4_5974136875504373875.mp3
زمان:
حجم:
597.7K
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۸۷۶
ای اهل عالم زین العبادم
کنج خرابه آمد به یادم
صدای شیون یتیمان را شنیدم
من گوش خونی شدهی سه ساله دیدم
شام خراب از یادم نرفته
بزم شراب از یادم نرفته
با دست بسته بودهام قافله سالار
مُردم چو دیدم عمه را بر سر بازار
در شهر شام آنچه را که دیدم
خدا گواه است از غم خمیدم
از یاد من نرفته که زنهای شامی
پای سر ببریده رقصیدن تمامی
****
#محمود_اسدی_شائق
#سنتی
#امام_سجاد
|⇦•من در این وادی ...
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی مجید دلشاد •✾•
"السلام علی المهدی و علی آبائه"
به سر دارم هوای کویت ای دوست
دهم جان رونمای رویت ای دوست
دگر حاجت به عطر گل نداشتم
رسد بر مشامم بویت ای دوست
«یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان »
نمیدونم غم دل با که گویم
سراغ کویت ای گل از که جویم
شود آیا که روزی مقدمت را
گهی بوسه زنم گاهی ببویم
«یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان»
*سلام باد به روح مطهرت زینب.. وقتی از آقا پرسیدن مولا جانم! به کدام یک از اهل بیت آل الله بیشتر توسل پیدا کنیم؟حضرت فرمودند: به عمه جانم زینب به عمه جانم زینب.. این روزها و این ایام ایام اسارت عمه ی سادات زینبه، زینبی که داغ شش برادر دیده، زینبی که داغ دو فرزند، برادرزادهها، خواهرزاده ها اون روزی که داشت یازدهم محرم از کربلا خداحافظی میکرد حرفش این بود..*
من در این وادی چو پا بگذاشتم
هجده محرم به گِردم داشتم
شش برادر در کنارم بوده است
دور خیمه پاسدارم بوده است
باغ من هم ارغوان هم یاس داشت
لاله زارم لاله چون عباس داشت
حال خالی گشته از گل دامنم
نیست حتی غنچهای در گلشنم
*داداش یادته هر موقع مدینه قصد زیارت جدم پیغمبرو میکردم پدرم علی پشت سرم شما سمت راستم برادرم حسن سمت چپ کسی قد و بالای زینب را نبینه...*
یاد داری در مدینه با حسن
راه پیمودی دوشادوش من
غافل از خواهر نگردیدی دمی
تا نباشد گرد من نامحرمی
حال بین نامحرمان گرد منند
خنده بر زخم درونم میزنند
*حسین جانم حسین جانم حسین جانم، همیشه یار و یاورم بودی داداش..*
لطف خود را باز یارم کن حسین
خیر از جا و سوارم کن حسین
به زینب چه گذاشت از دوری و هجران برادر.. زینبی که شرط ازدواجش با عبدالله این بود عبدالله من هر روز باید حسینمو ببینم..عبدالله! هرجا حسینم بره منم باید برم حالا این چند روز و هجران حسین برا زینب حسینم...*
چند روزِ که داداش تو رو ندیدم من
تو غربت کوفه، چهها کشیدم من
نبوده یک روز هم ازت جدا باشم
توی مصیبتها غریب و تنهاشم
نرفته از یادم وقتی توی گودال
سینه سوزانت چگونه شد پامال
حسین جان وقتی اومدم کنار بدنت، استخوانهای سینت خرد
وقتی که رأست شد همسفرِ زینب
سایه شدی بر نی روی سر زینب
* تا نگاه کرد دید مردم دارن با انگشت طرف آسمونو نشان میدن چه خبره ؟ سر از محمل بیرون آورد.. یا صاحب الزمان انشالله هیچ خواهری این منظره را نبینه، دید سر برادر بالای نیزه..حسینم داداش!
ای هلال مه زینب که تو انگشت نمایی
دو سه روز است بگو ای سر بریده کجایی؟
بس که مشتاق تو از دوریت ای سر شده
بودم
بود نزدیک که جان بسپارم از داغ جدایی،
*حسینم اگر با من حرف نمیزدی من تحمل میکنم لااقل چند جمله با این دختر صغیرت حرف بزن ..*
ناز پرورده ات این طفل سه ساله
به شب و روز میکشد ناله ی جانسوز
که ای باب کجایی...
"وَ سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة."
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_مجید_دلشاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•سری به نیزه بلند...
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج حسن خلج •✾•
"السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین"
* کاروان وارد کوفه شد ای وای زینب.. هیجده تا گلهای زهرا جلو چشم زینب از کربلا تا کوفه پر پر شدن. بابا وقتی یکنفر از دنیا میره میبینن دخترهاش خواهرهاش مادرش بی تابی میکنن اطرافیان میگن عکس و از جلو چشماش بردارید آی زینب، آی لیلا، آی سکینه، آی رقیه ...وااای رباب از کربلا تا کوفه هر وقت سرشون و بلند کردن دیدن سرها بالای نیزه است..*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
*مگه میشه سر برادر زینب نباشه..شاعر چی داری؟ میگی خوب نگاه کن ببین سر سر حسینه خب آخه نگاه کردم نشناختم سرو چطور نشناختی؟
سرت آشفته چطور شده سر آشفته شده به چند دلیل سر آشفته شده یکی که هر کی رسید قربة الی الله سنگ برداشت یکی اینکه یکی دوشب پیش تو خونه خولی بوده رو خاکسترهایی که نمیدونم آتیش داشته یا نه، اما آشفتگی این سر نه مال سنگه نه مال تنوره.. مال اینه که راوی میگه هنوز آقامون زنده بود نعل اسباشونو عوض کردن...تو مصیبتای حسین دست بالا دست بسیار است اینایی که گفتم مال تن ابی عبدالله است مال گوشت و پوست و استخون ابی عبدالله است اما بقیه بیت و گوش بدی میبینی جان حسین آتیش گرفته..*
سرت آشفته اما به تشییع سرت شهر به شهر
راه افتاده ببین خواهر آشفته ترت
داره حرف میزنه زینب هفتاد دو داغ دیده زینب اسارت کشیده زینب از همه مصیبتهاش بدتر زینب بی حسین داره حرف میزنه اهل کوفه گفتن علی زنده شده صدا ،صدای صلابت علیه، نطق، نطق علیه وای بر شما مردم پسر فاطمه روکشتید شهرتون و چراغونی کردید رقص و پایکوبی میکنید چشماتون خشک مباد با عتاب با خطاب علوی..یکمرتبه دیدن لحن سخن زینب عوض شد صدانرم شد هلال یک شبه ی زینب کجا بودی سه شبانه روزه راوی میگه دیدم چشمش افتاده به سر بریده حسین بالای نیزه..گفت ندیدم چه کرد زینب اما یکوقت دیدم از زیر مقنعه ی بی بی از پیشانی خانم خون تازه جاری شد گمان میکنم سر و به چوبه محمل کوبید مگه میشه سر تو شکسته باشه سر زینب سالم باشه.. یک حسینی بگو صدات به حرم ابی عبدالله برسه هر کجا هستی بگو حسین...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_خلج
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•در حریم قدس...
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید رضی مرتضوی•✾•
در حریم قدس محرم زینب است
آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است
تا نفس بر سینه صبح و شب کند
دم حسین و بازدم زینب بوَد
*شاید همین ایام بود داره خطبه میخوانه پیرمردای کوفه دیدن صدای امیرالمومنین میاد دویدن آمدن دیدن دختر حیدر کرار زینب کبری داره خطبه میخواندیک دفعه دیدن لحن خطبه عوض شد. بی بی زینب کبری دید صدای قرآن خواندن میاد سربلند کرد دید سر برادرش حسین بالای نیزه...
داداش هر مصیبتی میدونستم همه رو مادرم زهرا بمن گفته بود اما نمیدونستم قراره سر تو پراز خون بالای نیزه باشه.. نمیدونم رقیه ی نازدانه در بغل زینب چه حالی شد باز حضرت زینب لحنش و عوض کرد خودش و فراموش کرد صدا زد..برادر اگه با من حرف نمیزنی با این دختر کوچولو حرف بزن داره قلبش از غصه آب میشه نوشتن چنان سر رو بر چوبه محمل کوبید...« صلی الله و علیک یا ابا عبدالله»
در جهان تا زنده ام گویم ثنایت یا حسین
دست حاجت میبرم پیش خدایت یا حسین
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حجت_الاسلام_سید_رضی_مرتضوی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•.مسافرم من و گم کرده..
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج رضا عاصی •✾•
مسافرم من و گم کرده کوکبِ اقبال
نه شوقِ بدرقه دارم، نه شورِ استقبال
چراغِ راه به جُز آهِ من نمیباشد
کسی گلاب سرِ راهِ من نمیپاشد
من از نواحیِ « اللهُ نور » میآیم
من از زیارتِ سر در تنور میآیم
من از مشاهدهی بیتُ الحرامِ بزمِ وفا
من از طوافِ حضور میآیم
درونِ سینهام اِشراقِ وادیِ سَیناست
من از مجاورتِ کوهِ طور میآیم
سفیرِ گلشنِ قدسم، هُمایِ عِزُّ و شَرف
شکسته بال و پَر اما صبور میآیم
هزارمرتبه نزدیک بود جان بدهم
اگر چه زنده زِ آفاقِ دور میآیم
ضمیرِ روشنم آیینهی شکیباییست
و نقشِ خاطرِ من هرچه هست، زیباییست
"ما رأیتُ الّا جمیلاً ..."اون نانجیب میخواست زینب رو تحقیر کنه اما با یک جمله دودمانش رو به باد داد، تو مجلس به بهترین وجه تحقیر کرد اون نانجیب رو خواست داغِ دل زینب رو تازه کنه ولی فرمود: من که جز زیبایی چیز دیگری نمیبینم ...*
ضمیرِ روشنم آیینهی شکیباییست
و نقشِ خاطرِ من هرچه هست، زیباییست
سرودِ درد به احوالِ خسته میخوانم
نمازِ نافلهام را نشسته میخوانم
هنوز از نَفَسم باغِ لاله میرویَد
هنوز از جِگرم داغِ لاله میرویَد
زِ باغ با خود عطر شکوفه آوردم
پیامِ خون و شَرف را به کوفه آوردم
سِپُرد کشتیِ صبرم، عنان به موج آن روز
صدای شیونِ مردم گرفت اوج آن روز
چو لب گشودم و فرمان « اُسکُتوا » دادم
به شِکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم
میان آن همه خاکسترِ فراموشی
صدای زنگ جَرسها، گرفت خاموشی
چو من به مردمِ پیمانشکن سخن گفتم
صدا صدایِ علی بود و من سخن گفتم
*مردمِ کوفهای که برا تماشا آمدن، دارن زارزار گریه میکنن. فرمود: اشکِ چشمتون خشک نشه، حسین منو لب تشنه کُشتید حالا دارید بلند بلند گریه میکنید.یه وقت بیبی جانِ ما زینب دید یه زنی جمعیت رو کنار میزنه.طَبَقی رو دستشه، طعام آورده، آمد جلو محفلِ بچه ها..بچه هایِ گرسنه، تشنه، از راه رسیده..تا نان و خرما دستِ بچه ها داد، فریاد زد بیبی جانِ ما نکنید اینکار را، صدقه بر این ها حرامه.تعجب کرد این زن حدودا عمرش رو در خانه ی بچه های علی تمام کرده؟مگر اینها کی هستن صدقه براینها حرامه؟صدا زد خانماولا این صدقه نیست، من ام حبیبه کنیز خانه ی بچه های فاطمه بودم.. از آن روزی که از مدینه هجرت کردم نذر کردم برا حسینم..هر وقت اسیری، یتیمی وارد کوفه میشه من اطعامشون کنم به نذر حسین صدا زد ام حبیبه ما بچه های پیغمبریم،امحبیبه من زینبم..حسین من، زینب من از هم جدا نمیشدن اگر تو زینبی پس کو حسینت؟ گفت سرت رو بالا بگیر، سری که بالای نیزه ست سر حسین منه..ای حسین.....حسین....*
غروب نیست،خدایا چرا هلال دمیده
هلال و ظهر و سر نیزه و تلاوت قرآن
کسی ندیده است ،آنکه دید من بودم
*یوقت دیدن مردم کوفه دیگه اعتنایی ندارن همه مجذوب حسین شدن اینجا زینب از این موقعیت استفاده کرد.خودش رو رساند کنار نیزه،سرش رو بلند کرد*
الا ای ماه من قربان رویت
چرا خاکستری گردیده رویت
سرتو خون ب پای نیزه ریزد
چرا خون از سر زینب نریزد
یه دختر بچه تو بغل زینب نشسته تا نگاهش افتاد به سر بابا هی،بلند میشد و مینشست بصورت میزد..هی میگفت عمه جان این سر بریده ی بابام حسینه..صدا زد حسین من! بامن حرف نمیزنی نزن تو که اعجاز میکنی سربریده بالای نی قرآن تلاوت میکنی یه کلمه جواب طفل صغیرت رو بده میترسم دلش از،غصه آب بشه ای حسین...*
آه، فراز نی سر وی گر رود ندارت بین
که سرفرازی تو آب و آل یاسین است
"صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله
بدم المظلوم یا الله.....بحق الحسن عجل لولیک الحجه"
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_رضا_عاصی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مرثیه مجلس یزید لعنة الله علیه
می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند
خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند
چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین
زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین
با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد
خیزران با دل یک قافله بازی می کرد
مگر از خاطره ام می رود آن بزم عذاب
می چکید از لب آن مردک سرمست شراب
خواهرت می رسد از راه طنابی بر دست
دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست
مست بود و به دهانش غزلی کفر امیز
تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر امیز
دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد
به تماشای تو در طشت طلا برخیزد
هر چه کردم نگذارم به تو سوگند نشد
خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد
#کوفه_تا_شام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_نماهنگ_قرار_حدادیان.mp3
زمان:
حجم:
2.68M
توی تقویمای دنیا
ببینیم یه روز انشاءالله
زیر یک جمعه نوشته
ظهور بقیة الله
جمعه_های_دلتنگی💔
محمدحسین_حدادیان🎙
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔅
www.cados.ir/amani/کربلايي محمد امانيAUD-20211004-WA0025.mp3
زمان:
حجم:
2.31M
#زنجیر_زنی #سینه_زنی
.
#امام_حسن #امام_رضا #رسول_الله
▪️🎤سینه زنی امام حسن.امام رضا و پیغمبر
حضرت_فاطمه_عزابپامیکند
🌴🌴▪️🌴🌴_____ _
حضرت فاطمه /عزا به پا میکند
گریه در ماتم/ سه مقتدا میکند
ریزد از دیدۀ،/ شیعه اشک عزا
یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
🌴🌴▪️🌴🌴___ _
درمدینه عیان / نشانۀ محشر است
آسمان تیره در/ ماتم پیغمبر است
بسته شد دیدۀ،/ خاتم الانبیا
یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
🌴🌴▪️🌴🌴___ _
شیعه دست اَلم / به سینه و سر بزن
تیرباران شده / پیکر پاک حسن
گریه کن گریه کن، در غم مجتبی
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
🌴🌴▪️🌴🌴___ _
فاطمه ناله از / غم پسر میکند
قاسم بن الحسن / پدر پدر میکند
گشته از گریهاش / ،خون دل مصطفی
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
🌴🌴▪️🌴🌴_ _
وامصیبت که در/ آخر مـاه صفر
کُشته گردد رضا/ زادۀ خیرالبَشر
قلب او میشود،/ خون ز زهر جفا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
🌴🌴▪️🌴🌴___ __ _
در خراسان به پا / محشر کبری شده
تازه داغ دل / حضرت زهرا شده
کشته شد کشته شد، / نجل خیرالنّساء
یا نبی یا حسن، یارضایا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
نوحه امام حسن (ع)وامام رضا(ع) (ع)وپیامبر(ص)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
«بسم ربّ المهدی جان»
#سلام_امام_زمانم❤️
#به_وقت_دلتنگی
ای روشن از فروغ رخت شام تار ما
آرامــــش روان و دل بیقــــــرار ما
آقا بیـــا ، که ثانیــه ها در تلاطمـند
پایان بده به عمــــرِ همــه انتظار ما
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
.
الحمد لله رب العالمین
اللهم صل علی محمد و آل محمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
خداوندا نعمت هایی که بر ما عطا کرده ای قابل شمارش و احصاء نیست
پروردگارا بخاطر اسراف و تبذیرم از تو طلب مغفرت میکنم.
خدایا بارانِ رحمتت را که زندگی بخش است بر مسلمانان و بویژه مردم مقاوم ایران اسلامی ببار. بحرمت محمد و آل محمد.
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
.
|⇦•دلت میاد مارو اینجوری...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج ابوذر بیوکافی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"موسی علی نبیناو علیه السلام وقتی اون اتفاق تو کربلا براش افتاد پیشانی مبارکش ب سنگ خورد و خون جاری شد با خدا صحبت کرد خدا شرح داد که یه روز میرسه روز عاشوراست.سوال کرد عاشورا یعنی چه؟ از عرش خدا فرمود: عاشورا یعنی گریه کردن، امشب شب گریه است.امشبی شب که سفره ی گریه رو رقیه پهن میکنه..امیرالمومنین فرمود: برا هیچ مصیبتی به اندازه ی مصیبت بچه ای که پدر از دست داده آه نکش..امشب شب آه کشیدنه،امشب تو خرابه غوغا کرد،لباس هاش رو مرتب کرد*
عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
*بیا ببین بابام اومده به همه دخترای شامی بگو بابام اومده..امشب شب آه کشیدنه اما آه کشیدن رقیه از یه جای دیگه شروع شد
آهش از خرابه شروع نشد. از لحظه ای که این خانواده رو به اسارت بردن هی آه کشید سر بابا رو بالای نی میدید آه میکشید..
یه اسمی ببرم صدا ناله ی همه باغیرتها بلند شه سر علمدار رو بالای نی میدید میگفت: دلت میاد مارو اینجوری ببرن اسارت؟..عمو نبودی گوشواره هامو بردن
وقتی این خانواده رو وارد کوفه کردن "واُدخِل النِّساءُ الحُسَین و سِبیانُهُ عِلیه" من فقط میخوام ی اشاره کنم سربسته بهت بگم چیشد چرا اینقدر باید امشب آه بکشیم..وقتی ناموس پیغمبر رو وارد مجلس ابن زیاد ملعون کردن سربسته میگن یهو دیدن رفت وآمد براعموم آزاد شده میفمهی اگه رفت وآمد آزاد بشه یعنی چیاینا یهو دیدن امنیت ندارن همه میان سررو بادست نشون میدن..یه مجلس بود خیلی بهش برخورد یه مجلس دیگه هم همینجور شد یه سوالی از عمه جانش پرسید این آدمو میکشه..گفت: عمه مگه شما نمیگفتی پیغمبر لب قاری قرآن رو میبوسه مگه شما این رو نمیگفتی؟ من خودم دیدم بارها بابام لب علی اکبر رو بوسید هروقت قرآن میخوند لباش رو میبوسید این نامرد با چوب داره به لب های بابای من میزنه..حالا نیمه شب ،شب یلداتو ،شب قدرتو انتظار نسبت به امام رو باید از رقیه یاد بگیریم ...این سر رو بغل کرد دستاش رو انداخت لای موهای سوخته ی بابا هی به این لبای زخمی دست کشید نبین سر و وضعم اینجوری شده برات توضیح میدم بابا..*
چشمام اگه میبینی کبوده
زیر سر بازار یهوده
امون از آزارش،
طناب بدست شدیم گرفتارش
امون از آزارش،
خراب بمونه شام وبازارش
من نازپروده بودم، عذاب ندیده بودم
عمه میگفت تا حالا، شراب ندیده بودم
*یکمی از سر و وضع خودش توضیح داد..
چشاش که با دیدن این سر نورانی سو اومد
تازه زخم ها رو دید حالا داره با سر حرف میزنه...*
خنجر رو بابایی کی کشیده؟
کی اینجوری رگ هاتو بریده؟
سرت چی آوردن،
نمیدونم تو روکجا بردن
سرت چی آوردن،
نون جسارت به تو رو خوردن
این دنیا پرستا دنیامو سر بریدن
سرت رو از تو خورجین تا دلِ تشت کشیدن
*یکمی با این سر حرف زد،دیدی یه مدتی خونه نیستی برمیگردی اولین کسی که دورت میگرده دخترته، کافیه یه زخم رو صورتت ایجادشده باشه..هی میاد دست رو زخم میکشه میگه چیشده بابایی کی صورتت رو زخم کرده؟.. اینقدردست ب صورت بابا کشید گفت من باورم نمیشه صورت خوشگلت رو اینجوری کردن..رقیه جون نبودی سربابات رو به نی چهل منزل زیر آفتاب با سنگ به درخت آویزون کردن
حالا دختر اینجوریه دیگه بعد ی مدتی بابا وقتی نیست شروع میکنه گزارش دادن
بابا حالا نوبت منه*
بابایی پامو نگاه، ورم چشمامو نگاه
تا رفتی خیمه رو سوزوندن،وضع موهامو نگاه
بابا خیلی بهم سخت گذشت،یجوری گریه کرد روایت میگه زین العابدین اومد آرومش کنه نتونست.غوغایی به پا کرد اون شب یهو دیدن اونقد گریه کرد از نای بریده صدا بلند شد"اِلَیَّ" اینجوری گریه نکن دل بابات آتیش میگیره دخترش رو باخودش برد اما یجای دیگه ای هم قبلا ناله زده بود "اِلَیَّ" اونجایی که زینب اومد تو گودال متحیر
نیزه شکسته ها رو کنار زد، شمشیرهارو کنار زد، یهو دید رو ی بدنی خیلی سنگ ریخته..از نای بریده ندا اومد "اَِلیَّ اُخَیَّه*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_صفر
#حاج_ابوذر_بیوکافی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•گوشواره امو نکش...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج امیر کرمانشاهی•✾•
*میخوای مواسات کنی چهل منزل رقیه رو زدند می تونی چهل دقیقه براش گریه کنی؟ دوتا تو صورتت میزنی لمس میشه..*
بمیرم از خدامه سوی نیزه نیگامه
نزن اینجور منو اونی که رو نی میبینی بابامه
گوشواره امو رو نکش من خودم بهت میدم
فقط عمو عباس نبیننه هرچی میخوای بزن
من اگه حرف زدم فقط عموعباس نبینه
معجرو پس بده ازروی نیزه ها
داره عمو عباس می بینه،
لااقل عمه هامو نزن بی هوا
داره عموعباس می بینه ازروی نیزه ها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_صفر
#حاج_امیر_کرمانشاهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅