(اَلسّلامُ علَیكَ یا اَباعبداللهِ الحُسَین)
#خیمهی_مهتاب
وقتی همه ـ آلاله ها را ، سر بریدند
وقتی که مردان خدا در خون تپیدند
آوای قرآن ، بر فراز نیزه ، گل کرد
هرچند گل را ناجوانمردانه چیدند
ظلمت اگرچه زوزه میزد چون شغالان
خورشید را بر خیمه ی مهتاب دیدند
آزادگان وقتی قفسها را شکستند
تا بیکران آسمانها ، پر کشیدند
مرغان عاشق بال و پر را باز کردند
تا آسمان عشق ، سوی حق پریدند
دلبستگان زندگی وامانده در راه
دلدادگان حق به سرمنزل رسیدند
عِطر شهادت در میان دشت پیچید
وقتی شقایقها به صحرا میدمیدند
آنان که در بند حقارت مانده بودند
خود را به اعماق دنائت میکشیدند
چشمانشان چون ماتِ برق سکهها شد
کور از هوس ، زیبایی حق را ندیدند
مردانگی را با طلا ، تعویض کردند
نامردمی ها را برای خود خریدند
در زیر بار بردگی و شرم و عِصیان
درماندگان خوف و خفت قد خمیدند
بر خارطبعان ماند شرم و روسیاهی
آلالهها ، با سربلندی ، روسپیدند
تا مست گردند از می (ساقی) کوثر
با عشق، جام "ارجعی" را سرکشیدند
کردند بیدار آن به غفلت خفتگان را
آسوده دل ، تا روز محشر، آرمیدند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
نوحه واحدوسنگین امام سجاد(شاهمندی).mp3
2.93M
#نوحه_واحد_سنگین_امام_سجاد_ع
تو غرقِ ، اشکی وُ گریه میباری
چِقَدَر ، روضه ی نگفته داری
با ما بگو تو از ، نامَردمان شام
از چشم هرزه و ، شادی و اِزدحام
آه ، دادِ بیداد ، ای امان از ، دل سجاد
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا (۲)
واویلا ، تو یه روز خوش ندیدی
شبیهِ ، عمه زینب قد خمیدی
بر خواهر امام ، خون گریه می کنی
از کربلا به شام خون گریه می کنی
آه ، شیرخواره ، دیده ای تو ، گوشِ پاره
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
واویلا ، شنیدی طعنه و دُشنام
میخوردی ، سنگ کینه از روی بام
در کوچه های شام ، بال و پر تو سوخت
از تازیانه ها ، پا تا سرِ تو سوخت
آه ، تیر و شمشیر ، گردن تو ، غل و زنجیر
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
(اَلسّلامُ علَیكَ یا اَباعبداللهِ الحُسَین)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
امام سجاد
#شهادت
چه جوری خاطرههام یادم بره
سنگای به روی بام یادم بره
سی سال دیگم اگر گریه کنم
محاله بازار شام یادم بره
خرابه برامون آشیونه بود
ماجرای غربتِ زمونه بود
حرفی از گرسنگی نمیزنم
توی شام شام ما تازیونه بود
آتیش قلب کباب حرمله بود
باعث رنج و عذاب حرمله بود
توی راه رباب به آب لب نمیزد
مأمور تقسیم آب حرمله بود
کسی میشه ببینه و جون نده؟
آه و ناله شو به آسمون نده ؟
میدیدم رباب گریهم میگرفت
دستاشو بسته بودن تکون نده
سنگ غم شکسته بال و پرمو
تا دیدم آتیش اهل حرمو
روزی صدبار میمیرم زنده میشم
که گذاشتم توی خاک خواهرمو
#محمدحسن_بیات_لو
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹چشمۀ زلال🔹
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
از راه دور با دل رنجور آمدی
مرهم به غیر صبر ندارد طبیب تو
باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهیست
جا مانده در خرابه مگر عندلیب تو؟
تصویر کربلاست که همواره روشن است
در چشمۀ زلال نگاه نجیب تو
رفتی و قرنهاست که تکرار میشود
نجوای عاشقانۀ امنّ یجیب تو
📝 #فاطمه_سالاروند
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#غزل #امام_سجاد_علیهالسلام
🔹الشام الشام الشام🔹
گفتند کی؟ ناله کردی، الشام الشام الشام
افروخت در خاطراتت، تحقیر و دشنام، الشام
شد ننگ، شد عقده نامش، شرمنده دیوار و بامش
در ذهن هفت آسمان ماند، این نام ناکام، الشام
دست دغل بست دستت، شاید ببیند شکستت
تیغی که در راه، اَلتَف، سنگی که بر بام، الشام
شهری که هر کوچه دردی، شهری که هر گوشه داغی
شهری که اهلش شکستند، دلهای ایتام، الشام
در سینهات درد ای مرد، دستان تو سرد ای مرد
آتش شد اما نگاهت، آرام آرام، الشام..
الشام شهر شکسته، الشام با دست بسته
با چوبها پله پله، لرزید هر گام، الشام
گفتی «انا ابن المِنا» وای، گفتی «انا ابن الصفا» وای
هر جمله تیری سه پر بر، کفری بد اندام، الشام
هرچند از خون وضویت، هرچند سر روبرویت
رسوا شد اسلام کافر، یا کفر اسلام، الشام
هرچند زخمی که خوردی، تا غسل و تابوت بردی
هرگز ز یادت نبردهست، تکرار ایام، الشام
نام آور آسمانی، برجاست از تو نشانی
بعد از تو بسیار دیده است، سرباز گمنام، الشام
میآید آن صبح آن صبح، میآید آن مرد آن مرد
گرد مزار شهامت، میبندد احرام، الشام
الشام الشام ناله، الشام بغضی سه ساله
گفتند نی، ناله کردی، الشام الشام الشام
📝 #حامد_اهور
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد_علیه_السلام_شهادت
بعد از غمی که بین گلو استخوان شده
هر صحنه ای برای دلم روضه خوان شده
در دست های خادمه ی خانه، بازهم
یک ظرف آب دیدم و اشکم روان شده
با دیدن حصیرِ کف حجره، زانویم...
بین نمازِ نیمه شبم ناتوان شده
دیدم گرسنه مانده کمی شیرخواره ای
قلبم پر از شراره چون آتش فشان شده
دیدارِ صنف و حجره ی غصاب های شهر
خیلی غم بزرگ و بلایی گران شده
سخت است دیدن گلویِ خونی پدر
آن گونه که به لحظه ی دفنش بیان شده
گفتند روی نی پدرت سنگ می خورد
دیدند پای نی، پسرش نیمه جان شده
سخت است بین شام ببینی در ازدحام
از آن چه ترس داشته بودی، همان شده
دیدم که عمه ام که امان قبیله بود
افتاده زیر ضرب کتک، بی امان شده
جز من که دیده گوشه ی ویرانه، خواهرش
در سن و سال کودکی اش قدکمان شده؟!
گرمای زهر را به دل سوخته چه کار
بعد از چهل بهار که قلبم خزان شده
دیدند وقت غسلِ تنم، جای سلسله
در زیر جامه، بر پر و بالم عیان شده
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
احوالات #راه_شام...درددل #حضرت_رباب_س_با_سر #حضرت_علی_اصغر_ع
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
کوفه دن آیریلدی پوزقون کاروان کربلا
نیزه لر صف صف دوزولموش رهسپار شام اولا
غرق ماتم اهلبیت حضرت سلطان عشق
دینموری هئچ کس هامی راهی اولوب سوی دمشق
هرکس اغلور زینب کبری وئرور تسکین اونا
باغلانوب نازلی رقییله سکینه قول قولا
بیر خانم هردم باخیر نیزه باشیندا بیر باشا
آغلوری گوزدن اخان قانین قاتیبدور گوزیاشا
گه دیور ای پرشکسته من ربابم باخ منه
آلتی آی یولاردا نازون چکموشم قربان سنه
من سنه خاطر اوغول شهر به شهره گئدرم
هارا گئتسن بولوسن من ائوی ویران گلرم
نیزه دن باخ منه گور خسته دلم افسرده ام
گورکی سرگردان عشقون اولموشام پژمرده ام
نیزه ده زلفون اسور گاهی ساقا گاهی صولا
چاتمور حیف اولسون الیم باشیوه لی نازلی بالا
نه گوزل نقشیله قان آخموش هلالی قاشیوه
نیزه داروندا اوغول عاشق اولوبدور باشیوه
کاش بیر لحظه وئره گول دوداقوندان ئوپرم
ائله مست اولام اوغول آهو کیمی من ملرم
ولی قورخوم بودی مندن کوسه سن کوسمه علی
سن ربابین گولوسن بیله اوتاندیرما منی
عفو ائله گرچه اوغول اللریوی باغلاموشام
ولی اوغلوم بونا خاطر سنه چوخ آغلاموشام
باخیرام نیزیه ایوای دیورم نازلی بالا
گورورم قمچی ورور باشیمه بو قوم دغا
سن منیم مایه آرامش جانیمسن علی
بوردا بو غملی ربابه جان و دلبرسن علی
الله ائتدی سنی سرباز فداکار حسین
ای فدا دین حقه یاروفادار حسین
🤲 التماس دعا🤲
#کربلایی_سیامک_پندی خاکسار
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یا صابر🌹
مانند کوه از دل طوفان گذشته است
مردانه از میانهء میدان گذشته است
بعد از غروب روز دهم، از کنار آب
با خاطرات آن لب عطشان گذشته است
آه از کنار جسم شهیدان لاله گون
وقتی گذشته است که از جان گذشته است
گودال قتلگاه و حروف مقطعه...
تفسیر کرده است و پریشان گذشته است
خون می چکد هنوز ز گلبرگ گونه ها
این باغ گل، ز خار بیابان گذشته است
از موج خیز حادثه، از مجلس یزید
با سیل خطبه هاش خروشان گذشته است
#فاطمه_نانی_زاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بعد از حسین، عشق پریشان زینب است
غم، غصه، سوز حادثه مهمان زینب است
از روی نی چو آیهی تطهیر تا سحر
یک حنجر بریده غزل خوان زینب است
داغ خرابه سخت تر از داغ باغ بود
چون غنچهی سه سالهی گلدان زینب است
زهرا صفت چو شیر فقط خطبهای غیور
در کاخ ظلم، مرهم و درمان زینب است
در کوچه های سوز و تب و هجر و عاشقی
صبرم هنوز دست به دامان زینب است
هر سال پای روضهی ارباب عاشقی
چشمم چو ابر، حامل باران زینب است
عمریست قلب خستهی من بیقرار و تنگ
محتاج صحن پاک و شبستان زینب است
بنگر خزان که دود و دم و خاک آسمان
تا روز حشر، از تب طوفان زینب است
#امالبنین_بهرامی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
سلام بر زینب کبری
سلام ای انیس پدر، یار مادر
درود ای رفیق شفیق برادر
سلام ای زبان علی، دخت زهرا
شدی سرور بانوان مثل مادر
سلام ای که با خطبه های علی وار
تو آتش زدی کاخ آن مرد کافر
تو با صبر در کربلا، کوفه و شام
شدی دشنه در قلب هر چه ستمگر
به صحرای پر وحشت طف تو دیدی
به چشم خودت داغ چندین برادر
فدا کرده ای پیش پای برادر
دوتا شاخه ی گل، دو سرو تناور
ندیدی به جز حُسن و زیبایی آنجا
چه زیباست این بینش و فکر و باور
تو با رزم خود در مصاف ستمگر
برابر شدی با دو صد جند و لشکر
به لطف جهاد تو با خطبه هایت
فضای زمین و زمان شد معطر
جهاد تو تبیین حق بوده زینب
شدی حیدری بر بلندای منبر
نهیب تو در گوش تاریخ مانده
وَ جغرافیا پر شد از آن سراسر
#محمدعلی_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭 تقدیم به پیشگاه حضرت #اباعبداللهالحسین_علیهالسلام
✅بخشیده
نخل خون کاشته، خرمای اثر بخشیده
کشته ی اشک شده، دیده ی تر بخشیده
چشمِ ایران شده صد چشمه ی شوریده از او
باده... بر بادیه، دریای خزر بخشیده
ای به قربان #حسینی که چنین حیدری اَست
و خدایی که به او باز پسر بخشیده
هر #مُحرّم پَرِ قنداقه به عرش آورده
او که بر فطرسِ روحِ همه، پر بخشیده
ای که دم می زنی از خونِ خدا؛ ... #ثارالله -
دینِ حق را به تو با خونِ جگر بخشیده
ای جهانی که به دنبال #حسین افتادی
تا که سر خم نکند پیش تو، سر بخشیده
تا کمر راست کند حضرتِ اسلامِ، مَُبین!
پیش چشمان #ابوالفضل، کمر بخشیده
تا که آزاد شود از قفسِ تن، روحش
تُنگِ جان را به تنی تنگ نظر بخشیده
به هر آنکه به تنش داشته یک ذره امید
تیغ و انگشتری و خوُد و سپر بخشیده
هیچکس غیر خداوند خبردار نشد
پیرهن را به تنِ چند نفر بخشیده
تن به محراب و... سرش قاریِ منبر بوده
روی نیزه به کر و کور، خبر بخشیده
روشنی بخشِ تنوری شده «#سلطانْ_خورشید»
تا که بر حامل خود، کیسه ی زر بخشیده
ماهِ ویرانه شده، با همهْ شقّ القمری
به شبِ هرچه یتیم است سحر بخشیده
چه سبکبال به دامان گُلش خوابیده
هرچه که داشته در طول سفر بخشیده
پرچم موی #حسین است که سبز است هنوز
سیبی از روی #حسین است ثمر بخشیده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
3-17. هوای عشق
دوباره کرده هوایی مرا هوای حسین
فکنده شور به دل نام دلربای حسین
به هر کجا بروم دل صفا نمی یابد
اسیر کرده مرا شوق کربلای حسین
به هر نفس که برآرم حسین می گویم
تمام عمر کنم ناله در عزای حسین
نه من که بلکه خلایق همه اسیر غمند
عزا گرفته زمین و زمان برای حسین
به یاد اوست که بلبل ترانه می خواند
دریده جامه گل عشق در رثای حسین
کبوتر دل من صبح و شام در طپش هست
به شوق آنکه نصیبم شود سرای حسین
چگونه قطره کند وصف شان اقیانوس
قلم چگونه دهد شرح ماجرای حسین
به کربلای وصالش هر آنکه که پای نهاد
گذشت از سر و جان شد فنا بپای حسین
حسین کشته عهد الست و پیمان است
شدست حضرت دادار خونبهای حسین
برای وصف مقامش نبی چنین فرمود
حسین از من و من هستم از برای حسین
چو اربعین برسد باز جمع مشتاقان
زنند حلقه چو پروائه بر لوای حسین
مرا چو باد صبا عشق می کند مدهوش
فدای عشق شده جان من فدای حسین
#مدهوش
#محمد_هوشمند
#کربلا #اربعین
https://eitaa.com/Maddahankhomein