eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم «کلاغ پر» وقتی کشید مرغ دلم تا عراق،پر تا پای مرز رفتم و گفتم فراق پر حالا که باز کرده‌ای آغوش سوی من باید درآورد دلم از اشتیاق، پر تمثال توست بر در و دیوار و میزند از شوق کربلای تو حتی اتاق پر ما را کنون که دور خودت جمع کرده‌ای ای عشق! تا قیام قیامت، نفاق پر! در روضه‌ات مرا که دعا کرد مادرم از طالعم کشید در آن لحظه «عاق» پر روی سیاه در حرمت میشود سفید وقتی کبوتر تو شدم پس، کلاغ پر! فطرس همیشه قبل ورودش به صحن تو با گریه میکشد دم ایوان به طاق، پر از بس حریم قدسی‌ات اعجاب آور است میریزد از ملائکه هم در رواق پر در انتظار پخت و پز بزم ماتمت هر لحظه میکشد دل دیگ و اجاق پر در حسن میزبانی‌ات این بس که اربعین هر چشم درمی‌آورد از آن سیاق، پر https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک میکنم اما چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جایِ تَرَکهای تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد (حسن لطفی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
صلی‌الله علیک یا امام سجاد ع دلش همیشه در این سال‌ها پر از غم بود برای او همه‌ی ماه‌ها محرم بود به محض دیدن آب روان به هر سویی بساط روضه‌یِ سنگینِ او فراهم بود همیشه پیش نگاهش به هر طرف می‌رفت نمایِ تازه‌ای از روضه‌ای مجسم بود به سینه داشت از آن خاطرات کوهی زخم که تا همیشه‌ی دوران بدون مرهم بود بدون سر پدرش را شناخت در مقتل نشانه‌های تنش گرچه سخت مبهم بود میان اشک، تنش را به خاک تیره سپرد چه روزها که گذشت و دلش در آن دم بود به لحظه‌های وداعی غریب جان علی دچار تلخ‌ترین لحظه‌های عالم بود امامِ خم‌شده‌قامت، شکسته‌دل یک عمر به فکر قامت ماهی شکسته درهم بود http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم شکسته سنگ غَمش شیشه‌ی دل ما را کشیده از لب دیده به گونه دریا را چه حکمتی‌ست که کوهی به کاه می‌بخشد؟ مگر که گریه دهد پاسخ معما را به نام نامی او فتح باب میگردد که باز کرده همیشه تمام درها را چنان برای غَمش گریه می‌کنیم امروز که آب می‌برد آخر تمام دنیا را چه کرده است نسیم محبتش در دیر که کرده است به مسجد بدل کلیسا را شفا گرفته جهان از دَم عزای حسین که زنده کرده دَمش روح صد مسیحا را برای روضه‌ی او خرج می‌کنیم امروز قبول می‌کند او هم حساب فردا را غلام خانه‌ی او در بهشت جا دارد که زیر نامه‌ی ما او زده است امضا را https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت‌الله‌علیه بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک دختران از هول دادنهای آنها ریختند بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند* مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند *حرام زاده‌ای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل) حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم " خون سلسله " بپرس از خون روی سلسله حدّ غم او را زده در محضرش صبر از حیا وقتی دوزانو را الهی لاتودبنی که می‌خواند به گوش باد شمیمش می‌نوازد گونه‌های خیس شب‌بو را اگرچه نیست چاه غربت، اما بین نخلستان به گوش ماه می‌خواند مناجات دوپهلو را شبیه پلک‌هایش خون دل خوردند هرخط از دعاهایی که جا ماندند بعد از جنگ عاشورا پیمبر زاده بود و خارجی خواندند آن شاهی که دارد در اصالت مادری چون شهربانو را لهوف از ناله‌ی «الشّام» او هم ناله سر می‌داد روایت کرد وقتی هتک‌حرمت‌ها به بانو را کجای گریه‌های گاه و بی‌گاهش بگنجاند؟ غم گهواره را، خلخال را بغض النگو را چگونه تاب آورده است «شمرُ جالسٌ» را یا چگونه «ارباً اربا» یا شکاف بین ابرو را چهل‌سال است بزم روضه‌اش گرم است با این خط که حتما تیز کن قصاب وقت ذبح چاقو را https://eitaa.com/Maddahankhomein
🤔نکات اخلاقی تعامل با عراقی ها در اربعین حسینی 😔😢 🏴 به یاد داشته باشیم خدماتی که مردم عراق به زوار ارائه میدهند، خودجوش است، درباره کمبودهای احتمالی امکاناتشان در خانه‌ها یا موکب‌ها چیزی به روی‌شان نیاوریم و طلبکار نباشیم. 🏴 عراقی‌ها خادم هستند نه مستخدم! مراقب رفتارمان با آنها باشیم، هرچند آن‌ها با بزرگواری چیزی به روی ما نیاورند. 🏴 در طول مسیر از انداختن زباله بر روی زمین خودداری کنیم. 🏴 به آداب‌ورسوم میزبانان احترام بگذاریم. @Maddahankhomein
😭 تقدیم به پیشگاه حضرت ✅بخشیده نخل خون کاشته، خرمای اثر بخشیده کشته ی اشک شده، دیده ی تر بخشیده چشمِ ایران شده صد چشمه ی شوریده از او باده... بر بادیه، دریای خزر بخشیده ای به قربان که چنین حیدری اَست و خدایی که به او باز پسر بخشیده هر پَرِ قنداقه به عرش آورده او که بر فطرسِ روحِ همه، پر بخشیده ای که دم می زنی از خونِ خدا؛ ... - دینِ حق را به تو با خونِ جگر بخشیده ای جهانی که به دنبال افتادی تا که سر خم نکند پیش تو، سر بخشیده تا کمر راست کند حضرتِ اسلامِ، مَُبین! پیش چشمان ، کمر بخشیده تا که آزاد شود از قفسِ تن، روحش تُنگِ جان را به تنی تنگ نظر بخشیده به هر آنکه به تنش داشته یک ذره امید تیغ و انگشتری و خوُد و سپر بخشیده هیچکس غیر خداوند خبردار نشد پیرهن را به تنِ چند نفر بخشیده تن به محراب و... سرش قاریِ منبر بوده روی نیزه به کر و کور، خبر بخشیده روشنی بخشِ تنوری شده «» تا که بر حامل خود، کیسه ی زر بخشیده ماهِ ویرانه شده، با همهْ شقّ القمری به شبِ هرچه یتیم است سحر بخشیده چه سبکبال به دامان گُلش خوابیده هرچه که داشته در طول سفر بخشیده پرچم موی است که سبز است هنوز سیبی از روی است ثمر بخشیده قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته روضه‌یِ حضرت زینب و امام حسین علیهم السلام بعد از عاشورا(کوفه) ای سببِ گریه‌هایِ هر شبِ خواهر قـاریِ نیزه‌نشین ..... ترنُّـمِ کـوثر من سرِ بازار طعنه می‌خورم و سنگ ... پیش دو چشمَم زدند بر سرِ دلبر بی‌کس و دلواپسم .... پناه ندارم روز و شبم روضه‌هایِ توست برادر کوفه به فکرِ شکستنِ دلِـمان است در صدقاتـَش هزار زخم زبان است بی‌صفتی نانِ خشک پیشِ من انداخت طعنه زد این هم تصدّقِ سَرِمان است خانه‌یِ قـاریِ کـوفه گـوشه‌یِ زندان سهمِ حرم خنده‌هایِ شمر و سنان است سارقِ انـگـشترِ تو همـسفـرم بود روضه‌یِ کنج تنور داغِ حرم بود بویِ گـلاب از فرازِ نیـزه می‌آید راهِـبِ نـصرانی از تـَبارِ کـرم بود قصّه‌یِ خورجینِ تنگِ مَرکبِ خولی روضه‌یِ هرروزه‌یِ دوچشمِ ترم بود مـثل سرِ تو شکسته شد سرِ زینب مادری‌ام خورده ضربه‌ها پَر زینب قاریِ قرآن همین که لَـعلِ تو وا شد خونِ لـَبـَت ریخـت در برابرِ زینب ندبه بخوان کُـلِّ روضه‌یِ حرم این است ساقیِ نیزه‌نشـین و مـعـجرِ زینب https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم باران رحمت تو به ما بی امان رسید از دست تو به سفره‌ی ما آب و نان رسید با کام تلخ نام تو را تا صدا زدم چندین پیاله‌ی عسل از آسمان رسید حُر دشمن تو بود ولی شد حبیب تو پیش تو از کجا به کجا می‌توان رسید هر اربعین به سمت تو جاری شد این جهان دریای زائران تو تا بیکران رسید در روز حشر خنده کنان می‌رسد اگر هرکس به کربلای تو گریه کنان رسید پایان سبز ، وعده‌ی سرخی راه توست پس باید از مسیر تو تا جمکران رسید https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح امام حسین علیه السلام پیش از آنکه خاک‌ُوپنبه پر کند کامِ گدا را کاش می‌شد باز هم نوکر ببیند کربلا را مُردم از دلتنگی و دلشوره و دلواپسی‌ها میکند پس کِی زیارت سینه‌زن صحنِ‌صفا را اِی عزیزم من بدونِ گریه در روضه مریضم در حرم دیدم دَوا پای عَلَم دیدم شفا را بر سر و سینه زدم گفتم گرفتارِ حسینم پای پرچم دیده‌اَم وَالله الطافِ خدا را خاطراتِ اربعینِ کربلا یادم نرفته بی‌گمان شاهِ وفا یادت می آید این گدا را مانده طعمِ لقمه های موکِبت زیرِ زبانم خوانده‌ام یادِ رباب وزینبت این روضه‌ها را دیده ای از روی نیزه آمده چه بر سرِ ما کاش میشد که بگیری دستهای بی‌حیا را روی من نیلی وموی بچّه های تو پریشان چنگهای گرگِ شامی کَنده بود آویزِ ما را ندبه‌خوانهای حرم خوردند پای نیزه شلّاق مُستجابُ‌الدَّعوه تحتِ قُبِّه نجوا کن دعا را https://eitaa.com/Maddahankhomein
غزال پیوسته - اربعین حسینی کاروان آمد کاروانِ ناله و آه و فغان آمد کاروان آمد کاروانِ بی قرار و روضه‌خوان آمد فصلِ باران است موسمِ وصل و خزانِ برگریزان است کاروان آمد کاروانِ روضه‌ها قامت کمان آمد خسته و رنجور می زند دلهای شیدایی خدایا شور کاروان آمد کاروانِ بی پناهِ عاشقان آمد آمده خواهر آمده شرحِ کمال و غربتِ مادر کاروان آمد کاروانِ بی نشان و پُرنشان آمد دخترِ زهراست کوهِ صبر و روحِ عشق و زینتِ باباست زینبِ کبراست عصمةُ اللهِ حرم باغیرتِ مولاست صاحبِ بیرق شرحِ نابِ آیه‌یِ زیبای جاءَالحَق قادرِ مطلق قدرتِ شیرِخدا در هیبتِ زهراست وارثِ حیدر که شده در شام و کوفه فاتحِ خیبر پرچمِ ارباب بر روی دوشِ عقیله بوده که بالاست افتخارِ شاه اعتبارِ ذکرِ یاحیدر ولیُ الله شد سلاحش آه آه او تیغِ علیِ عالیِ اعلاست ناله ها می‌زد او به چشمش دیده دلبر دست‌وپا می‌زد دست‌وپا می‌زد خنجری ضربه به این سَر از قفا می‌زد آتش آوردند خون به قلبِ زینب و این بچّه‌ها کردند بسته شد دستش پیشِ او سر را سَنان بر نیزه جا می‌زد کوفه و دشنام روضه‌یِ زینب همین جمله سه بار اَلشّام پیشِ چشمِ من کَعبِ نِی روی لب و دندان چرا می‌زد از امانتدار پوستی بر روی پیکر مانده اِی دلدار کنجِ ویرانه مانده آن دردانه که دائم صدا می‌زد... کُشتَنَم بابا رفتی و شد وقتِ سیلی خوردنم بابا غنچه‌یِ یاسم دیده ای از روی نی پژمردنم بابا دیدی از نیزه ضربه‌یِ مشت و لگد با طعنه شد روضه وای از آزار بر سرِ بازار بی تو بُردنم بابا جان ندارم من نان نمی‌خواهم ببین دندان ندارم من پای نی با مُشت این طرف یا آن طرف آوُردنم بابا دیده گریانم اربعین اینجا زیارت نامه می‌خوانم ندبه می‌خواند... عمّه جان... آمد زمانِ مُردنم بابا @Maddahankhomein