eitaa logo
نردبان فقاهت
4.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
44 ویدیو
91 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ (18) ✔️ صاحب جواهر معتقد است که اگر کسی اراده تزویج با شخصی را دارد، می‌تواند به جمیع جسدها (ما عدا العورة) نظر کند: 🔸 فلا محيص للفقيه الذي كشف الله عن بصيرته عن القول بجواز النظر الى جميع جسدها بعد تعاضد تلك النصوص وكثرتها، وفيها الصحيح والموثق وغيرهما الدالة بأنواع الدلالة على ذلك. 📚 جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن ج29 ص67 @Nardebane_feghahat
✳️ (19) ✔️ شهید ثانی معتقد است که اگر شخصی قصد تزویج دارد، فقط می‌تواند به وجه و کفّین نظر کند: 🔹 فالّذي يجوز النظر إليه منها اتّفاقا هو الوجه و الكفّان من مفصل الزند ظهراً و بطناً، لأنّ المقصود يحصل بذلك فيبقى ما عداه على العموم. 🔸 و الرواية التي أشار إليها المصنف المتضمّنة جواز النظر إلى شعرها و محاسنها رواها عبداللّه بن الفضل مرسلاً عن الصادق (عليه السلام) قال: «قلت له: أ ينظر الرجل إلى المرأة يريد تزويجها فينظر إلى شعرها و محاسنها؟ قال: لا بأس بذلك إذا لم يكن متلذّذا». و روى عبد اللّه بن سنان بطريق فيه مجاهيل قال: «قلت لأبي عبد اللّه (عليه السلام): الرجل يريد أن يتزوّج المرأة أ ينظر إلى شعرها؟ فقال: نعم، إنّما يريد أن يشتريها بأغلى الثمن». و روى غياث بن إبراهيم، عن جعفر، عن أبيه، عن عليّ (عليه السلام): «في رجل ينظر إلى محاسن امرأة يريد أن يتزوّجها، قال: لا بأس إنما هو مستام». و ظاهر أنّ هذه الروايات من حيث السند لا تصلح حجّة في جواز ما دلّ الدليل على تحريمه، فلذلك نسب المصنف الحكم إلى الرواية، فالإقتصار على موضع الاتّفاق متعيّن. 🔹 و المراد بمحاسنها مواضع زينتها، و هي أوسع دائرة من الوجه و الكفّين، و ربّما قيل باختصاصها بهما. 📚 مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني ج7 ص41 @Nardebane_feghahat
✳️ (20) 🔸 روایاتِ فوق را مرحوم شهید ثانی ضعیف دانسته است، زیرا: 1⃣ روایتِ «عبدالله بن الفضل» از جهت مرسله‌بودن ضعیف دانسته شده است. 2⃣ اما در مورد روایت عبدالله بن سنان که برخی آن را صحیحه دانسته است، نظرِ شهید ثانی بر ضعف روایت است، زیرا سند روایت چنین است: «محمد بن الحسن باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی عن الهیثم ابن ابی مروق الهندی عن الحکم بن مسکین عن عبدالله ابن سنان» بستگی دارد که راوی را هيثم بن أبي مسروق النهدي بدانیم یا هاشم بن أبی مسروق نهدی؛ زیرا اگر راوی «هاشم» باشد، ضعیف است و اگر راوی «هیثم» باشد، معتبر است. ظاهراً شهید ثانی که حکم به ضعف روایت کرده، راویِ آن را هاشم دانسته است. 🔹 آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله) در درس خارج فقه‌ مورّخه 77/07/15 در مورد سندِ این روایت فرموده‌اند: «مرحوم آقای خویی می‌فرمایند: در بعضی از نسخ قدیمیِ تهذیب «الهاشم» به جای «الهیثم» نقل شده است، ولی ظاهراً صحیح همان «الهیثم» است، زیرا «الهاشم بن ابی مسروق الهندی» در کتب اخبار و رجال وجود ندارد. مضافاً که «هاشم» با الف و لام استعمال نمی‌شود و «الهاشم» غلط است. سند این روایت قابل اشکال و تردید نیست، زیرا در سند فقط «حکم بن مسکین» جای تأمل دارد و ما او را ثقه می‌دانیم به این دلیل که عده‌ای از اجلاّ مثل ابن أبی عمیر و بزنطی از او روایت دارند و این ها «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة». البته به غیر از این ها، اجلاّء دیگر هم از او روایت نقل می‌کنند.» این هم پایان فرمایش آیت الله سید موسی شبیری زنجانی(مدظله). 3⃣ شاید اشکال شهید ثانی به روایتِ «غیاث بن ابراهیم» از این جهت باشد که غیاث بن ابراهیم مشترک است بینِ غياث بن إبراهيم التميمي الأُسيدي (که ثقة است، كما عن النجاشي، وعدّه من أصحاب الصادق والكاظم عليهما السلام) و بینِ کسی که عدّه الشيخ في أصحاب الباقر (عليه السلام) و وصفه بالبتري، که این شخص دیگری است كما عن المعجم، بل و لعلّ (البتري) هو المذكور و المضعف في كتب العامة باسم غياث بن إبراهيم النخعي الكوفي، المكنى بأبي عبد الرحمن. شاید به همین جهت «صاحب مسالک» روایت را نپذیرفته است، همان‌طور که در مسالک ج15 ص451 نیز غیاث را تضعیف کرده است. البته اگر از این جهت باشد، چون در روایتِ مذکور غیاث بن ابراهیم «عن جعفر عن أبیه» نقل کرده، باید او را همان شخصِ ثقه بدانیم. ✔️ اما چند نکته -به صورت مختصر- عرض نمایم: 1⃣ اصل اولی، عدم نظر به اجنبیه است. برای خروج از تحتِ این اصل باید دلیل آورد. خروج وجه و کفّین از تحت این اصل را همه فقها پذیرفته‌اند، بحث در بیشتر از آن مقدار است. 2⃣ از روایاتی که در آن آمده: «ینظر الیها»، نمی‌توان اطلاق‌گیری کنیم و بگوییم نطر به جمیع بدن مرأة جواز دارد. در کفایه‌ خوانده‌ایم که: انصراف به قدر متیقن در مقام تخاطب، مانع از تمسک به اطلاق است. شاید کسی این نظر صاحب کفایه را نپذیرد، اما به هر حال حواسمان باشد که احتیاط چه چیزی را اقتضا می‌کند. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله جوادی آملی 94/08/24 🔹 سه بار مرحوم شيخ انصاري تعبير مي‌کنند از صاحب جواهر به «بعض المعاصرين» که آن‌چه را «بعض المعاصرين» فرمودند، تام نيست. از صاحب جواهر ايشان به عنوانِ استاد ياد نمي‌کند، {بلکه} به عنوان «بعض المعاصرين» ياد مي‌کند، در رسائل از شريف العلماء به عنوان استاد ياد مي‌کند که اصول را خدمت شريف العلماء تلمّذ کردند. @Nardebane_feghahat
4_6037404986474761217.mp3
723K
✔️ دفن و تلقین رضاشاه پهلوی 🎙 بیاناتِ: آیت الله شیخ علی‌پناه اشتهاردی(ره) @Nardebane_feghahat
4_6037404986474761218.mp3
487.6K
✔️ تلقین میّت بعد از دفن در شرایط تقیه 🎙 بیاناتِ: آیت الله شیخ علی‌پناه اشتهاردی(ره) @Nardebane_feghahat
4_6037404986474761219.mp3
328.6K
✔️ قطع نماز جایز نیست + نقل فتوایی از سید ابوالحسن اصفهانی(ره) در مورد قطع نافله 🎙 بیاناتِ: آیت الله شیخ علی‌پناه اشتهاردی(ره) @Nardebane_feghahat
4_6037404986474761222.mp3
192.5K
✔️ آیا ‌می‌توان در نماز میّت شیعه‌ای که فاسق است، «لا نعلم منه الا خیراً» را گفت؟ 🎙 بیاناتِ: آیت الله شیخ علی‌پناه اشتهاردی(ره) @Nardebane_feghahat
4_6044054308813542660.mp3
5.72M
✔️ تدریس کتابِ فقهی «شرائع الإسلام- محقق حلی- کتاب الطهارة» 54 🔸 در معالم خواندیم که قیاس در لغت صحیح نیست، بلکه لغت توقیفی است 🔹 فقها استطراداًً بحث «اموات» را در این باب ذکر کرده‌اند 🔸 حقوق بشر و احکام اموات در فقه 🔹 وجه تسمیه «احتضار» 🔸 «موت» امر وجودی است، نه عدمی 🔹 عالمی که در لحظه احتضار، شهادتین نگفت! 🔸 «یا حار همدان، من یمت یرنی» 🔹 موت فجأة در آخرالزمان 🔸 مجاز بالمشارفة (نکته بلاغی) 🔹 واجباتِ لحظه احتضار 🔸 واجب کفایی چه واجبی است؟ 🔹 تلقینِ محتضر 🔸 تلقینِ کلمات فرج 🔹 مستحب است محتصر را به مصلّای او ببرند @Nardebane_feghahat
✳️ (21) قال في محكي الصحاح: «النكاح الوطء و قد يقال للعقد» وفي محكي المغرب «أصل النكاح الوطء ثم قيل للتزويج نكاح مجازاً، لأنه سبب للوطء» و لا ينافيه ما عن القاموس من «أنه الوطء و العقد» لأنه كثيراً ما يخلط بين الحقيقة و المجاز واللغة والشرع، بل قيل: إنه في الشرع أيضا كذلك، لأصالة عدم النقل و قيل: إنه العقد فيهما، لشيوع استعماله كذلك، فإطلاقه حينئذ على الوطء إطلاق لإسم السبب على المسبب، بل عن الراغب «إنه محال أن يكون في الأصل للجماع ثم أسْتُعيرَ للعقد، لأن أسماء الجماع كلَّها كنايات، لاستقباحهم تعاطيه، و محالٌ أن يَستعيرَ من لا يَقْصد فُحْشاً اسم ما يستفظعونه «لما يستحشونه» وقيل: إنه مشترك بينهما فيهما، لاستعماله فيهما كذلك، والأصل في الاستعمال الحقيقة، و قيل: إن أصله الالتقاء، يقال: تناكح الجبلان إذا التقيا، وعن الفراء «إن نكح المرأة بالضم بضعها أي فرجها » وقيل : أصله الضم ، وعن المصباح المنير يقال: «إنه مأخوذ من نكحه الدواء إذا خامره وغلبه، أو من تناكحت الأشجار إذا انضم بعضها إلى بعض، أو من نكح المطر الأرض إذا اختلط بثراها» و على هذا فيكون‌ النكاح مجازاً في العقد و الوطء جميعاً لأنه مأخوذ من غيره، فلا يستقيم القول بأنّه حقيقة لا فيهما ولا في أحدهما. 📚 جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن ج29 ص5 @Nardebane_feghahat
4_6046537603069513182.mp3
1.68M
✳️ (22) 🔹 معنای لغویِ «نکاح» 🔸 نقل عبارتِ راغب اصفهانی 🔹 نقلِ کلامِ فیومی (صاحبِ مصباح المنیر) 🎙 بیاناتِ: حضرت آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی) @Nardebane_feghahat
✳️ (23) ✔️ (1) 🔹 يجوز النظر إلى‌ نساء أهل الذمّة بل مطلق الكفّار مع عدم التلذّذ و الريبة؛ أعني خوف الوقوع في الحرام، والأحوط الإقتصار على المواضع التي جرت عادتهنّ على‌ عدم التستّر عنها. 📚 تحرير الوسيلة (مجلدین) الخميني، السيد روح الله ج2 ص233 @Nardebane_feghahat
✳️ (24) ✔️ (2) 🔹 يجوز النظر الى النساء المبتذلات اللّاتي لا ينتهين إذا نهين عن التكشف بشرط عدم التلذّذ الشهوي و لا الريبة، و لا فرق في ذلك بين نساء الكفار و غيرهن. 📚 منهاج الصالحين، السيستاني، السيد علي  ج3 ص14 ✔️ تبصره: ایشان، مناط در تجویزِ نظر را «إِذَا نُهِينَ لَا يَنْتَهِين‌» دانسته‌اند، لذا چنین فتوایی را مطرح فرموده‌اند. @Nardebane_feghahat
🔸 ...بل منه يعلم كإطلاق المصنف و غيره في المقام و غيره عدم الفرق في التلذّذ المحرّم للنظر بين كونه لهيجان مادة الجماع و بين غيره و لو من حيث أنه ولد حسن، فما يستعمله بعض الناس من التلذّذ بالنظر الى حِسان الوجوه من الأولاد معتذراً عن ذلك بأن التلذّذ الحاصل منه كالتلذّذ بالنظر الى البناء الحسن و نحوه من مكائد الشيطان و حبائله و مصائده، أعاذنا الله تعالى من ذلك، مع ظني أن ذلك عذر يعتذر به عند الناس، و إلا فلا عذر له عند العالم بالبواطن، و على فرضه لا يبعد جوازه على إشكال. 📚 جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن ج29  ص71 @Nardebane_feghahat
✳️ (25) ❓يک نظر جایز است؟! 🔹 وجه تحريم الزائد عن المرّة أنّ المعاودة و دوام النظر مظنّة الفتنة، لأنّ شأنه أن يحدث منه الميل القلبيّ و يترتّب عليه الفتنة كما اتّفق للفضل (روایتی که در مورد فضل بن العباس است)، دون الواحدة الناشئة غالباً لا عن داعية الشهوة و الميل القلبي. 🔸... و علیه: فينبغي أن يراد بالمرّة ما لا إطالة لها عرفاً بحيث يتحقّق الميل القلبي، فإنّ ذلك كمعاودة النظر. و لا فرق بين اتّحاد المجلس و تعدّده. و محلّ الخلاف في المرّة، الواقعة عن قصد ليترتّب عليها الحكم الشرعي، أمّا ما يقع اتّفاقاً بغير قصد فلا يتعلّق بها حكم اتّفاقاً. و لا ريب أنّ القول بالتحريم مطلقاً طريق السلامة. 📚 مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني ج7 ص48 @Nardebane_feghahat
4_5764931239014305456.mp3
6.16M
✔️ تدریس کتابِ فقهی «شرائع الإسلام- محقق حلی- کتاب الطهارة» 55 🔸 فرق حَمْل با حِمْل (نقل از مفردات راغب اصفهانی) 🔹 نظر شافعی، ابوحنیفه در مورد اکثر مدتِ نفاس 🔸 لحظات احتضارِ شیخ عباس تربتی 🔹 کتابِ «المحتضر» حسن بن سلیمان حلّی 🔸 اَیْنَ الطَّریقُ اِلی حَمّامِ منجابٍ 🔹 قرائت قرآن بر مزارِ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 🔸 «فقه الرضا» منبع بسیاری از روایاتی که متقدمین فتوا دا‌ده بودند، ولی دسترسی به روایتی در آن زمینه‌ها نداشتیم 🔹 بستنِ چشمانِ میّت 🔸 قرآن خواندن بر بالین محتضر 🔹 مستحباتِ احتضار 🔸 تعجیل در دفن میّت 🔹 مکروهاتِ لحظه احتضار 🔸 نکته ادبی پیرامون «حائض» 🔹 چرا «حائض» تاء تأنیث نگرفته است؟ 🔸 در آیه «يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ» چرا تعبیر به «مرضعة» شده (و نه مرضع)؟ @Nardebane_feghahat
✔️ اگر چهل نفر در مورد میّت بگویند «إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْراً»... 🔹 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قال‌ إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ فَحَضَرَ جِنَازَتَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، فَقَالُوا «اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا» قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «إِنِّي قَدْ أَجَزْتُ شَهَادَتَكُمْ وَ غَفَرْتُ لَهُ مَا عَلِمْتُ مِمَّا لَا تَعْلَمُونَ». 📚 الخصال، الشيخ الصدوق ج2 ص538 @Nardebane_feghahat
✔️ سلام‌کردن به سه دسته مکروه است: 🔸 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ بِإِسْنَادِهِ يَرْفَعُهُ إِلَى الصَّادِقِ (ع) قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا يُسَلَّمُونَ الْمَاشِي مَعَ جَنَازَةٍ وَ الْمَاشِي إِلَى الْجُمُعَةِ وَ فِي بَيْتِ الْحَمَّامِ. الخصال، الشيخ الصدوق ج1 ص91 @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج اصول آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی) 1398/8/26 🔹 سید ابن طاووس یک کتابی در استخارات دارد، تا آن‌جایی که من فکر می‌کنم شاید اولین نفری است که مستقلاً در این باره کتاب نوشته. 🔸 کلمه «استخاره» در کتب اهل سنت از صحابه هم نقل شده، «علّمنا رسول الله الاستخارة کما کان». در صحیح بخاری و... هست، اما در کتب اصحاب ما فکر می‌کنم مرحوم سید ابن طاووس کتابش هم چاپ شده، یک سی‌سالی است که چاپ شده، «فتح الابواب بین ذوی الألباب و بین رب الارباب فی الإستخارات». @Nardebane_feghahat
🔸 در این که آیا علم و آگاهی نیز از شرایط عامه و اولیه تکلیف است یا نه، اختلاف وجود دارد. 🔹 به عقیده اشاعره «علم» از شرایط عمومیِ تکلیف است و کسی که عالم نباشد در واقع مکلف هم نیست و بر همین اساس آنها احکام خدا را مختص به عالمان می‌دانند. 🔸 اما شیعه امامیه «علم» را از شرایط اولیه و عامه ندانسته و در اصل تکلیف دخیل نمی‌دانند، بلکه معتقدند احکام واقعی میان عالم و جاهل مشترک است و جهل و علم تنها در مرحله تنجّز تکلیف دخالت دارد؛ بنابراین، اگر کسی به تکلیف عالم بود، تکلیف بر او منجّز می‌شود و مخالفت با آن برای او عقاب می‌آورد، و اگر جاهل بود هر چند در واقع مکلف است در صورتی که «مقصر» باشد در حکمِ عالم است و اگر «قاصر» باشد معذور است و تکلیف در حق او منجّز نخواهد بود. 🔹 دراین مورد، اصولیون امامیه دو دسته شده‌اند: بعضی مثل مرحوم «آخوند خراسانی» علم را علت تامّه تنجّز تکلیف ، و برخی دیگر مانند مرحوم مظفر علم را مقتضی یا شرط تنجز دانسته‌اند. @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت‌الله مبحث خیارات 96/09/13 🔹 بحث در فرع پنجم از فروع خیار حیوان است و آن اینکه حیوان، آیا عبید و إماء را نیز شامل می‌شود؟ یعنی آیا در آنها نیز خیار ثلاثة أیام جاری است؟ 🔸 مشهور معروف این است که خیار حیوان در مورد آنها جاری می‌شود. @Nardebane_feghahat
4_5767003157007700096.mp3
4.93M
✔️ تدریس کتابِ فقهی «شرائع الإسلام- محقق حلی- کتاب الطهارة» 56 🔹 دو معنا برای فریضه و سنت 🔸 «علم» شرطِ تنجز تکلیف است 🔹 سه برداشت از «یغسّل المیت اولی الناس به» 🔸 مماثلت و عدم مماثلت در تغسیل میّت 🔹 محقق در معتبر فرموده که تغسیل میّت توسط کافر صحیح نیست، زیرا غسل میّت یک عملِ عبادی است و قصد قربت نیاز دارد، و قصد قربت از کافر متمشّی نمی‌شود 🔸 تغسیل میّت را برخی از فقها ازالة الخبث می‌دانند و برخی ازالة الحدث. اگر شما قائل شدی که ازالة الخبث است، قطعاً نیازی به قصد قربت ندارد و کافر هم می‌تواند غسل دهد 🔹 حتی اگر تغسیل میّت، ازاله حدث باشد، باز هم کافر می‌تواند غسل دهد. چگونه؟ @Nardebane_feghahat
4_5767003157007700097.mp3
7.51M
✔️ تدریس کتابِ فقهی «شرائع الإسلام- محقق حلی- کتاب الطهارة» 57 🔸 تغسیل میّت مسلمان و مَن بحُکمِ المسلم واجب است 🔹 «لقیط» از لغات اضداد است 🔸 اختلاف است که دار الإسلام یعنی حکومت، اسلامی باشد یا یعنی اکثریت مردم یک جامعه مسلمان باشند 🔹 اختلاف محقق حلی با فقها در مورد غسل‌دادن توسط کافر 🔸 عمار بن موسی ساباطی از فطحیه بوده 🔹 توضیحی پیرامون عبدالله أفطح 🔸 کلامِ شیخ محمود حمّصی در مورد فساد عقیده راوی (به نقل از صاحب معالم) 🔹 التزام شهید اول به آوردنِ کلامِ مشهور در لمعه 🔸 توضیحی پیرامونِ محارمِ نسبی، سببی، رضاعی 🔸 غسل‌دادنِ مخالفین 🔹 فرقه ناووسیه 🔸 فرمایش شیخ طوسی در کتاب عدّة الأصول 🔹 توضیحی پیرامونِ «خوارج، غلات، نواصب» 🔸 ناصبی بمعنی الخاص و العام 🔹 ما الفرق بین النواصب و الخوارج؟ @Nardebane_feghahat
🔹 و «البضع» بالضم: يطلق على عقد النكاح و على الجماع و على الفرج، و الجمع «أبضاع» مثل قفل و أقفال. و «المباضعة»: المجامعة، ومنه «الكحل يزيد في المباضعة» 📚 مجمع البحرين، الطريحي النجفي، فخر الدين ج1 ص209 @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج فقه استاد مهدی گنجی 94/11/27 🔹 صحیحه حفص بن البختری: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِي الْمَرْأَةِ تَمُوتُ وَ مَعَهَا أَخُوهَا وَ زَوْجُهَا- أَيُّهُمَا يُصَلِّي عَلَيْهَا فَقَالَ أَخُوهَا أَحَقُّ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهَا» و «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الصَّلَاةِ عَلَى الْمَرْأَةِ- الزَّوْجُ أَحَقُّ بِهَا أَوِ الْأَخُ قَالَ الْأَخُ». 🔸 جواب: این دو روایتی که «أخ» گفته است، معرضٌ عنه اصحاب است، و حجیّت ندارند؛ در نظر ما «إعراض» کاسر است؛ و اگر کسی گفت که «إعراض» کاسر نیست، و این دو روایت حجّت است، این روایات، با روایات دسته اول تعارض کرده و نوبت به مرجّحات باب تعارض می‌رسد، و با توجه به اینکه رویاتی که می‌گوید «أخ» أحقیّت دارد، موافق با مذهب عامه است، روایات دسته أوّل مقدم می‌شود؛ پس در نهایت روایات أحقیّت زوج، مقدّم می‌شود؛ و از جهت سند و دلالت تام هستند. @Nardebane_feghahat