای از دین پایبند بوده و پاره ای دیگر را کنار بگذاریم و در فهم دین به آن بی توجّه باشیم. عمده ترین إشکال أفراد روشن فکری که پیرامون دین سخن می گویند، این است که از یک گزاره دینی بدون طی مراحل پیچیده إستنباط به یک معرفت دینی می رسند و به تعبیر دیگر دست به خام خواری می زنند. به همین دلیل، غالباً به بیراهه می روند.
استاد محمد نجفی
حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد، ص 115
#کتاب
#حکومت_اسلامی
#استاد_محمد_نجفی
@Arshiv_Gholam
عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ:
مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْرُ.
الكافي، ج2، ص 119
#حدیث
#الکافی
#امام_صادق
@Arshiv_Gholam
آهسته أسباب سفر را جمع کردی
آثار آن بی بال و پر را جمع کردی
آن دستمالی که به سر می بست بی بی
تصویرِ زردِ دردِ سر را جمع کردی
تا که یتیمان یاد مادر کم بیفتند
جز چادرِ او، بیشتر را جمع کردی
بردی به إیوان و تکاندی چادرش را
جا پایِ آن چندین نفر را جمع کردی
دیوار را شستی به تنهایی علی جان
خاکستر مانده زِ در را جمع کردی
با تکّه های چوبِ مانده از همان در
نان پختی و أسبابِ شر را جمع کردی
کج کرده ای یک یک سرِ مسمارها را
از خانه أسباب خطر را جمع کردی
"وحید محمدی"
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam