eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
907 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
❣رضا به رضای خدابود به دل هماره صفا بود.... دلش ضریح محبت لبش هماره دعا بود.... 🌺ارسالی ازدوست شهید
🍃صدای یکی از فرمانده هان گردان , از بیرون می آمد. بچه ها دورش را گرفته و سوال پیچش می کردند. میگفت: گیر افتاده و مانده اند و بعید است که زنده برگردند. یکی از آن میان پرسید: چی؟ فرمانده گفت: شهیدشد...🌹💔 یکی دیگر گفت: اون تک پسر بود . قرار بود بقیه هواشو داشته باشن! فرمانده گفت: کدام بقیه؟ بچه ها همه گرفتارشدن.💔 عدد مقدس گردان را به یاد آوردی و تعریف های داریوش را. شکستی اما نه با فریاد , در سکوت , یاد خوابت افتادی که یک روز صبح در خانه از خواب بیدارشدی , قبل از آنکه دست و رویت را بشویی , با حیرت و بدون مقدمه از پرسیدی: داریوش ! تو چندبار بیشتر از من رفتی جبهه؟ او که تا آن زمان نرفته بود با تعجب نگاهت کرد و گفت: من اصلا جبهه نرفتم... گفتی:پس چرا من خواب دیدم به من میگی ! اگه یه بار دیگه بری جبهه تازه به اندازه من رفتی ! می دانستی نرفته اما پرسیدی که ببینی تعبیر خوابت چیست. حالا داریوشی که شده بود , از تو پیشی گرفته و در میان خورشیدی ها و گِل و لای ساحل ام الرصاص بود...😭💔 در میان افکارت غوطه میخوردی که ناگهان خبر مجروحیت فرمانده گردان و معاونش هوشیارت کرد..... گروه گروه وسایلشان را جمع کردند و رفتند تا تسویه بگیرند. و هم طوماری تهیه کردند تا مقاومت رزمندگان را به امام اعلامم کنند و آن را به جماران بفرستند. تو هم به سراغ آنان رفتی , در طومار نوشته بود: ما تا پای جان ایستاده ایم و برای شهادت آمده ایم. مثل باقی بچه ها آن را با خون خودت امضا کردی و گفتی برای عملیات بعدی خبرت کنند. به دانشگاه برگشتی. همه سرگرم امتحانات بودند. هیچ کس حتی سراغ داریوش را هم نگرفت و تو بیشتر رنجیدی. در کلاس فیزیولوژی اجازه گرفتی تا مقاله ای بخوانی و رفتی و روبه روی دانشجویان ایستادی , صدایت را صاف کردی اما نمی توانستی بغض و خشم فروخورده ات را پنهان کنی و خواندی: " چه کسی میداند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چندنفر را می دَرَد؟ کیست که بداند جنگ یعنی سوختن , ویران شدن , یعنی ستم , یعنی خونین شدن خرمشهر , یعنی سرخ شدن جامه ای و سیاه شدن جامه ای دیگر , یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه شد؟.... به کدام گوشه تهران نشسته ای ؟ کدام دختر و پسر دانشجویی می داند هویره کجاست؟ کدام مسئله را حل میکنی؟ برای کدام امتحان درس میخوانی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟ ازخیال؟ از کتاب؟ از لقب شامخ دکتر؟ یا از آدامسی که مادرت تر روز صبح در کیفت می گذارد؟ کدام اضطراب جانت را می خلد؟.... دلت را به چه بسته ای؟ به مدرک؟ به ماشین؟....(ادامه مقاله در , دست نوشته های ) تو میخواندی. محکم و قاطع و با تمام اعتقادی که تورا به این باورها رسانده بود , اما خیلی ها خوششان نیامد. تا آخر مقاله را خواندی و از کلاس بیرون زدی. اتمام حجت کرده بودی , شاید از طرف هم....💔🌹 پایان... 📝(۳)
🌹🍀🌼🌺🌼🍀🌹 دلم است برای یک از جا ماندن... که "رسیدن"باشد؛ رسیدن به سفرکرده" منِ باید رفتن بکشم... کجایی کم آورده ام...
✨ با سر همه رفتند به پابوسی بی سر یک بی سر و پا مانده به امید اشاره... ♥️ ...
چند صباحیست که هم...💫 جای خالی تان در پس کوچه های روزمرگی ام نمایان است ! ایمانم خالی شده و سقف چکه می کند ! دیگر در برابر ایمن نیستم! عطش ، امانم را بریده... قادر به تحمل کشیدن در هوای،بی هوای گناه نیستم... کمی شهدا ! آی شهدا با شمایم ! نیروهای در دنیا،از نفس افتاده اند... @karbala_1365
🍂 … … ❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
ماجرا قصہ ے دلے است... ڪہ میان رمل هاے فڪہ... یا خاکـــــ شلمچہ یا آبهاے اروند... جامانده استـــــ... را قصہ اے نیست... جز دلدادگے...
خداوندا تویی تنها امیدم که سازی در دو عالم رو سفیدم اگر خواهی چنین این بنده ات را نما ملحق به یاران شهیدم اللهم الرزقنا شهادت...🕊🥀   ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
شهدا آمدند و رفتند مانیز می آییم و می رویم آنها کجا؟ماکجا؟....💔 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
‏رفيق بودن و از برادر به هم نزديكتر... قرار مدارشان را هم گذاشته بودن! يكی اما زودتر رفت و رفيق جامانده يک شبه به قاعده ی ده سال پير شد! و كسی چه میداند كه بر حال زار ما چه گذشت...!   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
بعضی ها؛ مثل یک اتفاق عجیب حال آدم را خوب می کنند.. مثل هوای تازه اند... آدم دلش می خواهد در رویاهایش دستشان را بگیرد و بگوید تو که باشی مگر آرزوی دیگری می ماند...؟!   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
وپلاک‌هـا‌پیدا‌ڪردید مـا‌کہ‌این‌شهـر را هـرڪجا‌را‌کہ‌بگویی‌گشتیـم اثـرۍ‌از ‌نبـود 💔
‏رفيق بودن و از برادر به هم نزديكتر... قرار مدارشان را هم گذاشته بودن! يكی اما زودتر رفت و رفيق جامانده يک شبه به قاعده ی ده سال پير شد! و كسی چه میداند كه بر حال زار ما چه گذشت...!   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔖بعد عمليات تنهایی و فراق رفیقان و جا ماندن از کاروان آسمانی ها دیوانه میکرد ... .   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔖بعد عمليات تنهایی و فراق رفیقان و جا ماندن از کاروان آسمانی ها دیوانه میکرد ... .   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄