.
#واحد
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بند1️⃣
بگیرید دست عدو رو
نمیبینم رو برو رو
مگه من چی بهش گفتم
فقط میخواستم عمو رو
منو میزد طاقت آوردم
منو میزد غصه میخوردم
یه جوری سیلی به روم زد که
دیگه فکر کردم الان مُردم
ما بودیم و -- یه مشت جنگی
یدونه محرم نداشتیم
اگه بودش -- عمو عباس
تو این جولان غم نداشتیم
بند2️⃣
یکی واسم آب بیاره
رو زخمام مرحم بزاره
امیدم رو گرفت از من
همین دوتا گوش پاره
لباس کهنه که میپوشم
میگیرم زانو تو آغوشم
مثه عمه که سرش زخمه
منم خیلی درد داره گوشم
واسه دردم -- با این احوال
نمیشه پیدا علاجی
خودم دیدم -- که گوشوارم
میفته دسته حراجی
بند3️⃣
رسیده جونم به لب هام
نشد درمون درد تب هام
میگفتم به -- عروسک هام
دلم تنگه واسه بابام
میدونم دلواپسه واسم
سه ساله بابامو میشناسم
توی گودال بود گمش کردم
رو نیزه پیدا شده واسم
روی دستات -- که خواب بودم
برام هی قصه میگفتی
ولی حالا -- الهی که
تو از رو نیزه نیفتی
#ابراهیم_روشن _روش ✍
..........
🔸گوشواره: واویلا آه و واویلا
#استادمجیدطاهری 🎤
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
.👇
4_5854737394560932906.mp3
3.48M
#پنجم_صفر ۱۴۰۳
#حضرت_رقیه
#شور و #زمینه
#شب_سوم_محرم
بند اول
دلتنگت بودم
مهمونم سلام
تار می بینه دیگه بابا جون. چشام
شبیه لبات.
خونیه لبام .
چی. بگم من از آبله ی پاهام
رو خارا دویدم. نبودی ببینی
از دنیا بریدم نبودی. ببینی
بند دو
با سر اومدی.
امشب آغوشم
نپرس ازم از پارگیه گوشم
نپرس که کجاس
بابا معجزم
نپرس از سوخنگیه موی سرم
تو بازارا رفتم. نبودی. ببینی
با آزارا رفتم. نبودی ببینی.
بند سوم
زجربی حیا
زجر کشم می کرد
سیلی به رویم تا می رسید می زد
شادی ها برام.
زود گذر شده
جای تو شمر با من همسفر شده
شده سهم من آه. نبودی ببینی
به سختی میرم راه. نبودی ببینی
#رضا_نصابی ✍
.
.
#مدح_امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#مجتبی_روشن_روان ✍
ای ز ازل قالب روحانی ات
لطف و عطا و کرم مستزاد
تا ابدُالدَّهر،کرمخانه ات...
ای پسر فاطمه آباد باد
پای مرا بسته خداوند به
سلسله ی موی چلیپای تو
خواهشم این است فراوان شود
در دل من شور تو... غوغای تو
کار ندارم به خدا با کسی
دست به دامان توأم دائماً
عشرت من سوختن از عشق توست
بی سر و سامان توأم دائماً
طنطنه ی صبح و شب من تویی
در سر من شور ثنا خوانی ات
باز به پرواز درآور مرا
با نفس قدسی و رحمانی ات
ای پسر بی حرم فاطمه...!
رحمتِ رحمانِ رحیمِ کریم
کاش که یک بار شوم زائرت
راهیِ کوی تو شوم با نسیم
سید ابرار! که تنها شدی
آمده ام گریه کنان بر درت
آمده ام تا که بگیرم دمی
رخصت سینه زدن از مادرت
آمده ام زار زنم بهر تو
سوخته ی زخم زبان یا حسن!
مرثیه خوانت نشدم بی دلیل
مادر تو گفت: بخوان یا حسن
آمده ام تا که بگویم کمی
از جگر پاره ی غم پرورت
از ستم شعله، فدک، کوچه، آه
از نفس سوخته ی مادرت
آمده ام گریه کنم در غمت
اشک بده ای پسر بوتراب
سوز صدایم بده تا دم زنم
از تو و از بی کسیِ بی حساب
آه بمیرم دهنت پر شد از
لخته ی خونِ جگرت وای وای
سوختی و خاطره ای زنده شد
در نظر شعله ورت وای وای
آه بمیرم تن بی جان تو
شد هدف تیر جفا وای وای
آه بمیرم کفنت سرخ شد
پیش امام شهدا وای وای
آه ولی کرببلا یک نفر
شاهد یک صحنه ی جانسوز بود
در دل گودال، کسی تشنه لب...
اوج مصیبات همان روز بود
حمله نمودند بر آن خسته جان
نیزه به دستان همه با هروله
پیش نگاه ترِ زینب، خدا
زد به زمین زانوی خود حرمله
شاه به گودال بلا مانده بود
ذکر خدا داشت به لب یا کریم
یک نفر آمد که ببُرّد سر از...
پیکر آیینه ی ربِّ رحیم
نبض زمان از نفس افتاده بود
تیره شد از دود ستم آسمان
در وسط چرخش شمشیرها
در دل آن شور و فغان ناگهان
دید کریمی ز حرم سر رسید
داشت به لب ذکر حسن با خروش
آه از آن لحظه که در قتلگاه
خون حسین و حسن آمد به جوش
کودک تو در بغل شاه بود
حرمله خندید و کمان را گرفت
تیر به پرواز درآمد ولی
زیر گلوی پسرت جا گرفت
آه چه گویم ز کمان دارها؟
شد بدن کوفته آماج تیر
تو کفنت غرقه به خون شد ولی
کرببلا شد کفن او حصیر
.
.
#شهادت_امام_سجاد
السلام علیک یا علی ابن الحسین یا زین العابدین
______
گریههای چهل ساله
بعد کرب و بلا داری
پای غصه عاشورا
مثل ابری که میباری
خون تو دل مطهرت، از غصهی اسارته
چه شکفههایی تو دلت، از غربت و جسارته
با تن تبدارت آقا، بودی امیر قافله
چقد گلایه داری از، زخم عمیق سلسله
آقای من، فدای اون، دل پر از داغ و غمت
خونِ دل، سینهزنات، از غصهی محرمت
______
رو لبت گلهی بی حد
تو دلت روضهی شامه
دل تو پُرِ درد آقا
برا طعنه و دشنامه
تو کوچههای کوفه بود، بارون سنگ و شعلهها
نمیرسید تو هلهله، آقا صدای نالهها
کِل میکشیدن پیشتون، تو اون شلوغی شامیا
میزدن و میرقصیدن، محلهی یهودیا
محلهی، یهودیا، چه خونی کرد به دلتون
چه محشری، بود آقا جون، توی دل قافلهتون
______
#نصیر_حسنی
#زمینه
#امام_سجاد
.👇👇
.
#شهادت_امام_سجاد
➖➖➖➖➖➖➖➖
از گریه هایت ابرها ماتم گرفتند
هر ماجرایی را شنیدی گریه کردی
از آب تا پیراهن و طفل سه ساله
یک عمر هر چیزی که دیدی گریه کردی
حتما خدا میخواست تا بر نی نباشی
چون راوی خون واژه های نینوایی
با اشک میگفتی امان - الشام الشام
با اینکه عمری داغدار کربلایی
سرباز عاشورایی راه حسینی
لرزید کاخ کفر با لحن صدایت
گویی علیِّ دیگری خیبر به پاکرد
جنگیده ای با ذوالفقار خطبه هایت
بی شک نخوانده ماجرای کشتنت را
هر کس که گفته کشته ی زهر هشامی
کشته شدی صد بار از داغ عزیزان
یا نه که اصلا تو شهید زخم شامی
➖➖➖➖➖
#مهدی_کبیری
.
.
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_امام_سجاد علیه السلام
به کی بگم من
دیدم که عمه بیقراره
چشم از بابام بر نمیداره
داره بابام و می شماره
به کی بگم من
من گل پرپر گشته دیدم
من عمه سرگشته دیدم
من پیکر برگشته دیدم
به کی بگم من
دیدم که سقای دلاور
شده به اندازه اصغر
ندیدم از او من کوچکتر
به کی بگم من
دلاور و از پا فکندند
سرش رو رو نیزه میبندن
دارن میبندن و میخندن
شب شده بود و
بابای من پیدا نمی شد
گره ز کارش وا نمی شد
شمر از رو سینه پا نمی شد
پیش از سه ساعت
تنهایی بابام و دیدن
خنجر به حنجرش کشیدن
سر بابام و بد بریدن
بر سر بازار
روز من و سیاه کردن
سینه غرق آه کردن
ناموسم و نگاه کردن
وای از رقیه
تو ازدهام میزدن او رو
تو شهر شام میزدن او رو
به وقت شام میزدن او رو
حاج #سید_محسن_حسینی ✍
۲۵ محرم ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#زبانحال_امام_سجاد علیه السلام
بسمل بی بال و پر گشته دیدم
من خودم عمه سرگشته دیدم
بخدا پیکر من آتیش گرفت
وقتی من پیکر برگشته دیدم
########
بابامو از من جدا کردن همه
بابامو جدا جدا کردن همه
من خودم دیدم بابای تشنه مو
توی آفتاب رها کردن همه
########
بردنش کار من تنها نبود
چون بابای من یکی دوتا نبود
در میان کشته ها غیر بابام
هیج کسی محتاج بوریا نبود
########
من دیدم بابام ز خون لبالبه
من دیدم بابام چه نامرتبه
شب شده بود و هنوزم می دیدم
که بابام به زیر ده تا مرکبه
########
بی عدد کشتن رقیه رو تو شام
خیلی بد کشتن رقیه رو تو شام
پیش چشمان من و عمه من
با لگد کشتن رقیه رو تو شام
########
روی دامن رباب می زدنش
وسط بزم شراب می زدنش
کسی دخترو تو خواب نمی زنه
اونو حتی توی خواب می زدنش
########
حاج #سید_محسن_حسینی
۲۵ محرم ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
.👇
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_سجاد
ای مدینه منم سید الساجدین
ای مدینه بیا حال من را ببین
دائما میچکد اشک من بر زمین
واویلا واویلا واویلا واویلا
ای مدینه ببین روز من شد سیاه
ای مدینه منم زائر قتلگاه
ای مدینه بیا کن به حالم نگاه
واویلا واویلا واویلا واویلا
میزد بابای من مادرش را صدا
پیش چشمان من شد سر او جدا
پیش چشمان من میزد او دست و پا
واویلا واویلا واویلا واویلا
پیش من خیلی بد کشتن رقیه را
پیش من بی عدد کشتن رقیه را
پیش من با لگد کشتن رقیه را
واویلا واویلا واویلا واویلا
حاج #سید_محسن_حسینی ✍
۲۵ محرم ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
.👇
.
📝شورحضرتعبـاسعلیهالسـلام
🏴محرم الحرام ۱۴۰۳
📝بند اول
ای کسوکار اباعبدالله ابـالفضل
ای عـلمدار اباعبدالله ،ابـالفضل
نگران اهلخیمه ها نمیشهقطعاً
تا تـورودارهاباعبدالله ، ابـالفضل
عموی زیبای رقیه
تمـوم دنیای رقیه
حقیقتاً ذخر الحسینی
پنـاه بـابـای رقیه
ماهزمینی
توسفرهدار،سفرهیامالبنینی
ابالفضلابالفضل
زیباترینی
آقاکفیلزینبمحملنشینی
ابالفضلابالفضل
📝بند دوم
صاحبدستایگرهگشا،ابالفضل
قوت بازوی علم کشا، ابالفضل
اگه از همه بریدی چاره نداری
زیرلبزمزمهکن بگو یا ابالفضل
عاشقم و بی تقصیرم
تو دستای تو تقدیرم
به قلبم افتاده آخر
که تو روضهت میمیرم
توبینظیری
پدرتشیرخداهستُتوبچهشیری
ابالفضلابالفضل
خیلیدلیری
انتـقامسیــلیمـادر،رومیگیـری
ابالفضلابالفضل
✏️شعر و سبک :
امینفطری(قزوین)
یوسفکیانی(اصفهان)
.👇
.
📋 تو رو رها کردیم و رفتیم و دنیا رو گشتیم
#واحد
#اربعین
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو رو رها کردیم و رفتیم و دنیا رو گشتیم
شفا در خونهت بود دنبالش هرجا رو گشتیم
تازه فهمیدیم فریادرس تویی و بس
تازه فهمیدیم هرچی هست تویی و بس
تازه فهمیدیم درمون توو نگاهته
تازه فهمیدیم عالم در پناهته
عشق ما حسین، حَسْبُنَا حسین
اربعین ما رو برگردن کربلا حسین
«سَیِّدی حسین، سَیِّدی حسین»
دلی که توو این دنیا حیرونه آقا همیشه
به خدا به جز روضهت هیچ جایی آروم نمیشه
تازه فهمیدیم جز تو تکیهگاهی نیست
تازه فهمیدیم غیر از تو پناهی نیست
تازه فهمیدیم این روضه زیارته
تازه فهمیدیم خوشبختی توو هیئته
من از این عَلَم، دل نمیکَنَم
خیلی بیقرارم آقا واسهی حرم
«سَیِّدی حسین، سَیِّدی حسین»
زندگی بی عشقت وَاللهِ زندونه آقا
حالا نوکرت بیشتر قَدرِت رو میدونه آقا
تازه فهمیدیم دنیامون بیتو غمه
تازه فهمیدیم آرامش توو حَرمه
تازه فهمیدیم حال ما با تو خوشه
تازه فهمیدیم دوری ما رو میکُشه
اسم تو دَواء، ذکر تو شِفاء
لَک زده دل من واسه چای موکبا
من از این عَلَم، دل نمیکَنَم
خیلی بیقرارم آقا واسهی حرم
« سیدی حسین، سیدی حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#واحد_و_زمینه #امام_حسین
"تازه فهمیدیم فریادرس تویی و بس"
✍ #حمید_رمی؛ محمدرضا رضایی؛ یوسف زندیه
.👇
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت_امام_سجاد
#زمینه
بند1⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای کربلا
جلوی چشمامه،طلوع خورشیدِ روی نیزه ها
خیمه های سوخته، نمیره یه لحظه از خاطر من
به اسارت رفتن، همه اهل بیت و ناموس خدا
یادمه رقیّه رو، با تازیونه میزدن
بی هوا بدونِ هیچ، عذر و بهونه میزدن
نمیذاشتن راه بره، آبله های کَفِ پاش
میدیدن راه نمیاد، هِی جا میمونه میزدن
سی و چهار سال، جلو چشمای منه قَدِّ کَمونی
سی و چهار سال، جلو چشمای منه گوشای خونی
بند2⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای توی راه
جلوی چشمامه، از روی نیزه میفتاد سَرِ ماه
دستای عمّه م رو، بسته بودن با طناب میکشیدن
مونده بود سرگردون، بین نامحرما بی یار و پناه
عمو عبّاسم ما رو، از بالای نیزه میدید
همه ی جسارتو، اهانتا رو می شنید
اینو حس میکردم،وقتی که ما رو میزدن
أشکِ غیرت بیصدا، از ابر چشماش میچکید
سی و چهار سال،میگذره بازم چشام چشمه ی خونه
سی و چهار سال،مرهم زخم دلم اشک روونه
بند3⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای شهر شام
جلوی چشمامه، پشت دروازه و داد و ازدحام
میپیچه تو گوشم،صدای رقیّه که دائم میگفت
نزنین نامردا، نزنین بسّه خودم دارم میام
هر نفس غصه هایی، که روز و شب یادم میاد
بیشتر از همه یه غم، اذیّتم کرده زیاد
اونجایی که جلویِ، چشمِ یه عدّه بی حیا
عمه زینبم اومد، تو مجلس إبن زیاد
سی و چهار سال، خواب میبینم روضه ی تشت طلا رو
سی و چهار سال، خواب میبینم ضربه های بی هوا رو
شعر و سبک: #سید_مرتضی_پیرانیان
انجمن تکیه نوکری مشهد
.👇
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت_امام_سجاد
#واحد_سنگین
بند1⃣
روزای من غصه، همه شبام گریه
مجروحم از ماتم، مرهم برام گریه
گرسنه و تشنه، کشتن امامم رو
شده سر سفره، آب و غذام گریه
کبوترای حرم رو یادم نرفته
پرپر زدن توی خیمه بی آب و دونه
دیگه بعد از شام و کوفه هیچوقت نذاشتم
یتیمی تو غصهی نون شب بمونه
عمریه هر شب
میگم زیر لب
از داغ این غم
خَلِّصنی یا رب
امون از این غم
بند2⃣
توی گلوم مونده، بغضی که سنگینه
گرچه ندیدم که، عمه چی میبینه
ولی شنیدم که، همش صدا میزد
جای نشستن نیست، رو تن آئینه
میدیدم وقتی میرفت خورشید سمت مغرب
با اشکای عمه خون از ابرا میبارید
میزد فریاد وامحمدا واحسینا
با این ناله طاق عرش اعلی میلرزید
سر که جدا شد
سر و صدا شد
میون خیمه
محشر به پا شد
امون از این غم
بند3⃣
نمیره از یادم، مصیبتای شام
از کربلا بدتر، کرب و بلای شام
تو کوچه و بازار، زخم زبون خوردم
چه تلخ و سنگین بود، حال و هوای شام
دلیل این گریهها اون بزم شرابه
دیدم دوباره نزول "والشمس" و اونجا
زد بیحیا خیزران به آیات قرآن
اون لحظه گفتم "کَفی بالله شهیدا"
دلم کباب شد
از غصه آب شد
تا خواهر من
کنیز خطاب شد
امون از این غم
شعر و سبک: #مهدی_نیکدل✍
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت_امام_سجاد
#واحد_شلاقی
بند1⃣
علی نامش
مشی و مرامش مشی و مرام حیدر کرار
علی عزمش
شیوه ی رزمش شیوه ی رزم حیدر کرار
حریف صلابتش نمیشه کسی
وقارش ارثیه ی اجدادیه
می جنگه با دشمنای دین خدا
با تیغ صحیفه ی سجادیه
ذکر رفع هر مشکلی
علی بن حسین بن علی
بند2⃣
علی دینش
دین و آئینش دین و آئین حیدر کرار
علی حلمش
حکمت و علمش حکمت و علم حیدر کرار
برای رسوندن صدای خدا
به گوش تمامی اهل زمین
تو خونش حتی از اون غلام سیاه
می سازه مبلغ احکام دین
تسبیحات هر سائلی
علی بن حسین بن علی
بند3⃣
علی ذاتش
کل صفاتش کل صفات حیدر کرار
علی رازش
حال نمازش حال نماز حیدر کرار
ایشالا یه روز شبیه شاه نجف
می سازیم تو حرمش ایوون طلا
میشینیم تو صحن با صفای بقیع
میگیم از فضائل شیر خدا
جا داره توی هر دلی
علی بن حسین بن علی
شعر و سبک: #بهزاد_مصدقیان ✍
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇