Sara:
🎀فال گاندویی🎀
باتوجه به رنگ مورد علاقت🎨
قرمز= فرشید
سفید= محمد
صورتی= داوود
زرد= رسول
مشکی= عطیه
سفید= علی صایبری
نارنجی= امیر
طوسی= سعید
سبز= اقای عبدی
سایر= مایکل
با توجه به یکان دقیقه ساعت(اگه یک رقم بود،یکان در نظر بگیرید)⏰
0 =روی مبل
1 =تو شهربازی
2 =تو سینما
3 =تو ماشین
4 =تو مغازه
5 =تو آشپزخونه
6 =تو خونشون
7 =تو بانک
8 =تو فرودگاه
9 =سایر
با توجه به یکان ساعت(اگر هم یک رقم بود،یکان در نظر بگیرید)⏱
0 =بهت خنده میکنه
1 =باهات بازی میکنه
2 =اداتو در میاره
3 =یهویی میترسوتِت
4 =برات یه چی میخره(مثلا چی میتوته باشه😃)
5 =یهو همه چیو، با کاراش به هم میریزه
6 =بهت زور میگه
7 =بدون اجازه از کارتت پول بر میداره
8 =شعر های بچگونه برات میخونه
9 =یه کاری میکنه که باعث اعصبانیتت میشه
#پارت_صد_هفت
رمان عشق وطن شهادت
فصل دوم
#نادیا
+ رسول حرف بزن....
چرا شاهین رو میدین دست اون عوضی....
جون شایلین به جون شاهین بند بود...
چطور تونستید این کار رو باهاش بکنید؟؟؟
اشکام بی اجازه جاری شد....
از جام بلند شدم....
و گفتم
+ قشنگ طعمه رو دادی دست دشمن....
تارک حتی به بچه خودش هم رحم نکرد
چه برسه به....
¥ واستا واستا...
تو از کجا میدونی تارک بچشو کشته؟؟؟
+ الان بحث این نیست....
- برعکس درست الان وقتشه.....
جواب رسول رو بده...
+ شاهین....
- شاهین امروز پیش مادرشه....
+ چی؟؟؟
پس چرا زودتر نمیگید؟؟
¥ مگه به کسی امون حرف زدن دادی؟؟؟؟
از کجا میدونستی؟؟؟
+ نمی تونم بگم....
¥چزااا؟؟؟؟
+ آقا محمد من بعدن به خودتون میگم....
¥ یعنی ما نباید بدونیم.....
+ فعلا نه....
چون دونستنش....ممکنه براتون دردسر ساز بشه...
#انگین
-آقا من رسیدم....
چیکار باید بکنم؟؟؟؟
+ به این آدرسی که لوکیشنشو برات میفرستم میری....
- خب وقتی رسیدم اونجا ....کار خاصی نباید انجام بدم؟؟؟؟
+ میری اونجا....یه خونه قدیمیه...
وقتی رسیدی....
سیستم رو روشن میکنی....
و با رابطمون حرف میزنی....
اون برات همه چیزو توضیح میده....
- فهمیدم...
تماس رو قطع کردم...
سیمکارت رو درآوردم و شکستم...
گوشی رو هم تو کیف خانومی که کنارم نشسته بود گذاشتم....
از جام بلند شدم و به سمت خروجی رفتم....
یه ترسی به دلم افتاده بود....
معلوم نیست تارک تصمیم داره کی رو بکشه....
تو این مدت فهمیده بودم..
تارک یه ذره هم رحم نداره...
قلبش از سنگه....
هنوز اون صحنه ای که وحشیانه....
زن یکی از بادیگارد هاشو سلاخی میکرد و فراموش نکردم....
جلو چشم شوهرش....
زنشو با اره برقی تیکه تیکه کرد....
لاشه بدنشم ریخت جلو بد ریخت ترین سگ دنیا....
تارک....
خیلی...خیلی....ترسناک تر از قبل شده....
قبلاً هم وحشی بود...
ولی بعضی موقعا بخاطر شایلین از برخی چیزها کوتاه میومد....
به سمت اولین تاکسی که دیدم رفتم....
مادرم ایرانی بود و کم و بیش فارسی بلد بودم....
چمدونمو دادم بهش و وقتی خواستم سوار ماشین بشم چشمم افتاد به.......
نویسنده ثمین فضلی پور
لایک یادت نره
لطفاً حمایت کنین
این کانال مخصوص بازیگران هست
حالا یا سریال گاندو :بچه مهندس:هم بازی:یاور :دودکش:زیر خاکی ²😉.....و کلی سریال و فیلم دیگه😍
پس بمون و ببین😍😍😍♥️
منتظر فعالیت های بیشتر ما باشید ..
برامون عضو بیارید 🙈🔥
کانال ما بهترینه چون شما عضوش هستید ..😍😍😍😍😍😉😉😉♥️♥️
از کلیپ طنز گرفته تا سکانس سریالا..
پس بدو عضو شو تا پاک نکردم😍😉
@Bazigaranserial
این کانال به. دوتا ادمین نیاز داره شرایطی هم نداره اگه خواستی ادمین بشی ای دی مدیر داخل کاناله 😉
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😉🌹 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_هفتاد #رسول $ آقا الان تو اتاق بازجوییه؟ € آره... ببین ما
به نام خدا😄💖
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#ادامه_پارت_هفتاد
#رسول
محمد رفت داخل...
نشستم جلوی سیستم...
منتظر روشن شدن دوربین ها و شنود اتاق بازجویی شدم..
که محمد از اتاق اومد بیرون...
$ چیشد؟
€ رسول.. میای اونجا...ولی فقط ناظری.. کلامی حرف بزنی بیرونت میکنم...
$ با اینکه خیلی سخته و بستگی به حرف های اون داره ولی باشه...
قبول کردم ...
اما هنوز نتونستم خودم رو قانع کنم...
وارد اتاق شدم... محمد نشست..
چشم بندش رو برداشتم..
_ شما به چه حکمی.. به چه حقی من رو آوردین اینجا..
€ لطفا ساکت باشید و فقط به سوالاتی که ازتون پرسیده میشه پاسخ بدید...
_برو آقا... من نه جرمی مرتکب شدم . نه حرفی با تو دارم..
€ به نفعتونه که با ما همکاری داشته باشید.. اینجور حرف زدن هیچ کمکی بهتون نمیکنه...
نمیتونستم تصور کنم که محمد اینقدر با آرامش باهاش حرف میزنه...
شمسایی نگاهی تمسخر آمیز به من کرد..
_ هع.. همیشه تو فیلما یه نفر برای بازجویی میاد😏😂
این برادرمون رو چرا ریسه کردین دنبال خودتون😒
خواستم برم جلو که محمد دستم رو گرفت
€ ببین آقای شمسایی... اگه بخوای به این رفتارت ادامه بدی اون وقت منم یه جور دیگه ازت بازجویی میکنم
شمسایی خواست چیزی بگه که محمد بلند داد زد
€ اییینجا فقط منم که سوااااالل میپرسم.
از شدت صدای بلندش حتی من هم جرعت حرف زدن نداشتم..
€ باشه... اگر خیلی دوست داری از اتهاماتت برات بگم چند تا از کوچیک هاش رو برات میگم...
خارج کردن اطلاعات مهم از کارخانه پتروشیمی که جنابعالی توش کار میکنی...
دخالت و ایجاد مزاحمت برای کادر و دستگاه امنیتی...
و در نتیجه جاسوسی😡‼️
€ در ضمن ... شما به اتهام دزدی از خانم حسینی و همچنین ایجاد مزاحمت برای ایشون به پلیس تحویل داده میشید😒
€ خانم حسینی دیگه کدوم عوضیه..
دیگه خونم به جوش اومد
فال گاندویی من:😮مجید نوروزی توی ماشین میزنه توی گوشم😐😑 وااااا مگه چیکار کردم😓 اصلا اگه بزنه توو گوشم منم میزنم توو گوشش😅 رو من دست بلند میکنه؟😡😂
و اینکه لطفا ناشناس ها رو زود جواب بدید☺
__
#شینا
مجید نوروزی تو اتوبان بهم گل میده😐
من گل نخواستممممم ایییییییش چندششششششش 😖😖😖
___
#شینا
نه اینکه مجید نوروزی اصلا مذهبی نباشه یک رگه هایی هم توش میشه پیدا کرد فکر می کنم😁
____
خیر
#شینا
فال گاندویی: داوود توو آشپزخونه باهام بازی میکنه😐
ایشون با اون سنش من با این سنم بازی میخوایم بکنیم.😮 احتمالا خاله بازی بوده😅
___
#شینا
هدایت شده از *🌸Chaleshkada🍒*
✨🌸یاس سین بزن برنده چالش بشو🌸✨
✨🌸وقت تا ساعت۱۵:۳۰🌸✨
چنل کیوتمون
@vcvxmdd
خوب اینجا یک چالش بزاریم😍🤩🦋..
😍🌈
ادمین میشم بیا پی ♡نازگل♡:
🏀⃝💕|•چالش داریم •|📗⃝💚
💕⃝🍶|•زمان الانه •|☁️⃝🦋
💛⃝🌼|•ظرفیت هرکس بیاد•|🦇⃝💕
🍒⃝⛓|• جایزه برنده میفهمه •|☁️⃝🌸
✨⃝☁️|•بدو اسم بده •|🔥⃝🌝
🙆🏼♀⃝🍍|• @Nazgol1384 •|🖤⃝🥀
🍯⃝💗|•در کانال •|🦋⃝💙
@GandoNottostop
{•🍓ستاره سادات🖇•}
{•💛سارا🌻•}
{•💙زهرا 🦋•}
{•❄️شهدای امنیت 💕•}
{•💚افشار 🌿•}
{•💝🌸•}
{•🧡🍊•}{•🍓🖇•}
{•💛🌻•}
{•💙🦋•}
{•❄️💕•}
{•💚🌿•}
{•💝🌸•}
{•🧡🍊•}
『حـَلـٓیڣؖ❥』
@vcvxmdd کسایی که آنلاینید لطفا عضو بشید و برام شات بدید🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌻 @Nazgol1384
هر کس عضو بشه و شات بده بهش برنامه کلیپ اسمی جایزه میدم