#دلنوشته...🌸
☄بسم الله الرحمن الرحیم☄
ای شهیدان !
از همان لحظه ای که تقدیر، ما را از شما جدا کرد ، تا کنون یاد شما و خاطرات دنیای پاک شما امید خیالمان گشته.
ما امید شما زنده ایم و به آرزوی وصل کوی شما ایستاده ایم.
🕊 مرغ دل پر می زند تا زین قفس بیرون شود
جان به جان آمد توانش، تا دمی مجنون شود
رهروان بستند بار و بر ، شدند از این دیار
باز مانده در خم این کوچه، دل پر خون شود...
🌾 شهدا !
یقین داریم ناگفته هامان را می دانید ، نانوشته هامان را می خوانید و ناپیداهامان را می بینید...
پس برایمام دعایی کنید.
🌸🌸🌸
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
از چپ:فرمانده گردان غواصی:آزاده وجانباز #کریم_مطهری و معاون گردان غواصی:آزاده وجانباز #محسن_جامه_ب
🌷 روایتی از #اسارت...
👣 اردوگاه #تکریت۱۱
🌾 من در عملیات #کربلای۴ اسیر شدم .
کربلای۴ هم ۶۵/۱۰/۴ بود تا آزادی ما که سال ۶۹ بود . تقریبا میشود گقت:۴ سالی در اسارات بودم که آنهم توفیقی بود الحمدالله.
همه بچه هایی که در اروگاه بودند همه خوب بودند . با بچه های ملایر و همدان در اسارات بودم .
در اسایشگاه ها افرادی بودند که بچه ها قبولشان داشتند ودر کارها به آنهامراجعه میکردند.
تعدادی از بچه های ملایرو مازندران و سایر استانها در بند۱ بود. بند۲ هم تعدادی از بچه ها بودند که آسایشگاه را جمع و جور میکردند.
بند۳و۴ هم که من آن موقع بند ۴ بودم . ونهایتا ۱۴تا آسایشگاه در اردوگاه تکریت۱۱ بیشترنبود.
من بعد از اینکه در کربلای۴ اسیر شدم از ناحیه پا بشدت مجروح بودم . خودم را به عراقی ها افسر معرفی کردم . یعنی گفتم ستوان یک هستم . چون خدمت سربازی در زمان شاه کرده بودم بعنوان افسر خودم را معرفی کردم که پذیرفتند و عکسم را انداختند در مجله هایشان.
چون زخمی بودم خیلی وضعیتم خوب نبود .وقتی اسیر شدم مرا به بیمارستان بردند و یک مدت بیمارستان بودم (بیمارستان که میگویم نه مثل مال ایران حالا مثلا بیمارستان...) .
ما یک نفر به نام قاسمی داشتیم که بشهادت رساندنش . آقای حیدر گلبازی بودکه شهیدش کردند و بودند کسانی که آنها را شبانه از آسایشگاه می بردند و دیگر برنمیگشتند و بعدا بچه ها میگفتندفلانی یک گوشه غرق به خون بوده . 🌹
در بیمارستان که بودم بعداز کربلای۴ به فاصله ۱۵ روز کربلای۵ شروع شد.
آمدند و کادرهای بیمارستان را ازپزشک و پرستار و بهیار عوض کردند و یکسری افرادی آوردند کم سن و سال و شاید دبیرستانی بودند.
🌾چند روزی گذشت و آمدند گفتند که شما باید به حضرت امام توهین کنیدتا پانسمانهایتان را عوض کنیم. بچه ها این کار را نکردند و مارا تهدید میکردند که اگر این کار را نکنید پانسمانتان را عوض نمی کنیم تا همینطور بمیرید.
🌾چند روزی به این وضع گذشت و طوری شده بود که بوی بدی از جراحات فضا را آلوده کرده بود. وقتی عراقی ها می آمدند ماسک می زدند که همین وضعیت باعث شد مجبور شوند خودشان پانسمانمان را عوض کنند.
🌾حالا بماند که چطور زخم ها را پانسمان میکردند . گاهی در آن هوای سرد دی ماه بچه ها را میبردند در هوای باز و با آب سرد روی زخمش را می شستند. دیگر به این فکر نمیکردند که بچه ها از هوش میرفتند و....🌹
راوی:آزاده جانباز #محسن_جامه_بزرگ
🌸.....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌷 روایتی از #اسارت... 👣 اردوگاه #تکریت۱۱ 🌾 من در عملیات #کربلای۴ اسیر شدم . کربلای۴ هم ۶۵/۱۰/۴ بود
آزاده جانباز محسن جامه بزرگ..
اسارت #کربلای۴ ..
عکسی که در هنگام اسارت گرفته شد ودر مجله عراقی ها چاپ شد که بگویند ما با اسیران خوب رفتار میکنیم.
🌸.....
@Karbala_1365
🍃🌼🍃
🌼🍃
🍃
💬استاد پناهیان
📌بدترین گناهے که روز عرفه بخشیده نمیشه اینکه،غروب عرفه شڪ ڪنیم ڪه خدامارو نبخشیده...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌸
✏️فرمایش ڪردند ڪه حتے شڪ داشته باشیم....
+الان همه ماپاڪ شدیم....
ازنو شروع ڪنیم بندگے رو🍃😍
هیچ وقت از نو شروع ڪردن دیرنیست.💕
و من #باز میروم زیر سقف آسمان
به ستاره ها نگاه میکنم
و بلند میگویم
#صلیاللهعلیکیااباعبدلله...
💔
#حسین_جااان
هر آنچه بود ، گذشت از فضیلت عرفه
نگاه ما به شب اول محرم توست...
#آقا_دل_من_تنگ_محرم_شده_است
شبتون حسینی....❣
و بی گمان فلسفه قربان، سر بریدن نیست. دل بریدن است.
دل بریدن از هر چیزی که به آن تعلق داری.
دل بریدن از هر چه تو را از او میگیرد،
در قربان, عيد جان باختن و قرباني كردن جان خويش در پاي خداست
عيد قربان، عيد سرسپردگي و بندگي به درگاه احديت است...
عيد قربان, سر بريدن «نفس» است ؛ و پا بريدن از «شيطان»...
عيد قربان سربلندی ابراهیم
آرامش اسماعیل
امیدواری هاجر
عطر عرفه
و برکت عید قربان را
برای شماخوبآن آرزومندم
زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم
و پاکی چشمهی زمزم
🌸عید قربان عید بندگی مبارک🌸
@karbala_1365
عید قربان شده و در عوض قربانی
ما به قربان تو رفتیم اباعبدالله
"و فدیناه بذبح عظیم"
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
عید قربان شده و در عوض قربانی ما به قربان تو رفتیم اباعبدالله "و فدیناه بذبح عظیم"
🌱
و چگونہ از جآن نگذرد
آنڪس ڪہ میداند
جـٰان بهاے دیدار اسـت؟! ♥️🍃
#شهیدمرتضیآوینی
❤️
💫 بالاتر از ایثار جان
🌷 رهبر معظم انقلاب: اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. حضرت ابراهیم علیهالسلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ نگرانی مقام معظم رهبری از سختگیری ها و معیارهای غلط ازدواج
توصیه ای به پسرها، دخترها ، پدرها و مادرها:
خواهش میکنم به حکم خدا برگردید.
آنچه خدا گفته است را معتبر بدانید و سخت گیری نکنید.
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🌸🌸 🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾 #قسمت (٢) 📝 ............. نفر پشت سر برگشت و دنبال من گشت و من از ت
🌸🌸🌸
🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾
#قسمت (٣) 📝
.............
دیده بوسی و خوش و بش که تمام شد , من ماندم وکریم. کریم سر درد دلش باز شد و گفت : « یک تیپ نیرو از دزفول تقسیم شده اند و خیلی ها التماس دعا دارند که بیایند پیش ما.» گفت : « او فقط توانسته 12 نفرشان را جداکند , هرچند که مسؤولین لشکر زیاد از قدوقواره و قوه بنیه شان راضی نیستند. البته اینها زیاد مهم نیست . شنیدم که شهر خبرهایی است و بمباران پشت بمباران .»😔
منتظر جواب من بود. چی داشتم که بگویم. نفسم را باصدا دادم بیرون و سر تأسف تکان دادم . لب هم گزیدم و گفتم : چی بگویم که نگفتنم.......😔
و چشمم به یک غریبه افتاد , از همان تازه واردها, که یک کلمن قرمز گرفته بود دستش و شده بود سقای بچه هایی که تو گرمای ٤٥ درجه تابستان داشتند لَه لَه می زدند.
آب را که با لبخند می داد دستشان می ایستاد نگاهشان میکرد و میگفت :
" بگو یا عطشان "
به کریم گفتم : این هم از غریبه هاست؟
گفت : بله , اسمش "نادرعبادی نیاست" و اهل همدان و از آن جوان های بامعرفتی که هم می جنگد هم درس طلبگی می خواند.
گفت : بچه ها بهش می گویند ساعت گردان.😌
دلیل هم آورد که از وقتی آمده , نماز صبح بچه ها یک دقیقه هم پس و پیش نشده.
گفت : خلاصه تو چارتِ سازمانیِ اشک و دعاست و از آن مخلص هاشِ. 🌸
و من محو تماشای او شده بودم و پیش خودم فکر میکردم یک جوان ١٧_١٨ ساله مگر چکار کرده که کریم می گوید مهره مار دارد و بچه ها را اسیر خودش کرده؟!...🤔
ادامه دارد....
🌸.....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
طلبه و غواص شهید ، نادرعبادی نیا شهادت ۶۵/۱۰/۴ #کربلای۴ 🍃🌾 @Karbala_1365
🌸 #معرفی شهدا....🌸
🌹شهید #نادر عبادی نیا
نام:نادر (مصطفی)
نام خانوادگی: عبادی نیا
محل تولد: همدان
تاریخ تولد: ۴۴/۷/۱۵
تاریخ شهادت:۶۵/۱۰/۴
محل شهادت: جزیره ام الرصاص عملیات کربلای۴
🌾او غواص کربلای اروند بود و تنها ۲۱ سال داشت...
#نادر عبادی نیا به نقل از مهدی فرجی:
🌾 نادر عبادی نیا از بچه های مسجد موسی ابن جعفر بود ایشان علاقه ی شدیدی به روحانیت ودرس طلبگی داشت ودرسش هم خیلی خوب بود،با عطشی که به حوزه داشت بالاخره رفت وطلبه شدودر کنار طلبگی حضورفعالی نیز در جبهه داشت.
در شهر دزفول آقا نادر برای سپری کردن یکسری اموزش های ویژه غواصی به گردان غواصی ملحق شد که فرماندهی گردان یاد شده را اقای کریم مطهری عهده دار بودند با توجه به خصایص اخلاقی بالایی که داشت وهمینطور تقوی واخلاق خوبشان بچه ها را دور هم جمع می کرد.
یکی دوشب قبل از عملیات کربلای۴ ایشان را در مقری بین آبادان وفاو دیدم.
بچه ها در روستایی به نام ابوشانک مهمان ما بودند.
نگاهش کردم خیلی نورانی شده بود ،بلند شد نماز بخواند همه به نادر اقتدا کردیم .
🌾 نادر به قدری بین بچه ها اتحاد ایجاد کرده بود که به نوعی عامل اصلی انسجام گردان غواصی بود، شاید اگر او در جمع بچه ها نبود این گردان اینقدرعالی از آب در نمی امد.
چراکه شرایط کار در گردان غواصی آنقدر سخت بودکه خیلی از بچه ها نتوانستند از پس آن برایند فلذا رفتند در جای دیگر انجام وظیفه کردند.
🌸اما شهید عبادی نیا این مرد خدایی ، همه را خدایی کرده بودو هر کجا که قدم می گذاشت گروه نیز به دنبال وی می رفتند.
واقعا عبور از اروند رود با آن همه موانعی که دشمن ایجاد کرده بود کار هرکسی نبود آنها قبل از عبور از آن موانع سیم خاردار های نفس خود گذشته بودند، رفتند وبدنهایشان را در میان سیم خاردارها ،خورشیدی ها وسایر موانعی که دشمن در میان اروند رود کاشته بود جا گذاشتند تا آب وخاک وناموس این مرز وبوم همیشه به خاطر داشتن آنها به خود ببالد.🍃✨🍃
🌸.....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
طلبه و غواص شهید ، نادرعبادی نیا شهادت ۶۵/۱۰/۴ #کربلای۴ 🍃🌾 @Karbala_1365
🌸 #معرفی شهدا....🌸
🌹شهید #نادر عبادی نیا
شهیدنادرعبادی نیا به نقل از سعید نظری:
🌾 نادر انسانی با تقوا و پر تلاش بودکه به واسطه ی طلبه بودن ،و مرام اخلاقی.
او امام جماعت ما بود .
در منطقه عملیاتی کربلای۴ که ما در گردان غواصی بودیم ایشان هم انجا حضور داشت.
در اقامه ی نماز شب بسیار دقت میکردند،با توجه به اینکه کار غواصی بسیار سخت وطاقت فرسا بود ما از شدت خستگی بعد از اقامه ی نماز مغرب وعشا وصرف شام می خوابیدیم و تا صبح دیگر نمیتوانستیم از خواب بیدار شویم، ولی نادر بیدار می شدند واجازه نمیدادند که نمازشان هیچ وقت ترک شود.
🌾 یک روز برای نماز صبح جلو نرفتند تا دیگران به او اقتدا کنند .هرچه بچه ها اصرار کردند اما امتناع کرد، وقتی علت را جویا شدیم گفت امروز نمی توانم جلو بایستم چون نماز شبم دیروز قضا شده است.🌸
🌸.....
@Karbala_1365
🌾ردیف اول ایستاده ازراست #شهیدنادرعبادی_نیا
ایستاده از چپ #شهیدعلی_منطقی
قبل از عملیات #کربلای۴
@Karbala_1365
هدایت شده از حٰاجْقٰاسِمْسُلیْٖمٰانےٖ🌷