السلام علیک یا علی بن الحسین
🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴
دلهای اهلِ دل_پرازسوزوحزین است
مسموم سجادازجفای مشرکین است
خالیست جای ما به گلزار بقیعش
تاریک امشب قبر زین العابدین است
شاعرمحمداسماعیل فضل الهی
@Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹قیام واژه🔹
چه دستهای قنوتی، رسیدهاند به ماه
دعا بخوان که جهان با تو میشود همراه
چنان که روح تو سرشار از خداوند است
به هرکجا بروی میشود عبادتگاه
تو نسل حضرت خورشید روی این خاکی
امامِ هر که تو باشی، نمیشود گمراه
تو راز خلقت سجادههای مهر به دست
تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه
طوافِ مهرۀ تسبیح دور انگشتت
به کعبه بودن تو بوده تا همیشه گواه
جماعتی به نماز تو اقتدا کردند
نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه
چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت
چه سرّی است در این گریههای گاه به گاه؟..
علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن
تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله
دعا سلاح تو و واژهها سپاه تواند
که گفته است که هستی تو بیسلاح و سپاه؟
قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق
تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه
بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهرهها
به دستهای دعای تو میبریم پناه
بگیر دست مرا و به آسمان برسان
که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه
تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی
جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه
دعا بخوان که دعای تو مستجابتر است
کسی شبیه تو یک روز میرسد از راه
📝 #فائزه_امجدیان
✅ @Maddahankhomein
◾ امام سجاد(ع)
◾ سه بار فرمود:
◾ الشام الشام الشام
امان از شام و از بزم شرابش
نموده عمه را چون شمع آبش
به روی نی سر ششماهه دیدم
فغان از اشک چشمان ربابش
#مرتضی_محمودپور
@Maddahankhomein
◾بازار شام
◾شهادت امام سجاد(ع)
◾بنداول
شام را من شام ویران میکنم
دشمنان را مات و حیران میکنم
خطبه میخوانم به مثل مرتضی
من حمایت از شهیدان میکنم
در غل و زنجیر اما سربلند
اقتدا بر شاه عطشان میکنم
آبرو داری کنم با نام حق
با کلامم حفظ قرآن میکنم
من علی دومم در کربلا
کارها را سهل و آسان میکنم
خطبه خواندم دین حق آباد شد
نام حیدر در اذان آزاد شد
◾بنددوم
بعد عاشورا چه آمد بر سرم
من پریشان دیدهام اهل حرم
عمه هایم در بیابان در به در
من شنیدم ناله های خواهرم
آتش و غارت سنان و حرمله
یاد گوش پاره، یاد معجرم
با تن تبدار بین خیمه ایی
در میان آتشی شعله ورم
تا شنیدم ناله و آه رباب
یاد طفل شیرخواره اصغرم
موقع دفن شهیدان خدا
میزدم بوسه به رگهای جدا
◾بندسوم
وای از زخم زبان و ناسزا
وای از بازار از سنگ جفا
وای از خاکستر و آتش زکین
وای از زنهای روی بامها
در رسن دست تمام کودکان
بسته شد از ظلم و جور اشقیا
کاش میمردم نمیدیدم چنین
راس پر خون پدر برنیزه ها
راس ششماهه به نیزه دیده ام
وای از این نیزه دار بیحیا
سوخت از آتش سر و عمامه ام
نی سر و عمامه بلکه جامه ام
◾بندچهارم
زاده ی رکن و منا و زمزمم
من سراپا درد و رنج و ماتمم
گر سلیمان است جد اطهرم
من به انگشت سلیمان خاتمم
خطبه خواندم خصم دین منکوب شد
لیک از داغ شهیدان درهمم
عمه هایم دست بسته در رسن
راز دار و سر به مهر این غمم
زخمهای بر تنم از کعب نی
چون کمان تا حشر من قامت خمم
جد من پیغمبر و بابم علی ست
در دو عالم دُّر نایاب علیست
◾بندپنجم
کنج ویرانه مرا ماوا شده
راس ششماهه به نیزه جاشد
بهرحمل هر شهیدی روی نی
باز بین کوفیان دعوا شد
راس خونین تا که آمد بین ما
در میان کودکان غوغا شده
کنج ویران خواهر کوچکترم
ذکر لبهایش فقط بابا شده
بعد بابا و علمدار رشید
عمه ام زینب دگر تنها شده
دارم از شام بلا تنها پیام
بارها جانم به لب آمد به شام
#امام_سجاد_ع
#مرتضی_محمودپور
@Maddahankhomein
شور_ای_نیزه_نشین_ای_همه_دارایی_زینب.mp3
3.81M
🏴 شور ایام اسارت آل الله حضرت زینب سلام الله علیها
🏴بند اول
ای نیزه نشین ای همه داراییِ زینب
از نیزه ببین تو گریه و زاریِ زینب
با آب شدنم میگم مصیبتت عظیمه
زندس این قیام بااشکای جاریِ زینب
میخونم خطبه،با قلب مغموم
دستگاه ظلمو،میکنم محکوم
میخونم خطبه،نمیشم آروم
کاخ ستمو،میکنم معدوم
یا اخالمظلوم
🏴بند دوم
ای قاری قرآن که تویی قرار زینب
دنبال تو میاد دل بی قرار زینب
جای سایهءتو رو سرم سایهءشمره
از نیزه ببین نامحرمان کنار زینب
پای این پرچم،هستم تا آخر
با شجاعت من،میرم رو منبر
جون میدم اما،من دست اینا
حتی نمیدم،یک نخ از معجر
یا اخالمظلوم
🏴بند سوم
ای سر که به روی نیزه ای،هلال زینب
دائم داری گریه میکنی به حال زینب
هر جا تورو میبرن منو هم میکشونن
از رو نی ببین داداش شکسته بال زینب
ای قافله سالار زینب آه
ای یار و ای غمخوار زینب آه
خواهرو دلداریش بده داداش
خورده گره به کار زینب آه
یا اخالمظلوم
🙏التماس دعای خیر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
شور_دل به دریا زدم و.mp3
2.94M
🏴 شور آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🏴بند اول
دل به دریا زدم و/دل به تو دادم حسین
پر و بالم دادی تا/به پات افتادم حسین
غیر عشقه تو آقا/توو دلم عشقی که نیست
توو مرام و معرفت/اولی نمرته بیست
شاه دو عالمی و ما گداتیم
یه عمره که سینه زنه غماتیم
دعای مادر تو بوده که ما
آواره ی روضه و هیئتاتیم
خدا ازم نگیرتت الهی
و اِلا میشه قسمتم تباهی
اینو فقط برا تو گفتن ارباب
نوکر تو میکنه پادشاهی
حسین امیری نعم الامیری
🏴بند دوم
میشه خیر عاقبتش/هر کی با تو بمونه
یکی از درای بهشت/این در روضتونه
خیرو برکت میاره/روضه ی تو واسه ما
اینکه مهمونه توییم/این شبا شکر خدا
من از غمه تو مردن آرزومه
پا علمه تو مردن آرزومه
این اربعین بذار بیام حرم که
تو حرمه تو مردن آرزومه
تشنه ی شش گوشتونم ای آقا
نذار که اربعین بمونم اینجا
جون رقیت قسمت میدم که
کنی برات کربلامو امضا
حسین امیری نعم الامیری
🙏التماس دعای خیر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج (254).mp3
1.05M
#بیست_وپنجم_محرم
#شهادت_حضرت_سجاد_علیه_السلام
#سه_ضرب_مهدوی
#واحدسنتی_شور...
بیا آقا رسیده باز
عزای حضرت سجاد
بیا پیش مزار او
بقیع را کن دگر آباد
تمام عمر او بگذشت
شبیه تو با اشک و آه
تو را در روضه ها خوانده
بیا ای آخرین خونخواه
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
🌸🌸🌸🌸🌸
دگر راحت شد از ماتم
که او سی سال عزادار است
به یاد عصر عاشورا
اسیر درد بسیار است
همیشه روبه روی اوست
تنی افتاده در صحرا
جلوی چشم عمّه رفت
سرش بر روی نیزه ها
تنش رفته جلو زینب
به زیر پای ده مرکب
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب.....
🌸🌸🌸🌸🌸
کنار گودی مقتل
امام ما شده گریان
به سمت شام و کوفه رفت
به روی ناقه ی عریان
نرفت از خاطرش هرگز
جسارتهای اهل شام
با خاکستر، سر او سوخت
شکسته شد سر ایتام
جلوی زینب و سجّاد
سری از روی نی افتاد
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
🌸🌸🌸🌸🌸
عدو برده نوامیسش
میان کوچه و بازار
جواب ناله ی او شد
اهانت، طعنه و آزار
امان از مجلس باده
امان از چشم دریایش
عدو با خیزران میزد
به روی لعل بابایش
گریبان چاک؛ شده زینب
همین که دیده خون ِلب
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد_علیه_السلام
#غزل_مصیبت
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
با ناله ام زمین زمان گریه می کند
از مادر ارث برده ام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
یعقوبم و بدست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
یادم نمی رود که چگونه مقابلم
بستند دست عمه قامت خمیده را
یادم نمی رود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را
یک تار موی عمه ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
غزل مصیبت #دفن_شهدا
#امام_سجاد_علیه_السلام
#دروازه_شام
پیرمرد ِ بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
آنکه از ناقه دید بانوئی
پایِ یک بوسه شد خمیده منم
آن امامی که با تنی تب دار
عقبِ ناقه ها دویده منم
آنکه وقت فرار از خیمه
نالة دختران شنیده منم
آنکه در بین بوریا دلِ شب
پیکر یک امام چیده منم
آنکه درگوشة خرابة شام
دفن کرده گلی شهیده منم
همة روضه ها کنار ولی
آنکه بازار شام دیده منم
روضه را باز میکنم امشب
سخن آغاز میکنم امشب
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر وتشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
در مرثیت امام سجاد (ع)
تلاطم داشت چشمت مثل دریا بعد عاشورا
شکستی ناگهان ، ای مرد تنها بعد عاشورا
به هر جا آب می دیدی به آتش می نشست اشکت
چقدر آتش گرفتی ، مثل حالا بعد عاشورا
نرفت از یاد تو داغ جگر سوز عزیزانت
نیفتاد از زبانت واحسینا بعد عاشورا
به روی ناقه رفتن ، دست های کودکان بستن
دلت را بیشتر خون کرد حتّیٰ بعد عاشورا
نشان حلقه ی زنجیر روی پیکرت ، یعنی
تمام خاطراتت ماند مولا بعد عاشورا
نه غسلی ، نی کفن ، سرها به روی نیزه ها ، اما
رها شد پیکر گلها به صحرا بعد عاشورا
کفن نه ، بوریا شد سهم جسم بی سر خورشید
تو و آن بوریا و داغ بابا بعد عاشورا
برای از نفس افتادنت بس بود ای مولا
به روی نیزه رفتن های سرها بعد عاشورا
دلت شد شعله ور از آتش زهر و تو گردیدی
شهید دیگری از آل طاها بعد عاشورا
برای داغدارانت حریم بی رواق تو
شده کرب و بلای دیگر امّا بعد عاشورا
قلم هم ناتوان باشد برای گفتنش "یاسر"
چها کردند با اولاد زهرا بعد عاشورا
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به نام خدا
جلوه ی نورُالْهُدی حضرت زَیْنُ الْعِباد
آینه ی هَلْ اَتی حضرت زَیْنُ الْعِباد
زینت عرش برین عطر گلستان دین
عطر گل مصطفی حضرت زَیْنُ الْعِباد
خون خدا را پسر فاطمه را او ثمر
همنفس مرتضی حضرت زَیْنُ الْعِباد
رونق گلزار ازو صبح پدیدار ازو
نور رخ ماسوی حضرت زَیْنُ الْعِباد
سَیِّد و مولای دین بوالْحَسَن است و امین
داده به عالَم جَلی حضرت زَیْنُ الْعِباد
سَیِّدِ سجّاد اوست آینه آباد اوست
رویش بَدْرُالُّجی حضرت زَیْنُ الْعِباد
اشک که می بارد و ، تیغ دو دَم دارد و
با نَفَس لافتی حضرت زَیْنُ الْعِباد
کعبه حق را پسر زمزم حق را ثمر
نور دو چشم مِنی حضرت زَیْنُ الْعِباد
آمده در کربلا با غم و رنج و بلا
جلوه ی قالُوا بَلی حضرت زَیْنُ الْعِباد
«یاسر» ازین رهگذر یافت امید دگر
ای به جهان مقتدی حضرت زَیْنُ الْعِباد
محمود تاری «یاسر»
-----------------------------
بَدْرُالدُّجی :
در لغت به معنای ماه روشن در شب تاریک و ظلمانی است ، و این لقب را به هر یک از اهل بیت(ع) می توان اطلاق کرد .
لافَتی :
به تنهایی یعنی « نیست جوانمردی »
ولی در اشعار اشاره به این جمله ی نورانی است،
لافَتی اِلّا علی لاسَیْف اِلّا ذُوالْفَقار
شهریار:
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه خوانم شه مُلک لافَتی را
شه مُلک لافَتی:
شاه سرزمین ناجوانمردان،
منظور شهر کوفه است
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#دودمه امام سجاد علیهالسلام
گرچه بیمارم ولی ای شام تحقیرت کنم
وای بر آل یزید
با خودم زنجیر آوردم که زنجیرت کنم
وای بر آل یزید
حسن لطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها ... میدید
لحظهی پایکوبی سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار احترامش کن
چقدر کُند میبُرد تیغت
زیر و رویش نکن تمامش کن
😢🌹
خیمهای که نگاهبانش بود
ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد
بعد از آن سی و پنج سال آقا
ناله میزد که مادرش اُفتاد....
حسن لطفی #یاشبیر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد (ع)
دلش میگیرد از این شهر تا صیاد میبیند
تمام هستی اش را اینچنین بر باد میبیند
نگاهش غرق باران میشود تا آب مینوشد
چه ویران می شود تا خانه ای آباد میبیند
به یاد قامت قاسم دمادم اشک میریزد
همینکه رخت دامادی تن داماد میبیند
و از داغ علی اکبر شبیه شمع میسوزد
میان باغچه تا سرو تا شمشاد میبیند
به جای تسلیت سیلی تسلی سه ساله شد
فقط غم میخورد تا دختری را شاد میبیند
مرور خاطرات شام آخر پیر کرد او را
چه سخت است اینکه اهل ظلم را آزاد میبیند
برای غربتش این بس تمام آنچه گفتم را
فقط در چند ساعت حضرت سجاد میبیند
#محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
السلام علیک یاصاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
صاحب عزای حضرت راوی ِ کربلا
جانم فدای غربت پیوسته ی شما
بین بقیع ، وارث درد و اَلَم شدی
زائر برای خاک ِ بدون حرم شدی
داری به دیده اشک ِ غم زین العابدین
با داغ های کرب وبلایش شدی قرین
حالا کنار قبر ِ بدون ضریح او
خون گریه می کنی گل زهرا شبیه او
او دم به دم ز سوز جگر گریه کرده است
سی سال در عزای پدر گریه کرده است
یادش نرفته نیمه ی روزی کنار او
شد لاله چین ِ قافله اش،کینه ی عدو
آتش گرفته عصر ِ جسارت،خیام او
وقتی فتاده گوشه ی مقتل،امام او
وقتی که رفت از دل ِ اهل حرم قرار
دستور از او رسیده: عَلیکُنَّ بِالفَرار
با اشک ،شسته پیکر غرق ستاره را
بر بوریا نهاده تن پاره پاره را
او را سوار ناقه ی عریان نموده اند
تا شهر شام رفته دو دستش میان بند
بر روی نیزه دیده سر زخمی پدر
او هم شبیه فاطمه ها گشته محتضر
رفته میان هلهله های حرامیان
شد آشنای طعنه و دشنام ِ شامیان
مانده به روی پیکر او ردّ ِ سنگ بام
او هم کشیده درد نوامیس و ازدحام
در مجلس شراب ِ عدو رفته از جفا
دق کرده از شرار لب و چوب بی حیا
هر چند او گرفته ز زهر جفا امان
شد قاتل حقیقی او چوب خیرزان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
داری میان ناله ی ما ناله می زنی
با روضه های کربوبلا ناله می زنی
حاضر شدی به مجلس و دور از نگاه ما
داری امام ِصبر و رضا ناله می زنی
هر مقتلی که خوانده شود روبروی توست
حق می دهم که صبح و مساء ناله می زنی
وقت عزای حضرت سجاد، جدّ توست
آقا بگو دوباره کجا ناله می زنی
حتما کنار قبر امامی که مانده است
عمری بدون صحن و سرا ناله می زنی
از جدّ نیمه جان و غریبت سوال کن
تا کی به یاد شام بلا ناله می زنی
مانده صدای هلهله در گوش تو هنوز
از طعنه های قوم ریا ناله می زنی
هرگز نرفته داغ علی اکبر از دلت
با یک نظر به سمت عبا ناله می زنی
وقت نگاه بر علم و مشک آب هم
با یاد دست های جدا ناله می زنی
یک تکّه سنگ روی زمین دیده ای و باز
از داغ بام و سنگ جفا ناله می زنی
تا کی همین که لب به دعا باز می کنی
با یاد خیزران و عصا ناله می زنی
در وقت آب خوردن ِخود گویی ای پدر
(کشتند از چه تشنه تو را) ناله می زنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
گریز: حضرت فاطمه بنت الحسن
همسر حضرت زین العابدین علیهماالسلام
دنیای بی امام، سرای فتن شده
مهد هزار غصه و درد و محن شده
دلها به جای عشق گل نرجس از چه رو
لبریز عشق اطلسی و یاسمن شده
هر نیمه شب، قنوت نماز شب امام
توبه برای جرم و گناهان من شده
ما بیخیال غیبت اوئیم و مادرش
در روضه های غربت او سینه زن شده
گوید کنار لاله ی دور از وطن؛حسین
یک عمر، از چه مهدی من بی وطن شده
در مجلس شهادت چارم امام ما
صحبت ز داغ فاطمه بنت الحسن شده
او هم کشیده داغ ِ روی داغ را ولی
کمتر از او میان مجالس سخن شده
او هم شبیه همسر خود زین العابدین
مضطر ز داغ آن بدن بی کفن شده
مانند زینبین، شکسته دل و حزین
از ناسزای کوفی پیمان شکن شده
در شام روی ناقه به همراه باقرش
خونین جگر ز طعنه ی هر مرد و زن شده
راضی شده به مرگ خودش زین العابدین
وقتی مرامشان زن و کودک زدن شده
در کوچه باز، فاطمه ای را کتک زدند
ذکر علی ، دوباره(گلم را مزن) شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#جنت_سجاده_ها
السلام علیک یاسیدالساجدین
ای سجودت،جنّت سجّاده ها
تا خدا نور تمام جاده ها
برده ای دل از همه دلداده ها
دستگیری کردی از افتاده ها
می رود با بال پروازت به عرش
هر شکسته بال ِ مانده روی فرش
ساختی با یک صحیفه راه را
راه قرب حضرت الله را
پرکشیدن از زمین تا ماه را
تا بگیری دست هر گمراه را
یک صحیفه نه بگو خطّ امان
جان قرآن و مفاتیح الجنان
اشک هم زانو زده در محضرت
ای فدای گریه ی چشم ترت
شهریاری و دو عالم نوکرت
من توسل میکنم بر مادرت
مادرت الگوی عفّت بر همه
از لیاقت شد عروس فاطمه
مادرت آن گوهر والا سرشت
آن که دل داده به آقای بهشت
برده او را عرش،دست سرنوشت
نام او را پیش اربابش نوشت
ماه رویش ماند مخفی از نظر
این صدف که چون تویی دارد گهر
شهربانو نه! که بانوی جهان
دعبلان در وقت مدحش بی زبان
با وساطت از امام مهربان
اوست بر ایرانیان باب الجنان
هست ایران عزّتش از نام تو
شکر! ما هستیم از اقوام تو
مصلحت این بوده وقت انتقام
از همانکربوبلا تا شهر شام
ذوالفقار تو بماند در نیام
می شود برنده تر تیغ کلام
تو نجنگیدی اگر در کربلا
زندگی بخشیده ای بر کربلا
کم نشد از شوکتت با کوه درد
کوفه را آتش زدی با آه سرد
چه نیازی هست دیگر به نبرد
تیغ صبرت شام را ویرانه کرد
خطبه هایت ضربه های ذوالفقار
کربلا با خطبه ات شد ماندگار
خطبه ی تو کار صد شمشیر کرد
قلب شام و کوفه را تسخیر کرد
شامیان را یک به یک تحقیر کرد
عرشیان را غرق در تکبیر کرد
شام را صحرای محشر کرده ای
کار ده ها فتح خیبر کرده ای
وای ِمن از تازیانه و تنت
سایش زنجیر و زخم گردنت
از فراز ناقه ها افتادنت
قاتلت شد خیزران ِدشمنت
خیزرانی که میان بزم شام
بی هوا می خورد بر لعل امام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یازین العابدین
السلام علیک یاسیدالبکاء
یاعلی بن الحسین علیه السلام
باید مسیر اصلی ایمان بخوانمت
تفسیر آیه آیه ی قرآن بخوانمت
زیباترین صحیفه برای عبودیت
زین العباد ِخلقت یزدان بخوانمت
ای تو عجم ترین عرب ِنسل فاطمه
الحق که فخر کشور ایران بخوانمت
شرط نزول رحمت ایزد وجود توست
پس حق بده که حضرت باران بخوانمت
هنگام شرح خطبه ی غَرّای شام ِتو
باید به پا کننده ی طوفان بخوانمت
نام حسین را تو حیات همیشه ای
باید به جسم کربوبلا جان بخوانمت
با یاد راه کوفه و دستان بسته ات
مضطر به روی ناقه ی عریان بخوانمت
هجده سر بریده به نیزه سبب شده
در شام و کوفه پاره گریبان بخوانمت
در مجلس شراب ،لب وچوب خیزران
آخر چگونه واژه ی مهمان بخوانمت
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
امام زین العابدین علیه السَّلام
---------
برده دلم را دو جا کرب و بلا و بقیع
داده به جانم صفا کرب و بلا و بقیع
بال زنان می رود مرغ دلم سوی شان
دیده مرا در هوا کرب و بلا و بقیع
نیست ازین خوب تر قسمت جان و دلم
داده صفایی مرا کرب و بلا و بقیع
هست درین دشتِ غم بر همه لب تشنگان
جاریِ آب بقا کرب و بلا و بقیع
این من و این اشک و آه این من و این قتلگاه
این من و این نینوا کرب و بلا و بقیع
دل ز دلم برده اند آن دو حریم بهشت
بوده مرا دلربا کرب و بلا و بقیع
« هر نفس آوای عشق » آید و گردد ز غم
با دل من همنوا کرب و بلا و بقیع
سوز دل و اشک من گشته درین ماجرا
بغضِ مرا همصدا کرب و بلا و بقیع
بهرِ امام مبین حجّت حق عابدین
شاهد رنج و بلا کرب و بلا و بقیع
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح #امام_سجاد_ع
داری حکایت می کنی از قولِ جبریل
آیاتِ اقرأ باسم ربِک را به ترتیل
چشمِ جهان پر می شود از روی ماهت
خورشید ِتکبیرت لبالب نورِ تهلیل
"قانونِ بَلِغْ مارُسُلْ " با همت تو
از کربلا تا شام شد اینگونه تکمیل
تابیده ای از مشرق چشم مدینه
ظلمت به انوارِ هدایت گشته تبدیل
جانِ نبی؛روحِ علی ؛عشقِ حسینی
پیش تو خیلِ عارفان مشغولِ تحصیل
قرآنِ احمد بی صحیفه ناتمام است
بی مُهرِنامِ تو نماز و روزه تعطیل
ای زینت سجده جبینِ ماه رویت
حتی خدا هم کرده از عشق تو تجلیل
#اکــرم_نورانی
@Maddahankhomein
#امام_سجاد_ع
شهیدان غرق خون رفتند و من دردا که جا ماندم
تمام عمر خود در آرزوی کربلا ماندم
همه ایل و تبارم با قطار زخم ها رفتند
دریغ از من که با انبوهی از این زخم ها ماندم
من از آن روزهای تلخ و طاقت سوز تا امروز
ز پا افتاده ای بودم که با دست دعا ماندم
پدر، آن قله ی ایثار ما را سیلی از خون برد
از آن بشکوه من بودم که مثل رد پا ماندم
سری را زیر خنجر، روی نی،طشت طلا، دیدم
منی که خون جگر تا انتهای ماجرا ماندم
کنار کودکان با دست های بسته افتادم
کنار عمه ها منزل به منزل هم عزا ماندم
میان کوچه و بازار یا هر مجلس شومی
مرا هر لحظه عاشوراست از روزی که جا ماندم
به دوشم پرچم کرببلا بود و در این پیمان
به اشک و آه رمز آلود بی چون و چرا ماندم
#حسن_زرنقی
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
خطبهای خواندی جهان فهمید اسلام تو را
ظلم شد بیچاره وقتی دید ایام تو را
پیش چشم شام گفتی یاعلی و خاک شد
بعد از آن هرگز فراموشش نشد نام تو را
زینب از یک سو تو از یک سو دو تیغ ذوالفقار
شام ویران شد همینکه دید هنگام تو را
خواست نامت محو سازد شام، عالمگیر شد
کرد حیرت دید وقتی که سرانجام تو را
انتهای کربلا شد ابتدای کارِ تو
هیچ طوفانی ندیده چشم آرام تو را
هم مناجاتت پیام و هم مصیبت خوانیات
میبَرد هر روضهخوان امروز پیغام تو را
ارث ما زنجیرزنها زخم زنجیرِ تو است
شیعه داده تا قیامت داغ احرام تو را
در خرابه پاسبانی میکنی جایِ عمو
میشمارد خواهرت تا صبح هر گامِ تو را
هر شبِ جمعه حرم تا صبح گریان تو است
میکند تکرار زهرا «وای از شام» تو را
کاش میشد تا کسی گوید که پیشت لااقل
بر سر نیزه نگردانند ارحام تو را
استادحسن لطفی ۴۰۳/۰۵/۰۹
#یاشبیر
@Maddahankhomein
❤️😭✍️ تقدیم به شهدای مظلوم پاکستان
شورِ غمی به هر دل شیدا به پا شده
هنگامه ی مصیبت و فصل عزا شده
شمرِ زمان دوباره به گودال آمده
پاراچنار صحنه ای از کربلا شده
#دلنوشته
#پاکستان
#شیعیان_پاکستان
✍ شاعرامیرعباسی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
تقدیم به شهدای پاکستان
موج غم ها میرسد از هر کنار
باز پاکستان و جمع شیعه زار
مهدیا بردار تیغ ذوالفقار
پاک کن تکفیر از پاراچنار
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
اثر: محمد اسماعیل فضل الهی
https://eitaa.com/Maddahankhomein