eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
723 ویدیو
372 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام آینه دار شکوه است علی جانِ حسین همچنان سلسله کوه است علیِ جان حسین آمده مثل ابالفضل پناهش بشود یک تنه آمده تا اینکه سپاهش بشود زلف بر شانه به سیمای نبی می آید به اُحد می رود و جای نبی می آید صفت سرو بر این قد رسا کم باشد قامتش جلوه ای از عرش معظم باشد لشکرِ ابروی او تیغ زنان می آید دشمن از کثرت کشته به فغان می آید میرود تا که ولی زنده بماند بی شک اشهَدُ اَنَّ علی زنده بماند بی شک تیر از چله ی ابروی کجش می بارد برق چشمش اثر صاعقه ها را دارد میمنه میسره را ساده بهم می ریزد دسته دسته جلویش دست قلم می ریزد دست در قبضه شمشیر شبیه علی است پدرش گفت که این شیر شبیه علی است لشکری پیش قدمهاش زمین می افتد چقدر سر جلوی پاش زمین می افتد کوفه را کشت رجز خواندن بی مانندش همه گفتند علی آمده یا فرزندش جبرییل آمده فضل علی اکبر می خواند به جوانمردی او آیه مکرر می خواند می رود میمنه تا میسره را مثل علی زرهش پشت ندارد بخدا مثل علی چین می افتد به صف لشکر اگر تیغ کشد شامْ مرگی برسد اکبر اگر تیغ کشد از عطش حیف نمانده ست رمق در جانش دستش از خستگی افتاد چو مادر جانش اسب او خواست به خیمه برود،عکسش شد خواست از حادثه ها دور شود، عکسش شد برد با حوصله در کوچه دشمن او را می سپارد به دم تیزی آهن او را ذره ذره تنش از اسب زمین می ریزد اربأ اربا بدنش مثل نگین می ریزد زخم ها پشت سر هم به بدن باز شدند عضو های تنش انگار که مقراض شدند روی زانو پدر از راه خمیده آمد از همه زندگی اش دست کشیده آمد @Maddahankhomein
دوباره جمعہِ شدُ دل شده پریشانٺ دوباره حسرٺ دیدار برقِ چشمانٺ بلند مرتبہ شاهِ زمان،سلامٌ علیڪ سلام بر تو و بر ماه روے تابانٺ..!! 🍃❁🌺❁🍃 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
«بسم ربّ المهدی» ❤️ جمعــه ها هم نفس ثانیه ها میگذرند روزها در غـــم دیــدار شمـــا می گذرند بغض در چشم همه منتظران می شکفد خون دلهـــا پیِِ دلتنـــگی مـا می گذرند https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
چه قد رشیدی، عجب روی ماهی برای دو دستت بمیرم الهی علمدار لشکر، حسینت برادر به تو تکیه کرده، عجب تکیه گاهی برای تو دشمن امان نامه آورد چه اوهام خامی، چه فکر تباهی شنیدم لبت آب را تا که پس زد کشید از دلش آه، آن هم چه آهی تو را مشک سوراخ از پا در آورد وگرنه حریفت نمی شد سپاهی صدایش زدیّ و حسین آمد از راه چه حس غریبی، چه ادرک اخاهی الهی که دست مرا هم بگیری تو را دارد و بس زن بی پناهی.. حسینی https://eitaa.com/Maddahankhomein
نفر نفر به تنت تیغ و تیر و نیزه زدند تو را به نیزه،حرم را به چشم هرزه زدند سپاه غارتیان سمت خیمه راه افتاد حرم بدون تو در چنگ یک سپاه افتاد بدون تو چه پریشان حجاب ها می سوخت به یاد زخم لبت قلب آب ها می سوخت کجا روم که تنت را ز خاطرم ببرم خدا کند که نبینی چه آمده به سرم تو را به نیزه کشیدند زیر تیغ در گودال تنت به کینه دریدند زیر تیغ در گودال حرم که سوخت دلم پابه پای طفلان سوخت برای هرم دل من دل بیابان سوخت چگونه بگذرم از این گلوی صد چاکت چه رد پای زیادی ست مانده بر خاکت سری به نیزه بلند است عصر عاشورا زبان مرثیه بند است عصر عاشورا https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه شب عاشورا امشب برای گریه زمان کم میاوریم در مقتل تو کاش که جان کم نیاوریم امشب مسیر روضه به مقتل رسیده است اشک خدا به صفحه ی مقتل چکیده است کار غریب روضه به گودال می کشد ما را برای روضه به دنبال می کشد امشب چقدر غم زده در راهی ای حسین از خوار پشت خیمه چه میخواهی ای حسین با زینبت ز مجلس نامحرمان نگو از شمرها و حرمله ها و سنان نگو فردا بگو که از سر تو خون نمی چکد از بند بند پیکر تو خون نمی چکد پای سنان بگو به حرم وا نمی شود هرگز سرت به نیزه هویدا نمی شود فردا سرت بگو که ز جسم تو دور نیست با من بگو که جای سرت در تنور نیست امشب که با تو حال دلم خوب می شود فردا غروب بی تو در آشوب می شود فردا کسی به نیزه زمین می زند تو را مانند روز کوچه کمین می زند تو را https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب امشب ای آفتاب من با من بگو از لحظه های فردایت کاش جان مرا هم ای جانم بگذاری برای فردایت آسمان منی و می دانی می خورم من زمین اگر بروی من نبینم که ماه زندگی ام بر روی نیزه ها به سر بروی بگو ای همسفر که بعد تو و ابوفاضل کفیل زینب کیست امشب ای شاه تشنه در صحرا این همه خوار کندنت از چیست تو نباشی که می‌برد زین دشت دختران نحیف قافله را ابوفاضل اگر نباشد من چه کنم زجرهای حرمله را من به معجر به چادر طفلان به علی عمری است حساسم حرم و غارتش نگو حتمی ست مگر آنکه نباشد عباسم سفر ما نگو که پایانش ختم خواهد شود بر این گودال سوره ی فجر من ز مرکب ها آیه های تنت شود پامال؟ با من از شیرخواره می گویی قلبم از غربت تو میگیرد بشنود از سه شعبه گر که رباب همین امشب ز غصه می میرد زینب از کودکی حسین جانم بی تو یک روز هم نرفته سفر تا مرا شمر ساربان نشده حرمت را خودت بیا و ببر https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه عاشورایی بدنت در همه ی دشت پراکنده شده آفتاب از تن زخمی تو شرمنده شده خسته ام تاب و توانم بده ای گم شده ام تو خودت راه نشانم بده ای گم شده ای تن ریخته بر خاک سرت را بردند به کجا ای تن صد چاک سرت را بردند چقدر بر بدنت جای رد پا مانده چقدر نیزه شکسته به تنت جا مانده خواستم از بدنت بوسه بگیرم که نشد خواستم از غمت این گوشه بمیرم که نشد سر درآورده تنت نیزه به نیزه در دشت قسمتی از گل پرپر شده اینجا برگشت تو کجا رفته ای ای دشت پر از عطر تنت نیزه ها پر شده از حال و هوای بدنت https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه حضرت سیدالشهدا علیه السلام بند۱ دل هوایی ام برات تنگه تنگه برا نفس توو کربلات تنگه تنگه واسه گدایی از نگات تنگه تنگه نزار عادتم بشه دوری از حرمت حسین حرمت حسین این جداییا خیلی دوره از کرمت حسین کرمت حسین بیش از این برام دوری از حرم عذاب آوره بگو عاقبت منو کی به کربلا می بره عزیزم حسین بند۲ نگاه تو محول الحاله حاله ببر منو حرم تو هر ساله ساله کارم شده دور از حرم ناله ناله برسون منو به مسیر مشایه اربعین یا امام حسین خوب میشه حالم با چای موکِ بای اربعین یا امام حسین تا عوض نشم برنگردون از کربلات منو بزا تو صف رسیدن به پیر غلامات منو بند۳ کشتن تو رو با کینه از حیدر حیدر می سوخته از زخم لبت مادر مادر با تیغ و نیزه شد تنت پرپر پرپر بسه دست و پا نزن اینقده تک و تنها تو قتله گات حسین یکی نیست تو این سی هزار نفر برسونه آب به لبات حسین غرق خونی و نگران خیمه و خواهری دم آخری فکر غارت و فکر معجری https://eitaa.com/Maddahankhomein
2025_07_05_15_03_41.mp3
زمان: حجم: 1.5M
از توو حرم با شتاب می‌دویدم یا اخا دیدم که شمشیراشون میره پایین و بالا گیر کردی و دیدم توی اوج غربت از رو مرکب آخر افتادی با صورت وَفِرقَه بِالخَشَب وَفِرقَه بِالسِّنان خودم دیدم که سَنان نیزه‌شو زد بر دهان خون تازه میریخت از دهنت جای چکمه است به روی بدنت آبروی همه عریان شده دست اینه و اونه پیراهنت خنجر شمر یه عدد رو حلق آقا نوشت ملا آقا دربندی از حال آقا نوشت بند اومد نفس‌هات شمر اومد توو گودال دیدم از بلندی جسمت شد لگدمال خودم دیدم از رو تل چه کاری کرد بی‌ادب سرتو از مو گرفت کشید به سمت عقب پاگذاشت بی حیا رو کمرت چندتا ضربه زد جدا شد سرت دید جدا نمیشه تا از گلو از ستون فقرات کرد شُرو @Maddahankhomein
هستم رباب و با غم دل آشنا منم آنکه بوَد به یاد غم کربلا منم یکدانه‌ام دچارِ هجوم سه شعبه شد آنکس که دید اصغر خود را دو تا منم تیری که خورد بر گلوی طفل کوچکم زد حرمله کمان به سرش بی هوا منم آنکه به روز یازدهم با دو چشمِ تر دیده سر پسر  به سرنیزه ها منم گودال،چاه یوسف من بودو سوختم آنکس که دید یوسف خود سر جدا منم من گرچه دست و پا زدنش را ندیده ام آنکس که دید سینه‌ی او زیر پا منم آنکس که دید پیکر عریان شاه را افتاده بود در دل صحرا رها منم آنکس که بین راهِ اسارت شکنجه دید گشته تنش کبود زضرب عصا منم https://eitaa.com/Maddahankhomein
سوی ما برگرد که گریه کن جد توایم بارها بر سر زدیم از روضه ی شیب الخضیب روضه های کربلا را خود بخوانی بهتر است ای غریب ابن غریب ابن غریب ابن غریب https://eitaa.com/Maddahankhomein