کدام انسان ها دچار بیماری ms میشوند؟
✍🏻 گروه نخست افرادی هستند فوقالعاده حساس، زودرنج و عصبی با كمترین ناملایمات از حالت عادی خارج شده و تعادل خود را از دست میدهند
گروه دوم شامل افرادیست كه از نظر ژنتیكی دارای طبع سردهستند و مدام هم از غذاهای سرد استفاده میكنند یعنی علاقه زیادی به خوردن ترشی، سركه، تمر هندی، ماست، قرهقروت و امثال آن دارند.
برای همین انقدررررر تاکید میکنیم که اصلاح مزاج، اصلا خوده مزاج غالبی در تک تک لحظات زندگی شما موثره و روی فرزندانی که بدنیا میارین هم تاثیر میذاره.
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خانواده
⭕️ موضوع : 20 راه بطلان سحر چیست
همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید:
👉 https://shamiim.ir/Category/List
💞@MF_khanevadeh
💜 💚مرکز فرهنگی💚💜 خانواده آذربایجانشرقی
#تنها_گریه_کن #قسمت_هفتاد_یک اشک شره کرد روی صورتم و برای اینکه محمد نبیند و ناراحت نشود، زود دستم
#تنها_گریه_کن
#قسمت_هفتاد_دو
زبانهی قفل را کشیدم و گفتم:《 خوش اومدی مادر، محمدم. بیا تو.》 ساکش را از دستش گرفتم. نشست روی پله و بند پوتینش را باز کرد. از همانجا که بالای سرش ایستاده بودم و نگاهش میکردم، فهمیدم آن جثهی نحیف، کوچکتر شده و این عجیب نبود. پسرم بعد از سه ماه و نیم از جبهه برگشته بود؛ سالم و سلامت. رفتیم داخل آشپزخانه. آهسته حرف میزدیم تا بچهها بیدار نشوند. سماور را روشن کردم، ولی محمد خسته بود. گفت:《 نماز میخونم و میخوابم، بعدش با بچهها کنار هم صبحونه میخوریم.》 ولی آنقدر خسته بود که دم ظهر بیدار شد. خواهرها و برادرها خانه را گذاشته بودند روی سرشان. فکر میکردم چقدر جای حاجی خالیست.
سوالهای من و بچهها از محمد تمامی نداشت. فکری بودم ببینم سر ماجرای سومار رفتنش باز هم آن شکلی شده یا نه؛ ولی نباید بیگدار به آب میزدم و نسنجیده سوالی میپرسیدم. گذاشتم بماند سر فرصت. آخر شب که نشستم کنار محمد و برایش میوه پوست گرفتم، حس میکردم از بعد از رفتن محمد سرپا ایستاده و کار کردهام، و حالا که برگشته، نشستهام کنارش؛ اینقدر خودم را مشغول و خسته کرده بودم. گفتم:《 مامان جان! بگو ببینم اونجا چی کار میکردی؟ کجا رفتین اصلاً؟ جات راحت بود؟ میتونستی غذا بخوری؟》 جواب این سوالها را تا حدودی میدانستم. مگر ندیده بودم جیرهی خوراک هر رزمنده چقدر است؟ یا نمیدانستم بیابان است و خانهی خاله نیست و روی زمین سفت میخوابند، مینشینند و بلند میشوند. محمد هم همینها را گفت، ولی دلخور بود. جدی نگرفته بودنش و محمد بو برده بود. میگفت:《 به من میگن غذا پخش کن. کارای مهم بهم نمیدن. به روم نمیارن، ولی حالیم میشه منو هنوز بچه میدونن.》
دلداریاش میدادم. میگفتم:《 اولِ هر کاری همینه. کمکم خودتو نشون میدی. بالاخره شوخی نیست که، مسئولیت، کار سختیه. باید اینقدر تروفرز باشی که اگه بخوان هم، نتونن تو رو کوچیک بدونن. دلت باید بزرگ و شجاع باشه مادرجان.》
مرخصیاش که تمام شد، دوباره ساک بست و راهی شد؛ مثل همهی رزمندهها. جلوی درِ خانه بدرقهاش کردم. از من و بچهها خداحافظی کرد. رفت و دوباره برگشت. داشتم به این رفت و برگشتهایش عادت میکردم. سخت بود، ولی سخت نمیگرفتم. آن روزها، خیلیها مثل من بودند. گاهی که مرخصیاش با آمدن حاج حبیب یکی میشد، جمعمان جمع بود. حاجی ولی همچنان جوش میزد، مستقیم نمیگفت نرو، ولی مقدمه میچید و به سربازی وعدهاش میداد. میگفت:《 پسرم! بمون پیش مادر و خواهر و برادرت. من که نیستم، تو مرد این خونهای. وقت سربازیت که رسید، نوبهی خدمت توست.》محمد بدون اینکه تُن صدایش تغییر کند، بی اینکه نگاهش غیظ داشته باشد یا بخواهد لجاجت کند، نرم و مهربان حرف میزد. به خنده میگذراند گاهی.
#ادامه_دارد...
#شب_زیارتی_اربابم_حسین
#مرکز_فرهنگی_خانواده
💞@MF_khanevadeh
روزمان را با #قرآن آغاز کنیم
فتنه در قرآن (۷)
👈چه کسی شایسته تشخیص فتنهها و انحرافات جامعه است
✅[سوره آلعمران (3): آيه 101]
وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (101)
✅و چگونه شما كفر مىورزيد، در حالى كه آيات خدا بر شما تلاوت مىشود و رسول او در ميان شماست و هر كس به (دين و كتاب) خدا تمسّك جويد، پس قطعاً به راه مستقيم هدايت شده است.
🌺🌲قرآن در سوره آل عمران آیه 100 هشدار می دهد «اى مؤمنان، اگر از گروهى از اهل كتاب فرمان برید، پس از ایمانتان شما را كافر گردانند.»ودر آیه 101 عامل اصلی جلوگیری از این خطر را در تلاوت قرآن و وجود رهبری الهی بیان میکند: «چگونه شما کافر میشوید در حالی که آیات خدا بر شما تلاوت میشود و فرستاده خدا میان شما است!» (همان/ 101)
✅اما پرسش اصلی اینجاست که تلاوت قرآن چگونه جامعه را از تبعیت از کفار و تسلط آنها بر مقدرات امت میرهاند؟
جایگاه آیات خدا آنجاست که حق را نشان دهد و عوامل فتنه را آشکار کند و پناهی باشد که از انحراف جلوگیری کند و این مهم زمانی حاصل میشود که تلاوتکننده، درد جامعه و مشکل آن را به درستی یافته و آنگاه آیاتی را که راه برونرفت از آن و هدایت به امنیت و آرامش را مینمایاند، شناسایی و با تبیین درست و منطبق بر حق بر مردم بخواند.
✅اما این مهم بر عهده کیست؟
چه کسی شایسته است تشخیصش در شناخت فتنهها و انحرافات جامعه و یافتن آیات الهی که راهگشای آن موقعیت است، تبعیت شود و تلاوتش مانع انحراف جامعه شود؟
✳️🌺🌺قرآن کریم این مهم را مسئولیت رهبر الهی میداند: «اوست كسى كه در میان امّیها رسولى از خود آنان برانگیخت كه آیاتش را بر آنان تلاوت می کند
‼️ وضو با لاک ناخن
🔷 س ۵۹۹۸: حکم لاک زدن انگشتان پا و دست قبل از وضو و غسل چیست؟
✅ ج: وجود لاک در ناخن دست یا پا ـ که مانع رسیدن آب به ناخن باشد ـ، موجب بطلان غسل است، همچنین در وضو اگر ناخن دست لاک داشته باشد، وضو باطل است، اما اگر یکی از انگشتان پا لاک نداشته باشد و مسح را روی آن انجام دهد، وضو صحیح است.
💞@MF_khanevadeh
#والدینآگاهبدانند
#بچههایباهوش
✍اگر فرزند باهوشی دارید به او اجازه دهید در چند رشته ورزشی و یا چند رشته موسیقی و یا چند رشته خدمات اجتماعی فعالیت کند.
بهره هوشی بیش از حد مانند قد خیلی بلند باعث گرفتاری است.
بچهای که به هر دلیلی باهوش است را نباید تحت فشار قرار داد که بیشتر و بیشتر در یک خط بماند ❗️
✔️یعنی هوش او باید پخش شود.
باید آنقدر کارهای متفاوت در دست داشته باشد که یکدفعه فیزیکدان و شیمیدان بار نیاید که فاجعه به بار خواهد آمد.❗️
❌ضمنا بچههای باهوش را در ورزشهای انفرادی شرکت ندهید زیرا در ورزشهای انفرادی مانند #شنا دوست دارد رقابت کند و پیروز باشد
ولی چون در انتها به جایی میرسد که هیچ کس در آنجا نیست، تنها میماند و میشکند ولی در بازیهای جمعی اینطور نیست.
اتومبیلی که سرعت بسیار بالایی دارد را نباید با گاز بیشتر سرعتش را بیشتر کرد چون تصادف خواهد کرد.
💞@MF_khanevadeh
🕊💛🕊 ﷽ 🕊💛🕊
ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ علیه السلام :
🌷 ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ_ﻣﻮﻣﻦ🌷
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ👇👇
1⃣ ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ_ﺑﺎﺷﻨﺪ
2⃣ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ_ﺑﺎﺷﻨﺪ
3⃣ ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ_ﺑﺎﺷﻨﺪ
🔻ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿت ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ
‼️ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ناز ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ
🔻ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ_ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ
🔻ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ_ﻣﺎل_ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،
✅ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ دهد
💞@MF_khanevadeh
عوامل مهم در انتخاب همسر
قرآن کریم می فرماید: «زنان شما کشتزار شمایند، هرگاه بخواهید، به کشتزار خود درآیید...» (بقره، ۲۲۳) در این آیه، زنان به مزرعه و کشتزاری تشبیه شده اند که بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از نه ماه ، گل فرزند را به جامعه تقدیم می کنند؛ از آنجا که بذر و زمین، هردو در تولید محصول نقش مهمی دارند؛ والدین نیز در شخصیت فرزند نقش آفرینی می کنند.
ادامه مطلب در لینک زیر👇
http://shamiim.ir/a/29000/
💞@MF_khanevadeh
🔴 #کنترل_درونی
💠 در اختلافات زن و شوهری، اول ببینیم که «من چه اشکالی در همسرداری دارم؟» آن را #شناسایی و در رفع آن تلاش کنم. این نگاه اولاً ایجاد #تشنج در خانه نمیکند؛ ثانیاً خود را نسبت به همسرم #طلبکار نمیدانم.
💠 این افراد دارای «کنترل #درونی»اند و همواره رشد میکنند، بخلاف افرادی که دارای «کنترل #بیرونی» هستند، و همواره به دنبال تغییر دیگرانند نه خود.
💠 نگاه ابتدایی به عیوب خود، در واقع یک نوع درک کردن همسر است که تصمیمات تند و غیر منطقی ما را تعدیل میکند و یقیناً مانعی برای ایجاد فتنههای بزرگ در آینده میشود.
💞@MF_khanevadeh
🔴 *قرار نیست فرزند شما کامل باشد*!!!
عده زیادی از والدین اظهار می دارند که از عملکرد نوجوان خود راضی نیستند و نوجوان آنها شایستگی ها و لیاقت نا متناهی دارد!
👈والدین توقع دارند:
-نوجوان باید معدل بالای 19 داشته باشد.
-حتما باید پزشکی بخواند.
-باید کلاس زبان برود و عالی صحبت نماید.
-باید موسیقی کار کند و استاد ... باشد.
-نباید با موبایل بازی کند.
-نباید شیطنت نماید.
- نباید پای تلویزیون بنشیند.
-نباید عصیان نماید.
-نباید اشتباه نماید.
❌ باید .... نباید ...........باید ..... نباید ...... باید ..... نباید ...!!!!!
نوجوانان ربات نیستند که توسط شما برنامه ریزی گردند. آنها انسان هستند و توسط خالق خود صاحب "طرح الهی" و "رسالت" بوده و شما والدین صرفا می بایست با بارش مهربانی و عشق و پذیرش بگذارید آنها طرح الهی خود را جستجو کنند و بیابند و زندگی کنند
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خانواده
⭕️ موضوع : 21 قطع رابطه با بستگان شوهر
همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید:
👉 https://shamiim.ir/Category/List
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برای مردی که شرف داشت
با تصاویری از لحظه شهادت مصطفی چمران
شهید مصطفی چمران:
من نمی گویم ولی فقیه معصوم است،
اما ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند،
خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد
💞@MF_khanevadeh
💜 💚مرکز فرهنگی💚💜 خانواده آذربایجانشرقی
#تنها_گریه_کن #قسمت_هفتاد_دو زبانهی قفل را کشیدم و گفتم:《 خوش اومدی مادر، محمدم. بیا تو.》 ساکش را
#تنها_گریه_کن
#قسمت_هفتاد_سه
میگفت:《 حاج آقا! یعنی شما میگی چون سنّم کمه، برای خدمت به اسلام و ایستادن جلوی ظالم کم بیارم؟》همین حاج آقا را که میگفت. حاجی خنده میآمد روی لبش لا اله الا اللهی میگفت و بلند میشد قرآن را از سر طاقچه برمیداشت و مشغول قرائت میشد. هیچوقت، نه دلش آمد به محمد جدی بگوید خلاف میلش قدمی بردارد و مجبورش کند، نه به من.
حاجی میرفت، محمد میرفت، من میماندم با دنیایی از کار و دعای خیرِ هرکسی که میفهمید توی خانهمان چه خبر است. جمع ما یکی دوباری هم واسطه خیر شد و چندتا جوان را دست به دست هم دادیم و فرستادیم خانهی بخت. بین آن همه سرشلوغی، نزدیک آمدنهای محمد که میرسید، گوشم به زنگ بود و چشمم در. همیشه سحر میرسید. دفعه قبلی که آمده بود، چند ساعت مانده بود پشت در. ساعت هشت صبح بود که با صدای زنگ از خواب پریدم. سر سجاده خوابم برده بود. روز قبلش آنقدر کار کرده بودم که از خستگی نمیتوانستم روی پا بایستم. صبح بعد از نماز، چشمهایم روی هم رفت. زنگ در که صدا کرد، حاج حبیب هم بیدار شد و نشست توی رختخوابش. پشت در محمد ایستاده بود با دوتا نانِ سنگک تازه توی دستش. گفت:《 خانم سادات! چاییتون حاضره؟》از ذوق دیدنش سروصورتش را بوسیدم. تا بساط صبحانه را آماده کنم، نشست توی آشپزخانه وَردستم و از احوال و اخبار پرسوجو کرد. سه چهار روز پیش تلفن زده بود، ولی حرفی از آمدن نه. از حرفهایش فهمیدم فرصت کوتاهی داشته و آمده خانه یک سری به ما بزند. گفت:《 صبح زود که رسیدم، رفتم نماز مسجد. بعدش اومدم و زنگ زدم. ولی انگار نشنیدین. گفتم حتما خوابین. دوباره برگشتم مسجد و رفتم تو پایگاه کمی خوابیدم. بعدش هم نونوایی و حالا هم اینجام.》ماتم برد. پرسیدم:《 محمد! مامان مگه شما کلید نداری؟ من صبح اینقدر خسته بودم متوجه صدای زنگ در نشدم. خب چرا بیشتر زنگ نزدی؟ مادر خونه رو گذاشتی، رفتی تو پایگاه بسیج خوابیدی؟》خیلی ناراحت شدم. گفتم بچه خسته و کوفته آمده و کسی در را برایش باز نکرده. همینطور که داشتم سوال پیچش میکردم و سفارش میکردم که کلیدش را همیشه همراه داشته باشد، سرش را انداخت پایین و گفت:《 کلید داشتم مامان. ولی خب نخواستم بیهوا وارد خونه بشم. گفتم شاید با لباس راحتی خوابیده باشین.》
چه داشتم بگویم؟ ظرف پنیر را گذاشتم کنار نان سنگک و حاج حبیب را صدا زدم تا بیاید برای صبحانه. برایم درس شد؛ هم حرف محمد، هم گوش به زنگ بودنم برای آمدنش. زنگ در که کوتاه صدا کرد، پریدم. چادر به سر، کلید چراغ راهرو را زدم و رفتم پشت در. لنگه در را که کشیدم به سمت خودم و میان دو لنگه فاصله افتاد، سرک کشیدم بیرون تا محمد را ببینم. کوچه تاریک بود. یک باریکهی نور از چراغ ضعیف راهرو افتاده بود توی کوچه. یک شبح سیاهی ایستاده بود کمی دور تر از در. شبحی که اصلا اندازه محمد نبود، نصف جثهی او بود. مطمئن شدم این سایهی ضعیف و کمجان، محمد نیست. خودم را کشیدم داخل و داشتم در را میبستم که صدای آشنایی پیچید توی کوچه.《 مامان نشناختی؟ محمدم.》
#ادامه_دارد.....
#شبتون_امام_زمانی
#مرکز_فرهنگی_خانواده_آذربایجانشرقی
💞@MF_khanevadeh
روزمان را با #قرآن آغاز کنیم
👇🌹مبارزه در راه خدا تا آخرین نفس وآخرین قطره خون
[سوره يوسف (12): آيه 110
حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا (110)
هنگامى كه پيامبران (از هدايت مردم) به آستانه نوميدى رسيدند ویقین كردند که همه مردم آنها را تکذیب کردند؛ آن گاه يارى ما به آنان رسيد
👇🌹پيامها
1⃣ -قساوت و لجاجت در انسان، تا آنجا اوج مىگيرد كه انبياى بردبار را نيز مأيوس مىكند. «إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ»
2⃣- امدادهاى الهى نسبت به پيامبران هم زمان خاصى دارد. «إِذَا اسْتَيْأَسَ ... جاءَهُمْ»
3⃣ - قهر الهى شامل انبيا و مومنان واقعی نمىشود. «فَنُجِّيَ»
4⃣ - راه خدا بن بست ندارد. «إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ ... جاءَهُمْ نَصْرُنا»
5⃣ - سنت خداوند در حمايت انبيا و هلاكت مجرمان است. «جاءَهُمْ نَصْرُنا، لا يُرَدُّ بَأْسُنا»
6⃣- انقلابیون نیز که ادامه دهنده راه انبیاء هستند گاهی تنها می مانند وقتی به یاس کامل رسیدند و یقین کردند که دیگر هیچکس آنها را کمک نمیکند وهمه آنان را تکذیب می کنند؛ یاری خدا می رسد«حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ (214/ بقره)
‼️ برخورد با متنجس
🔷 اگر بدن یا لباس خونی نشود ولی به واسطۀ برخورد با خون، متنجس شود؛ مانند اینکه دست یا لباس نمازگزار که خیس است به خون خشک شدهای، برخورد کند و متنجس شود ولی عین خون منتقل نشود، اگرچه مقداری که نجس شده، کمتر از یک بند انگشت باشد، نمیتوان با آن نماز خواند.
📕 منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۷۱
💞@MF_khanevadeh
🔴 #بهانه_های_خوب_زیستن
💠 گاه برای اینکه شروع خوب و قشنگی در زندگی و روابط خود با همسر و فرزندان داشته باشید دنبال #بهانه باشید. مثلاً در ایّام عید ائمه علیهمالسلام به همسرتان بگویید امروز به خاطر #تولد_امام_علی علیهالسلام، ظرف شستن با من، یا بچهها را میبرم برای خودشان خرید کنند، یا مثلاً نظافت خانه با من، یا امروز میبرمت بیرون باهم غذا بخوریم و ...
💠 به هر حال به مناسبت اعیاد مختلف، کارهایی که میدانید در خانه و برای همسرتان کمتر انجام دادید آن را انجام بدهید و همین را بهانهی خوبی برای #تغییر برخی رفتارهای خود در زندگی قرار دهید.
💠 کاری کنید که همسر و فرزندانتان هر موقع ایام عید ائمه علیهمالسلام از راه میرسد برایشان لذت خاصی داشته باشد چون #رفتارهای_زیبا و قشنگتر از شما میبینند.
💠 رفتارهای زیبایی چون مهربانی و محبّت شدید، دورهمی عاطفی، بخشیدن و عفو کردن، خوب صحبت کردن و احترام گذاشتن به افراد خانواده، کمک و خدمت کردن به یکدیگر، حل مشکلات افراد خانواده و دهها رفتار قشنگی که با آنها #آرامش را به خود و دیگران هدیه میدهید.
💠 یادتان نرود، به صاحب آن روز توسّل کنید و با او معامله کنید تا شیرینی آن روز را بچشید.
💞@MF_khanevadeh
🛑 چرا نباید تا ۲ سالگی بچهها از گوشی همراه، #تبلت و تلویزیون استفاده کنند؟
رئیس انجمن چشمپزشکی ایران:
🔹تلویزیون دارای تصاویر متعددی هست که در ثانیه پردازش میشوند و به صورت تصویری در میاد، اما کودکان زیر ۲ سال باید تصاویر ثابتتری ببیند و برای همین تصاویر #تلویزیون و #موبایل در رشد #ذهنی کودک تأثیر منفی میگذارد.
🔹#والدین عزیز بدانند مناسبترین راه، استفاده از #کتاب است که تصویر ثابت دارد و بهترین وسیله برای رشد ذهنی کودکان
#تربیت_فرزند
💞@MF_khanevadeh
راه های ساده برای شاد کردن خانم ها
1. زنها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند ، بنابر این به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند.
2. هر روز از همسر خود بپرسید چه کاری می توانید برایش انجام دهید؟
3. بدانید که وقتی همسرتان اظهار سر درد می کند چاره او مسکن نیست بلکه یک لبخند است.
4. وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید.
5. وقتی اوضاع قمر در عقرب است ، لبخند را از یاد نبرید.
6. از تلاشهای همسرتان تشکر کنید و ببینید که چقدر موثر است.
7. به این فکر کنید که همسرتان بهترین زن دنیا ، بهترین مادر برای فرزندتان و بهترین عروس برای مادرتان می باشد و ببینید که او اینگونه خواهد شد.
8. خسیس نباشید و در ستایش همسرتان دست و دل بازی نشان دهید اما یادتان باشد مبالغه نکنید.
9. همسرتان را کمک کنید استعداد های نهفته اش را شکوفا کند .
10. به جای هدایای گرانبها وقتتان را در اختیار همسرتان قرار دهید ، نشان دهید که به او توجه می کنید.
11. هرگز با همسرتان نجنگید در عوض آنچه را در ذهن دارید بر روی کاغذی نوشته و همراه شاخه گلی به او بدهید.
امیدوارم مفید بوده باشه براتون🌸❤️🌸❤️
💞@MF_khanevadeh
#سبک_زندگی
در اولین روز ماه رجب عقد کردیم و صادق که روزه هم بود، در هنگام خواندن خطبه عقد چندین بار در گوش من زمزمه کرد که «آرزوی من را فراموش نکنید و دعا کنید»
خاطره شهید تجلایی را یاد آور می شدند که همسرشان برایش آرزوی شهادت کرده بود.
اولین مکانی که بعد از عقد رفتیم، گلزار شهدا بود.
وقتی که در گلزار شهدا با هم قدم می زدیم، فقط در ذهنم با خود کلنجار می رفتم که می شود انسان کسی را که دوست دارد برایش یک چنین دعایی بکند که با شهادت از کنارش برود؟
با خود گفتم اگر در بین این شهدا، شهیدی را هم نام آقا صادق ببینم این دعا را خواهم کرد.
دقیقا همان لحظه ای که به این مسئله فکر می کردم مزار شهید صادق جنگی را دیدم .
در آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم اما بعداز آن به این دعا مصمم شدم.
به روایت همسر شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
💞 @MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚💚❤💚💚❤💚💚❤💚
💚
💚
💚
《 فنا فیالله شد اما بقا دارد سلیمانی مقام قدس در قُرب خدا دارد سلیمانی
شهید فی سبیل الله، عزیز جان روح الله
بلی در قلب حزب الله جا دارد سلیمانی》
یادتورا هرگز فراموش نخواهیم کرد....
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معنای #خانهداری در کلام رهبر انقلاب
💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خانواده
⭕️ موضوع : 22 برای خانواده ات برنامه داشته باش
همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید:
👉 https://shamiim.ir/Category/List
💞@MF_khanevadeh
🌺و باز هم سلام... سلامی با رایحه امید و یک خبر خوب، مجله آشنای جدید رسید 😍
🎁 فرصت شرکت در مسابقه تا پایان تیر ماه 🤩🤩🤩
🥇مجله آشنا شماره ۲۲۲ ایندفعه با طعم عشق، محبت، فرج و آرامش تقدیمتان میگردد
🔻برای دانلود مجله برروی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇
http://shamiim.ir/Uploaded/Files/DefaultFolder/1401331113817173_Ashena-222-WEB2.pdf
🔻برای شرکت در مسابقه مجله محبوب آشنا ۲۲۲ بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇
http://ashena.shamiim.ir/
💞@MF_khanevadeh
💜 💚مرکز فرهنگی💚💜 خانواده آذربایجانشرقی
#تنها_گریه_کن #قسمت_هفتاد_سه میگفت:《 حاج آقا! یعنی شما میگی چون سنّم کمه، برای خدمت به اسلام و ای
#تنها_گریه_کن
#قسمت_هفتاد_چهار
آمد جلوتر و ایستاد در مسیر باریکهی نور راهرو. چشم هایم را تنگ کردم و خیره شدم به صورتش. صورت محمد نبود. یک چهرهی استخوانی سیاه بود؛ با گونههایی فرو رفته. دو سه تا پلک زدم تا بهتر ببینم. صدایش صدای محمد بود، وقتی پرسید بیام تو؟ از جلوی در کنار رفتم و تکیه دادم به دیوار راهرو تا بیاید داخل. تازه زیر نور لامپ دیدم چه به روزش آمده. زدم پشت دستم و گفتم:《 محمد! چرا این شکلی شدی؟》 خندید؛ کم جان و بیرمق.
محاصره شدیم؛ نه راه پس داشتیم، نه پیش. مانده بودیم وسط نمکزار از یک طرف بدن شهدا مانده بود روی زمین، از یک طرف نالهی زخمیها بلند بود. به هم قول دادیم دوام بیاوریم. فکر میکردیم یکی دو روز بیشتر طول نمیکشد، ولی کشید. نه غذایی برای خوردن داشتیم، نه آب. خستگی عملیات، گرسنگی، تشنگی، هراس، بیخبری، عاقبتی که معلوم نبود کارمان به کجا میکشد، همه دست به دست هم داده بودند تا یک دقیقه، به اندازهی یک ساعت کش بیاید. هم جسممان تحلیل میرفت، و هم روحیهمان. خصوصاً وقتی نالهی زخمیها یکی یکی تمام میشد و آمار شهدا بالا میرفت. آفتاب میتابید روی تنمان، بی اینکه سرپناهی داشته باشیم. سرمای شب مچالهمان میکرد، بی اینکه بتوانیم چارهای کنیم. فقط توکل و تحمل کردیم و دوام آوردیم. سوی چشمهایمان ضعیف شد. بدنمان از رمق افتاد و بعد از پنج روز، بچه ها محاصره را شکستند. از سیصد نفر، مانده بودیم هفتاد نفر؛ از هفتاد نفر، یکیاش من.
خدا محمد را برای سومین بار به من بخشید. محمد وقتی داشت اینها را بعد از چندین روز تعریف میکرد، هنوز صدایش میلرزید. آنقدر زار و رنجور بود که فکر کردم همین حالاست که نشسته، نقشِ بر زمین شود. از همان روز کار و بارم شد محمد. تمام توانم را گذاشتم و هرچیزی را که فکر میکردم برایش قوت دارد. فراهم کردم. قول داده بودم زود سرپا شود؛ بشود همان محمد تروفرز قبلی که توانسته بود از فرمانده نمره قبولی بگیرد. میوه و آبمیوه تازه طبیعی، عصاره گوشت، ماهیچه، ماهی و دل و قلوه کبابی، از هر چیزی که میتوانستم، دریغ نکردم. هرکس حال محمد را میدید، سرزنشم میکرد. میگفت:《 ببین بچهات را به چه روزی انداختهای!》یا ازم میپرسید:《 اشرف سادات! از بچهات سیر شدی؟》
یکطوری با من حرف میزدند که انگار سلامت بچهام برایم مهم نبود. چی میدانم! لابد پیش خودشان فکر میکردند به این هم میگویند مادر؟ حالا کسی نبود بهشان بگوید ما محمد را مجبور به رفتن نکردیم. خودش دوست داشت. گاهی با خودم میگفتم کاش باد به گوششان نرساند که محمد دلش میخواهد زودتر قوت بگیرد و دوباره اعزام شود.
تقریبا چهل روز طول کشید تا رنگ رخش جا بیاید. آب زیر پوستش برود و چشمهایش رمق پیدا کنند. در تمام این روزها، هی توی دل من و محمد را خالی کردند. هی پیغام فرستادند با بچه بد کردی که فرستادی جلوی گلوله. گفتند و گاهی توی دل محمد را خالی کردند، ولی من یک تنه ایستادم کنار محمد و گفتم:《 مادر! غصه نخوریا. گوشِت هم به حرفای اینا نباشه. به هیچی فکر نکن، خودم خدمتت رو می کنم 》
#ادامه_دارد...
#شبتون_پر_از_یاد_خدا
#مرکز_فرهنگی_خانواده
💞@MF_khanevadeh