eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
967 ویدیو
621 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 6 - 6.mp3
18.21M
|⇦•از خیمه بیرون آمده....... ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی
. |⇦•سبط اکبر نبی..‌‌ امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── سبط اکبر نبی، ولیِّ چهارم حسین شیر ارشد علی، امام دوم حسین دین تموم انبیاست یا حسین ذکر تموم اولیاست یا حسین شهادتین شهداست یا حسین عالم مست مجتبی ست حتی حسین ای فرزند رعنات یل سپاه کربلا نور روی زیبات چراغ ماه کربلا میگیرم از چشمات سراغ راه کربلا آغاز سیادت نبی مؤتمن حسن با طوفان شور و ذکر، حسین میگه حسن حسن تو ذکر لب های منی یا حسین تو گریه و سینه زنی یا حسین باید دلی که با حسین میتپه اول باشه حسنی حتی حسین ای که بردی میراث، از گریه های فاطمه میراث تو دریاست، دریای اشک برا همه شد دریادار عباس، از چشم ماه تا علقمه دست خالی اومدم بازم بهم کرم کنی خاک کربلا شدم تا قلبمو حرم کنی ذکرِ قبول هر ثواب یا حسین بعد از نوشیدن آب یا حسین اونا که آگاهن میگن یا حسن برا دعای مستجاب حتی حسین گفتی که هرگز نیست، روزی مث روز حسین پر پر شد قلبت با داغِ جگرسوز حسین با اسمت رفت بالا رایتِ پیروز حسین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 6 - 4.mp3
13.98M
|⇦•سبط اکبر نبی....... مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی
. |⇦•أنا القاسم... ( خوانی) و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── اأنَا القاسم؛ أنا ابنُ حسین أنا ابنُ حسن؛ أنا ابنُ حیدر کرّار بشناسید مرا منم،منم من، عقیق یمنم پسر شیرِ، عرصه ی میدانِ، جنگ جملم قاسم ابن الحسنم پسر فتّاح صفّینم، جانِ حسینم حسین مولای من و، من روح و ریحان حسینم من یتیمم لیک کلُّ عالم رو در تحت تکفّل دارم من قاسمم، کریم ابنِ کریم سیزده ساله ی اهل قِدَمم سیزده ساله ام و ماه شب چهارده من عمو عباسم شاگرد ابالفضلم، هم پای علی اکبر هم بازیِ طفلِ در دل گهواره پسر نجمه، پسر زینب بعد عباس و علی اکبر سوم قمرِ زینب، منم من بشناسید مرا أنَا القاسم، أنَا ابنُ حسین أنا ابنُ حسن؛ أنا ابنُ حیدرِ کرّار منم من، قاسم بن الحسن سبطِ، نبیِّ مصطفَی المُؤتَمن تیغ کرّارم، به ازرق بگو، پسرانت را با آن همه ادّعا، منِ سیزده ساله کشته ام تن به تن، منم من سیزده ساله ی شیرین شده لعل از عسل جام عمویم، حسین خُلق و خویم حسن، آبرویم حسین آرزویم حسن، آرزویم حسین عمویم به تماشا ایستاده، جولان مرا رعد میدانِ مرا، تیغ برّان مرا، طوفان مرا سِپه شام؛ چو لشکر کفتار و من شیرم من زاده ی شمشیرم از مِیمنه وارد شوم از میسره بیرون زنم و منهدم لشکر کفار شد از نعره ی تکبیرم، بشناسید مرا..‌ أنَا القاسم؛ أنَا ابنُ حسین أنا ابنُ حسن؛ أنا ابنُ حیدر کرّار .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 6 - 8.mp3
11.46M
|⇦•أنا القاسم...... ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 6 - 7.mp3
11.19M
|⇦•زاده ی شأن..‌‌ ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── زاده ی شأن نزول سوره ی انسان منم قاسم بن الحسنم «حسین..» حامیِ آل علی و حامیِ قرآن منم قاسم بن الحسنم «حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•یتیمی درد بی درمان.... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── نوجوان‌ها همیشه الگو دارند به الگوشون نگاه می کنن علی اکبر که لباس رزم رو پوشید قاسم با یه ذوقی نگاه میکرد. رفت دست علی اکبر رو گرفت گفت من و هم راه بنداز، من و یادت نره ها هم سفره بودیم.. ما مثل داداشیم علی اکبر! وقتی ابی عبدالله جوونای بنی هاشمی ها رو صدا زد اومدن علی اکبر رو جمع کردند، ریختند رو عبا، قاسم یه طرف عبا رو گرفته بود هی میگفت قولت یادت نره داداشی علی اکبر.. علی اکبر رو‌ که آوردن دیگه بی تاب شد..رفت سراغ عمو جانش، بهم اذن بده..ابی عبدالله مگه دلش میاد به مه پاره ی امام‌حسن اینطوری رخصت بده.. اینقدر خوشگل بوده قاسم ابن الحسن وقتی میخواست بره میدون عمامه رو نصف کرد. نصفش رو پیچید به سر و صورت بچه گفت: چشمت میزنن عزیز دلم.. زره ام که براش پیدا نشد. اومد نشست تو خیمه هی تو دلش میگفت: دارم جا میمونم..چه خاکی به سرم بریزم...* یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران *مادرش نمیتونه گریه هاش رو ببینه..گریه نکن عزیزم غصه نخور...بابات فکر این روز رو کرده. بعضیا میگن تو بازو بندش بود بعضیا میگن یه نامه ای بود مادرش داد گفت: ببر عمو ببینه رد خور نداره ..اینقدر ذوق کرد..* از پدر غم نامه آوردم عمو از چه میترسی که من مَردم عمو گر زره اندازه ام داری بیار من ندارم ترسی از کارزار نامه ات بوی برادر می دهد بوی آن ساعات آخر می دهد گر چه سخت است از تو دل کندن برو تیغ و تیر است پاسخ دشمن برو *مقاتل نوشته اند این دو تا هم دیگر رو بغل کردند وقتی بغلش کرد بلندش کرد پاهاش از رو زمین بلند شد...انقدر دوتایی تو بغل هم گریه کردن امام حسین غش کرد... قاسم هم غش کرد.. ای امان از دل زینب..یه آبی پیدا نمی کرد به صورت این دوتا بزنه..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
بخش سوم روضه (4).mp3
10.44M
|⇦•یتیمی درد بی درمان...... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی
. |⇦•شیری از بیشه روان... حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── شیری از بیشه روان جانب میدان شده بود به سوی معرکه میرفت و رجز خوان شده بود کفنی را به تنش کرده عمو جان حرم میچکد از لب او نام کریمان حرم از عبایی که به تن کرده زُهَل میریزد زیر پایش زلبش شهد عسل میریزد گرهی کور زده طاق دو ابرویش را عمه اش شانه زده طُرّه ی گیسو یش را خوبی نسل علی ها به پسر داشتن است به هنر داشتن است و به جگر داشتن است این هم از نسل علی صف شکن خنّاس است خوبی این پسر این است که با عباس است رفت میدان و رجز خواند و تماشایی شد ضربه هایش به سر ودست چه مولایی شد تیر دورِ سر او چرخ زد و جولان کرد پدری را ز غم مرگ پسر گریان کرد پسرِ دوم ازرَق که به میدان تن داد همه دیدند چگونه سرش از تن افتاد یک نفر گفت که این ضربه ی حیدر باشد یک نفر گفت که عباسِ دلاور باشد دیگری گفت که این مرد غیورِ جمل است دیگری گفت که این لشگر ما را اجل است دیگری گفت به والله حس آمده است زرهی نیست کفن کرده به تن آمده‌ است ناگهان بند نقاب از قد رعنا که گرفت دشت را در نظرِ غیرت زهرا که گرفت رو زد با رجزی گفت: أنا ابن الحسنم من اویس قَرنم شهر مدینه وطنم پسر فاطمه عم من و مولای من است پدرم نیست ولی اوست که بابای من است *به خیمه ی عمه ام میخواهید چپ نگاه کنید، کور خوندید ..* من به ناموس خدا چون پدرم حساسم غیرتُ اللهم و بر اهل حرم حساسم میزنم گردنتان را به دمِ شمشیرم انتقام علی و فاطمه را میگیرم در همین فاصله گفتند که نیرنگ زنیم این هم از نسل کریم است به او سنگ زنیم آنقدر سنگ به او خورد که از زین افتاد در حرم مادرش از ماتم قاسم، جان داد *سی و پنج نفر رو به درک واصل کرده. ابی مخنف نوشته هفتاد نفر رو به درک واصل کرده..یکی گفت چیکار میکنی یکی کی همهمون رو میکشه..نمیشناسی اینارو؟اینا خون علی تو رگاشونه..* *ازرق شامی که جنگش با صدها نفر مرد جنگی برابری می کرد پسراش رو فرستاده قاسم یکی یکی پسراش رو‌کشته...اومد گفت : تو چطور بچه های من و کشتی؟ بوه های من و میکشی..قاسم گفت: آره، توأم‌ می کشم. کسی چپ نگاه کنه به خیمه ها دمار از روزگارش در میارم... مسخره اش گفت: تو چه مرد جنگی هستی که هنوز بند چکمه یا نعلینت رو نبستی ،تا خم شدبند چکمه رو نگاه کنه با یه ضربه بدرک واصلش کرد .. عباس قمر بنی هاشم داره رزم شاگردش رو نگاه میکنه با الله اکبر هاش به خیمه هام خبر میده ... صدا زد.." الله اکبر لا حول ولا قوه الا بالله"چی کار کردی قاسم گل کاشتی.. دوره اش کردن کوفیا معروفن سنگ زنهای قهاری ان.. جناب عابس و سه نفر رو بد سنگ زدن تو کربلا. یکی عابس یکی قاسم ابن الحسنه یکیم خود ابی عبدالله است..منتها ابی عبدالله رو از نزدیک میزدن.یکی از این سنگها خورد به پیشانی ارباب لباس عربی رو آورد بالا خون از روی صورتش پاک کنه ...آی حرمله آتیش بگیری قلب ابی عبدالله را نشانه رفت. روضه اش بمونه برا شب عاشورا فقط همین رو بگم از جلو نتونست تیر رو در بیاره.. آقای غریبمون دست برد از پشت سر تیر رو درآورد.. مثل ناودان خون از قلب مبارک بیرون می ریخت...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
بخش ششم روضه (5).mp3
12.41M
|⇦•شیر ی از بیشه...... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی
. |⇦•یتیم‌ِ کربلا... حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── وقتی ابی عبدالله رسید.این ها از ترس حضور ابی عبدالله اون جنود سوارا ریخت به هم.. هی دور این بدن شروع کردن چرخیدن ،نگم چه بلایی سر این بدن اومد همون بلای عظیمی که عموش دیشب گفته بود، اما دید یه نانجیب روی سینه ی این بچه نشسته.. یه نانجیب رو سینه ی یادگاری حسنش نشسته با پنجه موهای ایت بچه رو گرفته سر رو بلند کرده خنجر رو رو حنجر گذاشته.. آقا با یک ضربه کارش رو ساخت گرد و غبار که خوابید دید نه اوضاع وخیم تر از این حرفهاست..این بچه داره هی دست و پاش و رو زمین میکشه..نوشتن امام حسین متحیر فقط ایستاده بود نگاه میکرد .. گل رو سر بچه یتیم باید بپاشن،بچه یتیم رو‌ نباید با سنگ‌ بزنن...گفتم بچه یتیم یاد یه یتیم دیگه افتادم..گفت:بابا!ما رو بردن محله ی یهودیها از بالا پشت بوم اینقدر ما رو زدن... حسین آه...آه..آه..* یتیمِ کربلا غریبم و ببین جلو چشام نکش پاهاتو رو زمین عموت بمیره کاش برای غربتت تموم سنگهاشون خورده به صورتت از گل هم این جوری گلاب نمیگیرن که از تنت، عمو از نعل اسبهاشون یکی شده تنت با جوشنت گل طوفان سواری وای بر من تمامِ عشق یاری وای بر من علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای بر من * این صحنه رو تصور کن آقا داغ جوان دیده..گفت من جوان مرده ام برخیز.. دست برد زیر کمر قاسم سینه رو به سینه قاسم چسبوند.. یا امام حسین کمرش خم شده بود، یا این بچه قد کشیده بود.خلاصه این پاهاش هی رو زمین کشید...* حسین قربون مهربونیت حسین..قربون لطافتت حسین.. سینه ی زخمی قاسم رو چسبوندی به سینه ات..اما نوبت خودش که شد"و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه الحسین" «رحم الله من نادی یا حسین یاحسین» *بدن قاسم رو آورد تو خیمه ی شهدا گذاشت کنار بدن ریز ریز علی اکبر یکی قد کشیده یکی ریز ریز ارباً اربا.. غریبونه نشست بین دوتاشون صورتش رو گذاشت بین صورت جفتشون علی اکبرم، قاسمم سلام من رو به مادرم برسونید..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
بخش هشتم روضه (5).mp3
14.22M
|⇦•یتیمِ کربلا..... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی