eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۸۳۲ بر درد و غم شد اجل طبیبم حتی در خانه ی خود غریبم آه و واویلا خواهرم زینب بیا در برم گریه کن بر من جای مادرم آه و واویلا تنها نه از دشمن جفا دیدم از آشنا هم طعنه بشنیدم آه و واویلا قاتل مادر بر روی منبر ناسزا می داد بر من و حیدر آه و واویلا دیدم پیش چشمم ظالمانه مادرم را زد قنفذ تازیانه آه و واویلا 👇
. 🎋 💠 سلام من به تو یا صاحب الزمان، به فدایت  چه می شود شنوم در کنار کعبه صدایت  سلام من به تو ای روح حج حقیقت ایمان عزیز گم شدهٔ دل، یگانه مهدی دوران  سلام من به مدینه، به آستان رفیعش به مسجد نبوی، به لاله‌های بقیعش سلام من به علی‌و به حلم‌و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه، در دل شب ها  نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا 🎋یا زهــــــــرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی  ز غیر هرچه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو، کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت 🎋مدینه شهر پیغمبر مدینه منزل قرآن، مدینه محفل قرآن  درون دل خبر داری، تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبر، مدینه شهر پیغمبر  خدا بر تو نظر دارد،که هستی شهر پیغمبر  مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پر‌پر 🎋مدینه شهر پیغمبر بود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا چرا با ما نمی گویی حدیث غربت زهرا 🎋مدینه شهر پیغمبر چرا خاموش و دلگیری مدینه شور و شینت کو امام مجتبایت کو، حسینت کو حسینت کو 🎋مدینه شهر پیغمبر به بالای سر محبوبهٔ حق آه و تواویلا نشسته ساقی کوثر، شکسته آه و واویلا 🎋مدینه شهر پیغمبر .
. ۸۴۲ بابا مدام در بر تو می زنم به سر یا که مرو یا که مرا همرهت ببر از سوز زهر سوختی و بستری شدی تو سوختی و من شدم از غصه خونجگر بابا مرو که سخت دلم شور می زند با رفتن تو بی کس و تنها شوم پدر ای وای از غریبی و تنهایی علی ای وای از فشار در و ضرب میخ در من غصه ی خودم نخورم ای پدر،که من بهر علی کنم همه دم سینه را سپر ترسم ز محسن است بماند به زیر پا ترسم که له شود بدن کوچک پسر یک لحظه چشم بی رمق خود گشا به من از کربلا و تنگی گودال ده خبر در وقت احتضار سبک هست سینه ات اما تن حسین شود معبر گذر **** .................. . ۸۴۱ ازغمت خالق دادار به هم می ریزد دلم از اشک تو ای یار به هم می ریزد دخترم گریه مکن قلب مرا می شکنی پدرت عاقبت کار به هم می ریزد زودتر از همه آیی تو کنارم زهرا بعد تو حیدر کرار به هم می ریزد بعد من خوب به تو اجر رسالت بدهند محسنت در پس دیوار به هم می ریزد عطر جنت بود از سینه ی تو زهرا جان آنهم از تیزی مسمار به هم می ریزد زهر داد آنکه به من بر حسنت تیر زند جسمش از کینه ی بسیار به هم می ریزد هر که در کوچه نزَد ضربه،تلافی بکند کربلا،پیکر خونبار به هم می ریزد آن قدر با تو بگویم که تن یوسف تو زیر ده نعل،دو صد بار به هم می ریزد گرچه آرام زنی شانه تو بر موی حسین گیسویش در کف اغیار به هم می ریزد .
. ۱۳ با سبک دهتایی نوزدهم محرم کجایی آقا، تو رو میخونیم سه روز پایان صفر ایشالا آقا، به حقّ جدّت دیگه برگردی از سفر بیا روضه ی جدّت مصطفاست شروع غصه های مرتضاست بیا که تعجیل ظهور تو دعای مادرت خیرالنساست یارب به حقّ طاها عجّل انتقام یارب به اشک زهرا عجّل انتقام یارب علی شد تنها عجّل انتقام اللهم عجّل لولیّک الفرج..... 🌸🌸 وصیت با میخ در😭 دارم میرم من، وصیّت دارم با تو هم ای مسمار در میری بعد از من، به سمت یاسم میشه یه کم آهسته تر تو سینه ی من کوهی از غمه به فکر اون لگد محکمه یکی نیس بگه آرومتر بزن که داره بار شیشه فاطمه میرم ولی واسه فاطمه مضطرم میرم به یاد آتیش و میخ درم میرم ولی فکر غربت حیدرم اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸 یه صحبتم با مولا علی علیه السلام😭 دارم می بینم، طناب ِبازوت خدا صبرت میده علی برای زهرا می سازی تابوت خدا صبرت میده علی واسه غربت تو جون بر لبم منم فکر غسل نیمه شبم ولی تو این لحظه های وداع به فکر تلّ و آه زینبم ای وای می بینه ضربه های خنجرو ای وای می بینه بریدن حنجرو ای وای به زیر نعل تازه پیکرو اللهم عجل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. (ع) بیاید بریم باهم - یه سر به کوچه‌ها همونجایی که شد - امام حسن فدا هم نوا با مادری تنها و ، بی یاور که دلش خونه برای حیدر میگه مجتبی با آه و گریه ، وای مادر وای حسن ۳ حسن جان تداعی شد برام - بی کسیِ یه زن جلو چشِ پسر - یه مادر و زدن جلو چشمش سیلی زد با کینه ، اون نامرد غم بی کسی دلش رو خون کرد وای من از غم تنهایی و ، اوج درد وای حسن ۳ حسن جان دیگه از اون به بعد - دلش به خون نشست شکست دل حسن - گوشواره که شکست! بین کوچه ای پر از تنهاییُ ، و غربت شد نگاهش پُره اشک حسرت وقتی که روی زمین خورد مادر ، با صورت وای حسن ۳ حسن جان ✍بهمن عظیمی .👇
. بند اول: چقَدَر با کرمی تو همیشه سایه ی روی سرمی تو انقَدَر غریبی که بی حرمی تو یا حسن مولا به تو مایله دلِ من حل میشه همیشه با تو مشکل من عشق تو شده تموم حاصل من یا حسن مولا از ازل با تو بودم و تا ابد هم امیرمی زندگیم وقف تو شده مقصد این مسیرمی یا کریم یا حسن آقام بند دوم: با تو زندگیمه زیبا من حسینی شدم از لطف تو آقا نوکراتو میخره حضرت زهرا یا حسن مولا در خونه ی تو بازه سائل تو از جهانی بی نیازه یه نگاهت همه دنیامو میسازه یا حسن مولا سفره هات خوان رحتمه حاتمه ریزه خوار تو با همین بخشش و عطا میگذره روزگار تو یا کریم یا حسن آقام بند سوم غرور تو رو شکستن اونایی که راه مادرت رو بستن روبروت تو کوچه یک لشکر پستن امون از غربت چادرش به زیر پا موند ردّ سیلی روی صورتش به جا موند توو دلت یه عمری بغض کوچه ها موند امون از غربت از تب سرد کوچه ها سهم تو چشمای تره هی به مادر میگفتی که راه خونه از این وره یا کریم یا حسن آقام 👇
. علیه السلام ✍ ➖➖➖ چه روزگاری حسن غریب عالمینِ حسن غریب تر از حسینِ که گنبد و حرم نداره چه روزگاری امون ازین شهر مدینه سوغاتی زائرش اینه بال و پر خاکی میاره چه حرم قشنگی داره کرببلا خداوکیلی یه سره دل میبره ازت فدای غربت بقیع آقام بشم دور و بر امام حسن دیوارِ فقط امیر دلهایی ، غریب دنیایی میون خونه ت هم ، یکه و تنهایی کرامتت میگه ، که خیلی آقایی --- چه روزگاری فدای بغضِ تو نگاهش نه تنها ما بین سپاهش تو خونشم غریبِ آقا چه روزگاری چی بگم از تلخیِ تقدیر تابوت و هفتاد ضربه ی تیر ای پسر مظلوم زهرا سخته یه عمری خون دل باشه همدمت حرفت دلت رو نگی حتی با خواهرت سخته یه عمری وقتی از کوچه رد بشی روبروشی با قاتلِ زهرا مادرت تو کوچه ها ای وای ، مادر ما ای وای بی هوا سیلی زد ، یه بی حیا ای وای مادرم افتادش ، بزیر پا ای وای ➖➖➖ 👇
چه روزگاری.m4a
2.7M
🔳 علیه السلام 📜 چه روزگاری امیر_قربانی_فر 🖊به قلم
. مجتبی علیه السلام ➖➖➖ میگن غریب، میگم امام حسن میگن حبیب، میگم امام حسن برا دل، بیمار و بی نوا میگن طبیب، میگم امام حسن درمونه، درد ناعلاجم هرجایی، اسم تو سراجم لطف تو، سایه ی سرم بود عشق تو، معراجم گره ی کورم باشه کرمت اونقدریه، که دلم گرمه کی به غیر از تو آقا توی هر حالم بازم، منو می‌فهمه جان من، جان من ... یا حسن یا حسن ........... میگن نعیم، میگم امام حسن میگن علیم، میگم امام حسن کرامتت، هرجا زبان زده میگن کریم، میگم امام حسن مهتابی، توو شب نیازم ذکر تو، میشه چاره سازم آقایی، ای امام خوبم ای بال، پروازم تو دوای دردمی واسه دردام مرهمی، تو چه آقایی دل مارو می‌بری با نگاه حیدری، دم زهرایی نقلِ هر، انجمن ... یا حسن، یا حسن جان من، جان من... یا حسن، یا حسن ....... میگم شفا، میگن امام حسن میگم دعا، میگن امام حسن گرفتارا، میگن امام حسین حسینیا، میگن امام حسن ذکر تو ، کربلامو میده راه تو، راه هر شهیده نور تو، به ظلمت قلبم هر لحظه، تابیده یا حسین و یا حسن، ضربان قلب من، تب و تاب من تو تمام هستی ام تویی شور و مستی ام، ای شراب من ذکر لب، دائماً ... یا حسن یا حسن ➖➖➖ ✍ .👇
377.3K
🔳 مجتبی علیه السلام 📜 میگن غریب میگم امام حسن 🖊به قلم
. ✍ ➖➖➖ یا رحمت الالعالمین، قرین رحمتم کن بیا زیارت بقیع،یک بار قسمتم کن ای آرزوی دل من، کلید هر مشکل من از مهر و احسان تو شد، سرشت آب و گل من ای لطف ابدی،ای عشق ازلی، نور فاطمیون،ای مولای علی ........ آیینه ی جمالِ حق، دریای مهربانی آیینه ی جلال حق، تو نور بی کرانی تبسمت دریای مهر، نگاه تو معنای مهر محبتت مفهوم عشق، عشق تو انتهای مهر معراج دل من، جام مستیه من گویم هر نفسی، عشقت هستیه من ........... راه تو راه حق بُوَد، راه تو راه دین است پیروِ تو فاطمه و، امیر المومنین است سعی تویی صفا تویی، عهد تویی وفا تویی نور تویی شور تویی، اصل تویی بنا تویی جانِ جان منی ، ای آرامش دل از تو یک نگهی، تنها خواهش دل ➖➖➖ .👇
309.1K
🔳 صل الله علیه و آله 📜 یا رحمت للعالمین قرین رحمتم کن 🖊به قلم
🏴 ۱۴۰۲ علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلبرم نیفته عشق تو از سرم به تو میگن آقای کرم چجور از عشق تو بگذرم یل حسن تیغ تو مثل اجل حسن ای یکه تاز جمل حسن عشق تو خیر العل حسن نور عین تویی / ذکر لب عالمین تویی ما سینه زنا که جای خود / نعم الامیر حسین تویی مولانا یا حسن ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یار من همیشه هستی کنار من پسر ارشد فاطمه همه ی دار و ندار من دم حسن توو دلا داری حرم حسن همه جا حرف آقاییته ای سفره دار کرم حسن با نگات خوشم / این که بزنم صدات خوشم اینکه یه روز بعد اربعین / بیام تا صحن و سرات خوشم مولانا یا حسن ۴ . 👇
. ای همه جان‌ها بفدای حسن(۲) ارض و سما پُر از صدای حسن(۲) کلام او بوَد کلام علی ۲ حسن، یعنی که تمام علی ۲ 🏴🏴🏴🏴🏴 ای پسر ارشد خیرالنسا ۲ قامت تو زینت اهل کسا۲ ای که وجودت حسن در حسن ۲ غریب در خانه ، غریبِ وطن ۲ 🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت مجتبی امام کریم ۲ مظهر خالق خدای رحیم ۲ ارض و سما را تو امام ولی ۲ سید نا یا حسن ابن علی ۲ 🏴🏴🏴🏴🏴 تو مظهر عجائب و غالبی ۲ جان علی ابن ابیطالبی ۲ جنگ جمل ،دیده تو با هیبتی ۲ بر شتر فتنه زدی ضربتی ۲ 🏴🏴🏴🏴🏴 کسی ندیده، ای غریب دوران ۲ جنازه ی شهید و تیر باران ۲ لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یا حسین ۲ این همه نیزه دار و تنها حسین 🏴🏴🏴🏴🏴 یوسف حق پرست اشتهاردی(غريب)✍ 👇
. |⇦•از تب زهر .... و توسل شهادت علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌مهدی ●━━━━━━─────── لاحَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ.. وابسته ام به نان و نوایت، هنوز هم میمیرم عاشقانه، برایت هنوز هم سلطان تویی و شاعر درباری ات منم هستم در آرزوی، عبایت هنوز هم دِعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین از عَجز و التماس به پایت هنوز هم در گوشِ آهوانِ به صیاد مبتلا می پیچد انعکاس صدایت هنوز هم هفت آسمان مجاور بابُ الجواد تو خورشید محو آینه هایت هنوز هم نَقّاره خانه، پنجره فولاد، خادمان شاهانه هست صحن و سرایت هنوز هم شُکر خدا که می شود از عشق منقلب در صحن انقلاب گدایت هنوز هم محتاجم و کنار ضریحت نشسته ام در انتظار خیر دعایت هنوز هم با سردی و گلایه و با دلخوری که نه با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم از راه دور عرض سلام و دو قطره اشک پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم از تب زهرِ نفس گیر، تنت می لرزد همچُنان مار گزیده، بدنت می لرزد *وقتی حضرت به قصر مأمون رفت و با اون هیبت برگشت، به اباصلت فرمود اگه دیدی عبا روی سرم هست بدون کارِ من تمامه. اباصلت میگه دیدم آقا داره میاد عبا به سر کشیده، حال آقا خرابه، قربون حالت برم آقاجان، میگه سفره ای پهن کرد غلامها همه سرسفره نشستن حضرت دید اینها هیچکدوم لب به غذا نمیزنن فرمود: چرا غذا نمیخورن؟ عرضه داشتن آقاجان میدونن حال شما خرابه گفتن لب به غذا نمیزنیم. حضرت با اون حالش برا اینکه غلامها غذا بخورن لقمه درست کرد تو دهنش گذاشت. اما میگه دیدم لقمه پایین نرفته حضرت با پشت افتاد زمین مثل مارگزیده داره به خودش میپیچه...* چه کنم ناله زِ دل، وقت تردد نکشی؟! چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟! رنگ در چهره نداری و رُخت زرد شده مهربان، دست رئوفت چقدَر سرد شده شمس نورانی افلاک، زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره، پَر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حجره ی خود خیره شدی *حضرت فرمود اباصلت، فرش های حجره رو جمع کن، بزار رو این خاکا جان بدم...* خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟! *غریبانه جان دادی تو اون لحظات آخر یاد کربلا بودی ،اما... اما...* خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت *سر‌ مبارک شما رو دامن جوادِ، داری پاهاتون رو به زمین میکشید، حتی این منظره رو هم خوب شد خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها نبود و ندید... اما حضرت زینب سلام الله علیها نگاه کرد دید سَرِ علی اکبر روی زانوی حسینِ... دید یه عده دارن کف میزنن یه عده دارن هلهله میکنن... یه وقت ابی عبدالله صدا زد: جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درخیمه رسانید..* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
روضه خانگی - امام رضا (ع) - 1268.mp3
12.52M
|⇦•از تب زهر.... علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی سلحشور ●━━━━━━─────── از امام‌ رضا درباره‌ بهترین‌ بندگان‌ سؤال‌ شد . فرمود : آنان‌ هرگاه‌ نیکى‌کنند خوشحال‌ شوند ، و هرگاه‌ بدى‌ کنند آمرزش‌ خواهند ، و هرگاه‌ عطا شوند شکر گزارند ، و هرگاه‌ بلا بینند صبر کنند ، و هرگاه‌ خشم‌ کنند درگذرند
. |⇦•رسید موعد داغی... و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── رسید موعد داغی که سخت سوزان بود غمی که در اثرش فاطمه پریشان بود رسید لحظه و ساعات آخر مردی که اوج دغدغه اش یاری فقیران بود رسید روز وداعِ رسول خوبیها همان که بر همگان رحمتی فراوان بود *وقتی آیه نازل شد بر ، که با رسول ما درست حرف بزنید او را درست صدا بزنید(بعضیها ایشان را با اسم صدا میزدند)،همه میگفتن "السلام علیک یا رسول الله"،وارد خانه ی فاطمه شد،بی بی دست روی سینه گذاشت و فرمود:"السلام علیک یا رسول الله"،رسول الله فرمود:این آیه برای تو نیست قربونت برم من عاشق بابا گفتن توأم،بگو سلام بابا!... من بیشتر عشق میکنم...* به یاد ام ابیها گفتنش به پیغمبر دوچشمِ ام ابیها عجیب گریان بود *همه دور بستر پیامبر گریانند ولی گریه های فاطمهٔ زهرا یه جور دیگه است خیلی بیقراره.پیغمبر طاقت نیاورد و صداش زد: دخترم نزدیک بیا، نزدیک بستر شد آروم درِ گوشش یه چیزی گفت. یه وقت امیرالمومنین دیدن فاطمه اشک هاشو پاک کرد یه لبخندی زد از کنار بستر بلندشد... امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی بابات بهت گفت؟اینطور بیقرار بودی و حالا داری میخندی؟فاطمه صدا زد: علی جان بابام گفت: عزیزم اینقدر بیقراری نکن اولین شخص میان این جمع تو هستی به من ملحق میشی،چیزی نمیگذره بابا..* دوباره یاد اُحُد بود و یاد دندانش دوباره خسته از این لشکر دورویان بود همان زمان که بنای سقیفه برپا شد دمِ شهادت خاتم زمانِ هجران بود اگرچه زهر گرفت از وجود او طاقت ولی هنوز رخش مثل شمس تابان بود چقدر تشنه شد و سوخت لحظه ی آخر همان نبی که دلیل نزول باران بود هنوز جای همان سنگ های اهل جفا به روی بال و پرِ خسته اش نمایان بود هنوز اهل کَساء مستِ عطر او بودند هنوز خانه پر از خاطرات جانان بود چقدر حیف،نگاهش اگر که بسته شود همان نگاه که اوج یقین سلمان بود چقدر حیف نفس های آخرش باشد همان نفس که معطر به عطر قرآن بود رسول رفت و فدک غصب شد در آن اوضاع امان زِ حال علی، سخت نا به سامان بود رسول رفت و در این خانه چادرِ زهرا میان دود لگدمالِ حزب شیطان بود رسول رفت و علی را کشان کشان بردند بتول در عقبش بین راه بی جان بود رسول رفت و به بازوی او غلاف زدند همان دری که در آن کوچه راه بندان بود رسول رفت و به اشکِ بتول خندیدند سه ماه فاطمه از خَلق روی گردان بود *پیامبر خدا تو خانه ی فاطمه سلام الله علیها هستن،در میزنند، دق الباب میکنند،حضرت زهرا میره جلو در،میبینن که جوانیه لباس عربی تنشه،میگه که بی بی جان سلام علیک،میخوام ازتون اذن بگیرم بیام عیادت رسول خدا. بی بی فرمود:بابام حالش خوش نیست و کسی هم به حضور نمیپذیره،برگشت. پیغمبر فرمود:دخترم این جوان، برادرم عزرائیله،جایی اذن نمیگیره امّا در خونه ی تو ایستاده و اذن میگیره اگه تو اجازه ندی وارد نمیشه.... گفتن: نانجیب! این همه هیزم براچی آوردی؟ دختر پیغمبر پشت درِ این خونه است. نانجیب گفت:خونه رو با اهلش آتیش میزنم... اذن نگرفتی، آنچه جنایت بود انجام دادی، چرا جزء افتخارات نوشتی؟ برا معاویه نوشت:اومدم پشت در صدای نفس کشیدن های فاطمه رو میشنیدم، معاویه! چنان با لگد به در زدم که صدای شکسته شدن استخونای فاطمه رو شنیدم... مادر...مادر... دیدن در باز شد دوتا آقازاده ها دوان دوان اومدن خودشون رو روی بدن پیغمبر انداختن، امیرالمومنین خواستن بچه هارو از روی سینه ی پیامبر بردارند، پیغمبر اشاره کردند که علی جان بذار باشن اینا سینه ام رو‌سنگین‌ نمیکنند که هیچ، اینها باشن جان دادن من راحت تر است... یا رسول الله! جات خالی بود یه وقت سینه ی حسین سنگین شد چشمش رو باز کرد،"وَشِمرُجالسٌ علی صَدرکْ" یا حسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1401070204.mp3
38.78M
|⇦•رسید موعد داغی ..... صلوات الله علیه اجرا شده ماه صفر ۱۴۰۱ به نفس حاج محمدرضا طاهری