eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
809 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 روایتی_از_نظرلطف_خداوندمتعال_به_بندگان (ع) بخش اول صوت مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی اون عالم بزرگوار میگه شبانه به قبرستان رفتم، دیدم دو سه نفر دارن یه بدنی رو رو زمین میکِشن. بدن برهنه‌ست، یه پیرزنی هم عقب این بدن داره عصازنان میاد. اومدم ببینم چه خبره. این پیرزنه رو صدا زدم: این بدن بدن کیه تو دل شب دارید طرف قبرستان میبرید؟ چرا زمین میکشید و میبرید؟ گفت بچه‌ی من، جوون من، از اون بنده‌های شرور بود؛ مردم رو اذیت میکرد. اینقدر بد بود، فقط دوسه بار منو کتک میزد از خونه می‌رفت بیرون. لحظه‌های آخر عمرش مریض شده بود، فهمیده بود داره از دنیا میره. منو صدا زد گفت مادر دارم میمیرم یه خواسته‌ای ازت دارم. میشه وقتی من مُردم به هیچ کدوم از مَردم نگی من مُردم؟ آخه از بس این مردم رو اذیت کردم، اگه بفهمن همه خوشحال میشن، بدن منو میبرن تو زباله‌ها میندازن. تو رو هم خیلی اذیتت کردم، منو ببخش... گفت چی کار کنم عزیز دلم؟ آخه چرا اینقدر همه رو اذیت می کردی؟ گفت آخه خودمم الان فهمیدم چه غلطایی کردم که دیگه دیر شده. حالا ازت خواسته‌ای دارم. میشه وقتی مردم بدنم رو برهنه کنی، ریسمان به پاهام ببندی. خودتم نه که یه وقت دلت بسوزه؛ دوسه تا حمّال بگی بیان این طناب رو بِکشن. بدنم رو بِکشن؟ تو هم پشت سر من بیا، بگو خدا بنده فراریت اومده؛ بنده فراریت رو برات آوردم... اون وقت اون پیرزنه به اون عالم بزرگوار می‌گفت از همون درِ خونه که داریم رو زمین میکِشیمش، هی یکی انگار داره تو گوشم میگه بنده‌ی منو رها کنید، سروکار بنده‌مون با خودمونه؛ خودمون بلدیم باهاش چطور برخورد کنیم.... کاش می‌شد ماهم طناب می‌آوردیم دست و پامون رو می‌بستیم؛ می‌گفتیم خدا بنده‌ی فراریت اومده... این یه بدن بود خدا اینطوری گفت: چرا این بدن رو برهنه کردید رو زمین میکِشید؟ یه بدنم کربلا برهنه کردن و رفتن... بهترین بنده‌ی خدا رو رها کردن و رفتن. بهترین بنده‌ی خدا سه روز و سه شب بدنش زیر 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹 ⚘🌷کانال مداحی🌷⚘ لینک کانال:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
📋 (ع) / *بخش دوم صوت* (ع) اون نانجیب یه جوری آقامونو تو کوچه‌ها میبرد، این آقای من و تو زمین می‌افتاد، پا می‌شد... اما این‌جا گرچه آقا امام صادق زمین می‌افتاد، آقا رو رو زمین می‌کشیدن، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزد.... همچین که رسید، منصور دوانیقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه اما نتونست، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟ گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زنده‌ت نمیذارم. از غضب پیغمبر ترسیدم.... معذرت خواهی کرد از امام صادق، گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم. اگه کاری با من داری بفرما. فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟ گفت نه منم باهات کار ندارم، اگه درخواستی داری بهم بگو. فرمود منو زود برسونید خونه‌م، الان زن و بچه‌م تو خونه نگرانن. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته، تازه درِ خونه‌م رو آتیش زدید می‌دیدم بچه‌ها هی دارن این‌طرف و اون‌طرف میدَوَن، مضطربن، نگرانن.... (فقط یه جمله بگم) اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچه‌ش بود. آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد یه‌مرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمه‌ها حمله‌ور میشن، با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد، صدا زد هنوز حسین زنده‌ست داره نفس میکشه، چرا به خیمه‌ها حمله‌ور شدین.... حسین.. 🌾💐🌾🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹 ⚘🌷کانال مداحی🌷⚘ لینک کانال:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
📋 (ع) / *بخش دوم صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ نوشتند بیست و هشت سال بیشتر نداشت اما لحظات آخر این دستها به لرزه افتاده بود. _( یاد چی افتادی)؟! _ یاد مادر هیجده ساله‌ام افتادم؛ اون روزای آخر یه دست به دیوار یه دست به کمر، هی صدا میزد:« علی، علی، علی»... این حیوانات درنده رو آوردند، آقا رو توو قفس این حیوانات قرار دادند یهو دیدند همه‌ی این حیوانات زمین نشسته‌اند. در محضر امام زمانشون قرار گرفتند؛ (همه چی تحت تاثیر این آقاست) ... _( یاد چی افتادی)؟! _ اینجا حیوونای درنده اومدند؛ کربلا هم یهو دیدند یه عده از این حیوونا... گرچه آقا رو هی میریختند میگرفتنش، خونه‌ش رو بهم میریختند؛ این زن و بچه هی می‌ترسیدند. اما دیگه درِ خونه‌ش رو آتیش نزدند... علامه امینی رو میگن:« ساعتها گریه می‌کرد، سوال کردند آقا چرا گریه می‌کنی»؟! _گفت:« آخه به یه چیزی فکر میکردم بیچاره‌ام کرد» _ چی آقا؟! _ به این فکر میکردم اگه مادر یه مشکلی براش پیش بیاد بچه‌ها به پدر پناه می‌برند؛ اگه برا پدر مشکلی پیش بیاد بچه‌ها به مادر پناه می‌برند. اما دلم میسوزه برا اون بچه‌هایی که از یه طرف دست باباشون رو بستند، یه عده دور مادرشون حلقه زدند، هرکی با هرچی دستشه داره مادرشون رو میزنه؛ نمی‌دونند به کی پناه ببرند... آی مادر
. 📋 ای خدا بنده‌ای گنه‌کارم (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای خدا بنده‌ای گنه‌کارم تو بیا خسته از گناهم کن خودم از حال خود خبر دارم روسیاهم ولی نگاهم کن زنده‌ام بی‌ثمر، ولی روزی خاطراتم زِ یاد خواهد رفت پرده از کار من، تو برداری آبرویم به باد خواهد رفت آه از آن لحظه‌های شومی که روی خود را سیاه می‌کردم تو به حالم نگاه می‌کردی پیش چشمت گناه می‌کردم من از آن رحمتت خبر دارم تو هم از غفلتم خبر داری و دلیلِ خجالتم این است که تو از خلوتم خبر داری خسته از کینه و دورویی‌ها خسته از روزگار نیرنگم تو به من خوب می‌رسی یا رب من ولی با تو خوب می‌جنگم همه‌یِ ناسپاسیت از من همه دار و نداریم از تو تو مرا می‌کِشی به سوی بهشت من بدبخت فراریم از تو تا نمازم برایِ غیر خداست سجده‌هایم شبیه تفریح است پیش رویم مسیر مرگ است و کوله بارم گناه و توجیه است آنقدر غرقِ ظلمتِ نفسم که دگر روی نور یادم نیست گیرِ دنیای فانیم دیگر انتظارِ ظهور، یادم نیست آنقدر بی‌مرام بودم که خود من هم نماند و ترکم کرد همه رفتند، ولی در دنیا این حسین بود و ماند و درکم کرد او که آمد دوباره بنده شدم او که آمد خداییم کرد و یک مُحرم دل مرا سوزاند اربعین کربلاییم کرد و بعد از آن کار من شده گریه مثل یک شمعِ خاموشم همه شب‌های من، شب جمعه تا دخیل ضریح شش گوشم کمکم کن که خوب گریه کنم کمکم کن که سینه‌زن باشم کمکم کن که مرثیه‌خوانِ روضه‌ی مادر حسن باشم مثل زینب، حسن کشید آه و مثل قنفذ، مغیره بد میزد یک نفر با غلاف و شمشیر و یک نفر هم فقط لگد می‌زد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 به خاطر من حیدر نرو زهرا (س) (ع) حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به خاطر منِ حیدر، نرو زهرا، نرو زهرا، نرو زهرا دیگه بلند شو از بستر، نرو زهرا، نرو زهرا، نرو زهرا میمیرم از غمت آخر، نرو زهرا، نرو زهرا، نرو زهرا مهربان‌تر از تو، در این همه آفاق نبود اَجر خوبیای تو، ضربه‌ی شلاق نبود توو خونه حجاب می‌کنی داری من و خیلی عذاب می‌کنی دنیا رو رو سَرم خراب می‌کنی توو خونه حجاب می‌کنی توو ازدحام نامَحرم، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن میون شعله‌ها کَم‌کم، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن با چندتا ضربه‌ی مُحکم، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن بین شعله‌ها فاطمه، بی‌من داری میری کجا فاطمه بین شعله‌ها فاطمه، میزدی فضّه رو صدا فاطمه قرار بعد ما دوتا، تَه گودال، تَه گودال، تَه گودال دَم غروب عاشورا، تَه گودال، تَه گودال، تَه گودال کنار زینب کبریٰ، تَه گودال، تَه گودال، تَه گودال باز مثل مدینه زدن نیزه رو این دفعه به سینه زدن تا دیدن تنها رو زمینه زدن پاشو حال و روز ما رو ببین ببین بازم مادر خورده زمین برا خیمه‌ت یه عده‌ در کمین ای لب تشنه تَه گودال،شمر و خولی، به رقابت افتادن ته گودال، سر فرصت، به جسارت افتادن ته گودال، رو تنِ تو، برا غارت افتادن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی تو همان نَفخه‌ی روحانیِ جان در بدنی "عشق، رسواییِ محض است که حاشا نشود" پس حسن گفتنِ ما تا به ابد شد علنی ساکن کشور سرسبزِ حسن‌آبادم با من انگار که هر جا بروم، هم‌وطنی این گدا جای غذا، مِهرِ تو را می‌خواهد می‌شود گاه‌گُداری به دلم سر بزنی؟! چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد هیچ‌کس مثل تو این‌قَدر نشد خواستنی خودمانی بگذارید بگویم این‌بار دست‌ و دل بازِ مدینه بخدا عشق منی احمد و حیدر و زهرا و حسینش یک سمت تو گُلِ سر سبدِ شاکِله ی پنج‌تنی نقشِ نامِ تو نشسته‌ست میان دل من "یا حسن" حک شده بر روی عقیق یمنی آی دنیا بشناسید منِ مجنون را: حسنی‌ام، حسنی‌ام، حسنی‌ام، حسنی قبر بی زائر تو بازترین روضه ماست جان کعبه به فدای تو، غریبِ مدنی زهر... نه..سیلیِ کوچه جگرت را سوزاند دل تو بین گذر سوخت، عجب سوختنی تیرها گرچه به تابوت، تو را دوخته‌اند لااقل پیکرِ خونینِ تو دارد کفنی ✍ 📋 چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد (ع) چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد اومد توو مدینه، اهل شهر شام بود؛ نمی‌شناخت امام حسن و. از بس که توو شهر شام رو منبرها سَبّ علی می‌کردند، سَبّ بچه‌های علی رو می‌کردند... خیلی عجیبه! انقدر تبلیغ کردند؛ وقتی اومد از شهر شام توو مدینه وقتی امام حسن رو معرفی کردند هرچی از دهنش در میومد، خیلی بد و بیراه به امام حسن گفت. آقا همین جوری نگاهش کرد، وقتی حرفاش، دشناماش، ناسزاهاش تموم شد؛ گفت ببینم انگار از لهجه‌ت مشخصه اهل مدینه نیستی. گفت آری! من اهل مدینه نیستم، از شهر شام اومدم. گفت:« وقتی غریبه‌ای جا و غذا نداری میای مهمون من بشی»؟! دستش و گرفت بردش خونه بهش جا داد، غذا داد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 تشت لخته خون (ع) (ع) ابی عبدالله اومد کفن کرد، برادرش رو داخل کفن گذاشت. اولین بدنی که بعد از حضرت زهرا و امیرالمومنین « آخه اون دوتا بدن شبانه دفن شد، مخفی بود قبورشون، کسی نمی‌دونست قبور امیرالمومنین و حضرت زهرا کجاست. امام حسین تصمیم گرفت گفت:« می‌خوام روز بدن و بردارین، داداشم همینجوری غریب بود؛ وقتی زندگی می‌کرد غریبانه زندگی کرد؛ توو خونه همدمی نداشت. همسرش... آقای من و تو روزه بود، با لب خشک اومد آبی بخوره، اومد کوزه‌ی آب و برداشت، از تشنگی جگرش می‌سوخت. تا یه جرعه‌ش و خورد دید این جگر داره بیشتر می‌سوزه. صدا زد زیبنبش و بدو بیا زینب! جگرم داره می‌سوزه. همچین که خواهرس اومد دید هی داره به خودش می‌پیچه گفت:« زینبم! جگرم خیلی داره می‌سوزه؛ این آب و خوردم عطشم فرو بکشه ولی بدتر شد؛ حس می‌کنم جگرم پاره پاره شد. سریع دوید، چی کار کنم داداش؟! - سریع برو یه تشتی بیار. آخه چندین بار دیگه هم به آقا زهر داده بودند. خواهر می‌اومد تشت و میذاشت جلو امام حسن زهر و بالا می‌آورد راحت می‌شد. این بارم گفت:« حالا زهر و بالا میاره راحت میشه. تشت و گذاشت جلو حسنش یهو داخل تشت و دید پُر خونه. لخته‌های خون داره از دهان مبارک امام حسن داخل تشت می‌ریزه ؛ همچین که خونا رو داخل تشت دید صدای ناله‌ی زینب بلند شد. دوید بیرون حسین و خبر کرد، عباس و خبر کرد؛ سریع این داداشا اومدن زیر بغلای خواهر و گرفتن؛ چی شده خواهر؟! چرا اینجوری بی‌تابی میکنی؟! صدا زد:« حسین جان! داداشم داره خون بالا میاره، پاره‌های جگر حسنم و خودم دیدم». چه خبره؟! زینب تشت خونی دیده، داخل تشت فقط لخته‌ خون دیده، یکی نبود بگه زینب صبر کن! یه روزی میرسه یه تشتی توو یه مجلسی برات میارن وقتی داخل تشت و نگاه می‌کنی یه سر بریده‌ست.... تازه کار تموم نمیشه، سر داخل تشته. اون نامرد یه چوب خیزران طلب کرد، با این چوب به لب و دندان حسین میزد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .