eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
794 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دلم شده زائر... و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾• دلم شده زائر دوباره مثل کبوترم نداره راهی جز به سوی مشهد سوی حرم شکسته بغضمان به یادِ تو آ آ آ حرم آرزوی ماست حج فقراست عرش خداست آهویی دلشو به تو داد اومده سوی بابُ الجواد خونه ی کریم داره نشون همیشه با گدای زیاد *شعر امام رضاست ولی می گیم حسین حسین وای حسین وای...* پشت درِ خونَت دوباره نشسته یک گدا در می زنه سائل أاَدخُلُ یا امام رضا آ آ آ حرم بوی عطر و عود این اذن ورود لطفِ تو بود تا حرم دلمو کشیده کسی این جور آقا ندیده در نبسته به من همیشه آقا آبرومو خریده حسین وای حسین وای حجره ی دربسته به روی خاکا گذاشته سر مسافری اومد از مدینه با چشای تر آ آ آ سرش بر پای پسر قلب شعله ور شد نوحه گر نوحه خوان شد امام غریب یادِ روضه ی ابن شبیب خیمه گاه پُر از آتش و قتلگاه پُر از بوی سیب «حسین وای حسین وای» دوباره دلتنگی دوباره حسرت دوباره آه دوباره بی تابی دوباره فکر دوبارِگاه آ آ آحرم ای شاه کرم روزیم کن آقا بازم برم سینه زن فقط آرزوشه تو حرم بشینه یه گوشه از خداشه یه بار ببینه که ضریحِ تو روبروشه «حسین وای حسین وای»
|⇦•برای آینه بودن..‌‌. و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾• یاد وصیت حرف مادرش افتاد،از مدینه که می خواستن برن همه قافله حرکت کرد یه مرتبه ابی عبدالله نگاه کرد دید خانم ام البنین جلو دروازه ی مدینه ایستاده یه نگاه به ابوالفضل‌ کرد گفت :عباسم! مگه با مادرت خدا حافظی نکردی؟ گفت: چرا آقا جان! گفت چطور مگه؟ گفت نگاه کن ببین اومده جلو دروازه شهر برو برس به مادرت ببین امرش چیه ..رفت قمر بنی هاشم خانم ام البنین گفت: عباسم! داداشات هم صدا بزن ..مرحوم ربّانی تو ستاره‌ی درخشان مدینه این جوری نقل می کنه: میگه داداش های عباس هم اومدن دور مادر چهار تا شیر نر حلقه زدن دستهاشونو گرفت تو دست خودش گفت دارید از مدینه میرید منِ مادر به گردن شما حق دارم یا نه ؟ گفت :اون آقا رو ببینید حسین رو نشون داد. اون آقا رو میبینید؟ آره مادر شماها به دنیا اومدید دورش بگردید میخوام با حسین برید مبادا بی حسین برگردید. وصیت من اینه تا نفس دارید دورش بگردید. نمیخوام تا زنده اید یه تار مو از سرش کم بشه ..دونه دونشون انتخاب شدن خصوصاً عباس.... برای آینه بودن که انتخاب شدم چو ماه مَطلع الاَنوار آفتاب شدم مرا هر آینه ذُخرُ الحسین می خواندند *تو صفین مگه نبود نقاب بست رفت وسط میدان جوری لشکر رو تارو مار کرد چهارده ساله بود همه موندن این نوجوون کیه امیرالمومنین فرستاده وسط میدون؟! صدا زدبه یکی از یارانش برید برش گردونید..حضرت دستور داد برو تو خیمه استراحت کن...یاران گفتن آقا میذاشتید بجنگه حضرت فرمود نه ! "هذاذُخرالحُسین" این ذخیره کربلای حسینمه..* مرا هر آینه ذُخرُ الحُسین می خواندند دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم *روضه ابوالفضل محاله با آرامش خونده بشه دلیلشم خود کربلاست ابی عبدالله گریه زیاد کرده.. کربلا کنار قاسم "وَ رَفَعَ صُوتَهُ بِالبُکاء" بلند گریه کرد. کنار علی اکبر " و َبکی بُکاءً عالیاً"بلند گریه کرد. اما کنار ابوالفضل گریه نکرد نوشتن وَصَرخ الحسین صَرخه بالاتر از ضجه است صَرخه یعنی داد زدن...* امان که مشک تهی آبروی من را ریخت من از خجالت لبهای تشنه آب شدم چقدر نیزه ی تشنه به جان من افتاد که جرعه جرعه پر از زخمِ بی حساب شدم *بدنهای مختلفی رو ابی عبدالله دید دیگه بالاتر از ارباً اربا نبود..تو‌مقتل فقط یه جمله هست..خبر داری فقط دستهاش رو نزدن؟ خبر داری دوتا پاهاش رو قطع کردن؟ خبر داری اینقدر تیر زدن دیگه جا تو بدنش نبود..؟ به جای دست بریده دو بال سهمم شد پناه روسری و خیمه و حجاب شدم دلم شکست سرم را به حرمله دادن که مزدِ ذبحِ علی، کودک رباب شدم *ابی عبدالله اومد بالاسرش نوشتن آروم نشست بالا سرش دو دستی سر رو جمع کرد آروم تیر رو در آورد..دید چشم سالم داره اشک میریزه. اشک رو با پرِ شالش پاک‌ کرد..چرا داری گریه می کنی؟گفت: برادر گریه ام برای شماست الان شما سر منو از رو‌ خاک برداشتی اما یک ساعت دیگه کی میخواد سر آقای من رو برداره؟....
|⇦•از من ناامید نشیا... و توسل به سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ حاج مهدی حسینی •✾• جوونیمو توی؛ گناها سر کردم چقده صبر کردی شاید دوباره برگردم تو خوشیام اصلا؛ به تو حواسم نیست یه روزی میفهمم جز تو رفیقی واسم نیست از من ناامید نشیا سنگ رو یخم نکنی! من شاید به درد بخورم سهمِ دوزخم نکنی شرمنده ام خودم میدونم اونی که میخوای نشدم هر دفعه یه جوری زدم زیر وعده های خودم بازم دستمو بگیر با لطف همیشگی محتاج نگاهتم اصلا هر چی تو بگی فقیرُکَ بِبابِک یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات آخه به غیر از تو مگه کیو دارم؟ همه ی هستیمو آقا به تو بدهکارم همه جا رسوای خوب و بدم کردن! تو قبولم کردی جز تو همه ردم کردن تو بهتر از همه کس میدونی؛ راز منو دوست دارم هر چی رو که یادت میندازه منو بُردنِ اسم حسین لطف زهرا به منه نوکر؛ زیر علمت واست سینه میزنه اسمت روی لبمه تا جون دارم آقا جون؛ عشقت رو نگیر ازم واسه ی گدا بمون فَقیرُکَ بِبابِک یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات
آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن! رحمی به‌ حال این دل بی‌سرپناه کن! گم کرده‌ام مسیر رسیدن به دوست را ای راه مستقیم! مرا سربه‌راه کن! تاریک شد دلی که ندیده است رویِ تو خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن! از نور توست روشنیِ جانِ آفتاب بر جسمِ من بتاب و مرا مثل ماه کن! عمری تو را صدا زده‌ام بعد هر نماز لطفی بر این صدای پر از سوز و‌ آه کن! آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛ بر من نگیر و عفو بر این روسیاه کن!
بسم الله الرحمن الرحیم ماه‌بیت دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن در حسینیه‌ی اشک تو گرفتار شدن با خیالِ حرمت تشنه‌ی دیدار شدن تکیه‌درتکیه به‌عشق تو میاندار شدن دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن آسمان در غم تو غرق ترنم شده است خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است دودمه وردِ زبان همه مردم شده است (باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است) آخرین بار شنیدند که نجوا می‌کرد طلب از گم‌شده‌گانِ لب دریا می‌کرد کم‌کم از تشنگی او دل دریا خون شد از غم اکبر لیلا دوجهان مجنون شد دشت ماتم‌زده از خون تنش گلگون شد کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد او که بر دست جوانان بنی‌هاشم بود موقع بردنش آن‌روز، عبا لازم بود... هرکه مجنون بشود خانه‌ی ما خانه‌ی اوست زینب آن کوهِ صبور است که پروانه‌ی اوست بارِ اندوهِ جهان است که بر شانه‌ی اوست (این‌حسین کیست که‌عالم همه دیوانه‌ی اوست) شده زیر علمش امن‌ترین جای جهان هیچ‌کس نیست به‌اندازه‌ی زینب نگران (یارب آن نوگل خندان که‌سپردی به‌منش) بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش جگرم سوخته از کهنگی پیرهنش جان به‌قربان حسین و پسران حسنش دوش وقت سحر از روضه‌ی‌قاسم می‌خواند روضه آن بود که "حاج اکبر ناظم" می‌خواند عاشقم عاشق آن درد که بی‌درمان است آسمان باخبر از تشنگی طفلان است پس بخوان نوحه از آن داغ که بی‌پایان است (امشبی را شه دین در حرمش مهمان است) ظهر فردا، شود آشوب در این دشت، شروع ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع... تشنه‌ی علقمه هستیم که دلدار آنجاست ماه‌بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجاست ساقیِ تشنه‌لبان، سید و سالار آنجاست آه، ای اهل حرم میر و علمدار آنجاست سال‌ها بر سر این سفره نمک‌گیر شدیم ما غلامیم و در خانه‌ی او پیر شدیم... آه ای قله‌ی سرسختِ هر اندازه بلند ای تبرخورده‌ترین سروِ سرافرازِ بلند باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند (چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم) پدری مثل علی فاتح خیبر دارم. ای رباب آب در این معرکه نایاب شده تیر از چله، به یک چلچله پرتاب شده دل سنگ از غم شش‌ماهه‌ی تو آب‌شده به روی دست پدر بوده و سیراب شده نکند حرمله با تیر و کمان آمده است؟ اصغرت از چه‌زمانی به زبان آمده است؟ حُر که سرمست شد و نعره کشید از شادی بود بر روی لبانش، چه مبارک‌بادی حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی بنده‌ی عشقی و از هر دوجهان آزادی نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد مطرب عشق عجب کرببلایی دارد رو به‌سمت حرم قبله‌ی حاجات کنید با قمر ساده و بی‌پرده ملاقات کنید به طواف حرم عشق مباهات کنید آخر روضه به این شکل مناجات کنید؛ بنبی عربی و رسول مدنی و اخیه اسدالله مسما بعلی...
‍ >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>                                 نوحه ی طشت گذاری >>>>>>>>>>>>>>>>>>>> گینه   گییند ی    شیعه لر غمیند ه  قا ر ه  یا حسین اسند ه  یل  ئو ر ک  لر  ه تو  کو ر شر ا ر ه یاحسن خانم  زهر ا  قا نلی مقتلد ه د ید ه گر یا ن د یو ر لا یلا ی غسلی قان اوغلوم جان حسین جا ن قر ا پر چملر  ا سو ر  سسلو ر جان ا با ا لفضل عمو د آ هن  گو ید ه  ا یلو ر افغا ن ا با ا لفضل و ا و یلا    لب  عطشا ن و ئر و ر جا ن ا با الفضل >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> گنه  ا سو ر   قرا   علم ئور کد ه غصه داشلانور ملک   لر   ایلیو     نو ا حسین عزاسی باشلانور ا سور پرچم  سس گلر گو یا نینو ا د ن حسین ئولد ی نوحه باشلاندی کربلادن ائدورعطشان ناله لرطوفان جان اباالفضل علی اصغر   ا یلیور افغان  جان ابا الفضل و ا و یلا  لب عطشا ن و ئر ورجان ابا ا لفضل >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> سو د ا شلا نور فر ا تیده عطش آچور  پر  آ غلیو ر بشیکد ه ا ل ا یا ق چالور عطشد ن  اصغر  آ غلیور رباب آغلور سینه سی سوزان دل پر یشان دئور اصغر جان وئر و راصغرسینه سوزان سو سوز قیز لارالده سو جامی آغلاشولار بشیکده اصغر دیور یانیدیم جان عموجان وا و یلا لب عطشا ن وئرور جان ابا الفضل >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> از کتاب  جد ید  ●  نو ا ی جا هد جلد  هفتم
گریه کردن بر تو دل را خالی از غم می کند این سیاهی ها جهان را سبز و خرّم می کند قطره ی اشکی که در بزم عزایت ریختم کارها روز قیامت با جهنّم می کند چای ریز روضه ات می گفت با چشمان خیس چایِ اینجا را خودِ خیر النسا دم می کند هر که آمد روضه قطعاً انتخاب فاطمه است رفت و آمدهای ما را او منظّم می کند سربلندیِ جهان را می کند از آنِ خود در مسیرِ عشقِ تو هر کس که قد خم می کند باز آمد اربعین و غبطه خوردم یا حسین بر کسی که کوله بارش را فراهم می کند اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا این قدم ها از غم صاحب زمان کم می کند
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋ روزت را زیبا کن! عادت کنیم سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر دهیم❤