4_5924840022564932101.mp3
5.67M
❣﷽❣
🔸 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🛑 #شور
🔸 #آقای_مقدم
🛑#پیشنهادم 👌👌
گنبدت از دور تماشائیه
این شبا کربلا چه غوغائیه
نمیدونم چه سِریه آقاجون
هرکی میاد میگه عجب جائیه
این شبا کار من فقط زاریه
کربلا جای هر کی دوس داریه
همه دارن میان زیارت ولی
منو نبُردی آخه چه کاریه
چه کاریه بندازی رومو زمین
بدون که دیوونتم آقا همین
چیز زیادی من نخواستم آقا
منم دلم میخواد بیام اربعین
حسین، امون از شبای جدایی
حسین، نذاشتی بشم کربلایی
🔸حسین، (حسین جان)3
باورکن این حرفمو آقای من
دروغکی نبوده اشکای من
خوش باشی آقا با همه زائرات
خالی نمیمونه آقا جای من
منو نخواستی خب چه اصراریه
اینم خودش یه جور گرفتاریه
تو که میبینی روزگار منو
نخواستی مارو آقا چه کاریه
چه کاریه حالمو آقا ببین
رسوا نکن منو تو بیشتر از این
میرم به مادرت میگم یا حسین
منم دلم میخواد بیام اربعین😭
حسین، بیا و بخر آبرومو😭
حسین، ببین بغض توی گلومو
🔸 حسین، (حسین جان)3
فکر زیارت تو توی سرم
یادش بخیر شلوغیای حرم
یادش بخیر پیاده تا کربلا
میمیرم امسال اگه آقا نرم😭
میدونم حرفام همه تکراریه
قاتل من دوریِ اجباریه
همه رفیقامون میرن کربلا
تنها میمونیم آخه چه کاریه
چه کاریه آقا منه کمترین
نیام تو صحن یل اُمُ البَنین
خدا خودش شاهده یا اباالفضل
منم دلم میخواد بیام اربعین
حسین، دلم گیر صحن و سراته
حسین، همه حاجتم کربلاته
🔸 حسین، (حسین جان)3
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بابا تویی یا خواب می بینم امشب که شام غصه ها سر شد بعد از گذشتن از چهل منزل ویرونه ماهم منور شد پس نوبت ماهم رسید آخر می خوام تو آغوش سرت باشم دیدم که تو دلتنگ زهرایی گفتم شبیه مادرت باشم اینجا که می بینی شبهاش سرده گرمای روزهاش مثل آتیشه اون گوشه اون خاک ها رو می ببینی اون رخت خواب دخترت میشه دورو برت رو خوب تماشا کن اینجا خرابه بود خونه ام شد اون لکه های قرمز ر وخاک اون جانماز عمه جونم شد شبها با درد پهلو صبح میشه روزها با سیلی غروب میشه دستام چشام پاهام سرم گوشام بابایی چیزی خوب میشه تعریف کن از اون چهل منزل واسم بگو از روزهاتو شبهات گفتند که تو پیش خدا بودی پیش خدا زخمی شده لب هات اون شب که ما از کربلا رفتیم گفتند سرت یک جای دور بوده گفتند که تو پیش خدا بودی حتما خدا هم تو تنور بوده چیزی نپرس از کربلا تا شام سخته نگم از اون همه آزار بابایی من دیگه سه سالم نیست یک عمر شد رفتن از اون بازار سخته بگم از قصه زخمام واسه تو که دریای احساسی راستی بابایی بین این مردم دستی به اسم ضجر میشناسی من گم شدم اومد سراغ من موهام شد بیشتر پریشونت گفتم عمو سیلی زدو بعدش با طعنه گفت این هم عمو جونت بابا بابا .. چادر نمازم رو نبردم که توی مدینه جا گذاشتم من بابا چرا خیره به گوشامی اصلا مگه گوشواره داشتم من دستامو پنهون می کنم پشتم بازم یه جاهایش معلومه این حلقه قرمز کبودی نیست تو فکر کن جای النگو نیست هرجا که می شد مارو چرخوندند با سختی رو پاهام می ایستم بزم نمی دونم چی بود اینجا من حتی اسمش رو بلد نیستم از معجرا و. چادرا بابا چیزی نپرس از من نمی دونم انقدر که می دونم این روزا از آستین پاره ممنونم حسین حسین حسین
#روضه
|⇦•حالا که اومدی پیشم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
"يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .."
*بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت روش نوشته ...*
«آن کو که در این مزار شریف آرمیده است
امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است»
*گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحممیاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..*
«گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است»
*گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو چشماشه..*
حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو واکن
بغل کن بغضم بازم، غریبیمو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو
بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو
تو وقتی اومدی گفتمکه تقصیرِ دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود
ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست
خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته
تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته
برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه
*خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..*
کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی
خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی
نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمی تونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
«بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا
پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا»
حالا چشمای کم سومو
به هر چی جز تو می بندم
به زورم باشه پا میشم
به زورم باشه می خندم
*بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..*
مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی
#شاعر:هادی جان فدا
*توکه هر وقت من ومیدیدی میخندیدی توکه هر وقت دخترتو میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا
از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو پاره ی تن منی، تومیخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام میشم خوشحال میشم ...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_مهدی_میرداماد
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رودید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت توخرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...*
سوختی سوختم شبیه همیم
تو آغوش هم ضریح همیم
با تَن بی تَن برای منی
کمم که بیای بابای منی
*بابا ببین دخترتو ..*
چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار
نبودی سرم داد کشیدن تو بازار
مگه دختر تو نداره کِس وکار
پایِ زخمم به تو نرسید
کجا بودی زجر موهامو کشید
کار دنیاست دوتا دل تنگ
به هم برسن توکاخ یزید
*بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی روپنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو چشمم رو می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو نزنه اون لبارو نرنه ..بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم روگرفتم...*
از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقامٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین .....
کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیمکرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت روخضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر روآورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای باباگذاشت
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_مهدی_میرداماد
Mirdamad 1402 shab03 a.mp3
25.01M
|⇦حالا که اومدی پیشم...
#روضه و توسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾•
روضۂ دفتری حضرت رقیه(س)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ وارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه السلام علیکِ یا باب الحوائج»
دلی ای عمه پُر غم دارم امشب
که دلتنگِ پدر بسیارم امشب
من امشب مینشینم عمه تاصبح
به امید پدر بیدارم امشب
وُ مگر بابا خبر از من نداره
که منزل در خرابه دارم امشب
پدر جان آه و فریاد از یتیمی
که جای اشکِ غم خون می بارم امشب
◾آقا جانم یا اباعبدالله اجازه بده امشب برا غصه های دلِ جگر گوشه ات در این مجلس بسوزیم، امشب میخوایم دوای دردهامونو از دست عمه ی سه ساله ی سادات بگیریم
آی عاشقان ابا عبدالله آی گریه کنندگان حسین ، آی اونایی که طعم یتیمی نچشیدین قدر پدراتونو بدونید، آی مریض دارا ،آی حاجتدارا
میگن یه روزی بچه های شهدا رو برای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب به سفر برده بودن، یکی میگفت دیدم یه دختر کوچولو روی خاک ها نشست هی خاکها رو بر سر میریزه و گریه میکنه ، داره با خودش یه چیزی رو زمزمه میکنه ، نزدیک شدم ، گوش دادم شنیدم میگه: رقیه جان(خوشبحالت)۲ حداقل سرِ باباتو دیدی اما من چی حتی سرِ بابامو هم ندیدم😭
آخ عمه جان دلم تنگِ بابام شده ، کاش امشب بابا به دیدارم بیاد، (به یاد شهدا ، به یاد همه ی کسانی که بچه های کوچیک ازشون به یادگار مانده و بهانه ی بابا می گیرن) هی میگفت عمه جان من بابامو میخوام اگه بابام رفته سفر پس کی بر میگرده
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشمِ امیدش به در است
هر صدایی که زِ در می آید
به خیالش که پدر می آید
هر وقت تو راه شام منو کتک میزدن میگفتی بذار بابات بیاد حسابشونو میرسونه اما چرا بابام نمیاد، حرفای رقیه دل زینبُ خیلی سوزوند، هی میگفت عمه دخترای شامی به من میگن تو بابا نداری تو یتیمی😭😭😭عمه جون یتیم چیه ؟ یتیم کیه ؟(بمیرم آخه یه دختر سه ساله که معنی یتیمی رو نمی دونه)
یه وقت بی بی زینب دید خرابه نورانی شد ، صدا زد برادر جان به خرابه خوش اومدی، به یاد اون ساعتی که رقیه سر بریده رو به آغوش کشید (الهی کسی دختر بی بابا بزرگ نکنه) بابا جون خوش اومدی اما چرا دیر اومدی
بابا جون خیمه هامونو آتیش زدن، گوشواره هارو از گوشام کشیدن، عمه جونمو کتک زدن، بابا خیلی دلم میخواد رو زانوهات بشینم اما تو که بدن نداری😭
انقدر رقیه با سر بریده درد دل کرد دیدن دیگه آروم شده، خیال کردن رقیه خوابیده، اما همین که جلو رفتن دیدن سر بریده یه طرف رقیه یه طرف😭😭😭
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
4_5999295299275721160.mp3
1.11M
مرادقلی:
حضرت رقیه
دشتی خوانی شروع روضه حضرت رقیه س
الهی بی پدربودن چه سخته
یتیم ودربه دربودن چه سخته
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگه
زمونه بادله ماداره چون جنگ
خرابه سردوخاموشه بابایی
دلم هی داره میجوشه بابایی
بیابابابیاطاقت ندارم
که مرگ بامن هم آغوشه بابایی
خرابه سردوبی همزبونم
کجایی ای بابای مهربونم
بابا کجایی بابا.وقتی تومسیرکربلاتاشام بودیم.اگه خودتونمیدیدم.سرت بالای نی بود.سرتوبالای نی میدیدم
سرت بالای نی دخترپریشون
نگات میکردم بادوچشم گریون
سرت بالای نی من بی قرارم
یعنی دیگه که من باباندارم
خدایا به چشم انتظاری رقیه توخرابه.چشم انتظارمون نزار ظهورآقامونوبرسون.بحق دستهای طناب بسته ی رقیه.گره های زندگی همه مونوبازکن
بحق اون دستهای کوچولوش که مشکل گشاست
مشکلات .حاجات برآورده بگردان
شادی هردختری توخونه ازوجودباباشه.الهی شادی هیچ دختری روازش نگیر
سروده های بی نشان..خادم الزهرا
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
#_با_نوای
#_جناب_آقای_رمضانی
یارقیه
بین الحرمین
قراوی باغلارام،سینه می غمین ده دغلارام
اورک دولان زمان، اربابیم حسینه آغلارام
شعاریمیز حسین،سن سن روزگاریمیز حسین
قرا غلامی وم، ای دارو نداریمیز حسین
ابی عبدالله، ای باشمن شوری
ابی عبدالله، ای گوزومون نوری
سنه محتاجم ابی عبدالله
چوخ ایسترم سنی، مخصوصاً قزن رقیه نی
توشن ده یادیمه کربلا چوخ آغلادار منی
صفالی قبریوه ای شاه شهید دل غمین
قوناق اله بیزی مخصوصاً غروب اربعین
ای حسین جانم ابی عبدالله
سنه قوربانم ابی عبدالله
امام عصر اوزی قان آغلار حسینه یکسره
توکر گوزون یاشن مخصوصاً علی اصغره
عزیز جان بالا، لای لای ای دیل آشمیان بالا
سزلدارام سنه، لای لای ای دوداغی قان بالا
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
روز محشر لال اولماز حسین دیین دیلر
آغلاماز بو آغلیان گوزلر،اللردن توتار علی اکبر
الله اکبر عباس آقاما
غیرت ده صولت ده نظیری یوخ
جانم قوربان اولسون ابوالفضله
چونکه شخصیت ده نظیری یوخ
باشدا هرگز شور بین الحرمین اولمز
یعنی نهضت حسین اولمز،پرچمدار قبلتین اولمز
الحمدالله نوکراولموشام،منده محب حیدر اولموشام
اوز آدمنان قاباخ حسین دییب،عشقیمین آدن ازبر اولموشام
صل الله علیک یاحسین، صل الله علیک یاحسین
کربلایه نوکر وابسته دی مولایه
آند اولسون حضرت زهرایه
ورمم بیر توکووی دونیایه
الله اکبر حیدر باخشا،گشدی جاننان تاحق دانشا
مرحبا پرچم توتان اللره،الله حیدر یارادب حیدره
شاه عطشان شش گوشه قبرن اولوم قوربان
اربعین ایله بیزی مهمان،ثارالله ای عشق بی پایان
الحمدالله قاره گیمیشم،آقامن دوز چورگین یمیشم
مرتضی دشمنین لعن الییب،فقط حیدره رهبر دمیشم
صل الله علیک یاحسین، صل الله علیک یاحسین
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
من به عشق کربلایت بی قرارم
لحظه لحظه لحظه هارا میشمارم
ازهمه دنیا حسین جان تورو دارم
همه داروندارم، ای نگارم
نیام زیارت گریه ام میگیره
باآه وحسرت گریه ام میگیره
شبها زدوری گریه ام میگیره
بسه صبوری گریه ام میگیره
سالارزینب،سالارزینب
تودر این خانواده ام، خونه زادم
شیره این عاشقی رو دادی یادم
من جوونیم رو به عشق شمادادم
میرسی محشر به ولاه تو به دادم
سرم فدای رقیه خاتون
منم گدای رقیه خاتون
یه دل دارم من میون سینه ام
اونم برای رقیه خاتون
منم گدای رقیه خاتون
سالارزینب، سالارزینب
عشقیوین عالم اسیری یاابوالفضل
درگهین اولدوم فقیری یاابوالفضل
ای علی نین یادگاری یاابوالفضل
ایله بیزدن دست گیری یاابوالفضل
منی ده ایسته کربوبلایه
قبریوین اوسته گلیم نوایه
دارونداریم حسینه قوربان
منی ده ایسته صحن وسرایه
اربعین یعنی رویای عشقم
بین الحرمین شبهای عشقم
سالارزینب، سالارزینب
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
#سبک_شوروروضه
آقا چرا تورا تک وتنها گذاشتن، بمیرم برات
مقتل نوشت روی تنت پاگذاشتن، بمیرم برات
پاتو بردار،داره میبینه مادرش زهرا
یه کم خجالت بکش از طاها،داره میبینه زینب کبری
پاتو بردار، راه نفس رو داری میبندی
به اشکهای کی داری میخندی،راه نفس رو داری میبندی
مظلوم،حسین من حسین من
وقت غروب باد مخالف چرا وزید، بمیرم برات
مقتل نوشت موی تورا شمر میکشید،بمیرم برات
پاشو نامرد،دستت رو ازروی موهاش بردار
خنجرت رو از رو لباش بردار
دارن عمدا آب میخورن بلند میخندن
راه گلوی تورو میبندن،آب میخورن بلند میخندن
عطشان حسین من حسین،عریان حسین من حسین من
آقا چرا تورا تک وتنها گذاشتن، بمیرم برات
مقتل نوشت روی تنت پاگذاشتن، بمیرم برات
پاتو بردار داره میبینه مادرش زهرا
یه کم خجالت بکش از طاها،داره میبینه زینب کبری
پاتو بردار راه نفس رو داری میبندی
به اشکهای رقیه میخندی
مظلوم، حسین من حسین من
وقتی که دید قد رقیه خمیده شد،بمیرم برات
مقتل نوشت دست تو از مچ بریده شد،بمیرم برات
سرت افتاد، پیش سر تو خواهرت افتاد
تواون شلوغی مادرت افتاد،میون خیمه همسرت افتاد
پاتو بردار، با پا نچرخون تن عریان رو
خلاص کن حسین عطشان رو،خلاص کن حسین عطشان رو
مظلوم، حسین من حسین من
مقتل ده خسته جانوا قوربان حسین من، یارالی آقام
اوش گون قالب دی پیکرین عریان حسین من،یارالی اقام
یارالاندن،چوخور یره توشنده اوخلاندن
هجوم نیزه لر ده دوغراندن،یارالاندن
یارالاندن،گزیردی اللرده منیم باشیم
هاردا یاتب یارالی قارداشیم
عطشان،حسین من حسین من
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
8.mp3
8.09M
#شور_احساسی
📌 مراسم هفتگی
🗓 چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
🎙 #حاج_حامد_مهدیخانی
📍 هیئت عاشورائیان زنجان
#سبک_شوروروضه
گونوز آغلارام گجه آغلارام
سنه یاحسین سینه داغلارام
کسمه محبتون،ای شاه عالمین
الله سنی منه،چوخ گورمسین حسین
آقا، اولماسیدین نینردیم
آقا، باخسابیر یول یوخ دردیم
عمروم حسین عمروم حسین
وار اورک ده حسرت کربلا
منه یوخ دمه اولرم حسین
وررم سنی قسم، خاتون محشره
تاپشر رقیه وه باخسن گدا لره
سنی منه وردی پای الله
منیم روزگاریم ثارالله
عمروم حسین عمروم حسین
دوداغی یارا، اوریی یارا
بدنی یارا، کورگی یارا
تنگ اتدی سینه وی،کافر اوتانمادی
دالدان کسیب نیه،خنجر اوتانمادی
آقام، اوش گون عطشان صحراده
آقام،سنه آغلار زهرا ده
یومّا یومّا، حسینی یخدلار چوخور یره
یومّا یومّا،چوخ اینجیدیر سنی بو منظره
یومّا یومّا، گوزوی باغلا گورمه خنجری
یومّا یومّا، حسینیوین داغلدی پیکری
یومّا اَناالغَریب، یومّا اَناالعَطشان
یومّا اَنا العُریان
یومّا یومّا،الیوی آتما معجره ننه
یومّا یومّا، شکایت اِت پیمبره ننه
یومّا یومّا، او کهنه کوینگی سویوب قوشون
حسینی خسته جان قویوب قوشون
یومّا اَناالغَریب،یومّا اَناالمَظلوم
یومّا اَنا العَطشان
یومّا یومّا،قاپم کیمین حرم نریم یانر
یومّا یومّا، او شعله ده بالالارم یانر
یومّا یومّا،سینن یاراسی توخدییب یایوخ
یومّا یومّا،قولون یاراسی توخدییب یایوخ
یومّا اَنا العَطشان،یومّا اَناالعُریان
یومّا اَنا المَظلوم
یومّا یومّا،کنار چشم من تورو زدن
یومّا یومّا، کنار چشم تو منو زدن
یومّا یومّا، ترک ترک شده لبم ببین
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
🖤🖤🖤
متن روضه اربعین حسینی (ع) - همین جا لاله ام را سر بریدن
😭😭😭
یه مرتبه زینب نگاه کرد دید یه دختری داره از علقمه میاد، یه مرتبه نگاه کرد دید یه دختری"بگم چه جوری می اومد؟" یه مشک آبو بغل گرفته،آی حسین،اومد جلو گودال قتلگاه،یه مرتبه صدا زد:بابا،بابا... "دیدی دختر چه
زبونی می گیره؟"صدا زد:بابا شنیدم کشتنت،شنیدم با لب تشنه سر از بدنت جدا کردن، بابا شنیدم بهت آب ندادن، بابا پاشو ببین
برات آب آوردم،تا این صحنه رو زینب دید،صدا زد: همه ی زن و بچه ها بیان،همه رو جمع کرد،اومدن دنبال این دختر،جمع شدن توی قتلگاه، همه دارن گریه می کنند، همه دور گودال حلقه زدن، یکی خاک تو صورتش
میزنه،یکی زیر چادرش موهاشو پریشون میکنه، یکی ناله میزنه،یه وقت دیدن زینب اومد وسط گودال نشست، صدا زد:حالا میخوام
براتون روضه بخونم"مگه میشه روز اربعین زینب روضه خون نباشه؟"گفت: حالا همه ساکت باشید، بذارید خودم روضه بخونم، آخه خودم دیدم
همین جا لاله ام را سر بریدن
ملائک از گلویش بوسه چیدن
خودم دیدن همه دور داداشم حلقه زدن، خودم دیدم نیزه دار داره با نیزه میزنه، خودم دیدم یکی با خنجر میزنه، خودم دیدم یکی با شمشیر میزنه.اونی که صدای من رو بلند کرد،دیدم اونایی که شمشیر ندارن، دیدم
دامناشون رو پر از سنگ کردن، همه داداشمو با سنگ میزنن، همین جا، دستم رو گذاشتم رو سرم، فریاد زدم: "وامحمدا...واحسینا..." همین جا بود دیدم مادرم فاطمه اومد، کنار بدن عزیزم نماز خوند....
این اشکارو قدرش رو بدون، بمال به این دست و صورتت، این دستت اگه خالیِ،اگه چیزی در محضر اینا نداری،نگی گنهکارم،نکی من کجا حسین کجا؟
حاج رحیم ارباب که از اساتید آیت الله بروجردی بوده،گفت: یه روز دیدم دو تا جوان اومدن دم در مسجد ایستادن، ظاهر خیلی خوبی نداشتن، یکیشون گفت:فلانی اینجا امشب غذا میدن بیا بریم بخوریم، اون یکی گفت:
نه بابا اینا هیئت دارن اگه بری توشون باید مثل خودشون بشی،باید سینه بزنی، دوساعت طول میکشه، گفت:حالا بیا بریم ما که
کاری نداریم.میگه: این دوتا جوان اومدن، من هواشون رو داشتم، عقب مجلس نشستن، همه دارن گریه میکنن،ضجه میزنن،این دو تا جوان مسخره می کنند، می خندیدن،یعنی چی این سینه زنی؟یعنی چی این گریه؟...
میگه:بارها اومدن از جام بلندشم برم اینا رو بندازم بیرون یا تذکر بدم بهشون،باز با خودم گفتم ،خود حضرت زهرا شاید ناراحت
بشه،میگه:گذشت،فرداش دیدم این دوتا جوان که دیروز مسخره می کردند و می خندیدن، اول مجلس، هنوز منبری شروع نشده اومدن دو زانو جلو منبر نشستن هی گریه می کنند،هی تو سر خودشون میزنن،ماندم خدایا
چی شده؟کشیدمشون کنار گفتم:اون از خنده ی دیشب شما،این از گریه ی امروز شما،چی شده یه شبِ زیر و رو شدید؟ گفت:
فلانی دیشب که از اینجا رفتیم خونه، هر دوتای ما با هم این خواب رو دیدیم،خواب دیدیم صحرای محشره، مارو به عنوان گنهکار گرفتن،دست و پامون رو زنجیر کردن،بستن دارن میبرن سمت آتش،هی التماس ،آقا تو
رو بخدا مارو رها کنید، بذارید برگردیم عمل خوب انجام میدیم،گفت: نه اگه میخواستید تا حالا انجام میدادید، میگه ما رو نزدیک
آتیش کردن، این داغی آتش به صورت ما می خورد، یه مرتبه دیدیم یه خانمی صداش رو بلند کرد گفت: صبر کنید، یه بی بی اومد، اینارو رها کنید، اینها مال من هستند، اینها آزاد شده ی من هستند، ملک ها مارو رها
کردند، گفتیم: بی بی جان ما که یه دونه عمل خوب توی نامه ی عملمون نداریم، چرا مارو آزاد کردید؟ قصه چیه؟ گفت: یادتون
هست دیشب اومدید هیئت؟گفت: یادتون رفتید زیر زمین شام خوردید؟ گفت یادتون توی راه پله ها می اومدید بالا،دیدید دو سه تا استکان نبلکی رو زمین ِ،گفتید اینهارو برداریم پای اینها بهش نخوره بشکنه؟ شما به
اندازه ی یه جابجایی استکان نبلکی به گردن من حق دارید، به همون اندازه من دستت رو می گیرم...
"بی بی جان می خوای بگم اینا چند ساله سینه زن حسینند؟ بی بی میخوای بگم اینا عمرشون، هستی شون برا حسینِ؟ می خوای بگم این نوکرا دو ماه محرم صفر همه چیزشون رو میذارن کنار،فقط توی حسینیه ها دنبال
گریه کردن هستند؟ مگه میشه بی بی مارو نگاه نکنه،مگه میشه بی بی مارو رها کنه؟
🖤🖤🖤
.
#زمینه
#اربعین
هرچی دارم و گرفتم از این در خونه
چقَدِ خوبی #امام_حسین خدا میدونه
اگه کج رفتم میخوام از این به بعد عوض بشم
به تو قول میدم ولی این دفعه رو مردونه
اینه حرفای دلِ سینهزن به تو
واسه این دو سه روز نیست، عشق من به تو
از همون قدیم، عشقِ پچگیم
روز و شب شدی، کُلِ زندگیم
«عشق من حسین، عشق من حسین»
روایت داریم شفاء میده و باور کردم
دست کشیدم روی تربت و دوا شد دردم
این دفعه اگه اجازه بدی کربلا بیام
صد و ده دفعه دور ضریح تو میگردم
یه جوازِ #کربلا ، لازمم حسین
میشه اربعین بگی، عازمم حسین
شاه سر جدا، جان مرتضی
اربعین ببر، ما رو کربلا
«اربعین ببر، ما رو کربلا»
دوری و دوستی برای قصههاست نه بین ما
خیلی تنگه دل من یه کاری کن تو رو خدا
اگه آبرو ندارم دیگه پیش تو قبول
قَسَمت میدم تو رو حُرمت امام رضا
تو رو جون مادرت، کربلا بده
آقاجون به نوکرت، کربلا بده
جانِ فاطمه، دل پُر از غمه
اربعین ببر ما، رو علقمه
« اربعین ببر ما، رو علقمه »
👇
Fadaeian_Moharam1400_Shab05_03.mp3
13.35M
🎧 #زمینه | هر چی دارم و گرفتم از این در خونه
🎤 سید رضا نریمانی
AUD-20220901-WA0041.mp3
4.65M
نوحه شوشتری حضرت رقیه(س)
حسین حسین،باباحسین،شهید حسین غریب حسین،مظلوم حسین،بی سرحسین
وُ وندِنهَ سَر می طَبَق بردنه خرابه
ناله کشید اَ سوزِ دل طفل دل کبابه
حسین حسین
وُای بُووِهِ سیلی بکن تو به حال و روزُم
وُخاک غم مینه سرُم اَ غمت بسوزُم
حسین حسین
وُ کی بُرید سَرِ تونهَ اَ جفای ایام
وُ وَندِنه بِرابرُم به خرابه ی شام
حسین حسین
وُ کی بُرید سَرِ تونهَ که رقیه بینهَ
وُ کُردنه مونه یتیم کافرون اَ کینهَ
حسین حسین
وُ ای بُووِه وری دِرار اَ پاها مو خارهَ
وُ دخترِ یتیم دِلش سُخته روزگارهَ
حسین حسین
وُ ای بُووِه تو نبیدی چه بلا کشیدُم
وُ اَ مینه کولِ شُتر ری زمین اُفتیدُم
حسین حسین
وُ یاد او روزا بخیر که بووِه مو داشتُم
اَ داغ و دردِ یتیمی مو خبر نداشتُم
حسین حسین
وُ هرکجا دیدین اگر دخترهِ یتیمی
وُ یادی کن رقینه طفلِ دل غمینی
حسین حسین
وُ مو یتیمِ بی کَسُم گریویت به حالُم
دختره ناکامِ حسین تیری خورده بالُم
حسین حسین
وُ بعد روز عاشورا روزِ خَوش ندیدُم
وقتی سر بُووَمه مو سَرِ نیزه دیدُم
حسین حسین
وُ ای یزید خونت خراب دختره حسینُم
وُ نترُم اَ درد و غم مو نُهامه بینُم
حسین حسین
وُ طاقتِ دیرتهَ ای بووِه ندارُم
وُ مو کنارِ رأس تو دیگه جون سپارُم
حسین حسین،باباحسین،شهیدحسین،غریب حسین،مظلوم حسین،بی سرحسین
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
AUD-20220901-WA0042.mp3
6.41M
◾نوحۂ حضرت رقیه(س)◾
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
به گوشِ جان آمده گویا صدایی
طفلِ یتیمِ خسته کرده نوایی
با حالِ حزن واندوه گوید پیاپی
بابایی، بابایی، بابا کجایی
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
خرابه غوغا شده با آه وناله
یتیم نوازی کنید بهرِسه ساله
اشکای نم نم داره بی بی رقیه
زندگی بعد از پدر براش محاله
سوی خرابه رَوید با گلِ لاله
برای دیدار طفلِ سه ساله(2)
امشب بگیر دامنِ دخترِ ارباب
که بهرِ بابا شده دلش چو بیتاب
اگرچه طفل است ولی داردکرامت
مشکل گشایی کند این دُرِّ نایاب
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفل سه ساله(2)
دخترِ ناکام شد بابِ مناجات
بهرِ تمامِ عالم قبلۂ حاجات
امشب بگو رقیه،بی بی دخیلم
طفلِ سه ساله ولی عمۂ سادات
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
کنارِ رأسِ پدر مرغ خوش الحان
زِ داغِ بابا رَوَد از تن او جان
اهلِ خرابه همه با حالِ مُضطر
زینبِ خونین جگر گشته پریشان
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
یارب بحقِ اشکِ چشمِ رقیه
بده تو مرهم روی زخمِ رقیه
(هستی)بگو زِ داغ وغمِ رقیه
(پرویزی)خوانده توی بَزمِ رقیه
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
سراینده شعر: علیمحمدی📝
AUD-20220901-WA0040.mp3
4.36M
◾نوحه حضرت رقیه(س)◾
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِداغِ این سه ساله نیلگون آسمان شد
قامتِ دختِ علی از غم او کمان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
بزمِ عزا بگیرید پنجمِ ماهِ صفر
رقیه جان سپرده کنارِ راس پدر
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
چراغِ محفلِ ما امشب گشته خاموش
زِ داغ یاسِ کبود زینب رفته از هوش
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
یزیدِ بی مُروت رقیه دل کباب است
زِ آه جانسوز او کاخ ستم خراب است
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
به کنجِ این خرابه گنجِ حسین نهان شد
که قبر او تا ابد به عالمی عیان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
سه ساله و یتیمه کتک زدن ندارد
زخم دلِ رقیه نمک زدن ندارد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِ اهلِ این خرابه امشب رِسد نوایی
گویند به آه و ناله رقیه جان کجایی
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
عمه ی صاحب زمان شده به غم مبتلا
ناله و سوزِ آهش رفته بسوی سماء
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
رقیه جان نظر کن(هستی)و اهلِ عزا
به(پرویزی)شافعه تو باشی روزِ جزا
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم
گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم
امشب دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها...
امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم...
ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
چادر عصمت زهراست همانا به سر من
نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه...
حتما همتون دیدید...
دخترها علاقه خاصی به بابا دارن...
اصلا معروفه...
میگن دخترها بابایی هستند...
آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم...
خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه...
میگه بزار بابام بیاد...
شکایتت رو به بابام میکنم...
خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه...
میگه بزار بابام بیاد...
بهش نشون میدم...
بهش ميگم...
دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله...
دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته
چقدر بهش سنگ زدند...
چقدر بهش تازیانه زدند...
چقدر سیلی زدند...
یاصاحب الزمان...
رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
اما...
گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
امشب اگه با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن...
طواف شمع چون پروانه می کرد
به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
سر و روی پدر را پاک می کرد
برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم...
به قربان سر نورانی تو
چرا خون ریزد از پیشانی تو
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ
رخ من نیلی از سیلی است بابا
لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...
تو از چوب جفا داری نشانه
مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
ز تو دارم تمنا جان بابا
مرا با خود ببر در نزد زهرا
کاروان حسینی به مدینه
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
ای مدینه می دانی کربلا چهادیدم
لاله های زهراراسرزتن جدا دیدم
ای مدینه دردیده اشک ما تمی دارم
گرنظر کنی برمن قامت خمی دارم
ای مدینه من زارم زینب عزا دارم.
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
ای مدینه برحالم مادرم نظر دارد
یک دل پرازخون ودیده های تر دارد
ای مدینه غمهای بی شماردیدم من
پیکر برادررا پاره پاره دیدم من
از سفر رسیدم وای خون جگر رسیدم وای
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
باغ گل دراتش بود هم تودیده ای هم من
لاله در کشاکش بود هم تو دیده ای هم من
روی ماه نیلی را هم تو دیده ای هم من
جای ضرب سیلی را هم تودیده ای هم من
ازسفر رسیدم وای خون جگر رسیدم وای
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
شد حسین من بی سر توندیدی من دیدم
پیش دیده ی مادر تو ندیدی من دیدم
سینه ی حسین وتیر توندیدی من دیدم
سنگ و نیزه وشمشیر تو ندی دی من دیدم
ازسفر رسیدم وای خوان جگر رسیدم وای
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین وعباسم
ساقی بدون دست توندیدی من دیدم
تشنه لب یه خون بنشست توندیدی من دیدم
ان دل پر احساس را توندیدی من دیدم
تیرو چشم عباس را توندیدی من دیدم
ازسفر رسیدم وای خون جگررسیدم وای
ای مدینه من زا رم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین وعبا سم
دل خسته با شورو شین امدم
مناز کربلای حسین امدم
من از سرزمین بلاامدم
من ازوادی نینوا امدم
بابی انت وامی یا ابا عبدالله
بازم التماس دعا🔳🔳🔳ارسال خادم اهلبیت کمالی 🦋🦋
اَلسّلام ای گُل گُـلزار حسین بن علی
دختر فاطمه رخسار حسین بن علی
زینت دوش علمدار حسین بن علی
ای مرا کرده بدهکار حسین بن علی
به خدایی که خودش گفته برایم کافی ست
بی تو هر ثانیه ی زندگی ام علّافی ست
سوّمین فاطمه ی حضرتِ ثاراللّهی
زینب کوچکی و زینتِ ثاراللّهی
پرتو روشـنی از عصمـتِ ثاراللّهی
دست پرورده ی شخصیّتِ ثاراللّهی
چون درآغوش حسین بن علی جا داری
«آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»
آمدی چند نفس با علی اکبر باشی
تا که تولیّت گل واژه ی کوثر باشی
تا که در عاطفه صدّیقه ی اَطهر باشی
فکر لالایی خواب علی اصغر باشی
محوِ لبخند تو،چشمانِ قمر بود سه سال
بالش خواب تو بازوی پدر بود سه سال
از تماشای تو حورا صفتان حیرانـند
ماه ها دور سرت آینه می گردانند
هشت معصوم تو را عمّه ی خود می خوانند
دوستان من و تو اغلبشان می دانند
مشق نامِ تو همان واجب عینی من است
ذکرِ تو نغمه ی هر شور حسینی من است
تو شرافت تو کرامت تو جلالت داری
تو نجابت تو اصالت تو سیادت داری
در دل حضرت عباس اقامت داری
دست در کار برآوردن حاجت داری
طیّبَ الله به لطفت که مریضی مرا
نان و خرمای سر سُفره ی تو داد شفا
صحن دل باز تو تنهاست سراپاش سپید
یک زمین است فقط گنبد میناش سپید
مثل سنگ حرمت بود دلم کاش سپید
این کرم خانه بُوَد بخت گداهاش سپید
زائرانت همه مشمول عنایت هستند
به طواف تو ملائک همه قامت بستند
گونه ی یاسی ات از بوسه ی بابا شد سُرخ
ماهِ پیشانی ات از بوسه ی سقّا شد سُرخ
بی شک از شرم رُخَت لاله ی حَمرا شد سُرخ
بوسه ی خار، سبب شد که کفِ پا شد سُرخ
غم تو بی عدد و داغ تو بی اندازه ست
این قدر راه نرو آبله مشـکل ساز است
تو که از داغی زنجیر تنت سوخته است
گونه و گوش و جبین و دهنت سوخته است
دامنت سوخته و پیرهنت سوخته است
کفنِ توست لباست،کفنت سوخته است
داغ سنگین تو یادآور عاشورا بود
تشنه جان دادن تو ارث تو از بابا بود
محمد قاسمی