eitaa logo
میوه دل من
7.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ دستانِ پر مهر 🌹 هوا خیلی گرم بود. صدای زنگوله شترها، آهنگ زیبایی داشت. عبدالله از بالای دوشِ پدرش، به رو به رو نگاه می کرد. گرد و خاک زیادی بلند شده بود. همه به سمتِ مدینه در حرکت بودند. اما یک سوار؛ به طرفِ آن ها می آمد. عبدالله گفت: "پدر، چرا آن مرد برمی گردد؟" پدرش با تعجب گفت: "کو؟ کجاست؟" عبدالله با دستش جلو را نشان داد. پدر ایستاد و با دقت نگاه کرد. سوار به آن ها نزدیک شد و گفت: "همه گوش کنید! رسول خدا فرموده"همین جا بایستید." همه ایستادند. پدر عبدالله پرسید:"چه شده خالد؟ چرا رسول خدا فرمودند در این هوای گرم اینجا بمانیم؟" خالد گفت: "حتما امرِ مهمی است." بعد از آنجا دور شد. همه از هم می پرسیدند "یعنی چه اتفاقی افتاده؟" پدر، عبدالله را از روی دوشش پایین گذاشت و گفت: "پسرم فعلا باید صبر کنیم." عبدالله با تعجب به حرف های پدرش و دیگران گوش می داد. خالد دوباره برگشت و گفت: "جهاز شترهایتان را بدهید. رسول خدا برای ساختنِ منبر احتیاج دارد." همه سریع جهاز را از روی شترها برداشتند. چند نفر هم به خالد کمک کردند تا آن ها را بِبَرد. بعد از ساعتی خالد دوباره برگشت و گفت: "هر چه می توانید نزدیک تر بیایید تا سخنان رسول خدا را بشنوید." پدر دوباره عبدالله را بر دوشش نشاند و نزدیک تر رفت. عبدالله با نگرانی پرسید" چه شده؟" پدر گفت: "نمی دانم! ولی حتما امرِ خیلی مهمی است که رسولِ خدا در این گرما، فرمان داده که به سخنانش گوش کنیم. حتما وحی نازل شده" همه با دقت به سخنانِ رسول خدا گوش می دادند. خالد و چند نفر دیگر هم با فاصله بین جمعیت ایستاده بودند و سخنانِ پیامبر را برای کسانی که دورتر بودند تکرار می کردند. صدایشان در کل صحرا پیچیده بود. همه کسانی که دور بودند هم می شنیدند. پیامبر بالای جهاز شترها رفته بود. بعد از حمد خدا، فرمود: "هر کس که تا الان من مولای او بودم، بعد از من علی مولای اوست." بعد دست حضرت علی را بلند کرد و از همه خواست تا با او بیعت کنند. همه خوشحال شدند و فریاد شادی سردادند. پدر عبدالله دستش را بالا برد و گفت: "احسنت به این انتخاب. علی بهترین است." عبدالله گردنش را کشید تا بهتر ببیند. دستان علی در دستان پیامبر بود. چهره پیامبر، شاد بود و لبخند بر لب داشت. مردم شادی می کردند. پدر گفت: "من می خواهم اولین نفر باشم که با علی بیعت می کند." با سرعت به سمتِ پیامبر رفت. اما جمعیت زیاد بود. حرکت کردنِ از بین آن ها سخت بود. همه دوست داشتند که زودتر فرمان خدا و پیامبر را اطاعت کنند. و از این انتخاب راضی و خوشحال بودند. بعد از ساعت ها بالاخره نوبت پدر عبدالله شد. خود را به پیامبر و علی رساند. عبدالله را از دوشش پایین گذاشت و به گرمی دست علی را در دستانش فشرد و گفت: "جانم به قربان تو یا وصی رسول خدا" پیامبر با لبانی خندان در حقش دعا کرد و علی(ع) با لبخند از او تشکر کرد. عبدالله از پشت پدر خود را به علی نزدیک کرد و با خجالت دستش را جلو برد و گفت: "یا علی من هم با شما بیعت می کنم." پدر خندید و کمکش کرد که جلوتر برود. دستانش در دستانِ پر مهر وصی خدا جای گرفت و عبدالله غرق ِدر خوشی شد. ❁فرجام پور ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
❀ೋ❀💕💕═ ﷽ ═💕💕❀ೋ❀ جهت دسترسی راحت تر به همه ی داستان های کانال میوه ی دل من را جستجو کنید. 1⃣ (تشویق کودک به میوه خوردن) 2⃣ (عید قربان) 3⃣ (عید غدیر) 4⃣ (عید غدیر) 5⃣ (هنر حل مسئله با فکر جمعی و ...) 6⃣ (گوش دادن به حرف پدر و مادر و اجازه گرفتن برای انجام هر کاری) 7⃣ (به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها با دوستان و بازی دسته جمعی) 8⃣ (کنترل خشم و عذرخواهی و ...) 9⃣ (حضرت رقیه س) 0⃣1⃣ (تلاش و کار و زحمت و آینده نگری) 1⃣1⃣ (تشویق کودک به خوردن میوه) 2⃣1⃣ (تشویق کودک به حمام کردن و نظافت و پاکیزگی) 3⃣1⃣ (دیدن نعمت ها و نیمه ی پر لیوان و شکرگزاری بخاطر اون) 4⃣1⃣ (حضرت علی اصغر علیه السلام ) 5⃣1⃣ (دوست یابی و مهربانی) 6⃣1⃣ (اربعین حسینی ع) 7⃣1⃣ (در مورد مسواک زدن و راستگویی) 8⃣1⃣ (تشویق کودک به بازی های حرکتی و دوری از گوشی و تبلت و ...) 9⃣1⃣ (شکلک درآوردن کار خوبی نیست) 0⃣2⃣ (در مورد از پوشک گرفتن) 1⃣2⃣؟! (امانت داری) 2⃣2⃣ (مهارت های رفتاری مختلف) 3⃣2⃣ (از پوشک گرفتن) 4⃣2⃣🌹 (یکی از صفات نیکوی پیامبر اسلام(ص)، اول سلام کردن) 5⃣2⃣! (در مورد آسیب های بازی زیاد با گوشی و تبلت) 6⃣2⃣ (در مورد لباس مناسب فصل پوشیدن) 7⃣2⃣! (در مورد تنها بازی کردن کودک) 8⃣2⃣ (صرفه جویی در مصرف آب) 9⃣2⃣ (در مورد خوابیدن به موقع) 0⃣3⃣ (فداکاری و مهربانی) 1⃣3⃣ (در مورد بخشش و انفاق) 2⃣3⃣ (در مورد مسخره کردن و عیب جویی) 3⃣3⃣! (مضرات استفاده از تلفن همراه) 4⃣3⃣ (آشنایی با اورژانس) 5⃣3⃣ (در مورد نظافت و پاکیزگی) 6⃣3⃣؟ (بهداشت) 7⃣3⃣ (اثرات بد بازی های رایانه ای) 8⃣3⃣ (در مورد همکاری و همدلی) 9⃣3⃣؟ (فرزندآوری) 0⃣4⃣ (فداکاری) 1⃣4⃣ (زندگی زنبور عسل و ...) 2⃣4⃣ (خواب دیدن کودک) 3⃣4⃣ (در مورد زود قضاوت نکردن و کمک کردن به دیگران) 4⃣4⃣ (در مورد غذاخوردن کودک) 5⃣4⃣ (مسئولیت‌پذیری و قدردان نعمات بودن) 6⃣4⃣ (شهید سلیمانی عزیز) 7⃣4⃣ (در مورد عفو و بخشش) 8⃣4⃣ (مضرات تک فرزندی) 9⃣4⃣ (در مورد مسواک زدن) 0⃣5⃣ (دهه فجر) 1⃣5⃣ (تفکر خلاق و سازنده) 2⃣5⃣ ( در مورد عدم مخفی کاری از والدین) ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕💕══════💕💕❀ೋ❀