eitaa logo
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
6.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
135 ویدیو
1 فایل
اولین و تخصصی ترین مجموعه شخصیت شناسی در ایتا🤩 اینجاییم تامسیرخودشناسی رو براتون هموارتر کنیم✌🏻 @EnneaTest :کانال راهنما @Eema_tab :تبلیغ‌وتبادل @Chatrooom :ارتباط باما صفرتاصد تولیدمحتوای‌ ایما؛ کپی بهرشکلی🚫 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• توصیه‌هایی برای رشد #type7 📈 ⚡️این قسمت: احساساتتون رو گسترش بدين^^ پارت سوم: آشنا نبودن با احسا
• توصیه‌هایی برای رشد 📈 ⚡️این قسمت: احساساتتون رو گسترش بدين^^ پارت چهارم: روش‌های مختلفی می‌تونه به هفت‌ها برای تغییر این موضوع کمک کنه. خيلی مهمه که نسبت به خودتون صبور باشین و فراموش نکنین که عمیق شدن احساساتتون به زمان نیاز داره.⏳ @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
افراد تیپ شش در حالت های روانی مختلف به چه شکلی دیده میشن؟ • حد وسط سلامتی #type6🔍 بخش دوم: برای م
افراد تیپ شش در حالت های روانی مختلف به چه شکلی دیده میشن؟ • حد وسط سلامتی 🔍 بخش آخر: برای جبران ناامنی‌ها و مشکلاتشون با دیگران طعنه آمیز و خصمانه رفتار میکنن. دیگران رو بخاطر مشکلاتشون سرزنش میکنن و در مقابل غربیه ها رفتار خیلی خشنی از خودشون بروز میدن. به شدت تحریک پذیر و تدافعی هستن و مردم رو به دو دسته دوست و دشمن تقسیم میکنن. دنبال چیزهایی میگردن که امنیتشون رو تهدید میکنه، و در حالی که از اقتدار میترسن خودشون اقتدارگرا هستن. اونها تا حد زیادی غیرقابل اعتماد و توطئه‌گرن. 😢✨ @Eema_Ennea |
• طراحی داخلی پیشنهادی برای 🏠 @Eema_Ennea |
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• زوج #Type5 و #Type6 توی زندگی مشترک چطوری دووم میارن؟😂 بخش چهارم: معمولاً وقتی تیپ شش از طرف دیگر
• زوج و توی زندگی مشترک چطوری دووم میارن؟😂 بخش پنجم: زمانی‌که تیپ شش حس محبوبیت و پذیرفتگی کنه، رابطه شکوفا می‌مونه ولی به محض اینکه تیپ پنج به هرشکلی نارضایتی خودش رو نشون بده و از همراهی جنسی یا عاطفی سر باز بزنه، تیپ شش تا مرز جنون پیش میره؛ چون وقتی از کسی انتظار داره تا بهش قوت قلب بده، تصویری برخلاف این عمل رو به هیچ‌وجه نمی‌تونه تحمل کنه.😣 @Eema_Ennea |
• یک در اجتماع چطور به نظر میاد؟🎃 پارت اول: تیپ پنج‌ها به مکالمه با مردم نیاز دارن و از اون لذت می‌برن اما اگه از اون‌ها نپرسید که آیا می‌خوان دور هم جمع بشین یا نه خودشون برای شرکت توی اینجور جاها پیش قدم نمیشن. اون‌ها برای جمع شدن دور هم مثل جشن‌تولد یا تماشای فیلم یا بازدید از نمایشگاه اتومبیل های آنتیک یا موضوعی که دربارۀش اطلاعات کافی ندارن، به دلیل نیاز دارن. ⠇👤 ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
•نامه ایی دوستانه برای انیاگرام!🌚💌 کلیک کن روی لینک!👇🏻👀 https://digipostal.ir/cah5j4e @Eema_Ennea |
• ده مسیر برای تکامل و رشد 🌱 بخش اول: سعی کنین بیشتر اوقات مسائل زندگیتونو با دیگران در میون بذارین و بهشون اعتماد کنین که از اون اطلاعات سوءاستفاده نمی‌کنن.🤝 @Eema_Ennea |
• همکار بودن با یه چطوریه؟! 💡 بخش اول: تیپ هفت‌ها عاشق فرصتی‌ هستن تا بتونن شغلی مثل شغل آنتونی بوردین، مجری برنامه تلویزیونی غذا و مسافرت به اسم "بخش های ناشناخته" داشته باشن. 🏕 @Eema_Ennea |
ادامه بده. تو میتونی!😂 ⠇🕵🏻‍♀️ ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب هر تیپ انیاگرام!😀✨ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! پیروی از نظم و قانون حتی وقتی همه چی از هم پاشیده😬 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! کمک کردن به بقیه حتی وقتی خودشون نیاز به کمک دارن😇 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! اهمیت ندادن به احساساتشون تا فقط به هدفشون برسن👤 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! درک همزمان ناراحتی و خوشحالی🙃🙂 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! فکر کردن 24 ساعته و بدون وقفه بدون استراحت🤓 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! درک نکردن و مطمئن نبودن به آدمای دورشون🧐 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! خوشگذورنی و شنگول بودن تو موقعیتای مختلف😂 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! نظم و مدیریت دادن به بدترین ساختارها🥸 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
• توانایی عجیب و غریب انیاگرام! ریلکسی و خونسردی زیاد حتی وقتی تو یه معامله شکست خورده باشن😌😐🤝 ⠇ و ══════════════ ⠇ @Eema_Ennea
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت صد و هشتم: قبل از آن که خواندن جمله تمام شود، به شدت زیر خنده زد. گوشی را سمت م
• داستان عاقبت 🔶 سارا پارکر پارت صد و نهم: نیکولاس سرعتش را کم کرد. شیشه ماشین را کمی پایین داد. صدایش را توی بینی‌اش انداخت و گفت:«هِی دختر خوشتیپ! بپر بالا برسونمت!» سارا بی‌آنکه سرش را برگرداند، به ساعت مچی‌اش نگاه کرد. نیکولاس باید یک ربع پیش می‌رسید! با شنیدن صداش قهقههٔ نیک به ضرب سرش را سمت ماشین برگرداند. خودِ لعنتی‌اش بود! سارا با حرص چشم غره‌ای رفت و سمت ماشین قدم برداشت. احتمالا قرار بود رویای این‌که نیکولاس پیاده شود و در را برایش باز کند، با خود به گور ببرد؛ پس بی‌تفاوت خودش در را باز کرد و نشست. چشم غره‌اش را پررنگ‌تر کرد و گفت:«نــــیــــک این چه کاریه؟!!» نیکولاس باز قهقهه‌ای زد. نگاهش کرد و گفت:«سلام خانم خوشتیپ!» @Eema_Ennea |
• داستان عاقبت پارت صد و دهم: سارا ناخودآگاه نگاهی به لباسش انداخت و لبخندی زد. نیکولاس برایش چشمک زد و راه افتاد. سارا نگاهش کرد و گفت:«تو ماشینت به شدت بوی عطر گرم میادا نیک!» نیکولاس بی‌آن‌که نگاهش را از مسیر روبه‌رو بگیرد گفت:«چون تو گرم دوست داری عطرمو عوض کردم، چطوره؟» سارا ناگهان با شگفتی نگاهش کرد. چند بار لب زد تا بالاخره گفت:«واقعا؟» نیکولاس با حرکت سر تایید کرد. سارا هوای داخل ماشین را با شدت بو کشید. چقدر خوش سلیقه بود این مرد! نگاهش کرد و گفت:«اما من هرچیزی که تو بزنی رو دوست دارم.. حتی اگر سرد باشه» نیکولاس کلافه سرش را خاراند. تلاش کرد لبخندی بزند. این سکوتش سارا را آزار می‌داد. سارا خودش کسی بود که بقیه به زور باید به حرف می‌آوردندش اما در برابر حرف نزدن‌های نیکولاس این او بود که تلاش می‌کرد هر جور شده سکوت را بشکند. تازه نیکولاسی که همه باید قسمش می‌دادند تا دو دقیقه حرف نزند! @Eema_Ennea |
• داستان عاقبت پارت صد و یازدهم: دوباره یاد حرف‌های تراپیست‌اش افتاد: - تو نباید بمونی تو رابطه‌ای که بهت احساس ناکافی بودن میده... تو واقعا دختر فوق‌العاده‌ای هستی! این همه احساس منفی‌ای که نسبت به خودت اخیرا داری رو فقط یه آدم اشتباهی می‌تونه به وجود آورده باشه! - ولی من بیش‌تر از هر کسی دوستش دارم.. اینو مطمئنم! - دوستی خاله خرسه.. از کجا می‌دونی اونم همین‌طوره؟ شاید اصلا اونم داره بیش‌تر از تو عذاب می‌کشه! دوباره بغض به گلویش چنگ انداخت. سرش را کلافه تکانی داد و گفت:«نیک؟» نیکولاس نگاهش کرد:«جانم؟» لبخند کم‌رنگی بر لبش نشست. از تصور سوال احمقانه‌ای که می‌خواست بپرسد، وحشت کرد! «تو واقعا دوستم داری؟» سوالش این بود. اما فقط گفت:«هیچ لازم نیست بریم یه رستوران برند یا کافهٔ گرون.. اصلا بریم هرجا که تو میگی. خب؟» نیکولاس نگاهش کرد و با خنده گفت:«نمیشه مادمازلی به خوش‌تیپی شمارو برد اون‌جاها!» سارا با ترش‌رویی نگاهش کرد:«مــــیــــشه!» نیکولاس یکدفعه ترمز کرد. با شگفتی سارا را نگاه کرد و گفت:«اصلا نظرته بریم خرید و یه تیپ خز پایین شهری بزنیم؟» سارا با خنده‌ای از سر ذوق و تعجب نگاهش کرد. جفت ابروهایش بالا پرید و گفت:«عالی!» @Eema_Ennea |
• داستان عاقبت پارت صد و دوازدهم: دو تا تی‌شرت مشکی، دو لباس چهارخانهٔ سفید و سیاه دکمه دار و دو تا شلوار جین پارهٔ مشکی رنگ تیپ مشترک‌شان شد. در نهایت نیکولاس یک کلاه آفتابی مشکی که دو تا حلقهٔ استیل از نقابش رد شده بود و سارا هم یک کش موی مشکی ساده برای جمع کردن موهایش برداشت. مغازه‌دار قبل از آن‌که اجناس‌شان را حساب کند، با خنده رفت و دو آل‌استار مشکی رنگ را آورد. چشمکی زد و گفت:«به نظرم اینا کاملش می‌کنن!» هر دو به هم نگاه و با لبخند حرفش را تایید کردند. آل‌استارها را هم پوشیدند. هزینهٔ لباس‌های جدید را با مبلغ قابل توجهی انعام، به صاحب بوتیک پایین شهری پرداختند و لباس‌های پلوخوری‌شان را توی کیسه‌ها گذاشتند. البته بخش زیادی از انعام بخاطر این‌ بود که مغازه‌دار پارکینگ خانه‌اش را به آن‌ها قرض داد تا ماشین‌ لوکس‌شان را برای مدتی پارک کنند؛ و همچنین موتور دست دوم پسر جوانش را به آن‌ها قرض داده بود! @Eema_Ennea |
• تصویرسازی کارکتر سارا پارکر @Eema_Ennea |