❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
✨💫✨✨💫✨ #تنها_گریه_کن #پارت_بیست_چهار چند ساعت ماندیم توی حرم و من خوب بودم.روحم خیلی سبک شده بود،ا
✨💫✨✨💫✨
#تنها_گریه_کن
#قسمت_بیست_شش
وقتی دم رفتن خواسته بودندش حتما قسمتش بوده،فقط ترسم این بود اگر تنها برود و برگردد،معلوم نیست دوباره کی خیال رفتن به سرش بزند ،چه برسد به اینکه بخواهد مرا هم همراهش ببرد.دلم گرفت ولی به روی حبیب نیاوردم .کمک کردم و وسایلش را جمع و جور کردیم.خیلی وقت نداشت ،باید لباس احرام هم می خرید .کلی بین بازار و خانه دویدم و از این و آن پرس و جو کردم که چه چیزهایی آنجا لازمش می شود تا بالاخره زیپ ساکش را با خیال تخت بستم و گذاشتم کنار.دو روز بعد باید ساکش را می برد و تحویل کاروان می داد تا بچینند توی ماشین.
شب برگشت خانه.دیدم هی دل دل می کند تا حرفی بزند می خواست یک چیزی بگوید و مردد بود .آخر سر بی مقدمه رو کرد به من و گفت :خانم سادات دوست داری شما هم بیای؟توی دلم گفتم لابد تعارف می کند یا می خواهد دم رفتن یک جورهایی با وعده و وعید دلم را به دست بیاورد ،گفتم :اوستا شما همه وسیله هاتم بردی حالا چی شده هوای اومدن من به سرت زده؟گفت:حالا بگو ببینم الان بگم بیا بریم ،میای؟حاضری؟گفتم :از خدامه ،سجده شکر می کنم .پای بچه ها را وسط کشید .نگران بود سه تا بچه را کجا بگذارم .گفتم :شما نگران اونا نباش.فقط یک روز وقت داشتم .اول رفتم خانه ی خواهر بزرگ ترم فاطمه و جریان را گفتم خدا خیرش بدهد نگذاشت حرفم تمام شود گفت:نکنه نری ها .من بچه ها رو نگه می دارم.حالا می توانستم با خیال راحت ساک ببندم،ولی چه ساک بستنی حج رفتن لباس احرام می خواهد کفش مناسب می خواهد وقت هیچ کاری نداشتم .اوستا حبیب پرسید:می خوای چی کار کنی؟گفتم :غمت نباشه مگه اونجا بیابونه؟شهره دیگه هم پارچه توش پیدا میشه ،هم نخ و سوزن و چرخ خیاطی .توکل به خدا اونجا می دوزم.
قرار شد فاطمه و محمد بمانند پیش خواهرم و مریم را با خودمان بردیم فقط به اندازه ی رفع نیاز های ضروری برای خودم و مریم وسیله برداشتم ،غصه ی این چیزها را نمی خوردم فقط مدام از خودم می پرسیدم خدا من نالایق رو لایق دونسته و دعوت کرده؟
دو تا اتوبوس آدم بودیم تقریبا هشتاد نفر .به خواهرم سپردم برای بدرقه نیاید دلم نمی خواست بچه ها بی تابی کنند.خیلی ها خانواده هایشان دورو برشان بودند تا خداحافظی کنند و التماس دعا بگویند،طول کشید داشت دیر می شد مردها دست جنباندند و جمعیت را متفرق کردند.از قم با سلام و صلوات سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت تهران.اول زیارتمان شد حضرت عبدالعظیم .آنجا را خوب بلد بودم ،شدم راهنمای آنهایی که بار اولشان بود می آمدند شهر ری.هی می گفتند اشرف سادات از کدام طرف بریم؟اشرف سادات کجا وضو بگیریم؟
زیارت کردیم و سر ساعتی که سپرده بودند ،آمدیم پای ماشین،الان را نگاه نکنید می نشینید توی هواپیما و ساکتان را هم تحویل می دهید.
#ادامه_دارد....❣️
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شبتون_امام_رضایی_( ع)
💠 مرکز فرهنگی خانواده «آ_ش»
💞@MF_khanevadeh
🔹 تنگ نظری
تنگنظری ، نوعی ضعف بینش است که از واقعبینی افراطی ناشی میشود . ✅
افراد تنگنظر ، اگر آدمهای خوبی باشند درهای بهشت را به روی دیگران میبندند و اگر آدمهای بدی باشند درهای جهنم را به روی دیگران باز میکنند . ‼️
تنگنظری ، نوعاً توأم با نزدیکبینی است که معمولاً ناشی از ندیدن وسعت رحمت خداست . 👌
💌 #پیام_معنوی
🍃 #استاد_پناهیان
💢 رابطه مال و شهوات
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃ثروت اصل و مايه شهوتهاست.
🔹 الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ
📚 نهج البلاغه حکمت 58
✍️ منظور از شهوت در اینجا هرگونه علاقه مفرط نفسانى و هوس آلود است. اعم از این که مربوط به شهوت جنسى باشد یا مقام یا تشریفات و زرق و برق دنیا و یا انتقام جویى و امثال آن.
💞@MF_khanevadeh
📚#تربیت_فرزند
چرا دریافت مفاهیم ضد دینی یا غیر دینی و تأثیر آنها بر فرزندان ما راحت تر از مسائل دینی است؟
ما برای اینکه فرزندان خود را در خانه و مدرسه تحت تأثیر آموزش های دینی قرار دهیم باید دو اقدام اساسی انجام دهیم. یکی اینکه برای آموزش های دینی بستر سازی کنیم. آن بستر را با یک گفتمان غیر دینی هم می توانیم ایجاد کنیم. اگر فرزند ما می خواهد آموزش های دینی را به سهولت دریافت کند، باید یک مقدمات روحی برای او فراهم شده باشد. اگر این مقدمات در روح او باشد آماده ی پذیرش مفاهیم دینی خواهد شد. حتی این مفاهیم برای او جذاب هم خواهد بود. به سهولت یاد گرفته و به سهولت هم می تواند اجرا کند. چون مطابق با فطرت او است. پس ما باید یک سلسله آموزش های غیر دینی که در راستای مسائل دینی باشد، برای فرزند خود داشته باشیم. با این کار یک مقدمه سازی روحی صورت بگیرد تا او آماده ی پذیرش شود.
✍#استاده_پناهیان
💞@MF_khanevadeh
✨ آب میوهای که مثل کولر در بدنتان به جنگ گرمازدگی میرود ✨
🥭 اولین علامت گرمازدگی افزایش دمای بدن است. انبه خام دارای اثرات تب بر است، به این معنی که میتواند به کاهش دمای بدن که ممکن است به دلیل گرمازدگی به بیش از ۴۰ درجه سانتیگراد برسد، کمک کند. دمای بالای بدن بر مغز تاثیر میگذارد و باعث تشنج میشود.
🥭 انبه خام غنی از ویتامین C و یک آنتی اکسیدان قدرتمند است که به تولید کلاژن کمک و از پوست در برابر آفتاب محافظت میکند.
🥭 گرمازدگی میتواند تشنگی را به دلیل از دست دادن بیش از حد آب از بدن افزایش دهد. آب انبه خام نه تنها بدن را آبرسانی میکند، بلکه منیزیم و پتاسیم موجود در آب به تعادل بدن و سلامت آن کمک میکند.
🥭 بهترین منبع برای تامین انرژی فوری به شما در طول تابستان و جلوگیری از کمبود آب، آب انبه خام است. وجود یونهای سدیم، پتاسیم و سایر الکترولیتها در آب، انرژی زیادی را تامین و سلولها را هیدراته میکند.
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#همسر_دوست_داشتنی #مهدی_خدامیان_آرامی بلکه نسبت به او بی تفاوت شدی باید بدانی که آن عرفانی که دنبال
#همسر_دوست_داشتنی
#مهدی_خدامیان_آرامی
نود هزار فرشته از کجا آمده اند؟ چه خبر شده است؟ چرا عرش خدا به لرزه در آمده است؟ چرا این همه فرشته از آسمان به زمین میآیند. فکر میکنم تعدا آنها نود هزار فرشته باشد. آن طرف را نگاه کن! فرشتگان به آن سمت میروند. بیا ما هم آنجا برویم ببینیم چه خبر است؟ پیامبر میخواهد بر جنازه ای نماز بخواند و این فرشتگان برای خواندنِ نماز میّت آمده اند. [۱] «سعد بن معاذ» از دنیا رفته است. حالا معلوم شد که این همه فرشته به احترام او آمده اند. چرا رسول خدا پابرهنه شده است؟ او میخواهد با پای برهنه در این مراسم حضور پیدا کند. معلوم میشود سعد، آدم خیلی خوبی بوده که پیامبر بدون عبا و با پای ص: ۴۰ برهنه در تشییع جنازه او شرکت میکند. این سعد چه مقامی داشته که عرش خدا در مرگ او به لرزه در آمده است؟ [۱] خوشا به حالت ای سعد! من تا به حال نشنیدهام که رسول خدا این طوری احترام جنازه ای را بگیرد. پیامبر گاه سمت راست جنازه را میگیرد و گاه به سمت چپ جنازه میرود. بیا علّت این کار را از پیامبر سؤال کنیم. آن حضرت چنین جواب میدهد: «دست من در دست جبرئیل است، هر کجا که جبرئیل میرود، من نیز همراه او میروم! ». پیکر سعد را نزدیک قبر میبرند
✍ادامه دارد.........
✍#مرکز_فرهنگی_خانواده
💞@MF_khanevadeh
#سبک_زندگی
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص '
بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت #پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد !
وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ
آن همــه محبـت ، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد .
پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همـــه شان
را آتـــش زد .
شهیـــد ' حـــاج محمد ابراهیـــم همت
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #ویژه_برنامه_قرار_زندگی
🔻قسمت چهارم: وادیِ مادری
🔹با حضور: خانم قَنداقی
🔸کارشناس ارشد توسعه فرهنگ و کارشناس جمعیت
#مسابقه
💞@MF_khanevadeh
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
در نهانگاه #چشمانت اقیانوسی از اشارت جاری است که مرا به #ساحل نجات رهنمون می سازد ، حرفهایت در #غروبی برای من و در #طلوعی برای تو متولد شد .
در این #تنهایی و انزوا ، در این #عصر خستگی های مسری ، در #انتظار دعوتی از سمت توام تا مرا به سوی #خودت دعوت کنی و باز در #سکوتی که بوی #باران می دهد مرا با #خودم با #خودت و با #معبودی که #عاشقانه می پرستی اش آشنا سازی .
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
بی قرارم ، خسته ام و از تمام #دنیا بریده ام ، بگیر #دستانم را که اگر مرا از #نگاهت محروم سازی به قهقرا #سقوط خواهم کرد ، مرا در یادت #مدفون ساز
، مرا با #خودت ببر .
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #حیدر_غلامی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
💞@MF_khanevadeh
تلاوت - استاد کریم منصوری.mp3
1.52M
🌸روحتونو جلا بدین
❣️ به صوت استاد کریم منصوری
🔹والسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿۵﴾
🔹والْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿۶﴾
🔹ونَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿۷﴾
🔹فأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿۸﴾
🔸و قسم به آسمان بلند و آن که این کاخ رفیع را بنا کرد.
🔸و به زمین و آنکه آن را گستراند
🔸و به نفس و آنکه آن را درست و نیکو نمود،
🔸پس بزه کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد.
📗سوره شمس آیات ۸ - ۵
•┈✾🍀✿🌺﷽🌺✿🍀✾┈•
#احڪ📚ـام غســ🚿ــل
💢 شیوه غسل کردن هنگام نجس بودن بدن🛀🏻
┘◄ پرسش :
❓اگر هنگام #غسل قسمتی از بدن #نجس باشد، آیا می توان با یک بار شستن هم بدن را پاک کرد و هم غسل انجام داد؟
✅ پاسخ :
✍️ پیش از آغاز #غسل_ارتماسى ، بايد تمام بدن پاک باشد اما در #غسل_ترتيبى، هر قسمت از بدن که نجس شده اگر پیش از غسلِ همان قسمت، شسته شود کفایت می کند.
#احکام_غسل #غسل_با_بدن_نجس
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
📚#تربیت_فرزند چرا دریافت مفاهیم ضد دینی یا غیر دینی و تأثیر آنها بر فرزندان ما راحت تر از مسائل
#تربیت_فرزند
ما باید از هفت سالگی ادب را برای فرزند خود شروع کنیم. و مقدمات ادب باید تا سن هفت سالگی صورت بگیرد. یعنی هم ادبیات متناسب و هم یاد دادن ادب هر دو از هفت سالگی آغاز می شود. ولی مقدمات این دو قبل از هفت سالگی است. قبل از هفت سالگی باید شما به بچه آرامش، اطمینان و محبت بی قید و شرط بدهید. او را در آغوش گرم آزادی، امنیت و آرامش قرار دهید. البته نه اینکه اگر بچه خواست به ضرر خود کاری انجام دهد باز هم ساکت باشیم. آنقدر به او آزادی بدهیم که زمانی که هفت ساله شد دیگر از این آزادی خسته شده باشد. از هفت سالگی برای او آموزش ادب را شروع کنیم. این ادب در خانه و مدرسه تفاوتی ندارد. حتی می توانیم شش ماه قبل از آغاز این دوره به او بگوییم که در آینده تو باید این کارها را انجام بدهی. یعنی یک انضباطی برای او قرار دهیم که کاملاً متفاوت با دوره ی قبل از هفت سالگی باشد.
از سن هفت سالگی با کمک و مدیریت پدر و مادر مبارزه با نفس آغاز می شود. مبارزه با نفس یعنی مبارزه با دوست داشتنی ها. ما یک چیزهایی را دوست داریم برای اینکه نداشته باشیم وگرنه زندگی شکل نمی گیرد. اینها همه مقدمات بیرونی آموزش های دینی است، تا بچه این فضا را درک کند. در همین دوره ی هفت تا چهارده سال ما باید به کودک یاد بدهیم که طبق گفته ی خداوند ما انسان را در زجر آفریده ایم. این چیزی است که در طول دوره ی مدرسه و دانشگاه هیچ کس آموزش نمی بیند. اگر ما مقدمات بیرونی آموزش های دینی را داده باشیم، نباید از ورود کودک خود در سن هفت سالگی به این فضا که ممکن هم است سخت باشد، بترسیم.
ادامه دارد.....
✍#استاد_پناهیان
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#همسر_دوست_داشتنی #مهدی_خدامیان_آرامی نود هزار فرشته از کجا آمده اند؟ چه خبر شده است؟ چرا عرش خدا ب
#همسر_دوست_داشتنی
#مهدی_خدامیان_آرامی
پیامبر وارد قبر میشود و جنازه سعد را داخل قبر میگذارد و سنگ لحد را میچیند و قبر سعد را میپوشاند. به راستی چه کسی تا به حال، سعادت داشته است که پیامبر پیکر او را داخل قبر بگذارد؟ آن خانم را نگاه کن که آرام آرام کنار قبر پسرش میآید. او مادر سعد است. همه کنار میروند و او میآید و کنار قبر پسرش سعد مینشیند. او با چشم خود دیده است که پیامبر در تشییع جنازه پسرش سنگ تمام گذاشته است و برای همین بی اختیار میگوید: «پسرم، بهشت گوارایت باد! ». پیامبر به مادر سعد میگوید: «مادر سعد! صبر کن». [۲] و آنگاه نگاهی به آسمان میکند. چه خبر شده است؟ پیامبر دارد زمزمه ای میکند. ص: ۴۱ خانواده اش بد اخلاق بود و این فشار قبر به خاطر آن بود». [۱] آری، درست است که سعد، مقام بزرگی نزد پیامبر داشت، امّا همه کارهای خدا روی حساب و کتاب است! سعد همه خوبیها را داشت ولی با همسر خود بد اخلاق بود و برای همین باید فشار قبر ببیند. [۲] ما باید خیلی مواظب باشیم که مبادا با بد اخلاقی در خانه به سرنوشتی دچار شویم که سعد گرفتار شد
[ادامه دارد.......]
✍#مرکز_فرهنگی_خانواده
💞@MF_khanevadeh
⚠️ #تلنگر
نماز مانند لیمو شیرین است🍋
هر چه از اول وقت دور تر شود
تلخ تر می شود
هر که عادت به تأخیر نماز ها کرده
خود را برای تأخیر در امور زندگی آماده کند!
تأخیر در ازدواج
تأخیر در اشتغال
تأخیر در تولد اولاد
تأخیر در سلامتی!
هر قدر که امور نمازت منظم باشد
امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد💚
💞@MF_khanevadeh
#همسرداری
🎁 هدیههای بیهزینه
❤️ سفیر محبت
💠 «زبان» ميتواند سفير محبت گردد. از او بخواهيد كه سفير شما در دل همسرتان باشد. آنگاه خواهيد ديد كه استوارنامهاش با رضايت كامل از سوی همسرتان امضا خواهد شد. از اين سفير محبت، كار بكشيد و از او فعاليت جدي بخواهید. عشقتان را پنهان نكنيد و از گفتن «دوستت دارم» دريغ نورزيد. تشكر از تلاشهاي همسرتان، بهترين رفع خستگي و منبع انرژي فراوان براي كارهاي بعدي اوست.
🌐 shamiim.ir
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #ویژه_برنامه_قرار_زندگی
🔻قسمت پنجم: دانش مادری
🔹با حضور: خانم قَنداقی
🔸کارشناس ارشد توسعه فرهنگ و کارشناس جمعیت
#مسابقه
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
✨💫✨✨💫✨ #تنها_گریه_کن #قسمت_بیست_شش وقتی دم رفتن خواسته بودندش حتما قسمتش بوده،فقط ترسم این بود اگر
✨💫✨✨✨💫✨
#تنها_گریه_کن
#قسمت_بیست_هفت
چند ساعت بعد می رسید به مدینه و با اتوبوس کولردار حرکت می کنید سمت هتل،همه چیز هم آماده و مهیاست.ما آن زمان از همین قم تا خود مدینه و بعد مکه را با اتوبوس رفتیم و برگشتیم.شب ها هوا سرد می شد کلی لباس گرم می پوشیدیم و پتو می پیچیدیم دور پاهایمان تا بتوانیم بنشینیم توی ماشین.با این حال،سر صبر و حوصله ،زیارتگاه ها را گشتیم .مقصد بعدی مان سوریه بود،یک خانه ی بزرگ گرفتند که دور تا دورش اتاق بود.هر چند نفر ،یک اتاق داشتند ،من و حاجی و مریم با یک زن و شوهر دیگر و یک خانمی که تنها بود هم اتاق شدیم .چادر زدیم وسط اتاق و زنانه ،مردانه اش کردیم همان کاری که توی اتوبوس می کردیم این طوری هم ما راحت تر بودیم ،هم مردها،خورد و خوراک به پای خودمان بود .هر کس هر چیزی می خواست ،می خرید و درست می کرد ،همان غذاهای معمولی که توی خانه می خوردیم .معمولا همه ی کارهایمان را با هم انجام می دادیم که به کسی فشار نیاید .سر وقتش هم به نماز و زیارتمان می رسیدیم.
از خانه ای که گرفته بودیم ،تا حرم حضرت زینب سلام الله علیها راهی نبود،هر وقت از روز دلمان می خواست ،می رفتیم و بر می گشتیم ،اما حرم بی بی رقیه سلام الله علیها دور بود ،نمی شد پیاده رفت .سه تا زن دست به دست هم شام را سریع آماده می کردیم تا بتوانیم شب زود بخوابیم ،سحر بلند می شدیم و همراه مردها راه می افتادیم .گاهی به زحمت ماشین پیدا می کردیم.هوای نصفه شب هم که سرد است،به همین راحتی نبود ولی چراغ های حرم را که از دور می دیدیم ،دلمان روشن می شد ،اصلا همه ی عشقمان همین زیارت سحر و نماز صبحش بود.دو هفته ای ماندیم سوریه ،خستگی راه که از تنمان در آمد و کمی خرید کردیم ،دوباره سوار اتوبوس ها شدیم و راه افتادیم،حیف و صد حیف که مرز کربلا بسته بود حسرت به دل زیارت امام حسین علیه السلام راهی مدینه شدیم .خوب یادم نیست از کجاها رفتیم و بین راه چه شد،فقط همین قدر بگویم که یک دل سیر ماندیم مدینه و هر چه دلمان می خواست ،زیارت کردیم.مثل حالا نبود که محراب پیامبر را خیلی راحت زیارت می کردیم .گوشه ی اتاقی همان اطراف ،دسداسی گذاشته بودند که می گفتند برای خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده می رفتیم برای زیارتش ،نگهبان بد عنقی هم داشت .یواشکی پول می گذاشتیم کف دستش ،اجازه می داد برویم نزدیک و دست بکشیم روی دسته و سنگ دستاس.
یک روز که رفته بودیم بازار ،یک قیچی و یک توپ پارچه ی تترون سفید خریدم و آوردم خانه.دو تا چادر ،دو تا لباس بلند،دو تا بلوز برای خودم و یک پیراهن بلند هم برای مریم بریدم.می ماند دوختش ،فکر آن را هم کرده بودم با همسایه های دور و بر خانه دوست شده بودم زبان هم را که نمی فهمیدیم ،فقط در حد اشاره و سلام و لبخند زدن،بالاخره هر چه نباشد ،همه مسلمان بودیم،کتاب و پیامبرمان هم یکی بود آنها خیلی محبت داشتند می فهمیدیم تعارف می کنند مهمانشان باشیم یک بار که جلوی خانه ی یکی شان ایستاده بودیم،در خانه باز شد و توی راهروی خانه شان چرخ خیاطی دیدم.
#ادامه_دارد....❣️
#یاد_شهدا_ذکر_صلوات
#شبتون_مهدوی💫
💠 مرکز فرهنگی خانواده« آ_ش»
💞@MF_khanevadeh
🔸 ﷽
| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
🔸 ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا دو سهم از رحمتش را به شما عطا کند، و برای شما نوری قرار دهد که به وسیله آن [در میان مردم] راه سپارید و شما را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
«آیه ۲۸ سوره حدید»
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
❇️ پاداش شاد کردن دیگران در قیامت
🔹 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
✍ چون خداوند مؤمن را از قبرش درآورد تمثالى با او خارج شود که در جلوی او راه مىرود و هرگاه مؤمن یکى از صحنههاى ترسناک روز قیامت را ببیند آن تمثال به او گوید: نترس و غم به خود راه مده…
🔸 مؤمن به او گوید تو کیستى؟
تمثال گوید: من همان شادى و سُرورى هستم که در دنیا به برادر مؤمنت رساندى.
📚 اصول کافی جلد۲ صفحه۱۹۰ .
💞@MF_khanevadeh
🔻پرسش های کودکانه: مرگ چیست؟
🌱🌱اکثر کودکان نسبت به موضوع مرگ حساساند، شاید فقط به این خاطر که ما هنگام صحبت کردن دربارهی آن صدای خود را پایین میآوریم. اما این مسئله ممکن است موجب سردرگمی و اضطراب آنها شود. بنابراین پرهیز کردن از صحبت درباره این موضوع نه به نفع کودک شما است و نه به نفع خود شما به عنوان پدر یا مادر؛ تا آنجا که میتوانید در این مورد با کودکان رو راست باشید، زیرا با این کار به تمام خانواده کمک میکنید که بر غم ناشی از مرگ عزیزان چیره شوند.🌿🌿
ادامه مطلب در لینک زیر👇👇👇
http://shamiim.ir/a/29003
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تربیت_فرزند ما باید از هفت سالگی ادب را برای فرزند خود شروع کنیم. و مقدمات ادب باید تا سن هفت سال
#تربیت_فرزند
در نتیجه آموزش مفاهیم دینی با ادبیات متناسب با فهم کودک خیلی آسان خواهد بود.
اگر شما کودک را تا سن هفت سالگی خوب تربیت کرده باشید و از هفت سالگی به بعد با او یک برخورد منطقی و اصولی داشته باشید، یکی از عطش های او این خواهد بود که برای عبادت خدا چکار کند. در این صورت او نماز را دوست خواهد داشت و پذیرش آن برای او راحت خواهد بود. چون در فطرت یک کودک است که به دنبال اطاعت می گردد. برعکس آن چیزی که افراد فکر می کنند برای ما سخت است که به کودک بگوییم باید اطاعت کند. برای آموزش مفاهیم ما نباید مستقیم به سراغ دین برویم. بلکه ابتدا باید به سراغ زندگی برویم. زندگی یعنی اینکه شما هر موقع هر غذایی را دوست داشتید و به هرمقدار نباید بخورید. زندگی یعنی اینکه از خوشی خود بگذرید و چیزی را به دیگری بدهید. ما خارج از حوزه ی دین، محدودیت های زندگی را به کودک نشان دهیم. باید او بداند که دنیا محدودیت های بسیار فراوانی دارد. در این دنیا دین به عنوان یک منجی انسان را از مشکلات نجات می دهد. دین می گوید که این دنیا سخت بوده و محدودیت در آن زیاد است. اما من به شما یک برنامه می دهم که بتوانید از این محدودیت ها به خوبی عبور کنید
[ادامه دارد........]
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#همسر_دوست_داشتنی #مهدی_خدامیان_آرامی پیامبر وارد قبر میشود و جنازه سعد را داخل قبر میگذارد و س
این لیست را بگیر و خرید کن! حتماً برایت پیش آمده است که همسرت به تو گفته است که گوشت در منزل تمام شده، برو مقداری گوشت خریداری کن! و تو که خیلی خسته ای، نمی دانی چه کنی، میخواهی مقداری استراحت کنی، ولی همسر شما میخواهد برای شام، غذا تهیه کند، سرانجام تصمیم میگیری برای خرید بیرون بروی. آیا فکر میکنی که این کار تو نزد خداثواب و پاداش هم دارد؟ آری، تو میروی برای خانه خرید کنی و باید بدانی که چه ثوابی برای تو نوشته میشود؟ آیا موافقی ببینیم که امام سجاد (علیه السلام) برای این خرید چه امتیازی میدهد؟ آن حضرت فرمود: «وقتی به بازار میروم و برای خانواده خود، گوشت خریداری میکنم، این کار را از آزاد کردن یک بنده، بهتر میدانم». [۱] ص: ۴۳ حتما شنیده ای که پیامبر چند روز قبل از ماه رمضان برای مردم سخنرانی کرد و برای مردم در مورد عظمت ماه رمضان سخن گفت. آری، ماه رمضان بسیار عزیز است و اگر تو بتوانی در این ماه مؤمنی را افطاری بدهی خدا به تو ثواب آزاد کردن یک بنده میدهد. [۱] فکر میکنم منظور مرا فهمیدی!
[ادامه دارد.......
✍#مرکز_فرهنگی_خانواده
💞@MF_khanevadeh
✅✨چند مورد مهم برای بدن
● استفاده از ادویه هایی مانند زنیان زومی، زیره و رازیانه به تقویت عملکرد دستگاه گوارش کمک می کند
● در حالی که زردچوبه و پودر زنجبیل سرشار از آنتی اکسیدا در مبارزه با عفونت و تقویت سیستم ایمنی بدن نقش بسزایی ایفا می کنند
● همچنین استفاده از میخک به عنوان یک محافظ برای کبد گزینه مطلوبی است که اغلب به دلیل بیماری های ایجاد کننده باکتری تحت تاثیر قرار می گیرد.
● اوژنول موجود در میخک از ضعف کبد و استرس اکسیداتیو جلوگیری می کند.
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #ویژه_برنامه_قرار_زندگی
🔻قسمت ششم آگاهی حقوقی قبل از ازدواج
🔹با حضور: دکتر هدایت نیا
🔸کارشناس: حقوق خانواده
#مسابقه
💞@MF_khanevadeh
✨💫✨✨✨💫✨
#تنها_گریه_کن
#قسمت_بیست_هشت
پارچه ها را که بریدم ،برداشتم و رفتم جلوی درشان.با اشاره ی دست و نشان دادن پارچه ها و گفتن دو سه کلمه ی نماز و صلات و احرام ،بهش فهماندم گیر کارم کجاست.دستم را گرفت و مستقیم برد کنار چرخ خیاطی ،بنده خدا اصرار می کرد که چرخ را بردارم و با خودم بیاورم خانه، قبول نکردم .نشستم همان جا و کارم را انجام دادم .خدا خیرش بدهد.
مدینه که بودیم ،چند باری هم رفتیم جاهای دیگر را دیدیم ،همین زیارت دوره ای که امروزی ها می روند ولی هیچ کجا مثل بقیع آتش به جان آدم نمی زند.نامردها نمی گذاشتند زن ها بروند داخل.می نشستیم پشت پنجره ها و حسرت می خوردیم .بعضی روزها هم جمع می شدیم توی خانه و یکی دو نفری که بلد بودند ،برایمان از اعمال حج حرف می زدند،ما که چیزی بلد نبودیم.رادیو و تلویزیون و کتاب و هیچ چیز دیگری هم که برای آموزش نبود هر چه یاد گرفتیم ،از برکت همان جا بود.
چهل و پنج روز مدینه ماندیم .با روزهایی که توی راه بودیم و بعدش سوریه ،شاید سه ماه می شد که از بچه ها بی خبر بودم .بالاخره مادر همیشه دلش شور بچه را می زند ،اما حال و هوای زیارت آن قدر غرقمان کرده بود که نفهمیدیم چطور گذشت،حتی تلفن هم نمی توانستیم بزنیم.خانه ی کسی تلفن نبود به جایش ،یکی دوباری نامه نوشتیم و خبر سلامتی مان را دادیم.
خیلی اشتیاق داشتم زودتر کعبه را ببینم.بنا شد وسایلمان را بگذاریم همان جا در مدینه توی خانه ی اجاره ای و خودمان برویم مکه این طوری سبک بارتر هم بودیم.فقط چند دست لباس و وسایل احرام برداشتیم و حرکت کردیم.
محرم که شدیم دیگر حال خودم را نمی فهمیدم .یادم هست که سر شب رسیدیم مکه و همان شبانه رفتیم برای انجام دادن اعمال فضای مسجدالحرام آن موقع ها خیلی کوچک تر از حالا بود،از چند تا بازار رد شدیم تا رسیدیم به در مسجد .از در هم که وارد شدیم ،چند تا پله می خورد و پایین می رفت .همان جا همه به سجده افتادند سرم را که گذاشتم روی سنگ های مسجد ،تمام زندگی ام را در چند لحظه مرور کردم .یاد مریضی های خودم ،بچه ها ،یاد روزهای سخت افتادم و فقط خدا را شکر می کردم.می گفتم ممنونم که در این سن و سال من را کشاندی اینجا.بعضی مکان هاست که آدم فکر می کند شاید در تمام عمرش فقط یک بار بتواند برود و ببیند مکه هم همینطور است فکر می کردم شاید دیگر نتوانم آنجا را ببینم ،همین بود که اصلا دلم نمی خواست سر از سجده بردارم.همان شب اعمال عمره را انجام دادیم و از احرام خارج شدیم برگشتیم خانه ای که اجاره کرده بودیم .از فردا صبح کار من شروع شد.
تازه فهمیدم طواف چیست و چند دور می زنند و از کجا شروع و کجا تمام می شود،مثل یک شیرینی می ماند که زیر دندانم مزه کرده باشد .بهترین روزهای عمرم را می گذراندم جوان بودم و ترو فرز ،کارهایم را سریع انجام می دادم و به چند پیرزن کمک می کردم و می رفتیم.
#ادامه_ دارد.....❣️
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شبتون_شهدایی💫
💠 مرکز فرهنگی خانواده
💞@MF_khanevadeh