⬆️
1) القای ترس از هرج و مرج برای پیشگیری از هر حرکتی برای تغییر وضع موجود. جفری ووگان: «آموزهی اصلی در تربیت سیاسی از دیدگاه هابز القای ترس است... از نظر هابز، ترس احساس و انگیزهای سودمند و در حقیقت مهم ترین انگیزه و احساس سیاسی است.» (ص. 19) از این دیدگاه، ترس از هرجومرج مهمترین شکل ترس است که باید برای «واداشتن مردم به تبعیت از حاکمان» به کار برود،
2) مبارزه با تفکر و تلاش برای القای عقیدهای واحد. بشیریه: «هدف اصلی در تربیت سیاسی ایجاد وحدت نظر و وفاق در سایهی عقیدهای عمومی است.» (ص.10). ولی از دیدگاه هابز این «عقیده و نظر» هیچ ربطی به تفکر ندارد: همانگونه که ووگان نوشته است باور عبارت است از: «اندیشهای که مبنای پذیرش آن چیز دیگری جز عقل و استدلال باشد... . چون مردم میتوانند بدون داشتن شیوهی تعقل و استدلال یکسانی، به امر واحدی عقیده داشته باشد ...» و «مزیت عقیده و نظر از منظر بحث حاضر در آن است که مبنای آن عقل و تعقل نیست» (ص. 85-84).
3) برای القای ترس و عقیدهی واحد فارغ از تعقل باید به دروغ و فریب متوسل شد. «از نظر هابز حتی گاه اعتقاد به خلاف حقیقت تاریخی و یا بهرهبرداری از افسانهها میتواند به حال نظم و آرامش سودمندتر از بیان حقایق تاریخی باشد. حتی اگر وضع طبیعی به معنای تاریخیِ آن هیچگاه وجود نداشته باشد، باز بهتر است تصویری تاریخی و باور کردنی از آن به دست دهیم.» (ص. 13) بشیریه با اشاره به این نکات وظیفهی اصلاحطلبان در مقام «مربیان و کارآموزان سیاسی» روشن میکند: «کار اصلی مربیان و کارآموزان سیاسی بازیکردن با افکار و عقاید مردم و شکلدادن به آنها صرفا بهمنظور پرهیز از بازگشت به وضع طبیعی و جنگ و ستیز، و پاسداری از نظم و آرامش و دولت است.» (صص. 14-13)
با توجه به اینکه بشیریه در جملات پیشین توضح داده است که این «وضع طبیعی» افسانهای بیش نیست، روشن میشود که هدف از «بازیکردن با افکار عمومی» صرفا حفظ حاکمیت است.
4) حفظ حاکمیت صرفنظر از اینکه چه ماهیتی دارد: غایت قصوای «فلسفهی سیاسی» است. از دیدگاه هابز دولت موجود، یعنی نظام سیاسی حاکم، بهترین نظام است و «نباید برای تغییر دولت از نوعی به نوع دیگر کوشید» (ص. 18). معیار نهایی درستی و نادرستی افکار و عقاید یا خوبی و بدی اعمال میزان مساعدت آنها به ثبات نظام سیاسی موجود است. (ص. 87).
🔻برشی از مباحث استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب
#اصلاح_طلبی #سیاست
📌این چند سطر برشی از بیانات استاد معظم دکتر هاشمی طباطبائی در حاشیه درس خارج است.
بسم الله الرحمن الرحیم؛
#مراجع معظم و گرانقدر تقلید، در عین آگاهیهای بسیاری که در #فقه #احکام و فروعات شرع دارند و بهرغم اینکه برای ما ثابت است که آنها دارای #سلامت نفس هستند.
بهشدت نیازمند آشنایی با علوم جدید و البته پیچیدگیهای #سیاست ، #اقتصاد و جریانشناسی ، #تاریخ اسلام و ایران ، قوانین #جزایی نوین و روشهای متنوع و نوبنیاد در تربیت و گفتوگو با انسان معاصرند.
و اگر دانشاندوزی در این زمینهها را در شأن خویش نمیبینند یا فرصت آن را ندارند، دستکم جانب احتیاط را فرونگذارند.
چراکه در مقام پاسخگویی به #استفتائات و بررسی قواعد نوین،
نمیشود علوم جدیده را با الحان و الفاظ صد سال پیش پاسخگو بود!
گاهی توقف در مسائل، به اندازۀ فتوا اثر دینی و ارزش علمی دارد. ...
و از طرفی مراجع گرامی باید بقدر وسعشان مجتهدان نو اندیش و دانشمندان علوم جدید را مطرح، و حتی به عامه مردم معرفی کنند.تا مردم درخور تخصص و شأنشان به آنها رجوع کنند.
قطعا این عمل باعث میشود که جامعه ی تبلیغی و ترویجی مذهب حقه #تشیع ، رنگ نبازد و در مقابل دیگر مکاتب جهانی حس عقب ماندگی به خود نگیرد.
مطلقا میگویم که این امر قطعا باید در ضل مقام رفیع مرجعیت واقع شود و نیازمند رأی و نظر مراجع عظام تقلید است.
اما مراجع عالیقدر هم باید از جانب خود، علمای متفکر و آشنا به جوامع نوپدید را به هر وجه که مقدور است، پشتیبانی کنند.
گرچه ما در دورانی واقع شده ایم که عده ای درصدد حذف مقام مرجعیت، یا حدأقل ، حذف استقلال و رأی مراجع عظام تقلید هستند.
و به اسم نظارت بر مقام مرجعیت و چاپ رسالات عملیه ، بر این امرند که مرجعیت را گزینشی کنند و کسانی که به افکار خودشان نزدیک هستند را به این مقام منصوب کنند.
که واقعا روزی که مرجعیت انتصابی بشود ، آنروز، روز مرگ حوزات علمیه است.
🔹 تذکرا و مضطراً این موضوع را بیان میدارم.
ترسی در وجود ما رخنه کرده است و آتش تسأصل در وجود ما زبانه میزند.
با این رویه ی انفعالی؛
کأنه میخواهند با مختل کردن علم آموزیِ درست و طبیعی #حوزویان و عدم خوشه چینی آنان از علوم آل محمد علیهم السلام ، آنها را فقط برای کارمندی فلان و فلان معمم کنند.
بر کسی پوشیده نیست که اولین قدم برای انفعال، بی سوادی تام است. چراکه اگر رأی مستقل و معتبر وجود داشته باشد ، انسان بدنبال این و آن نمیرود.
و از طرف دیگر علمای اسلام و روحانیون مروج مذهب را که دل جز به حریم ولایت اهل بیت علیهم السلام نسپرده اند، تخریب و تکفیر میکنند.
والله که میخواهند حوزه علمیه ، روحانیت و مرجعیت را در دلِ حکومت ها ، دولت ها و اشخاص« هضم » کنند.
والله میخواهند روحانیت شیعه را از چشم اهل تشیع بندازند.
والله که میخواهند حوزه علمیه ای را که از شیخ طوسی اعلی الله مقامه به ما رسیده، با مباحث پوچ، و زد و خورد های سیاسی مشغول نمایند تا از نشر عقاید و معارف اهلبیت علیهمالسلام باز دارند.
والله که همه ی ما مسئولیم در قبال حفظ حریم مرجعیت و بدنه ی حوزات علمیه.
والله که اگر مرجعیت برود ، حوزات علمیه میرود.علوم و معارف آل محمد علیهم السلام میرود ، دین میرود ، امام حسین میرود ، مباحث فقهی و اصولی میرود ، این عمامه میرود.
والله چوبش را میخورید....
🔸 علمای معظم حوزوی و دانشگاهی به هیچ وجه نباید از جایگاه خیرخواهی امت ، انتقاد و حتی مبارزه با انحرافات و فساد تنزل پیدا کنند.و در مقام یک توجیه گر ظاهر شوند.
که اگر اینگونه باشد ، برای مردمِ درد کشیده هم اینطور امر متشبه شود که علمای علوم، کارمند فلان دولت و حکومتند، و محل فعالیتشان هم شعبه ای از آن دولت ها و حکومت هاست.
#مرجعیت #نو_اندیشی_معقولانه
#استقلال_مرجعیت #مرجعیت_انتصابی
📌انتظار بشر از #دین و #فقه
انتظارات #معقول و منطقی از دین در حقیقت همان اهداف خداوند از نزول دین را تشکیل میدهند. بین انتظارات معقول و موجه از دین و قلمرو دین ارتباط مستقیمی بر قرار است ، بدین معنا که ما موظفیم انتظارات خود از دین را با قلمرو دین موزون و هماهنگ کنیم. انتظار اینکه دین یا #وحی جای #عقل و #تجربه بشری را بگیرد و مشکلات #علمی و #فرادینی بشریت را نیز حل کند انتظاری است نامعقول و ناموجه و غیرمنطقی ؛ زیرا چنین انتظاری از دین به خصوص در غیبت #امام معصوم و صاحب وحی امکان پذیر نیست. قلمرو دین را از روی انتظارات نامعقول بشر از دین نمیتوان تعیین کرد. دین در حقیقت و اصل خود برای برطرف کردن نیازهای دینی آدمیان نازل شده نه برای برآوردن همه نیازها آنان. انتظار معقول از دین انتظاری است که از رهگذر دین برآورده شدنی است. بگذریم از اینکه ، تحقق این امر نیز در گرو این است که آدمی هنجارهای عقلانی را در فهم و #تفسیر دین و در عمل به دین مراعات کند. چیزی که خداوند از مؤمنان میخواهد این است که #عقاید و #اخلاق و #احکام الزامی دین را تصدیق و مراعات کنند ، اما در مواردی که خدا حکم الزامی ندارد ، مؤمنان آزادند امور فردی و #اجتماعی خود را بر اساس عقل و تجربه و #برنامه ریزی علمی سامان دهند.
بنابر این ما موظفیم انتظارات خود از فقه و فقیهان را با غایت و کارکرد فقه و #تخصص فقهی موزون و هماهنگ کنیم. فقه راه حل همه #مشکلات بشر نیست و به تنهایی سعادت دنیا و آخرت مسلمانان را تأمین و تضمین نمیکند ، بلکه بر #عکس اگر فقه جای علوم دیگر مثل عقاید و #حقوق و اخلاق و #مدیریت و #سیاست و #اقتصاد را بگیرد دنیا و آخرت مسلمانان را تباه خواهد کرد. چنین انتظاری از فقیهان ناموجه و نامعقول است. نظریاتی که از سوی فقیهان در راستای پاسخگویی به چنین انتظاراتی ابراز میشود ، در حقیقت اظهار نظر فقهی و تخصصی نیست. تطبیق احکام فقهی بر موضوعات و اوضاع و احوال خاص در عالم خارج و نیز احراز شرایط فعلیت آن احکام ، از قلمرو تخصص فقهی بیرون است. #فقیه از آن نظر که فقیه است حق ندارد درباره موضوعات خارجی و #علوم_انسانی اظهار نظر کند ، یعنی اظهار نظر او در این مورد #مستند به #شرع نیست و دیگران هیچ الزامی در پیروی از این گونه اظهار نظرها ندارند.
🔻برشی از مباحث #استاد_محقق_دکتر_هاشمی_طباطبائی
@norshariat110
🔻چگونگى پيوند فقه و سياست
اينک نظريه تحوّل فقه امامیه از چشم انداز يک قرائت درونى ارائه مىشود، تا بتوان به طور سربسته و خلاصه، دگرگونی هايى که مدرسه فقهیِ شيعى آنها را ديده، شناسايى کرد و ذهنيّت هاى هر زمان را درک نمود و از اين راه به شناخت چگونگى پيوند فقه و سياست دست يافت.
اين قواعد، که بايد در سايه قدرت سياسى شناخته شوند، از دو زاويه، در خور درنگ و دقّت هستند:
🔸الف. اثرگذارى قدرت سياسى بر دگرگونيهاى درونى فقه.
🔸ب. بازتابهاى بيرونى آن که چگونه روياروى رخدادها قرار مىگرفته است.
منابع شيعى تأکيد مىکنند:
گردآورى حدیث شيعى از صدر اسلام و خلافت علوى، در دهه چهل هجری، آغاز شد و تا سال ۳۲۹ هجرى که غيبت کبرا رخ داد، به درازا کشيد. امامان شیعه از نسل حضرت حسين بن على(عليهما السلام)، احکام دينى را با زاويه نگاه شيعى در ميان شیعیان گسترش مىدادند و در اين راه، بر نصّ هاى مورد اعتماد و با دلالت قطعى، تکيه مىکردند و احاديث آنها همگى به حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) مىرسيد.
نخستين اين مجموعهها را با نام اصول چهارصدگانه مىشناسند.
اين هنگامى بود که ديگر مذاهب و فِرَق اسلامى، براى رسيدن به احکام شرعى که نصّى از کتاب و سنّت نداشتند، به حکم عقل تن مىدادند.
#فقه_سیاسی #سنت #سیاست #حدیث #متون_حدیثی_شیعه
┏━━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━━┛
🔻چگونگى پيوند فقه و سياست
✍️ استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب
اينک نظريه تحوّل فقه امامیه از چشم انداز يک قرائت درونى ارائه مىشود، تا بتوان به طور سربسته و خلاصه، دگرگونی هايى که مدرسه فقهیِ شيعى آنها را ديده، شناسايى کرد و ذهنيّت هاى هر زمان را درک نمود و از اين راه به شناخت چگونگى پيوند فقه و سياست دست يافت.
اين قواعد، که بايد در سايه قدرت سياسى شناخته شوند، از دو زاويه، در خور درنگ و دقّت هستند:
🔸الف. اثرگذارى قدرت سياسى بر دگرگونيهاى درونى فقه.
🔸ب. بازتابهاى بيرونى آن که چگونه روياروى رخدادها قرار مىگرفته است.
منابع شيعى تأکيد مىکنند:
گردآورى حدیث شيعى از صدر اسلام و خلافت علوى، در دهه چهل هجری، آغاز شد و تا سال ۳۲۹ هجرى که غيبت کبریٰ رخ داد، به درازا کشيد.
امامان شیعه از نسل حضرت حسين بن على(عليهما السلام)، احکام دينى را با زاويه نگاه شيعى در ميان شیعیان گسترش مىدادند و در اين راه، بر نصّ هاى مورد اعتماد و با دلالت قطعى، تکيه مىکردند و احاديث آنها همگى به حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) مىرسيد.
نخستين اين مجموعهها را با نام اصول چهارصدگانه مىشناسند.
اين هنگامى بود که ديگر مذاهب و فِرَق اسلامى، براى رسيدن به احکام شرعى که نصّى از کتاب و سنّت نداشتند، به حکم عقل تن مىدادند.
#فقه_سیاسی
#سنت
#سیاست
#حدیث
#متون_حدیثی_شیعه
┏━🍀━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━🍀━┛
⭕ آسیبهای حدیث گرایی معاصر
#اخبارگرایی
✍️ استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب
«بخش دوم »
🔸#عقل_ستیزی
منظور ما از عقل در اینجا مصلحت اندیشی، عاقبت اندیشی، واقع بینی و تشخیص درست مسائل است.
درست است که #عقل را منبع تشریع نمیدانیم اما لازم است که از عقل خود در فهم متون و مسائل پیرامون و شناخت تعارضات استفاده کنیم. نه اینکه به کل عقل را تعطیل کرده و به مصالح و مفاسد سخن و رفتار خود توجه نکنیم. نمونه این عقل ستیزی، پافشاری بر ارائه و نشر احادیثی است که عموم جامعه کشش و ظرفیت قبول آن را ندارد.
برخی متأسفانه به اقتضائات زمانه و ارزشهای جا افتاده در اذهان عموم اعتنایی نکرده و اهمیتی نمیدهند که ذهنیت عموم به برخی احادیث چگونه است. مورد دیگر نگاه غیر عقلانی در مواجهه با مسائل پیرامونی در #فرهنگ و جامعه و #سیاست است که گاه میتواند به ضرر #مذهب تمام شود.
🔸#تسامح_علمی
از مهمترین آفات حدیث گرایی معاصر، پذیرش هر نوع نقل قولی است که به یکی از معصومین علیهمالسلام نسبت داده شود. برای این جماعت #اعتبار_سنجی حدیث جایگاهی ندارد. همین که نسخه یا کتابی بیابند که سخنی را به امامی نسبت داده باشد آن را علم کرده و به عنوان یک اصل مسلم میپندارند و حتی بر اساس باور شخصی روایت مذکور را بر احادیث معتبره و منابع اصیل #شیعه ترجیح میدهند. این درست است که نزد محدثین برجستهی ما اعتبارسنجی سندی به شیوه مرسوم نزد رجال شناسان و عقل گرایان محوریت نداشته، اما این طور هم نبوده که هر روایت و منبعی را بپذیرند.
ایشان برای اعتبارسنجی احادیث راهکارهای گوناگونی از قبیل متن شناسی و اعتبار منابع و قرینه پژوهی را مدنظر داشتند و احادیث شاذ و نادر را بر احادیث متواتر و مشهور ترجیح نمیدادند.
#استاد_محقق_دکتر_هاشمی_نسب #اخبار_گرایی
#اخباری_گری
#حدیث_گرایی
#حدیث
┏━🍀━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━🍀━┛