eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
366 ویدیو
223 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
926.7K
🌷 برخیز ابالفضل🌷 (سروده جدید بر وزن نوحه معروف مستان همه افتاده و ساقی نمانده) یاران همه رفتند و اصحابی نمانده  دیگر حسین را طاقت و تابی نمانده چندی ز تحریم  و ز بی آبی نمانده        وقتی ز عمر پاک اربابی نمانده   ای مونسُ غمخوارُ شورانگیز ابالفضل برخیز و فرما لشکرت تجهیز ابالفضل ای پهلوان شد روز رستاخیز ابالفضل یاکاشف الکرب حسین، برخیز ابالفضل   ای نامسلمانان ببینید او حسین است     او خامس آل عبا، نور دو عین است عالم همه از لطف او در زیر دین است فتحُ شهادت نزدش احدی الحسنیین است   لعنت بر آن قوم شرور و آن شرارت لعنت به هر کس برده اهل او اسارت فریاد دارد عالم از ظلم و جسارت    هرگز نگردد کمتر این شور و حرارت   او نفس مطمئنه و خون خدایی است مصباح هستی بخش دین، نور هدایی است کشتی برای عالم و راه رهایی است  مستمسک بخشایش و حاجت روایی است   ای عبد و ثارالله و ای نور هدایت          ای پیشوای ما و کانون ولایت سرچشمه ایثار و  لطف بی نهایت   کی میشود کم از تو بر ما کن عنایت  🌴🌴🌴 سروده سجاد محمدیاری @Maddahankhomein
19.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه السلام فرات از عطشت فصل خشکسالی بود تویی که آینه‌ی جان تو زلالی بود چه شد فرات نشد زائر لب خشکت؟ نگاه ملتهبش سال ها سوالی بود کدام چشم لبت را شنید و گریه نکرد؟ چقدر چشمه جوشان در آن حوالی بود چگونه آب نشد از خجالتت خورشید شبی که ماه ز داغ غمت هلالی بود چه دست‌ها که در آن التماس پر می‌شد چه اشک‌ها که به دنبال مشک خالی بود ■ شکست قلب تمام کبوتران حرم پس از عروج تو وقت شکسته‌بالی بود @Maddahankhomein
• قصیده ماه • تقدیم به ماه بنی هاشم تیغ درکف دیده ای وقت شبیخون ماه را؟ نیمه شب ناگاه باحال دگرگون ماه را؟ تیغ درکف دیدمش بعدازخسوفی خون فشان تابرآید گرد سرخ ازبام گردون ماه را گردباد ازخون سهراب وسیاوش ها گذشت کاش باآهی بچرخاند کتایون ماه را ازکدام ابرو کمان زخمی به او آخررسید یاکدام افسانه آیا کرده افسون ماه را گرگ ها درجستجوی یوسفند اما به چاه دشنه آورده است وشمعی تیره شمعون ماه را کاش می دیدند درمیقات هم موساییان ازگریبان روی دست آورده هارون ماه را شاعران گفتند دروصفش مضامین غریب تازه ازشام غریبان است مضمون ماه را فایز آمد باطنین سنج ودف غرق غبار تا به دریا بنگرد باآه مفتون ماه را بنگرید اوراچهل منزل قیامت روی نی بشنوید ازخیزران باضرب درخون ماه را بنگرید او را میان شیهه ی اسبان کبود هم لگدکوب هزاران نعل وارون ماه را دیده ای هنگامه ی شق القمر رابرفرات دیده ای"زخم ازستاره برتن افزون"ماه را؟ دیده ای سی پاره ی خورشید رادرقتلگاه دیده ای چون سوره ای برنیزه گلگون ماه را دیده ای پیچیده طومار امان نامه به خشم با تمام شعله سوی شمر ملعون ماه را بامصیبت نامه ی لیلا تماشا کرده ای چکه چکه برصفوف بیدمجنون ماه را دیده ای خورشید رابی وقفه دستی برکمر دیده بی دست وعلم برعلقمه چون ماه را... برزمین بنگر قران ماه وخورشید آن طرف آفتاب آمد به بالین گویی اکنون ماه را بشکند کوه ازکمر هیهات وقتی بنگرد غرق درخون باعمود دشمن دون ماه را بنگرید ازنیزه ها هفتاد ودو شمس الشرف بی نگین هفتاد ودو یاقوت مکنون ماه را باد را درخیمه گاهی جرات هو هو نبود باد هم می دید چون ازخیمه بیرون ماه را چشم زخمی می رسد برآفتاب وبعدازآن صیحه ی شط فرات ازرود سیحون ماه را دیده ام درابرهای صبح اروندش مدام چشم برمشک وعلم درشام کارون ماه را برمی آشوبد مگر هفتاد ودو زلف رها برمی آشوبد مگرگرگی به هامون ماه را باده می نوشد به یمن فتح برآل نبی می زند باخیزران این ابن میمون ماه را جام می برکف به رسم کینه خواهی می زند خیزران برلب به نام شرع وقانون ماه را امشب این بانگ حجازی دربقیع آورده است درخسوف اززخمه هایی ناهمایون ماه را می تراود نغمه ی "یاصاحب السجن" ازلبش دیده ای درخانه ی زنجیر،مسجون ماه را؟ لشکری ازروشنان بابیرق عباسی اند می رسد هرچند تیر ازکاخ صهیون ماه را پشت سر"ابن طفیلان"،باشرار فتنه اند کی بیالاید عدو بادود افیون ماه را آی اسراییلیان!درشامگاهی قیرگون بنگرید ازگور،محو گنج قارون ماه را بیرق سرخ ابوالفضلی ست لبنان راببین درعبور ازتپه های سبززیتون ماه را https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭🖤 برای (ع) ماه غریبستان ......... مثل مولا در دل میدان، هیاهو می کنی تیغ می چرخانی و از شوق، هوهو می‌کنی در میان گرد و خاکی که به پا شد در هوا پرچمت را آیه ی «ثمّ الستقاموا» میکنی ۱ پیش پایت، لشکری از کافران افتاده اند پلک بر هم میزنی هرگاه؛ جادو میکنی! جذبه ی چشمت برای عاشقان، آرامش است شیری و در بیشه ی دل، صید آهو میکنی ماهیان، دل را به دریای جنونت می زنند لحظه ای که شانه را در موج گیسو میکنی آنچه خوبان با هزاران چشم گفتن می کنند ماهتابا...! با اشارت های ابرو میکنی دلخوشی های تو ای ماه غریبستان چه بود!؟ اینکه عمرت را تماماً، وقف محرومی کنی چون کبوتر می پرند از پیش چشمت، کاسبان ابرویت را تا که شاهینِ ترازو میکنی ، معراج دستان بلندت می شود آسمان را با خودت همراه و همسو میکنی با رجزهای بلندت چون مسیح بر صلیب دست دشمن را برای دوستان رو میکنی و است هر جا که تویی مومنی و وقت مرگ، انگار... گُل بو میکنی تیرها و نیزه ها را در نیاور از تنت - ای عزیز ؛ چون درد پهلو میکنی قم المقدسه ....................... ۱. سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰ إِنّ الّذينَ قالوا ربّنا اللّهُ ثُمّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ علَيهِمُ الملائكةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأبشِروا بِالجَنّةِ الّتي كُنتم توعدون﴿۳۰﴾ به یقین کسانی که گفتند:«پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که:«نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! https://eitaa.com/Maddahankhomein
ماه است و آفتابی‌ام از مهربانی‌اش صد کهکشان فدای دل آسمانی‌اش بی‌دست می‌خروشد و دریا کنار اوست ای عشق آتشین! به کجا می‌کشانی‌اش؟... دست از حیات شست که آب حیات شد این خاک مرده زنده شد از جان‌فشانی‌اش از خود عبور کرد و نوشتند رودها با اضطراب، چشمه‌ای از پهلوانی‌اش از خود عبور کرد و درختان قلم شدند در اشتیاق دم زدن از زندگانی‌اش از خود عبور کرد و ملائک رقم زدند با خون و اشک، اندکی از بی‌کرانی‌اش از خود عبور کرد و شنیدند بادها از سمت سروهای پریشان، نشانی‌اش تیر از کمان جدا شد و بر خاک، خون نوشت این چرخ پیر، شرم نکرد از جوانی‌اش باران گرفت باز و پس از گریه دیدنی‌ست در چشم من، تجلّی رنگین‌کمانی‌اش چشم مرا به چهرۀ خورشیدی‌اش گشود ماه است و آفتابی‌ام از مهربانی‌اش 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹فصل آخر🔹 رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را وقتی غریبانه می‌رفت بی‌یار و یاور ندیدی آری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت است امّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست آن بُهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی شد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکت مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی دلخونی اما برادر، دلخون‌تر از من کسی نیست آخر تو بر خاک صحرا، مولای بی‌سر ندیدی قلبت نشد پاره پاره، آن‌شب میان خرابه آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی... 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹عرض ادب🔹 سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد کاری برای خشکی لب‌ها کنم، نشد با اشتیاق آمدم از بین نخل‌ها راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد می‌خواستم که با همه قامت بایستم عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد همراه کاروان شدم از روی نی مگر کاری برای زینب کبری کنم، نشد 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل من قوتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم سقا و رنگ از تشنگی پریده دریای خون جاری ز هر دو دیده تن لاله گون از خون جبین شکسته لب تشنه و دست از بدن بریده جان بر کف و در اوج سرفرازی خجلت ز اشک کودکان کشیده دریای اشک از چشم ما گرفته هر قطره خون کز بازویت چکیده از حنجر خشک تو دوست دارم این بیت را بهتر ز صد قصیده والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی من زاده علی مرتضایم من شاهبار ملک لا فتایم یارب کمک کن این فرس برانم این آب را به خیمه گه رسانم https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_175030-AudioConverter.mp3
1.17M
کنار پیکرت می نالم اگر که می توانی عباس گشا دو دیدگانت تا من بگیرم از تو جانی عباس وایلتا آه و واویلا... دو دست تو جدا از پیکر به چشم تو رسیده تیری سرت سلامت ای سقایم چرا ز مشک خود دلگیری وایلتا آه و واویلا... علم ز دوش تو افتاده به پا شو گیر علم را بر دوش ببین که دشمنم می خندد چرا تویی برادر خاموش وایلتا آه و واویلا... سپاه ما که شد بی سردار جسارت عدو شد بسیار شدم غریب و تنها عباس ز بعد تو ز دنیا بیزار وایلتا آه و واویلا... سکینه در حرم می نالد عمو بخواهد او، نه آبی چه گویمش به پاسخ جانا کنون که تو چنین در خوابی واویلتا آه و واویلا... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
کانال مداحی سنتی ایتا.mp3
1.07M
رفته از دست من سقایم بی ابوفاضلم تنهایم واویلا واویلا واویلا... علمدار سپاهم بوده به هر سختی پناهم بوده حرم بی او ندارد آرام امید خیمه گاهم بوده واویلا واویلا واویلا... دو دستش شد جدا از پیکر عمود آهنینش بر سر حرمله سه شعبه چشمش زد شدم با رفتنش بی لشگر واویلا واویلا واویلا... فرس را تا به خیمه راندم عمود خیمه اش خواباندم به همراه همه اهل خود برایش نوحه ی غم خواندم واویلا واویلا واویلا... چسازم بی تو من سردارم ز دنیا بعد تو بیزارم زعلقم بوی زهرا آید به فکر آن در و دیوارم واویلا واویلا واویلا... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_144335-AudioConverter.mp3
1.56M
ای علمدارم بودی غمخوارم رفتی ای یارم یا ابالفضل یا ابوفاضل(۳) یا ابالفضل بی تو غم دارم ناله شد كارم ای سپهدارم یا ابالفضل یا ابوفاضل(۳) یا ابالفضل از حرم آید ناله ی طفلان بر لبِ آنان ای عمو جان یا ابوفاضل(۳) یا اباالفضل اصغر زارم با چشمِ گریان گشته پژمرده کامِ عطشان یا ابوفاضل(۳) یا اباالفضل ✍حسن ثابت جو https://eitaa.com/Maddahankhomein
43689_1398613100601_1678008.mp3
1.77M
برادرم ابالفضل آب آورم ابالفضل بی تو میان دشمن بی یاورم ابالفضل عباس ابالفضل ـ عمرِ مرا كم كردی عباس ابالفضل ـ قدِ مرا خم كردی برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) راه صدای من را بغضِ گلو گرفته سقای تشنه ی من با خون وضو گرفته برادر من ـ حرم شده خرابت برادر من ـ کو مشک پر ز آبت برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) با چشم پر ز اشك و با حالِ زار و خسته زینب كنارِ خیمه دل منتظر نشسته چشم انتظارت ـ می نالد از جدایی پیوسته گوید ـ برادرم کجایی؟ برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) زهرا نشسته اینجا با ناله خو گرفته دستی به صحن پهلو دستی به رو گرفته موی كمندت ـ مادر كند نظاره قد بلندت ـ مادر كند اشاره برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) ✍حسن ثابت جو https://eitaa.com/Maddahankhomein
42985_1397618214850_3521593.mp3
3.59M
👇 ای اهل حرم میر علمدار نیامد علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد از علقمه تا خیمه دگربار نیامد علمدار نیامد همراه حسین ساقی و سردار نیامد علمدار نیامد ای اهل حرم منتظر یار نمانید چشمان به رهِ مشک علمدار نمانید با خون جگر دیده به رخساره بشویید دلبسته به دیدار دگربار نمانید بر دیدن سقای حرم دیده ببندید فریاد عطش از لب خشکیده ببندید عموی دلاور به سوی خیمه نیاید دیگر درِ این خیمه بر چیده ببندید ای تشنه لبان حضرت میراب نیاید آن ساقی رفته زِ پیِ آب نیاید سالار شجاعان عرب ساقی عطشان دیگر به هواداری اصحاب نیاید سوگند به دو دستان رشیدش که جدا بود یادِ لب خشکیده و پابند وفا بود بی دست و لوا روی زمین غرق به خون شد تا لحظهٔ آخر به خدا یاد شما بود در بارش سرنیزه و باران کمان رفت لب تشنه به پیش گذر آب روان رفت او یاد صغیران حرم بود و نیاسود با حال خجالت زده از تشنه لبان رفت ای تشنه لبان صحبتی از آب نگویید در پیش حسین از دل بی تاب نگویید در کرب و بلا آب روان قیمت جان شد دیگر سخن از گریهٔ اصحاب نگویید از مشک حرم قطره دگرباره نریزد آوای عطش از دو لب تشنه نخیزد با نیزه شده پاره، دل مشکِ علمدار دل با غم بی یاوری ما بستیزد کن سروری از میر علمدار و حرم یاد از بی کسی اهل حرم در صف بیداد سربیت دعایم بُوَد از درگهِ ایزد سقای حسین در دو سرا یاور ما باد ✍محمد رضا سروری https://eitaa.com/Maddahankhomein
77861_1400526180220_1142617.mp3
1.24M
از درون خیمه ها آید صدای تشنگان ای سپهدارم برو بر خیمه ها آبی رسان ای عموی مهربان ای امید کودکان جان من عباس من... حالیا که می روی سوی فرات آب آوری گوییا جان برادر را تو با خود می بری ای علمدار حسین یار وغمخوار حسین جان من عباس من... آن قد و بالای تو آرامش اهل حرم زود برگرد خواهرت زینب بماند محترم چشم ما ماند به راه تا که برگردی تو ماه جان من عباس من... تا که بر گوش حسين او رسید ادرک اخا برد رو به آسمان دست دعا خون خدا ای خدا آب آب آورم رحم کن من مضطرم جان من عباس من... چون رسیدش دست عباسش زتن افتاده بود تیر در چشم وسر وتن پر زخون، جان داده بود در کنار او نشست گفت که پشتم شکست جان من عباس من... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_114412-AudioConverter.mp3
1.07M
ای دلبر من آب آور من رفتی و پشتم را شکستی ای برادر دستت جدا شد، فرقت دو تا شد تو رشته ی عمرم گسستی ای برادر جانم اباالفضل جانم اباالفضل عباس من عباس من جانم اباالفضل ای بی قرینه، جان سکینه یکدم گشا چشمان زیبایت برادر آه ای حبیبم، بی تو غریبم اطفال خیمه در تمنایت ای برادر جانم اباالفضل جانم اباالفضل عباس من عباس من جانم اباالفضل آه ای علمدار سقا وسالار بهر حسینت یک تنه لشگر تو بودی داغت که دیدم بی تو خمیدم پشت و پناه خیمه و خواهر تو بودی جانم اباالفضل جانم اباالفضل عباس من عباس من جانم اباالفضل ای شوکت من، با غیرت من بی تو شود بر خیمه های ما جسارت این دشمن دون، این قوم ملعون بعد از من وتو می برد زینب اسارت جانم اباالفضل جانم اباالفضل عباس من عباس من جانم اباالفضل ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_112905-AudioConverter.mp3
1.46M
دنیای منه سائل، مولا یا ابوفاضل قرص قمر کامل، مولا یا ابوفاضل هاشمی نسب_رب ادبی یا ذخرالحسین_شیر عربی تو جهانداری؛تو سپهداری تو ابوالفضائلی مظهر ایثاری تو جهانگیری؛تو علمگیری قمر ام البنین و زادهٔ شیری ای صاحب لوا سیدی ابالفضل ماه کربلا سیدی ابالفضل به دردم دوا سیدی ابالفضل 《سیدی ابالفضل》 لطفت به همه شامل، مولا یا ابوفاضل با دست تو حل مشکل، مولا یا ابوفاضل سردار حسین_قلب لشکری هم با ادب و_هم دلاوری تو فداکاری؛یل پیکاری به حسین بن علی یار وفاداری شیر غُرّانی؛مرد میدانی تو که با هیبتی و یک تنه طوفانی ای صاحب علم سیدی ابالفضل دریای کرم سیدی ابالفضل ذکرم دم به دم سیدی ابالفضل 《سیدی ابالفضل》 سرلشکر دریا دل مولا یا ابوفاضل همچون پدرت فاضل مولا یا ابوفاضل با رزم تو شد_زنده مرتضی شاگرد علی_شیر کربلا دلنشینی تو؛مه جبینی تو بهترین یار حسین و بی قرینی تو اشجع الناسی؛دُرُّ و الماسی پسر حضرت زهرایی و عباسی صاحب منصبی سیدی ابالفضل یار مکتبی سیدی ابالفضل عشقه زینبی سیدی ابالفضل ‌《سیدی ابالفضل》 ✍امیر حسین سلطانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter7.mp3
525.5K
🎙سبک: با نوای کاروان... من علمدار حسین یار و غمخوار حسین بر یوسف زهرا،همیشه حساسم در کربلا ماه،مدینه عباسم حسین حسین مولا... من گل گلزار دین چون حسین حبل المتین من نور چشمان،ام البنین هستم از کودکی خود،دل بر حسین بستم حسین حسین مولا... آمدم در کربلا همره خون خدا دیدم گل زهرا،در کربلا تنهاست غریب این عالم،در بین دشمن هاست حسین حسین مولا... یار محرومان منم ساقی عطشان منم شنیده در خیمه،العطش طفلان روم که آب آرم،با دیده ی گریان حسین حسین مولا... با همه شایستگی آن همه دلبستگی از خیمه ها با شور،رفتم که آرم آب هنگام برگشتن،گردیده ام بی تاب حسین حسین مولا... دیده تر گردیده ام خونجگر گردیده ام در بین ره از کین،دستم جدا گردید با ضربه ی آهن،فرقم دو تا گردید حسین حسین مولا... گفته ام ادرک اخا آمده خون خدا آمد گل زهرا،بر سر بالینم بر او نگه کردم،با چشم خونینم حسین حسین مولا... گشته ام نقش زمین شد حسین من غمین با ناله و آهش،کنار من بنشست با دیدن رویم،دل حسین بشکست حسین حسین مولا... گفت شاه عالمین نور چشمانم حسین با دیدنت عباس،قامت من خم شد کنار جسم تو،صبر حسین کم شد حسین حسین مولا... ✍حاج رضا یعقوبیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_114134-AudioConverter.mp3
1.9M
نوحه حضرت اباالفضل علیه السلام 🎙سبک: شب به گلستان تنها به روی دوشش مشک و ذکر لبش زهرا مدد بگیرد هر دم ز فاطمه سقا ذکر لبش زهرا ، ذکر لبش زهرا ذکر عطش آید از خیام عاشورا رود که آب آرد با ذکر علی مولا ذکر لبش زهرا ، ذکر لبش زهرا شش ماهه تلذی کند و در تب و تاب است قلب همه اهل حرم از غصه کباب است ای میر و علمدار ، ای یار وفادار یا ابوفاضل ، مدد مدد سقا... ایا گروه اعدا ساقی عطشانم ز تشنگی بی تابند به خیمه طفلانم ساقی عطشانم،ساقی عطشانم منم که پور حیدر حافظ قرآنم منم که سربازی بر شاه شهیدانم ساقی طفلانم،ساقی طفلانم دستم بِبُرید و مزنید مشک مرا تیر در خیمه بود منتظر آن کودک بی شیر مولای غریبم،مولای غریبم یا ابوفاضل، مدد مدد سقا... بیا برادر جانم برس به فریادم لحظه ی آخر بنما دمی تو امدادم برس به فریادم، برس به فریادم به ضرب قوم اعدا ز مرکب افتادم بیا به بالین من بکن دمی شادم برس به فریادم،برس به فریادم فریاد بُنَیَّ برسد از دل صحرا آمد به ملاقاتم اخا ام ابیها مولای غریبم،مولای غریبم یا ابوفاضل مدد مدد سقا... ✍وحید زحمتکش شهری https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter6.mp3
1.16M
هستم گلی از نسل(گلزار علی عباس)۲ بر دست من از رحمت(بوسه زده خیر الناس)۲ عباسم فرزند ام البنینم جان مولی امیرالمؤمنینم یا قمر العشیره ابوفاضل... از مادر خود درس(ایثار و وفا دارم)۲ سقای حرم هستم(هم میر و علمدارم)۲ من نور دیدگان زینبینم من غلام خانه زاد حسینم یا قمر العشیره ابوفاضل... با اذن خدا دارم(بر عالمیان احسان)۲ هر کس که سویم آید(دردش بشود درمان)۲ بین هاشمیان ماه تمامم باب حاجات عالم گشته نامم یا قمر العشیره ابوفاضل... بر اهل ولا تا حشر(من کعبه ی دل هایم)۲ در کرب و بلا یار و(همسنگر مولایم)۲ از تبار علی ولی اللهم سردار و علمدار ثار اللهم یا قمر العشیره ابوفاضل... پنجم گل آل آلله(باشد همه ی هستم)۲ در راه حسین افتاد(از پیکر من دستم)۲ نور دیدگان آل عبایم جان نثار حسین خون خدایم یا قمر العشیره ابوفاضل... با تیر ستم یاران(شد دیده ی من بسته)۲ از ظلم عدوی دین(فرقم شده بشکسته) دستم افتاد از یسار و یمینم با پیکر در خون نقش زمینم یا قمر العشیره ابوفاضل... بنموده عدو بر من(ظلم و ستم و بیداد)۲ در راه امام خود(دست از بدنم افتاد)۲ آمده کنارم یوسف زهرا ذکر حسین گشته آه و واویلا یا قمر العشیره ابوفاضل... من عبد حسین هستم(ریزه خور زهرایم)۲ با پیکر بی دستم(در علقمه تنهایم)۲ قتلگاه من گردیده علقمه دیده گریان من گشته فاطمه یا قمر العشیره ابوفاضل... ✍حاج رضا یعقوبیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی اوگوش فلک کر شد و رفتی به ثریا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی؟ پس علمدارت چه شد؟پس علمدارت چه شد؟ محرم زینب(س) چرا مهبوت و حیران آمدی؟ پس علمدارت چه شد؟ پس علمدارت چه شد؟ 🥀🥀🥀🥀🥀 ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد علمدار نیامد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بی سبب نیست سرآپا تب عشقی عباس آینه آینه ماه شب عشقی عباس گرچه مردانگی از ساقی کوثر داری تربیت یافته مکتب عشقی عباس نه فقط ماه منیری تو بنی هاشم را بر همه اهل جهان کوکب عشقی عباس نه فقط ساقی طفلان جگر سوخته ای پاسبان حرم زینب عشقی عباس "فاش می گویم و از گفته خود دلشادم" تا جهان هست بپا ، مذهب عشقی عباس باب حاجات فقط نیستی ای باغ بهشت جایگاه شرف و منصب عشقی عباس سوره نور در آیینه ایثار و گذشت جبرئیل کلمه بر لب عشقی عباس قلم از تو چه نویسد بجز اقرار به عجز که به حق ناب ترین مطلب عشقی عباس @Maddahankhomein
شافع عقبا کجا و شوق این دنیا کجا ابر باران زا کجا و حسرت دریا کجا با امان مومنین حرف از امان‌ نامه مزن زاده حیدر کجا و این جسارت ها کجا او اگر می خواست دریا سینه اش را می شکافت مصلحت این بود، ورنه او کجا موسی کجا این که می گویند لب تر کرده حرفش هم بد است قبل اصغر آب نوشیدن کجا سقا کجا من یقین دارم که از باب اطاعت گفت چشم ورنه عباس علی و خواهش از اعدا کجا تا دو دستش هست ما را از شفاعت بیم نیست آتش دوزخ کجا و شیعه زهرا کجا او تمام عمر سنگ عشق را بر سینه زد سنگ دل ها او کجا و سینه صحرا کجا روضه لازم نیست قبر او ته مرثیه هاست آه این مدفن کجا و آن قد رعنا کجا ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🆔 @Maddahankhomein
(ع) کیست آیا بر زمین ماه است این افتاده دست ؟ یا که تندیس ید الله است این افتاده دست "فوق ایدیهم" به والله است این افتاده دست قاسمِ میراث این راه است این افتاده دست این علم را بیشتر این دست بالا می برد تشنگان عشق را دریا به دریا می برد علقمه در خویش می پیچد که ناکام است از او آب در تاب و تب است از او بگیرد آبرو آه این ماه از چه رو می گیرد از خورشید رو با برادر زاده ها دارد چه عشقی این عمو یک نفر انگار اینجا عطر یاس آورده است مادری گل را به منظور سپاس آورده است یک " احامی ابدا عن دینی" اش تضمین کند آنچه شعر و شاعری در درگه آیین کند نیمه ی مصراع او تکمیل عمر دین کند کاسه ی با نقش دستش شعر را شیرین کند نقش یاس و آب در برنامه عباس چیست ؟ آنکه آرد روز محشر دست از عباس کیست؟ دست روی دست مادر ها قیامت می کند دست می گیرد نبی ختم رسالت می کند دستِ بسته* زیر خاک اعلام بیعت می کند سوره فتح* اینچنین ابراز نصرت می کند عاقبت" انا فتحنا" ارز رایج می شود نوبت پیروزی باب الحوائج می شود یک نفر نه ، ملتی در مکتب عباس هاست هم سپهدار است هم در قله احساس هاست اینکه سر بر دامن پاک نژاد یاس هاست یعنی اینکه خاص تر از خاص تر از خاص هاست شرم دارد از سکینه سینه ی احساسی اش علقمه انباشته از عطر های یاسی اش دست روزی می شود فریاد از بغدادها سر دهد از شامگاه شام هم فریادها مانده اند از درس او والاترین استادها ناز شستش خوب بست از پشت ، دست رادها هر که از دریای او نوشد کمی ، قاسم شود تا یکی از یاوران مهدی قائم شود زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت عباس علیه السلام اگر می‌شد دمی با رزم‌جامه روی زین پیدا هم‌آوردی نمی‌شد در تمام سرزمین پیدا «سِقاهُم رَبُّهُم» را تا نمی‌خواندند در گوشش برای امر سقایی نمی‌شد جانشین پیدا به قصد رزم تا می‌تاخت در هر معرکه، می‌شد سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا زمین از زخم‌های تازه پر می‌شد، اگر هربار نمی‌شد زیر تیغش شه‌پر روح‌الامین پیدا به‌غیر از لحظه‌ای که اخم او را دیده در صفین ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا «اَشِدّاءُ عَلَی‌الکُفّار» دشمن بود و با این حال نمی‌شد در دلش از دوستان یک‌ذره کین پیدا خجالت می‌کشید از زینب کبری از آن وقتی که با ننگ امان‌نامه شده شمر لعین پیدا زد آتش بر دلش آوای «اَینَ عَمّی‌العَباس؟» ازآن‌ساعت که‌شد درخیمه این‌صوت حزین پیدا امان از لحظه‌ای که شیرمردی خسته و زخمی زمین افتاده بود و گرگ‌ها شد از کمین پیدا عمود خیمه را بابا کشید آن‌جا که دیگر شد حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد به هرسو قطعه‌ای از «عین‌‌»و«با»و«آ»و«سین»پیدا حسین ازخاک دستش را چنان با بوسه برمی‌داشت که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا تمام پیکرش بر خاک می‌لرزید آن دم که شد از گودی صدای ناله‌ی «هَل مِن مُعین؟» پیدا به‌همراه امام عصر پای روضه‌اش هستند پیمبرها -سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین- پیدا دوایش گفتن یک‌جمله‌ی «یاکاشِف‌ُالکَرب» است اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا برای حضرت عباس طوری گریه کردم که شده لبخند در روی کرام‌الکاتبین پیدا گرفتم در دوعالم دست‌هایش را، یقین دارم که در محشر برایم می‌شود حصن‌حصین پیدا دلم تنگ عمود آخر است، آن‌جا که خواهد شد به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا @Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹برادرت🔹 بر ساحلى غریب، تویى با برادرت در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت چون خشم ذوالفقارى، خاموش و بى‌قرار طوفان گُر گرفتۀ صحرا برادرت ماهى و از قبیلۀ‏ خورشید اهل‌بیت یک‌جا تو مى‌‏درخشى و یک‌جا برادرت چشمش به مشک توست، جگرگوشۀ عطش حالا تو بى‌‏قرارترى یا برادرت؟ وقتى که چشم‌هاى کریمت به خون نشست دیگر نداشت تاب تماشا برادرت مى‌‏کرد غرق بوسه جبین شکسته را بر دامنش گرفته سرت را برادرت اینجا حدیث تشنگى از جنس دیگرى‌ست اینک تو تشنه‌کامى و سقّا، برادرت! هر چند آب، مرهم لب‏‌هاى تشنه است صافى‌‏تر است از آب گوارا برادرت چشم امید تشنه‌لبان تیر خورده است دیگر نمانده هیچ کسى با برادرت سرگشته پاى دست و علم سینه مى‏‌زند در خیمه‏‌گاه تو تک و تنها، برادرت موساى طور حیرتى و خیره مانده‏‌اى بر تک‌درخت وادى سینا - برادرت - حالا که بازوان سِتبرت قلم شدند در خاک و خون چه مى‏‌کشد آیا برادرت چشم حریص غارتیان است و خیمه‌‏ها افتاد اگر کنار تو از پا، برادرت این تیغ‏‌هاى تشنه که در خون نشسته‏‌اند پیوند مى‏‌دهند تو را با برادرت... با قامتى شکسته هنوز ایستاده است بى‌یار و بى‌شکیب، شگفتا برادرت... 📝 @Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹سورۀ اَلرَّحمان🔹 این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟ آسمان زیر سُم مرکب او حیران است پنجه در پنجۀ آتش فِکَنَد گاهِ نبرد دشت از هیبت این معرکه، سرگردان است مشک بر دوش گرفته‌ست و دلش را در مُشت کوه‌مردی که همه آبروی میدان است تا که لب‌تشنه نمانند غریبان، امروز می‌رود در دل آتش، به سر پیمان است این طرف، کوه جوانمردی، ایثار، شرف روبرو قوم جفاپیشه و سنگستان است... سمت خون: علقمه در آتش و... در سمت عطش: خیمه‌ها شعله‌ور و بادیه اشک‌افشان است این که بر صفحۀ پیشانی او حک شده است آیه‌هایی است که در سورۀ اَلرَّحمان است 📝 @Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹کوه غیرت🔹 مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند صاحبان نفس این‌گونه روایت کردند گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پر اُم‌بنین و پسر فاطمه را پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانی‌تر شانه در شانه دو تا کوه، خودت می‌دانی در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی - که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست اتفاقی‌ست که یک‌بار فقط افتاده‌ست ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان «شاه شمشاد قَدان، خسرو شیرین‌دهنان» رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده «غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده» رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت می‌توانست به آنی همه را سنگ کند نشد آن‌گونه که می‌خواست دلش، جنگ کند دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟ ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد بنویسید که در علقمه سقّا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد از تماشای تو مهتاب پر از نور شود چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود آسمان‌ها همه یک‌پارچه بارانیِ توست من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند داستان را همهٔ اهل حرم می‌دانند بعد عباس دگر آب سراب است، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب 📝 @Maddahankhomein
می‌رفت که با آب حیات آمده باشد می‌خواست به احیای فرات آمده باشد احساس من این است که با پر شدن مشک از خیمه خروش صلوات آمده باشد بشتاب! که در مشک تو این سهم امام است بشتاب! اگر فصل زکات آمده باشد... برگشت که شیطان به حرم چشم ندوزد می‌خواست به رمی جمرات آمده باشد... جایی ننوشته‌ست که در علقمه... زهرا... اما نکند آن لحظات آمده باشد نقل است که توفان شد و پیداست که باید چه بر سر کشتی نجات آمده باشد طفلی به عقب خیره شده از روی ناقه شاید عمو از راه فرات آمده باشد... 📝 @Maddahankhomein