کاشکی پشت در منـو صدا می کرد
در خونه رو نسوختـه وا می کـرد
کاشکی قبـل از اینکه قنفذ برسه
دستشـو از شال من جـدا می کرد
همـه چی در نظـرم آتیـش گرفـت
به خـدا چشـم تـرم آتیـش گرفـت
در خونـه رو یـه بـار آتـش زدن
ولی صدبـار جیگـرم آتیش گرفت
یادمه داشتم می افتـادم نذاشت
تو دلم حتـّی یه ذرّه غـم نذاشـت
رو به قبلـه شد کـه رو به راه بشـم
فاطمـه هیچی برا من کـم نذاشـت
یادمـه کـه شالمـو گرفتـه بود
راه اشک و نالمو گرفته بـود
یادمه بال خودش شکسته بود
ولی زیـر بالمـو گرفته بـود
حالا اونکه دست به دیـواره منـم
اونکـه درد داره و بیداره منـم
دستم از خجالتت بر نیومد
این وسـط اونکـه بدهـکاره منـم
یادمـه چطـور به خونـم سر زدن
دستشون پـُر بـود و با پا در زدن
چهار نفـر روی سرم ریختـه بـودن
ولی زهرامـو چهل نفـر زدن
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السّلام):
🔹إِيَّاكُمْ وَ الْمِرَاءَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا يُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَى الْإِخْوَانِ وَ يَنْبُتُ عَلَيْهِمَا النِّفَاقُ.
أمير المؤمنين (عليه السّلام) فرمود:
🔸از مجادله و ستيزه بپرهيزيد كه دل هاى دوستان و برادران را بيمار كنند و نفاق رويانند (زيرا سلامتى دل به صفا و صميميت است و بيماريش به كينه و اندوه و پريشانى خاطر كه از مجادله و ستيزه برخيزد و دوستان را با يكديگر دو رو كند).
📜الكافي، ج2، ص 300
#حدیث
#الکافی
#امام_علی
#امام_صادق
@Arshiv_Gholam
هيچ وقت أصلاً كلمه يأس را در ذهنتان وارد نكنيد كه اين از جنود شيطان است. يأس از جنود شيطان است؛ يعنى، شيطان القاء مىكند در شما...الآن وضع كشور ما از وضع زمان پيغمبر اسلام (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) همه چيزش بهتر است، آن وقت حتّى نداشتند كه بخورند. آن كسى كه مىخواهد جنگ كند يك خرما را مىدادند به او، مىگذاشت تو دهانش و باز درمىآورد و به ديگرى مىداد «1» و...اين طورى اسلام را رساندند. آقا، اسلامى كه اين طورى به ما رسيده، از صدر اسلام اين طور اين ها جان فشانى كردند و اسلام را رساندند به ما، خوب ما هم بايد بكنيم اين كارها را.
امام خمینی (رحمه اللّه)
صحيفه امام، ج15، ص 102
#کتاب
#صحیفه_امام
#امام_خمینی
@Arshiv_Gholam
میل پریدن هست أمّا بال و پر نه
هر آنچه می خواهی بگو أمّا بپر نه
حالا که بعد از چند روزی پیش مایی
دیگر به جان عمّه ام حرف سفر نه
یا نه اگر میل سفر داری دوباره
باشد برو أمّا بدون همسفر نه
با این کبودی های زیر چشم هایم
خیلی شبیه مادرت هستم مگر نه
از گیسوان خاکیم تا که ببافی
یک چیز هایی مانده أمّا، آنقدر نه
دیشب که گیسویم به دست باد افتاد
گفتم بکش باشد ولی از پشت سر نه
"علی اکبر لطیفیان"
#شعر
#روضه
#حضرت_رقیه
@Arshiv_Gholam
در میان جمعم أمّا باز غربت میکشم
جُرم من این است که بار محبّت میکشم
من همین در کُنج عُزْلَت آخرش میبینمت
دودمان هجر را بعدش به عُزْلَت میکشم
من به جُرم عاشقی هر شب ملامت میشوم
من به جُرم عاشقی هر شب ملالت میکشم
با محبّت میکِشی و با محبّت میکُشی
هرچه دارم میکشم از این محبّت میکشم
هم میآیم پیش تو هم پیش تو میآورم
هم عبادت میکنم هم به عبادت میکشم
هرچهام، دارم در این خانه خدمت میکنم
هرکهام، دارم در این خانه زحمت میکشم
گریه کنهای تو آقایند، آقای منند
خاک پاشان را به دیده عین تربت میکشم
یک دلی بشکن ز من تا گریهی سیری کنم
ورنه بعد روضهات تا صبح حسرت میکشم
آبرویم را بگیر و گریههایم را نگیر
گریهام وقتی نمیگیرد خجالت میکشم
سمت روضه آمدن طیِّ طریقت کردن است
وقتِ مُردن هم خودم را سمت هیئت میکشم
تا که من یک روز در هفته بیایم پیش تو
جان زهرا مادرت شش روز منّت میکشم
بچّههایم را بگیر و بچّههایت را بده
با تو دور بچّههای خویش را خط میکشم
"علیاکبر لطیفیان"
#شعر
#مناجات
#امام_حسین
@Arshiv_Gholam
40_44403.mp3
زمان:
حجم:
1.52M
🎙اللّه اللّه حسین وِین، بِسُیوفٍ قطّعین🎙
"حاج محمود کریمی"
#صوت
#سینه_زنی
#محمود_کریمی
@Arshiv_Gholam
عاشقی که نیست حیران تو، حیران میشود
خواه یا ناخواه، خواهان بیابان میشود
هر که بین ره پشیمان شد ز عاشق بودنش
از پشیمان بودنش حتماً پشیمان میشود
در بیابانِ طلب، خارِ که بودن مطرح است
خار، خارِ گل نشد خارِ مُغیلان میشود
وصل یا هجران تماماً بستگی دارد به تو
تو بخواهی هجر، وصل و وصل، هجران میشود
گیسوی آشفتهات حال مرا آشفته کرد
با پریشان هر که می گردد پریشان میشود
گر تو باشی و نباشد هیچ کس در محضرت
کوچههای مصر هم مانند کنعان میشود
خادمانت هم اُولُوا الْفِیْضاند و حاجت میدهند
با کریمان هر که بنشست از کریمان میشود
من سگ آلودهام أمّا پناهنده شدم
کهف اگر کهفِ تو باشد سگ هم انسان میشود
من که گریان نیستم یعنی که عاشق نیستم
ورنه عاشق مثل طفلان زود گریان میشود
رزقِ تو از هر طرف باشد معنایَش یکیست
نان اگر از هر طرف خوانده شود نان میشود
من نمیدانم چرا هر وقت که تب میکنم
مادرم پا می شود رو به خراسان میشود
بُردن این مشک که کار من بیدست نیست
کور شد وقتی گره محتاج دندان میشود
"علیاکبر لطیفیان"
#شعر
#مناجات
@Arshiv_Gholam
رسیده لحظه ی مرگم سراغم را نمی گیری
که روز آخری چشم انتظارت پشت در بودم
برایم از تو تنها مانده یک پیراهن کهنه
اگر چه از همه عالم به تو نزدیک تر بودم
نگاه اوّلم را بین آغوش تو خندیدم
من از بدو تولّد با تو یک جور دگر بودم
نگاه آخرم گودال بودی گریه می کردم
وَ از موی سر آشفته ات آشفته تر بودم
هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم
سه ساعت زخم می خوردی سه ساعت محتضر بودم
میان التماس من تو را هر کس که آمد زد
چه بر می آمد از دستم که تنها یک نفر بودم
به ابن سعد رو انداختم گفتم نکش او را
منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم
جلوی چشم من ده اسب از روی تنت رد شد
تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم
خبر داری تمام قاتلانت بد دهن بودند؟!
شنیدم حرف هایی را که گفتم کاش کر بودم
من از نان هم بدم می آید این تقصیر خولی بود
سرت را از تنورش در می آوردم اگر بودم
تویی که شرط ضمن عقد من بودی خبر داری
که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم
مرا بازار بردند و مرا آزار می دادند
منی را که به عصمت بین کوفه مفتخر بودم
برای اینکه من ساکت شوم محکم تو را می زد
حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم
"رضا قربانی، گروه یا مظلوم"
#شعر
#روضه
#حضرت_زینب
@Arshiv_Gholam