eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.1هزار عکس
129.2هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
💠عشق به فرزند یا شهادت؟ 🔹خیلی بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه کی به دنیا میآید؟ » 🔸خیلی دوست داشت دخترش را ببیند ولی به حضرت زینب(س)بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول میکرد بچه اش به دنیا می آمد و بعد میرفت. اما دیگرهیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد و برای از حرم حضرت زینب(س) رفت سوریه... 🔹حلما 17 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره بود و روزهای سختی را میگذراندم. 🔸به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه » گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س)و از خانم خواسته ام به شما سر بزند... 🔹«میثم نجفی» مدافع حرم حضرت زینب(س)که در شهر حلب سوریه مجروح شده بود، پس از چند روز در 13 آذر 93 به آرزویش که بود رسید. 🌷 شادی روحش 🌹🍃🌹🍃
و شهید 🕊🌺 🍁هر كس تهران كاري داشت به او ميزد. فاميـل و غريـب و همسـايه برايش .☝️ هر كس كه از او كاري ميخواست، انجام مـيداد و بهانه ای نميتوانم و نميشود، نمي آورد.👌 هميشه به من هر مشكلي داري فقط به خودم بگو؛ نمي خواهد بـه كس ديگري بگويي. برايش كه درد دل ميكردم، ميخنديد و آرامـم مـي كـرد.💔 💠 : هر كس یك نیاز مؤمنی را روا سازد، خداوند حاجت های فراوان او را روا سازد كه كمترین آن بهشت باشد. 📚 ، ٩٣/٤/٢ 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
و شهید 🕊🌺 🍁هر كس تهران كاري داشت به او ميزد. فاميـل و غريـب و همسـايه برايش .☝️ هر كس كه از او كاري ميخواست، انجام مـيداد و بهانه ای نميتوانم و نميشود، نمي آورد.👌 هميشه به من هر مشكلي داري فقط به خودم بگو؛ نمي خواهد بـه كس ديگري بگويي. برايش كه درد دل ميكردم، ميخنديد و آرامـم مـي كـرد.💔 💠 : هر كس یك نیاز مؤمنی را روا سازد، خداوند حاجت های فراوان او را روا سازد كه كمترین آن بهشت باشد. 📚 ، ٩٣/٤/٢ 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
🍀✨🍀✨🍀✨🍀 ♥️برادر باید #اینجوری باشه ♥️هم خودش #شهید بشه،🕊 هم #برادر شو برسونه به #قافله شهدا #شهی
🌷 ♨️«مجتبی در لحظه 27 سالش بود و مصطفی 33 سال. هر دو نفر باهم به رفتند. (لبخندی☺️ می‌زند و ادامه می‌دهد) رفتن شان هم ماجرا داشت. آقا . و آقا مجتبی هر دو با اسم‌های مستعار به سوریه رفتند، مصطفی زمانی و مجتبی رضایی. 🔰 خودشان را به‌ دو پسرخاله معرفی کرده بودند. چند بار برای رفتن به سوریه از و چند بار از طریق سوریه اقدام کردند مدت زیادی وقت گذاشتند و افغانستانی یاد گرفتند و من قرار بود بعد از رفتنشان خاله مصطفی و مادر مجتبی باشم. یک روز داخل خانه 🏘مشغول انجام دادن کارهایم بودم که در به صدا درآمد ♨️در را که باز کردم دیدم و مجتبی باهم پشت در ایستاده اند. به محض این که به آن‌ها افتاد فهمیدم قرار است اتفاق خاصی بیفتد. داخل خانه که شدیم رفتند و دونفری کنار هم داخل نشستند و من رفتم تا برایشان چای بیاورم. طولی نکشید که مصطفی و مجتبی بلندبلند شروع کردند به تعریف کردن کربلا. 🔰طوری واقعه را تعریف می‌کردند که من هم حرف‌ها یشان را بشنوم. ریختم و رفتم و کنار آن‌ها نشستم. آن زمان هنوز چندان خبری از اتفاقات سوریه نبود. طوری دو برادر صحرای کربلا را می‌کردند که احساس می‌کردم با هر دو چشمم این وقایع را در همان لحظه می‌بینم. ♨️ صحبت‌هایشان که شد خندیدم 😄و به آن‌ها گفتم: «شما از این حرف‌ها چه هدفی دارید⁉️» هر دو نفرشان مداح بودند و با و وقایع کربلا تاحدودی آشنا بودند. وقتی سؤالم را گفتند: «ما همیشه می‌گوییم کاش بودیم و بی‌بی زینب (س) به اسیری نمی‌رفت و این‌قدر درد و غم نصیبش نمی‌شد». 🔰بعدازاین جمله از تنهایی رقیه«س» گفتند و ماجراهای دیگر. درحالی‌که لبخند😊 می‌زدم گفتم: «چرا حرف دلتان 💓را نمی‌زنید؟» گفتند: «ما همیشه می‌گوییم کاش بودیم و کاری انجام می‌دادیم. کاش می‌شد برای دفاع از زینب «س» و اهل‌بیت امام حسین (ع) در آن روز حضور داشتیم. همیشه از کاشکی‌ها می‌گفتیم. ♨️حالا که هستیم می‌دهی برای دفاع از حرم بی‌بی زینب «س» به سوریه برویم⁉️» به یشان نگاه کردم:"سکوت عجیبی بین ما حاکم بود. جدیت در که گرفته بودند را در چشم‌هایشان به‌ می‌دیدم. لبخندی😊 زدم و گفتم: «خب بروید». انگار انتظار این جواب را از من نداشتند. اول شوکه شدند بعد با از جا بلند شدند. مصطفی ازلحاظ شخصیتی یک انسان بود. 🔰 آن روز طوری می‌کرد که من از خوشحالی اش تعجب کرده بودم. چیزی نگفتم و یک دل💘 سیر بچه‌هایم👫 را نگاه کردم. با تعجب برگشتند و به من گفتند: «مادر واقعاً دادی؟»گفتم: «، اجازه دادم».بعد رو به من گفتند: «شما که اجازه دادی خبرداری که با مدافعان حرم چه‌کار می‌کنند؟» من در 📺دیده بودم که داعشی‌ها یک جوان را زنده‌زنده آتش زدند. ♨️با لبخند😁 به آن‌ها گفتم: «مگر داعشی‌ها چه کار می‌کنند⁉️» گفتند: «داعشی‌ها مدافعان حرم را از تنشان جدا می‌کنند».لبخند زدم و گفتم: « سر امام حسین «ع» را مگر جدا نکردند. سرتان فدای سر امام حسین (ع)».نگاهی به# همدیگر انداختند و با خنده ادامه دادند: «شاید مارا زنده‌زنده بسوزانند، 🔥شاید ما را تکه‌تکه کنند». 🔰هر چیزی که یک جواب می‌دادم که به واقعه کربلا برمی‌گشت. و مصطفی که هنوز باورشان نشده بود، را زیر چانه‌شان زده بودند و به من نگاه می‌کردند و دایم این جمله را تکرار می‌کردند: « اجازه را دادی دیگر؟» و من هم هر بار می‌گفتم: «بله اجازه رفتن تان را دادم». و مجتبی آن روز با خوشحالی به دنبال درست کردن کارهایشان برای رفتند. وقتی پدرشان به خانه🏡 برگشت ماجرا را به ایشان هم اطلاع دادم. ♨️ ایشان هم وقتی دیدند# ماجرای دفاع از حرم زینب «س» درمیان است با تمام وجود در همان لحظه اول اجازه دادند که مصطفی و مجتبی برای دفاع به بروند. اگرچه اجازه رفتن به سوریه را به بچه‌ها داده بود اما از آن روز به بعد هر بار که به مصطفی و مجتبی می‌افتاد، گریه می‌کرد.» به نقل مادر 🌷 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰سه‌شنبه بود. من به جلسه رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من زدند. پرسیدند خانه‌ای؟ گفتم نه. بعد گفتند بروید خانه🏡 کارتان داریم. 🔰فهمیدم از هادی هستند و صحبت‌شان درمورد هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند. 🔰من سریع برگشتم. چند نفر از بچه های مسجد🕌 آمدند و گفتند هادی شده. 🔰من اول حرف‌شان را باور کردم؛ گفتم حضرت (ع) و امام حسین(ع) کمک می‌کنند، عیبی ندارد. اما رفته رفته حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت، همسایه‌ها آمدند و دو تن از شهدای محل🌷 مرا در آغوش گرفتند وگفتند هادی به رسیده. 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🕊🌺 🍁هر كس تهران كاري داشت به او ميزد. فاميـل و غريـب و همسـايه برايش .☝️ هر كس كه از او كاري ميخواست، انجام مـيداد و بهانه ای نميتوانم و نميشود، نمي آورد.👌 هميشه به من هر مشكلي داري فقط به خودم بگو؛ نمي خواهد بـه كس ديگري بگويي. برايش كه درد دل ميكردم، ميخنديد و آرامـم مـي كـرد.💔 ﺩاﺩاﻟﻠﻪ ﺷﻴﺒﺎﻧﻲ ٩٣/٤/٢ 🕊 ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺻﻠﻮاﺕ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin