eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
601 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت ابوالفضل(ع) سبک؛ میگذرد کاروان. آرخام الیم آچ گوزون سیندی بئلیم آچ گوزون غم اوتونا گور نجه یاندی دلیم آچ گوزون گوزلریوه لخته قان پرده چکوب گورموسن غم یمه قوی گوزده کی قانی سیلیم آچ گوزون عطشاندی قیزلاریم دور گیداخ غیرتلی سرداریم دور گیداخ آرخام ائلیم سیندی بئلیم یوخدی سوزوم عشقیدن مقصدیوه چاتموسان یاره لی قولسوز دوشوب قانه بئله باتمسان حالیمه دشمن گولور اهل جفا ال چالور دوره می دشمن آلوب سن نیه بس یاتموسان مشکیوی دور اله آل گیداخ قولارون بوینوما سال گیداخ عطشاندی قیزلاریم دور گیداخ غیرتلی سرداریم دور گیداخ آرخام ائلیم سیندی بئلیم دیدیم ای علم اماندی بئله صاق صولا چوخ اسمه منی یخمینجا دشمن بو یخلماقا تلسمه هله سایه وی باشمنان کمگیم گلینجه کسمه حرمین گوزی علمده هامی ناگراندی قارداش الده سو جامی چکیب صف بالالار خیمه ده دور نجه گور غصه لی منظره وار خیمده ایندی رقیه دییر گلسه عموم خیمیه سو گتیرر قیزلارون گویلون آلار خیمده هی باخور قیزلاریم یولارا گوز تیکیب او اوزون قولارا عطشاندی قیزلاریم دور گیداخ غیرتلی سرداریم دور گیداخ آرخام ائلیم سیندی بئلیم
. نبند چشاتو تا چشمام باز بمونه نزار شمر برام شععععععر غارت بخونه دستاتْ روی خاک و دلم ریشه ریشه می خوام پاشم از پیییییشت اما نمیشه تکون نده به پیکرت تا نریزه بال و پرت عمود آهن سنگینه ریخته بهم فرق سرت ۲ خودم کشیدم تیر از توو چشت بیرون خشکی لبهات تر شده با موج خون شریکه توو قتلت شمشیر یک لشکر چه جوری رو نیزه میری تو با این سر میکشه زینبو غمت خبر این قد خمت می ترسم لشکر بعد من بدزدن دست قلمت ۳ اگه بری داداش رقیه پیر میشه با دست حرمله دختر اسیر میشه سکینه بعد تو خوشی نمیبینه توو داغ معجرش به سختی میشینه زینب بی تو چه کار کنه با حرمله چه کار کنه فردا تنها بچه ها رو چه جوری خوب سوار کنه مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
327.9K
حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
. چه غم از غم از این اینهمه حاجت شبِ باب‌الحوائجِ ماشد به گِره‌های کورِ ما بنویس وقت نذریِ ارمنی‌ها شد دمِ سینه زنیِ آب آمد شبِ خون گریه‌هایِ زهرا شد مادرم یاد داده  در همه عمر پایِ این مرد آبرو بگذار اگر عالم همه جوابت کرد تو بر این آستانه رو بگذار چه خیال است از همه دنیا کارِ خود را فقط به او بگذار رفت در بینِ آب با مرکب ایستاده به احترامش آب دست بر سینه ‌سر به زیر از شرم می‌کند با ادب سلامش آب می‌زند دست را به دامانش می‌زند بوسه زیرِ گامش آب مرکبش تشنه است تشنه ولی آب ، سرد و خنک ولی هیهات مرکبِ حضرت امیر حرم لب خود را نمی‌زند به فرات آب می‌سوزد از همان لحظه آب شرمنده‌ است از آن اوقات دید لبهای خشک او را آب چقدر بد شده برای فرات قبل از این ، بعد از این ندیده کسی اینقدر التماس‌های فرات زیر لب گفت یا علی‌اصغر آمد از رود ، های های فرات ماه عکسش به آب افتادو دید در آب های‌وهوی حرم مشکِ خود را گرفت بر سینه آب را بُرد آبروی حرم آب میگفت جرعه ای اما رفت تا خیمه‌ها عمویِ حرم دخترک رفت پیش گهواره گفت : با مشک آب می‌آید چند لحظه فقط تحمل کن جان خواهر بخواب می‌آید صبر کن بوی مُشک بوی عموست قول داده رُباب ، می‌آید اهل خیمه امیدوار  اما چشم‌های حسین مایوس است دستهای رُباب روی سر و در نگاه حسین افسوس است زیرِ گرمای آفتاب ای وای جمع هشتاد و چهار ناموس است همه حیران شدند وقتی که شیر بینِ مسیر می‌آمد جمعِ صدها حرامیِ از همه سو پشت نخل‌ند و شیر می‌آمد از هزاران طرف  هزاران بار نیزه و تیغ و تیر می‌آمد... یک نفر دست بر کمر دارد یک نفر دست روی سر دارد یک نفر دست بر جگر دارد یک نفر دست بر تبر دارد می رود بینِ دست سر دارد کاش دست از یتیم بردارد از سرِ زین که با سر اُفتادو در دل خیمه دختر اُفتادو خواهر اُفتاد و مادر اُفتادو بِینِ گهواره اصغر اُفتادو وای با نیزه  پیکر اُفتادو لشکری با تنش دراُفتادو.... (حسن لطفی) .
. . چه‌کنم ماهِ حرم این قمرِ ریخته را تا به آغوش کشم برگ و بر ریخته را دست بر سر بگذارم نگذارم ...ماندم چه‌کنم این بدنِ مختصرِ ریخته را دخترم چشم به راه است جوابش با تو با چه رویی ببرم بال و پرِ ریخته را خم شدم پیشِ دو دستت ، کمرم راست نشد آمدم پیش تو دیدم کمرِ ریخته را دست دارم به کمر ، یا که به سر یا به جگر که نشد جمع کنم چشم ترِ ریخته را مادرم هست ولی اُم‌بنین شکر که نیست خوب شد نیست ببیند پسرِ ریخته را اینهمه تیر به یاد حسن انداخت مرا یادم انداخت لبِ تو جگر ریخته را یک به یک می‌کشم از سینه فقط داد نکش یک به یک تیغه و تیر و تبر ریخته را تو تکانی بخوری کار به غارت نکشد جمع کن جانِ حرم بال و پرِ ریخته را بعدِ ما از دوطرف کاش  سرت جمع کنند که نبندند به سرِ نیزه سرِ ریخته را (حسن لطفی)✍ .
. شب عاشورا امشب ای آفتاب من با من بگو از لحظه های فردایت کاش جان مرا هم ای جانم بگذاری برای فردایت آسمان منی و می دانی می خورم من زمین اگر بروی من نبینم که ماه زندگی ام بر روی نیزه ها به سر بروی بگو ای همسفر که بعد تو و ابوفاضل کفیل زینب کیست امشب ای شاه تشنه در صحرا این همه خوار کندنت از چیست تو نباشی که می‌برد زین دشت دختران نحیف قافله را ابوفاضل اگر نباشد من چه کنم زجرهای حرمله را من به معجر به چادر طفلان به علی عمری است حساسم حرم و غارتش نگو حتمی ست مگر آنکه نباشد عباسم سفر ما نگو که پایانش ختم خواهد شود بر این گودال سوره ی فجر من ز مرکب ها آیه های تنت شود پامال؟ با من از شیرخواره می گویی قلبم از غربت تو میگیرد بشنود از سه شعبه گر که رباب همین امشب ز غصه می میرد زینب از کودکی حسین جانم بی تو یک روز هم نرفته سفر تا مرا شمر ساربان نشده حرمت را خودت بیا و ببر .
. هر گروه هر جور خوشش اومد زد سنگ می باره روی تنت بی حد نیزه ها هی به سمت تو اومد چند باری پیکرت تو خون غلتید دستاشو توو موی سرت پیچید جلو چشام تنت ز هم پاشید چشات ز تشنگی نمی دیدند شمشیرا رو تن تو چرخیدند اونقد زدن که خسته گردیدند نامحرما طناب می آوردن جلو سکینه ات شراب خوردن چه وضعی ما رو اسیری بردن رحمی ندارن آتیش اندازا چه کار کنم با گوشواره بازا خون جگرم از ساز و آوازا بی تو برای من سفر سخته با شمر بد دهن سفر سخته با کوفتگی تن سفر سخته کردی✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود ‌.👇
. تا شام با اسم خارجی چقدر سوختم چشمامُ به تو روی نی دوختم مثل سر سوخته ت برافروختم با دستای بسته سفر سخته با کودک خسته سفر سخته با شمری که مسته سفر سخته آتیشا رو سرت می افتادن چه دشنامایی که به ما دادن اینجا تموم سربازا شادن صورت بچه هات همه زخمی نداره ساربونِ ما رحمی کشتن ما رو با زخم بد چشمی حرمله پا زده به احساسم به معجر بچه ها حساسم دل نگرونه چشم عباسم حالِ چشات خوب نیست روی نیزه سنگا می بارن به سوی نیزه سرت نیافته از توی نیزه سلام_الله_علیها .👇
. شد هوا لاله گون گودالِ غرق خون هاتف میگه انا الیه راجعون مادر و با لبِ پر خون صدا نزن دارم میبینم من پس دست و پا نزن جسمت پر از جراحته قتله گاهت قیامته خولی دور و برِ سرت راحت مشغول غارته ۲ سه ساعته که شمر مشغوله توو گودال از بس تو رو چرخوند تنت شده پامال تنت توو دست شمر سرت به دست سنان سرت رو با نیزه بدجور شکسته سنان رو خوارا می کشیدنت با سنگِ تیز شکستنت حتی پیرْ مردای خبیس با نوک عصا زدنت ۳ صداشو برد بالا این دم آخری چقد این لحظه ها شبیه مادری با صبر و حوصله خون سرد و بی حیا دوازده ضربه زد به سرت از قفا سری به نیزه اومده تنت به زیر لگده حالا بعد از تو شمر پست خواهرت زینب و زده ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
327.9K
حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
. من وارث علی مرتضایم صاحب لوای دشت کربلایم ماه عالمینم_من عبدالحسینم من ساقی تشنه لبانم عموی صاحب الزمانم والله ان قطعتمو یمینی انی احامی ابداعن دینی ای ابوالفضائل_حیدری شمایل در عالمی نام تو رائج ادرکنی یا باب الحوائج شاهدجانبازی من علقمه آمده بالای سرم فاطمه بوسه زد به رویم_خرید آبرویم دست مرا بهر شفاعت زهرا بیاورد قیامت مادر من حضرت ام البنین ملیکه ادب به روی زمین گفته این مطلبم_کنیز زینبم توهم اگر چه نور عینی خاک کف پای حسینی .
. مادر ندارد شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد انقدر زخمی است جایی برای بوسه بر پیکر ندارد در بین گودال افتاده و عمامه ای بر سر ندارد می دید زینب اما چنین در خاک و خون باور ندارد دروش شلوغ ست حالا که تنها مانده و یاور ندارد می گفت زینب شاید قاتل همرهش خنجر ندارد با گریه می گفت ای کاش می شد پیروهن را در نیارد گودال تنگ است صحرا مگر جایی از این بهتر ندارد بر روی سینه نیزه مزن وقتی که او سپر ندارد کشتید اما چرا دیگر انگشت و انگشتر ندارد می گفت دشمن کارش تمام است او که آب آور ندارد با کینه میزد می گفت فرقی با حیدر ندارد یک سو رباب است بیچاره تنها مانده پسر ندارد ........ مادرندارد.مادرندارد شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد مادرندارد.مادرندارد دربین گودال . افتاده و عمامه ای بر سر ندارد مادرندارد.مادرندارد واااااه می دید زینب اما چنین درخاک وخون . باور ندارد دورش شلوغ است حالا که تنها مانده و یاور ندارد می گفت زینب شاید که قاتل همرهش خنجر ندارد باگریه می گفت ای کاش می شد . پیرهن را برندارد مادرندارد مادرندارد گودال تنگ است صحرا مگر جایی از این بهتر ندارد مادرندارد مادر ندارد بر روی سینه نیزه نزن وقتی که او سپر ندارد کشتید اما دیگر چرا انگشت و انگشتر ندارد مادر ندارد مادر ندارد می گفت دشمن کارش تمام است او که آب آور ندارد مادر ندارد با کینه می زد می گفت فرقی با خود حیدر ندارد یک سو رباب است بیچاره تنها مانده و یاور ندارد .
. هر دو دستِ تو ببویم بکشم بر سر و رویم با دو دستم ز رخِ تو خون و خونابه بشویم بر زمین پای خودت می کشی ای سالارم پشت من بعد تو بشکسته و من بی یارم سرو افتاده به خاکم داغ تو کرده هلاکم ابوفاضل یا ابالفضل (4) بده قدری تو جوابم از غمت خانه خرابم چه بگویم به رقیه به سکینه به ربابم ای برادر دلم از زخمِ سرت می سوزد دانم از تشنگی حتی جگرت می سوزد رفتی ای پشت و پناهم ای علمدارِ سپاهم ابوفاضل یا ابالفضل (4) مرو ای دار و ندارم ای اخا چاره ی کارم آمده بهرِ تسلی فاطمه مادرِ زارم مادرم آمده تا نازِ تو دلخون بکِشد تیرِ بنشته به چشمانِ تو بیرون بکِشد علقمه غرقِ گلِ یاس آمده مادرِ عباس ابوفاضل یا ابالفضل (4) پژمرده ای علمدارم بودی غمخوارم رفتی ای یارم یا ابالفضل بی تو غم دارم ناله شد کارم ای سپه دارم یا ابالفضل یا ابوفاضل (3) یا ابالفضل از حرم آید ناله ی طفلان بر لبِ آنان ای عمو جان اصغر زارم با چشمِ گریان چون گل پژمرده با لبِ عطشان یا ابوفاضل (3) یا ابالفضل 👇
. امام حسین(ع) و حضرت زینب(س)-شب عاشورا سیدپوریا هاشمی من از آتش‌زدن بال و پرت می‌ترسم شب به پایان برسد از سحرت می‌ترسم این جماعت همه در فکر عذابت هستند آه از آتش روی جگرت می‌ترسم غم چشمان تو با قبل تفاوت دارد بی من زار نرو از سفرت می‌ترسم اصلا امشب چقدر توصیه داری آقا دارم از این‌همه اما اگرت می‌ترسم چشم من خورد به اکبر جگرم سوخت حسین من ز پاشیدن جسم پسرت می‌ترسم تیرهایی که سه‌شعبه‌ست مهیا کردند از تهاجم سوی چشم قمرت می‌ترسم رحم بر طفل صغیر تو ندارند اینها خیلی از تیر و گلوی ثمرت می‌ترسم زنده‌ای و بسوی خیمه‌ی تو می‌آیند ته گودال ز چشمان ترت می‌ترسم امام حسین(ع)حضرت زینب(س)-شب عاشورا علیرضا شریف می‌شود روشنی ِ خیمه بمانی تا صبح؟ مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح می‌شود رَحم كنی حرفِ جدایی نزنی تا پیِ ِ چاره مـرا سر نَـدَوانی تا صبح منتت دارم و می‌خواهم اگر راهی هست مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح چه به روزِ تو می‌آرند خدا می‌داند زنده نگذاردم این دل‌نگرانی تا صبح روبرویِ تو اگر گریه اَمانم بدهد بر ندارم نِگَه از رویِ تو آنی تا صبح دهـنِ خشک و لبِ پُر تَرَكَت نگذارد دلِ رنجورِ مرا تاب و توانی تا صبح بُغض پا پیچِ گلویم شده و می‌ترسم كار دستم دهد این سوز نهانی تا صبح هول كردم به زمین خوردم و می‌خواهی خاک از چادر زینب بتكانی تا صبح بنشین سیر نگاهت كنم ای یوسفِ عشق لحظه‌ها می‌رود و نیست زمانی تا صبح می‌شود فاتحه‌ی پوشیه و روسریِ خواهرِ خون‌جگر از پیش بخوانی تا صبح چشمِ بارانی‌تان می‌دهد امشب خبرم از بَلایی كه قرار است بیاید به سرم وای بر حالِ دلِ خواهرِ تو فردا عصر می‌خورد چنگ به بال و پرِ تو فردا عصر آسمان را ز عطش دود فقط خواهی دید رَمقی نیست به چشمِ ترِ تو فردا عصر سرِ شش‌ماهه‌ی تو می‌شود آویز به پوست ارباً ارباست علی‌اكبرِ تو فردا عصر می‌بَرد لشكری از نیزه حوالیِ حرم تكه‌تـكه تـنِ آب‌آورِ تـو فردا عصر تك و تنها وسطِ دشت و بیابان چه كند؟ دامنش سوخت اگر دخترِ تو فردا عصر چنگِ یک مُشت سنان در طمعِ گیسویت می‌زند پَرسه به دور و بَرِ تو فردا عصر هر قدر نیزه و شمشیر و تبر جمع كنند بیشتر كشف شود پیكرِ تو فردا عصر چكمه‌ای سرخ می‌افتد به رویِ سینه‌ی تو خنجری كُنـد رویِ حنجرِ تو فردا عصر سخت دعواست سرِ جایـزه‌ی بیشتری بینِ گودال برایِ سرِ تو فردا عصر آخرین‌خواهشم این است دعا كن برسم زودتر از نفسِ آخر تو فردا عصر .
1_12569376052.mp3
5.21M
زمزمه خیمه ها زمزمه آب اباالفضله هستی عالم حسین هستی ارباب اباالفضله آقا اباالفضله مولا اباالفضله سقای تشنه دنیا اباالفضله علی العباس واویلا حسین تنهاست واویلا میپیچه صدای باد نخلستون هراسونه میخونه تپش آب این مشکو میرسونه سیدنا یا عباس وا عطشا یا عباس ماه بنی هاشمی در حرم شاه اباالفضله دست خدا مرتضی دست یدالله اباالفضله دلدار اباالفضله دلخون اباالفضله هر دم مرثیه بارون اباالفضله علی العباس واویلا حسین تنهاست واویلا افتاده به روی خاک فرزند ابوتراب مشکی خالی و علم جا مونده کنار آب سیدنا یا عباس وا عطشا یا عباس ملجأ امن و امان در دل زینب اباالفضله از سر نی سایه محمل زینب اباالفضله حاجت اباالفضله غیرت اباالفضله تنها تصویر شجاعت اباالفضله علی العباس واویلا حسین تنهاست واویلا میسوزه دل فرات از آتیش رو لبش معنا شد برادری از ایثار و ادبش سیدنا یا عباس وا عطشا یا عباس
420.2K
**** نه دستی نه مشکی نه چشمی که بیای به سوی خیمه چه کرده با فرقت عمود بی حیا عموی خیمه غمی مثل غم تو غم نمیشه یه جور زدن سر تو جمع نمیشه برو اما بدونه تو حرم حرم نمیشه بمیرم برادر زمین خوردی درست مثل مادر زمین خوردی مگه تیر تو چشمت نبود آخه چجوری تو با سر زمین خوردی **** علمدار علمدار چه شد دست علمگیر بلندت برادر برادر چی اومد سر ابروی کمندت پاشو پشت و پناه حرم من پاشو تنها سپاه حرم من پاشو دشمنا هستن توی راه حرم من کنارت برادر زمین خوردم جلو چشم لشکر زمین خوردم شده علقمه مثل پشت در درست مثل مادر زمین خوردم 👇
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
4_5922512270549584996.mp3
16.33M
🎤کربلایی علی کرمی
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
منای عشق را حال و هوای دیگر است امشب شب عاشور یا غوغای روز محشر است امشب کنار یکدگر جمعند هفتاد و دو قربانی سخن از بذل جان و صحبت از ترک سر است امشب بیا ام البنین حال بنینت را تماشا کن که هر یک را به سر شور و هوای دیگر است امشب زنان هاشمی آن سو روید از دور گهواره شب شب زنده داری علی اصغر است امشب (به خاطر علی اصغر همه زنان حرم نشسته اند به دور رباب در خیمه هنوز سایه عباس هست بر سرشان کسی ندارد اگر اضرطراب در خیمه برادران عمو زاده ها همه هستن رقیه جان برو راحت بخواب در خیمه ) گمانم بوی عطر فاطمه پیچیده در صحرا که زینب تا صحر در ذکر مادر مادر است امشب برادر را مبادا از خواب بیدارش کنی زینب که او را سر به روی دامن پیغمبر است امشب داری عقیله خواهر من گریه می‌کنی اینه برابر من گریه می‌کنی از لا به باب خیمه دلم تا مدینه رفت خیلی شبیه مادر من گریه می‌کنی من ببینم که تو بی پیراهنی میمیرم ... (اومد ارومش کنه شب عاشورا ) (دقیقه ۶) بند اول امید من ، تو کنج بی کسی ، نشستی باور کنم ، این شب آخر که ، هستی نمی‌دونم، تو با خدا ، چه احدی بستی لرزیدم از صدای هل هله خواب نداره چشای غافله میسپاریمون به شمر یا هرمله (حسین جان این اولین بار این اتفاق دار می افته) من بی تو ، سفر نرفتم داداش به فکر ، بی کسی زینب باش بند دوم قرآن بخون ،شاید رو نیزه ها نرفتی قرآن بخون شاید به زیر پا، نرفتی هر جای دشت، با نعل مرکبا ،نرفتی قوربون تو، با لشگر کمت قلب حرم ، گرفت از غمت تا خود صبح بزار ببسومت میپرسی ازم چرا بد حالی آه از تو که فردا تو گودالی ➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
4_6039479631772388834.mp3
17.49M
🎤کربلایی علی کرمی
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
زیر بارون هوای چشام به هوای تو میباره زیر بارون نوکرت آقا یه جور غریبی غم داره حسین عاشقونه دوست دارم حسین بی بهونه دوست دارم حسین مادرونه دوست دارم مهربون حسین مهربونیاتو دادی بم نشون حسین تو این دوره ی سیاااه و خزون حسين تو رو جون مادرت برام بمون حسین یابن فاطمه هرچی از بزرگیت بگم بازم کمه تو زمونه ای که غرق آه و ماتمه رزق و روزیمون ب زیر این پرچمه آقام آقام حسین توی روضه میگیره دلم تا که روضه خون میخونه توی گودال غریب و تنها غرق توی خاک و خونه حسین شهید گودالی آقا چقد نحیف و بی حالی آقا برات بمیرم یارالی آقا  ای شه غریب فرموده امام رضا که یابن شبیب انا جدی الحسین شیب الخضیب دورش کردن آخه یه عده نانجیب بی هوا زدن غریبه ها نه یه عده آشنا زدن جدمو برا رضای خدا زدن با شمشیر و نیزه و با عصا زدن غریب امام حسین ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ سبک و شعر: کربلایی حسین محبی
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
زیر بارون .mp3
4.27M
🎤کربلایی حسین محبی
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
نماهنگ روزهای دلواپسی.mp3
4.39M
🎤 دلم آشوبه خسته شدم پیش تو آمدم حسین ببین اشکامو خوب میدونم که نوکر بدم حسین خیلی داغونم به جون مادرت نکن ردم حسین رفیق زیاد دارم ولی تویی رفیق بی کسی اونکه به دادم میرسه تو روزای دلواپسی شب اول قبر که تنهام میذارن تو تنهام نذار سپردم پیرهن سیاهمو بیارن یه تربت بذارید به زیر زبونم توی قبرمم میخواهم واسه تو روضه بخونم حسین آقا جان آقا جان آقا جان ... من جوونیمو پای همین پرچم تو دادم آقا نرسید آخر کسی به غیر تو به فریادم آقا پدرم بود که اسم قشنگ تو رو داد یادم آقا بیا شبیه حُر منو میون روضه هات بخر من حرم لازمم آقا منو یه کربلا ببر فقط دلخوشم به نگاه ملیحت دیگه هیچی حالمو خوب نمیکنه جز ضریحت چقدر تو فراق حرم اشک بریزم میدونی چقدر دلم تنگته عزیزم عزیزم حسین آقا جان آقا جان آقا جان ..
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
زمینه یا شور حضرت سیدالشهدا(ع) باز دلتنگم قلبم پر درده این دلتنگی همیشه با من همدرده وای از دوری میمیرم اینجوری بسه دیگه خنده های زوری زنده باشم آخه چجوری؟؟؟ نگا به حال و رورم کن،حال دلم وخیمه دلتنگ کربلااااتم،دلتگیم از قدیمه حرم خواب هرشب من زمزمه ی رو لب من باعث تاب و تب من ثارالله...یاحسین ثارالله یاحسین رحمی کن به،چشمای خیسم اینبار دیگه،توی زائرات بنویسم درد دوریت منو پیرم کرده بی عشق تو روح و جسمم سرده نوکرم بازم هواتو کرده شبایی که بیقرارم،سر رو تربت میزارم مثل ابر بهاری،قطره قطره میبارم دست منو کرم تو دخیلم به علم تو تاقسمت شه حرم تو ثارالله...یاحسین ثارالله یاحسین ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚شعر و سبک:
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
011 Karbalaei Hossain Mohebi - Shab 28 Moharram 95.mp3
5.14M
🎤کربلایی حسین محبی
هدایت شده از یا صاحب الزمان ،عج،
بنداول زندگی من تموم شد غصه‌هام تموم نمی‌شه مقتلت جلو چشامه قلب من آروم نمی‌شه دلم تکه تکه‌اس داداش مثل پیکر تو مثل اون کهنه پیرُهن منم کشتن با تو اما موندم که تو صحرا دخترهای تو گم نشن بریده حنجر ، عزیز خواهر حسین ای جانم ای جانم ای جانم حسین ای جانم ، حسین ای جانم حسین ای جانم ای جانم ای جانم بند دوم من فدای اون نگاهت از رو نیزه‌هم نگام کن بیا و برادری کن یه دفه دیگه صدام کن فدای عطر مویی که اومد یاری من از سمت و سوی نیزه‌ها تویی دلدار و سردارم قافله سالارم حتی از روی نیزه‌ها سر بی پیکر ، عزیز خواهر حسین ای جانم ای جانم ای جانم حسین ای جانم ، حسین ای جانم حسین ای جانم ای جانم ای جانم بند سوم مونده آغوشت تو صحرا که نشد هم‌سفرِ من سر تو اومد رو نیزه بشه سایه‌ی سر من سر غرق خونت اومد روضه خونم باشه هرجایی که دلتنگتم کجاس آغوش آرومت لبخند مظلومت وقتایی که دلتنگتم شهید بی سر ، عزیز خواهر حسین ای جانم ای جانم ای جانم حسین ای جانم ، حسین ای جانم حسین ای جانم ای جانم ای جانم