eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
895 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیڪ یابن سدرة المنتھےٰ
💔 ای كه همه نگاهِ من،خورده گره به روی تو تا نرود نفس زِ تن، پا نكشم زِ كوى تو... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين علیه السلام
🧨 فرمانده روز اول نارنجکے را انداخت بینِ جمعیت کہ بعضے ها ترسیدند ضامنش را نکشیده بود بعد بہ آن ها گفت : بچہ ننہ ها برگردید عقب پیشِ نـنہ تان شما به درد جنگ نمے خورید😁 یك بار کہ فرمانده رفتہ بود توالت، یکے از همین بچه نـنہ ها رفتہ بود چند تا سنگ آورده بود انداخت روے سقف توالت کہ فلزے بود و صداے زیادے درست شد فرمانده آمد بیرون بہ یك دستش شلوار بود🙈 و دست دیگرش را گرفتہ بود پشت سرش یك نفر روے خاکریز نشستہ بود مے گفت : « برگردید عقب پیش نـنہ تان. شما بہ درد جنگ نمے خورید» و مے خندید😂🏃🏻‍♂ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌸🌿🌿🌺🌿🌿🌸 از زبان غوّاص شهید: نوجوانم شاد😍 امّا و عاصی نبود این لباس تنگ و چسبان مال رقّاصی نبود❌ داغ من را میفهمد فقط دست و پا بسته قرار و رسم غوّاصی نبود😭
‹☁️🖤› یہ‌روزتوعملیات‌ منافقا عملیاتو لو دادن رزمنده‌ها مجبور شدن‌ عقب ‌نشینۍ کنن ! ولۍ موندن‌ تویہ‌ ؛ سگاۍ شکاری ‌روول ‌کردن‌ تو نیزه‌زار بہ‌این‌ چیزۍ تزریق‌ کرده ‌بودن :) کہ‌هارشون ‌کرده‌ بود !💔 بگم ‌این‌ با رزمنده‌هاۍ ما چیکار کردن!؟ بگم‌‌زنده‌زنده(:" 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
❣ قبل از عملیات ۴ یکی از روزها که در پهلوی علی بودم، دم ظهر گیر داد برای ناهار به خانه آنها برویم که با خوشحالی پذیرفتم... 🔸علی جوان دل، صاف و ساده و خوش مرامی بود. همواره به و صداقتش غبطه می خوردم. در مدتی که با او آشنا بودم، یک بار ندیدم دروغی بگوید یا با گفتن جوک یا تمسخر دیگران، باعث غیبت یا رنجش اطرافیان شود... همین طور که نشسته بودیم، علی از خاطرات می گفت که در بدر شهید شده بود. وقتی رسید به آنجا که: "حمیدخدابیامرز وصیت کرده بود وقتی شد، اگر فرزندش دختر بود، اسمش را بگذارند و اگر پسر بود، . وقتی حمید شد و دخترش بدنیا اومد، نامش را زینب گذاشتند." اشک در چشمانش حلقه زد... در همین حال، دست برد پشت کمد و قاب عکس بزرگی را بیرون اورد. با خودم گفتم حتما حمید است که قاب کرده، ولی در کمال تعجب دیدم عکس خودش است. 🔸وقتی پرسیدم این چیست؟ گفت: "این عکس رو چند وقت پیش انداختم و دادم یه دونه ازش بررگ کردند. این رو آماده کردم واسه حجله ." اشک من را هم دراورد. دلم آتش گرفت. یک سال نمی شد کرده بود، ولی حالا عکس خودش را برای حجله قاب کرده بود. وقتی کردم و رویش را بوسیدم، گفت: "اتفاقا خانمم است. به اونا گفتم اگر بچه ام دختر بود، اسمش رو بذارند و اگر پسر بود، بذارند حسین." علی در عملیات ۴ در جزیره ام الرصاص مفقود شد و چند سال بعد به خانه بازگشت و دخترش زینب که بزرگ شده بود، از پیکر پدر استقبال کرد...
ساعتی تا اغاز ۴ مانده بود. ساعت ۹ شب؛ دیدم سنگری به قامت بسته. گفتم این چه ! گفت شب! گفتم این ! گفت شاید امشب نشد, بخونم, می خوام نشه! دو ساعت بعد شد! 🕊🕊🌾🕊🌾🍃 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثلِ‌بغض‌حآج‌قاسم‌درکِنارِ اروند . . . ( :
*پــدرشهیدے کــہ شـــاهد فرزندش بــود 😔😔 در ۴ کار گِره خورده بود ... همــراه با ســردار اســدی از خط برمی‌گشتیــم به خاڪریزی رسیدیم.... آنسوی هشـــت پریها و یک تانک در معــرض دید دشمــن بود می دانستـــم الان مـــورد هدف قرار می‌گیرند اما نمی‌توانستم کـــارےکنم ... دشمن این تانک را زد تانک و نیروهایش در می‌سوخت و گُر می‌گرفت😭 این صحنه را که دیدم، گفتم: * به داد برسد ...* به برگشتــیم ... خبر دادند که محمــدم شده است🌹 😞😞 پرس‌وجو کــردم که کجابـــوده است و چگونه؟ *وقتــے گفتــند محمــد در همان بوده است باز دلم آتش گرفت.* محمـدم می‌سـوخـت و من نمیتوانستم کــاری بکنم. حتـے نتوانســتم وقتِ جان‌دادن بالای ســـرش بــروم و بدرقه‌اش کنم... 😭😭 ✍ راوی : پدر ➖➖➖➖➖➖➖➖ زبان به روضه چرا وا کنم؟ هـمین ڪافی‌ست : مباد شاهدِ جان دادنِ پسر، پدری ... ➖➖➖➖➖➖➖ * *شهــدای فــارس* …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | 🎥 | غیرت 🚩 یادمان شهدای عملیات کربلای ۴ 🎙راوی: حجت الاسلام رضا آبیار …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا مرا بپذیر... ۱۲ شبِ دیگر...به شب‌های سخت رفتنِ فرمانده... به تاریخ قمری...امشب...ساعت ۱.۲۰ بامداد...وقتِ پرواز فرمانده به ملکوت ست... کاش میشد برگشت به گذشته...و شما نمی رفتی... یا رفت به آینده موقع ظهور... اوضاعی که ما توش گیر کردیم برامون خیلی دردناکه...کاش همین روزا آقامون ظهور کنه... …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍂🍁🍂🌹🍁🍂🍁🍂 صبح آن است که با یاد شما برخیزم وَرنه هر صبح مثالِ شب تاری دگر است... 🤚 🍃 …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
..!🌱 وقـتی‌به‌دلت‌میوفته‌که‌بـرگردی..! وقـتی‌شوق‌پـیدا‌میـکنی‌بـرای تـرک‌گـناه✨ هـمش‌کـار ..!❤️ مگه‌میشه‌خدایی‌که‌شوق‌توبه رو‌به‌دلت‌انداخته...!! ...!؟؟؟
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🔴سلام‌علیکم باتوجه به فرا رسیدن سالروز #عملیات‌کربلای۴ در سوم دی ماه، از تمامی #راویان‌گرامی و بزرگ
🔴سلام‌علیکم باتوجه به فرا رسیدن سالروز ۴ در سوم دی ماه، با انتشار برخی از تصاویر "امیر طلایی" یاد و خاطره دلاوری مردی‌های این شهید را زنده خواهیم کرد....🕊🌾🕊🌾 اول خردادماه 1339 در شهرستان به دنيا آمد. پدرش تاروردی و مادرش عذرا نام داشت...🍃✨🍂 كارشناسی در رشته مددكاری و معلم بود که از سوی در جبهه حضور يافت و در چهارم دی‌ماه 1365 با سمت در براثر اصابت به شهادت رسيد.📎 مزار این شهید در گلزار شهدای باغ واقع است. 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
نفر دوم از سمت راست در حال اعزام به
شهید نفر اول از سمت راست
شهید نفر اول از سمت راست