eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• ☎️ •] . .  ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🍃 وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ 🍃 رَبِّکُمْ عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ 🍃 وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ 🍃 بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ 🍃 بَصْطَهً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللّهِ لَعَلَّکُمْ 🍃 تُفْلِحُونَ آیا تعجّب کردید که بر مردی از خودتان،مایه ی تذکّری از سوی پروردگارتان آمده تا او شما را (از عواقب گناهان و انحراف ها) بیم دهد؟و به یاد آورید هنگامی را که خداوند، شما را پس از قوم نوح جانشینان آنها قرار داد و شما را در آفرینش توانایی افزود،پس نعمت های خدا را به یادآورید،باشد که رستگار شوید. سوره 👈 اعراف آیه 👈 69 . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] ✨خدا ✨که فقط متعلق به آدمـ‌های خوبــ نیستــ !!! ✨خدا ✨ خدای آدم های خلافکار هم هستــ … 👌فقط خود خداستــ ڪه بین بنده‌هاش فرقی نمیذاره … او اندِ لطافتــ☺️ اندِ بخشش😊 اندِ بیخیال شدن😚 اندِ چشم پوشی و رفاقت است😍 🌹🌹🌹 خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• 📿 •] . . 😇|• امام صادق عليه‌السلام: 💪|• هر كه از بدى پاك شد، به عزّت دست‌يافت. 📚|• تحف العقول، ص۳۱۶ . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
☺️ ڪرونا رو به چند دسته تقسیم میڪنند😉 😂😂😂😂😂 اگه مےخواید از به روزترین اتفافات 😎 مطلع بشید.✋😁 تشریف بیارید اینجا👇👇👇 یه سری خبرهـــا اینجا موجوده ڪه ڪاملا ✋ از ما گفتن بود✋👇👇👇👇👇 •|😅|• Eitaa.com/Rasad_Nama از پنجره نگاه ما زندگے را بنگرید☺️👇 🎓 >| @Asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
bonbast.r98.wav
407.3K
📱🍃 •[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]• 💞🍃 بن بستــــ نداریم . . . همــراه اول ⬅️ ارسال کد 51693 به شماره ۸۹۸۹ ایراݩــسل⬅️ ارسال کد 44128990 بہ شماره۷۵۷۵ رایتــل⬅️ ارسال کد on40010295 بہ شماره ۲۰۳۰ 📱🍃 @heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• 😎 •] . . ♦️پاسخ جنجالی حسین دهباشی به فرافکنی تاجزاده...👆👆 جناب تاج زاده، حیا کنید‼️ . . ⛔️ 🍃 با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 [•📡•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_بیست_و_پنجم😌🌸🍃 از اوخواستم یک زود پز برایم بیاورد ، خو
[• 📚•] 😌🌸🍃 می گفت: هر چیزی از عشق زیبا است .تو به ملکیت توجه می کنی . من مال خدا هستم ، همه این وجود مال خدا هست . برایش نوشتم: کاش یکدفعه پیر بشوی من منتظر پیرشدنت هستم که نه کلاشینکف تورا از من بگیرد و نه جنگ .   و او جواب داد که: این خودخواهی است . اما من خودخواهی تورا دوست دارم . این فطری است . اما چطور مشکلات حیات را تحمل نمی کنی ؟ من تورا می خواهم محکم مثل یک کوه ، سیال و وسیع مثل یک دریا ابدیت، تو می گویی ملک ؟ ملکیت ؟ تو بالاتر از ملکی . من از شما انتظار بیشتر دارم . من می بینم در وجود تو کمال و جلال و جمال را . تو باید در این خط الهی راه بروی . تو روحی ، تو باید به معراج بروی ، تو باید پرواز کنی . چطور تصور کنم افتادی در زندان شب . تو طائر قدسی . می توانی از فراز همه حاجز ها عبور کنی . می توانی در تاریکی پرواز کنی . هر چند تا روزی که مصطفی شهید شد ، تا شبی که از من خواست به شهادتش راضی باشم ، نمی خواستم شهید بشود. آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند. گفته بود روز بعد برمی گردد . عصر بود و من در ستاد نشسته بودم ، در اتاق عملیات . آن جا در واقع اتاق مصطفی بود و وقتی خودش آنجا نبود کسی آن جا نمی آمد ولی ناگهان در اتاق باز شد ، من ترسیدم ، فکر کردم چه کسی است ، که مصطفی وارد شد . تعجب کردم ، قرار نبود برگردد. او مرا نگاه کرد ، گفت: مثل این که خوشحال نشدی دیدی من برگشتم ؟ من امشب برای شما بر گشتم . گفتم: نه مصطفی ! تو هیچ وقت برای من برنگشتی . برای کارت آمدی . مصطفی با همان مهربانی گفت: امشب برگشتم بخاطر شما . از احمد سعیدی بپرس . من امشب اصرار داشتم به اهواز برگردم ، هواپیما نبود . تو می دانی من در همه عمرم از هواپیمای خصوصی استفاده نکرده ام ، ولی امشب اصرار داشتم برگردم ، با هواپیمای خصوصی آمدم که این جا باشم .   من خیلی حالم منقلب بود . گفتم: مصطفی من عصرکه داشتم کنار کارون قدم می زدم احساس کردم آنقدر دلم پر است که می خواهم فریاد بزنم . خیلی گرفته بودم . احساس کردم هرچه در این رودخانه فریاد بزنم ، باز نمی توانم خودم را خالی کنم . مصطفی گوش می داد . گفتم: آنقدر در وجودم عشق بود که حتی اگر تو می آمدی نمی توانستی مرا تسلی دهی. او خندید وگفت : تو به عشق بزرگتر از من نیاز داری و آن عشق خداوند است. ادامه دارد...💕😉 🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍 ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_‌زبان_غاده #قسمت_بیست_و_ششم😌🌸🍃 می گفت: هر چیزی از عشق زیبا است .تو به
[• 📚•] 😌🌸🍃 او خندید وگفت : تو به عشق بزرگتر از من نیاز داری و آن عشق خداوند است. باید به این مرحله ازتکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا هیچ چیز راضی نکند . حالا من با اطمینان خاطر می‌توانم بروم . من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم . شب رفتم بالا . وارد اتاق که شدم دیدم که مصطفی روی تخت دراز کشیده ، فکر کردم خواب است . آمدم جلو و اورا بوسیدم . مصطفی روی بعضی چیزها حساسیت داشت . یک روز که اومدم دمپایی هایش را بگذارم جلوی پایش ، خیلی ناراحت شد ، دوید ، دوزانو شد و دست مرا بوسید ، گفت: تو برای من دمپایی می آوری ؟ آن شب تعجب کردم که حتی وقتی پایش را بوسیدم تکان نخورد . احساس کردم او بیدار است ، اما چیزی نمی گوید ، چشمهایش را بسته و همین طور بود. مصطفی گفت: من فردا شهید می شوم . خیال می کردم شوخی می کند. گفتم: مگر شهادت دست شماست ؟   گفت: نه ، من از خدا خواستم و می دانم خدا به خواست من جواب می‌دهد . ولی من می‌خواهم شما رضایت بدهید . اگر رضایت ندهید من شهید نمی‌شوم . خیلی این حرف برای من تعجب آور بود. گفتم: مصطفی ، من رضایت نمی دهم و این دست شما نیست . خوب هر وقت خداوند اراده اش تعلق بگیرد من راضیم به رضای خدا و منتظر این روزم ، ولی چرا فردا ؟ و او اصرار می کرد که: من فردا از این جا می روم . می خواهم با رضایت کامل تو باشد . و آخر رضایتم را گرفت. ادامه دارد...💕😉 🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍 ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
[• #🌸حرفاے_خودمـونے☺️🦋] مــــــــــا کجا و شـــهدا کجـــــــا!! رفتنــــد...👣 شهید شدند 💫 پیڪرشون موند توے سوریه. بعد چند سال اومـــدند..! ماهنوز درگیر اینــــیم ڪہ چجورے ڪمــــتر گنــــ🔥ـــــاه ڪنیم :) /:😔:/ ‌ دودوتاے ما چند میشہ رفقا⁉️ خــدا رو احساس 👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• ☎️ •] . . ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🍃 قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللّهَ وَحْدَهُ 🍃 وَ نَذَرَ ما کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا 🍃 بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقِینَ (قوم عاد به حضرت هود) گفتند: آیا به سوی ما آمده ای تا فقط خدا را به بپرستیم و آنچه را پدران ما می پرستیدند رها کنیم؟اگر از راستگویانی پس آنچه(از عذاب الهی)به ما وعده می دهی بر ما بیاور. سوره 👈 اعراف آیه 👈 70 . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
[• 👜•] 👱🏻‍♀👩🏻‍🍳 . . 😋 سوپانگل🍫☕🍪 🍴مواد لازم : 1لیتر شیر به اضافه 1لیوان شیر 1قاشق غذاخوری آرد 2قاشق غذاخوری نشاسته(ذرت یا گندم) 3قاشق غذاخوری پودر کاکائو 1لیوان شکر 2عدد زرده تخم مرغ 1پاکت وانیل 5گرمی یا مقدار کمی وانیل شکری 2قاشق غذاخوری کره 80تا100گرم شکلات تلخ چند تا تکه کیک بدلخواه طرز تهیه : 💁🏻‍♀ به جز کره و شکلات همه مواد را در یک قابلمه بریزید و هم بزنبد و بعد روی گاز بزارید و مداوم هم بزنید تا جوش بیاید و تا زمانی که غلیظ شود و قوام بگیرد هم بزنید و آن را بپزید .بعد از اینکه قوام گرفت زیر گاز را خاموش کنید و کره و شکلات را در دسر ریخته و هم بزنید تا شکلات و کره آب شوند و دسر یکدست شود و بزارید از داغی بیفتد.در این حین که به دمای اتاق میرسد گه گاهی هم بزنید تا رویه نبندد.برای زیبایی لیوان دهانه لیوان را در دسر بزنید و سپس در پودر نارگیل آغشته کنید.ته لیوان ها را یک تکه کیک بزارید و دسر به دمای اتاق رسیده را روی کیک ها در لیوان ها  تقسیم کنید و در آخر در یخجال بزارید تا سرد شود و بدلخواه تزیین کنید. نـــوش جـــ🤩ــان . . یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇 [•👒•] @heiyat_majazi
[• 📿 •] . . 😇|• امام حسن عسکری علیه‌السلام: بهترين برادر تو آن كسى است كه گناه و خطاى تو را به خود، فراموش كند. 📚|• بحار الأنوار،ج۷۸، ص۳۷۷، ح۳ . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
Ya.Emam.Reza.As.wav
475.7K
📱🍃 •[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]• 💞🍃 یا امام رضـــا سلام آقـــا . . . همــراه اول ⬅️ ارسال کد 88004 به شماره ۸۹۸۹ ایراݩــسل⬅️ ارسال کد 44129080 بہ شماره۷۵۷۵ 📱🍃 @heiyat_majazi
🍃💌 ☎️زنگ عبرت: ڪرونا آمد تا به ما بیاموزد: چقدر دست دادن با دوستانمان لذت بخش بود و ما از آن بےخبر بودیم.👌 آمد و یادآور شد: 🍃چقدر دور همےهامون لذت بخش بود و بے خبر بودیم.☹️ 🍃چقدر آزادانه و بدون ترس معاشرت ڪردن و گردش و رفت و آمد با مردم آرامش بهمون مے داد و بےخبر بودیم.😓 چقدر.... ڪرونای ریز!☺️ حتما همانطور ڪه آمدے خواهے رفت ولے درسهاے بزرگےبهمون دادےڪه قدر داشته هایمان را از این به بعد بدانیم. 🍃💌 @heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚|ختم قران امروز ارسال تعـداد به آے دی☺️👇 •📮• @F_Delaram_313 تعداد صفحات • ۲۹۴ • هر روز میزبان فرشته ها😇👇 [💌🍃••] @heyat_majazi
[• 😎 •] . . ♦️مقایسه مرگ و میر کرونا با دیگر ویروس ها ♦️براساس مستندات منتشر شده، احتمال مرگ در مبتلایان به کرونا تنها ۳ درصد است. این در حالی است که این احتمال در بیماری های آنفولانزا(۱۳ درصد)، سارس(۳۶ درصد)، تب کریمه کنگو(۴۰ درصد) و ابولا(۹۰ درصد) می باشد. ♦️بر همین اساس تاکنون تعداد زیادی از مبتلایان به کرونا به صورت سرِپایی درمان شده اند. ویروس کرونا تاکنون در حدود ۳۶ کشور مشاهده شده است. چین، آمریکا، کره جنوبی، ایتالیا، ژاپن، استرالیا، آلمان، امارات، فرانسه، کانادا، ترکیه و...از جمله این کشورها می باشد. ♦️ رسانه در مواقع این چنینی وظیفه دارد که همزمان با افزایش سطح آگاهی جامعه درباره روش های پیشگیری از ابتلا به بیماری، از ملتهب کردن افکار عمومی و ایجاد هراس در مردم پرهیز کند. علاوه بر این، افکار عمومی نباید وضعیت را بحرانی و اسف بار و غیرقابل کنترل فرض کند. . . ⛔️ 🍃 با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 [•📡•] @Heiyat_Majazi
[• 📿 •] 💠 امام سجاد عليه السلام فرمودند: 🔔 سه حالت و خصلت در هر يک از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شدايد صحرای محشر در امان است👇 1⃣ آن كه در كارگشائی و كمک به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. 2⃣ آن كه قبل از هر نوع حركتی بينديشد كه كاری را كه می خواهد انجام دهد يا هر سخنی را كه می خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودی خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او می باشد. 3⃣ قبل از عيب جوئی و بازگوئی عيب ديگران، سعی كند عيب های خود را برطرف نمايد. 📙بحارالأنوار، ج 75، ص 141، ‌ پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_‌زبان_غاده #قسمت_بیست_و_هفتم😌🌸🍃 او خندید وگفت : تو به عشق بزرگتر از م
[• 📚•] 😌🌸🍃 و آخر رضایتم را گرفت . من خودم نمی دانستم چرا راضی شدم . نامه ای داد که وصیت اش بود و گفت: تا فردا باز نکنید. بعد دو سفارش به من کرد ، گفت: اول اینکه ایران بمانید . گفتم: ایران بمانم چکار؟ این جا کسی را ندارم . مصطفی گفت: نه ! تقرب بعد از هجرت نمی شود .   ما این جا دولت اسلامی داریم و شما تابعیت ایران دارید . نمی توانید برگردید به کشوری که حکومتش اسلامی نیست حتی اگر آن کشور، کشور خودتان باشد . گفتم: پس این همه ایرانیان که در خارج هستند چکار می‌کنند؟ گفت: آن ها اشتباه می کنند . شما نباید به آن آداب و رسوم برگردید . هیچ وقت ! دوم این بود که بعد از او ازدواج کنم . گفتم: نه مصطفی ، زن های حضرت رسول (ص) بعد از ایشان... که خودش تند دستش را گذاشت روی دهنم . گفت: این را نگویید . این ، بدعت است . من رسول نیستم . گفتم: می دانم . می خواهم بگویم مثل رسول کسی نبود و من هم دیگر مثل شما پیدا نمی کنم . غاده همیشه دوست داشت به مصطفی اقتدا کندو مصطفی خیلی دوست داشت تنها نماز بخواند. به غاده می گفت: نمازتان خراب می شود. و او نمی فهمید شوخی می کند یا جدی می گوید ، ولی باز بعضی نمازهای واجبش را به او اقتدا می کرد و می دید مصطفی بعد از هر نماز به سجده می رود ، صورتش را به خاک می مالد ، گریه می کند ، چقدر طول می کشید این سجده ها ! وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار می شد ، غاده تحمل نمی آورد می گفت: بس است دیگر استراحت کن ، خسته شدی . و مصطفی جواب می داد: تاجر اگر از سرمایه اش را خرج کند بالاخره ورشکست می شود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می شویم. ادامه دارد...💕😉 🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍 ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_‌غاده #قسمت_بیست_و_هشتم😌🌸🍃 و آخر رضایتم را گرفت . من خودم نمی دا
[• 📚•] 😌🌸🍃 اما او که خیلی شبها از گریه های مصطفی بیدار می شد ، کوتاه نمی آمد می گفت: اگر این ها که این قدر از شما می ترسند بفهمند این طور گریه می کنید، مگر شما چه مصیبتی دارید ؟ چه گناهی کردید ؟ خدا همه چیز به شما داده ، همین که شب بلند شدید یک توفیق است . آن وقت گریه مصطفی هق هق می شد ، می گفت: آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟ چرا داشت با فعل گذشته به مصطفی فکر می کرد ؟ مصطفی که کنار او است . نگاهش کرد . گفت: یعنی فردا که بروی دیگر تورا نمی بینیم ؟ مصطفی گفت: نه ! غاده در صورت او دقیق شد و بعد چشمهایش را بست . گفت: باید یاد بگیرم ، تمرین کنم ، چطور صورتت را با چشم بسته ببینم . شب آخر با مصطفی واقعاً عجیب بود . نمی دانم آن شب واقعا چی بود . صبح که مصطفی خواست برود من مثل همیشه لباس و اسلحه اش را آماده کردم و آب سرد دادم دستش برای تو راه . مصطفی این ها را گرفت وبه من گفت: تو خیلی دختر خوبی هستی . و بعد یکدفعه یک عده آمدند توی اتاق و من مجبور شدم بروم طبقه بالا . صبح زود بود و هوا هنوز روشن نشده بود. کلید برق را که زدم چراغ اتاق روشن و یکدفعه خاموش شد انگار سوخت من فکر کردم : یعنی امروز دیگر مصطفی خاموش می شود، این شمع دیگر روشن نمی شود . نور نمی دهد ، تازه داشتم متوجه می شدم چرا اینقدر اصرار داشت و تاکید می کرد امروز ظهر شهید می شود. ادامه دارد...💕😉 🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍 ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_‌غاده #قسمت_بیست_و_هشتم😌🌸🍃 و آخر رضایتم را گرفت . من خودم نمی دا
•• مـ⇜ـا اگر قرار باشد نمازشب نخوانیمـ،ورشڪست مےشویـمـ👌 +حرِفـ‌دل💔 +جاش‌پاےسجاهـ‌ستـ🍃 |°• @heiyat_majazi •°|