#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_کوثر قسمت سوم
#تفسیر_المیزان
🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁
⬅️ #مؤلف: در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده #وليد بن مغيره بوده. و در بعضى ديگر آمده كه #ابوجهل بوده. و در بعضى ديگر آمده كه #عقبه بن ابى معيط بوده. و در بعضى آمده كه #كعب بن اشرف بوده، ولى معتبر #همان است كه مى گفت عاصى بن وائل بوده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤيد آن، روايتى است كه مرحوم #طبرسى آن را در #احتجاج از حسن بن على (ع) نقل كرده كه آن جناب در حديثى كه روى سخنش در آن با #عمرو بن العاصى است، فرموده: تو در بسترى #مشترك متولد شدى (يعنى #مادرت هم با عاصى بن وائل #هم_بستر مى شده و هم با ديگران)، و وقتى متولد شدى عده اى از #رجال_قريش بر سر تو #نزاع كردند، #ابوسفيان بن حرب گفت اين پسر از #نطفه من است. وليد بن مغيره گفت: از #من است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن كلده، و عاصى بن وائل هر يك ادعا كردند كه از من است، تا آنكه از ميان همه آنان #لئيم تر و بى حسب و نسب تر و #خبيث تر و ستمكارتر و زناكارترشان #عاصى بن وائل زورش بر سايرين چربيد و تو را به خود #ملحق ساخت.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين تو بودى كه براى بر شمردن افتخاراتت به #خطبه ايستادى، و گفتى اين منم.
كه #محمد(ص) را زخم زبان مى زنم، و عاصى بن وائل گفت: محمد مردى #ابتر است، يعنى اولاد #ذكورى ندارد، اگر از دنيا برود نامش از #صفحه روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: (ان شانئك هو الابتر) تا آخر حديث.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در تفسير #قمى در ذيل آيه (انا اعطيناك الكوثر) آمده كه كوثر #نهرى است در بهشت، كه خدا آن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داده، تا عوض از پسرش #ابراهيم باشد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين روايت علاوه بر اينكه #مرسل است، يعنى سندش #ذكر نشده، و علاوه بر اينكه #مضمر است، يعنى تنها در آن آمده كه: (فرمود) و #روشن نكرده كه كدام يك از #ائمه فرموده، با ساير روايات #معارض است، و تفسير كوثر به نهرى در بهشت #منافات ندارد كه كوثر به معناى #خير_كثير باشد، چون همانطور كه در خبر ابن جبير گذشت نهر بهشتى هم #مصداقى از خير كثير است.
🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁
⬅️ در كتاب #الدرالمنثور است كه ابن مردويه از #ابن_عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) گفته: خداى تعالى به رسول گراميش #وحى فرستاد كه وقتى #تكبير_اول نماز را مى گويى #دستها را تا برابر #نحرت - گودى زير گلويت - بلند كن، اين است معناى نحر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #مجمع_البيان در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام #صادق (ع) شنيدم كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) مى فرمود: اين نحر عبارت است از #بلند كردن دستهايت تا #برابر صورت.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف آنگاه مى گويد: #عبداللّه بن سنان هم #مثل اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز #قريب به آن را #جميل از آن جناب روايت كرده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
در #الدرالمنثور است كه #ابن_سعد و #ابن_عساكر از طريق #كلبى از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: #بزرگترين فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) #قاسم، سپس #زينب، و آنگاه #عبدالله، و پس از او #ام_كلثوم، و آنگاه #فاطمه و در آخر #رقيه بود، قاسم از #دنيا رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در #مكه از دنيا رفت، و بعد از او #عبداللّه از دنيا رفت،
و #عاصى_بن_وائل سهمى گفت: نسل او #قطع شد، پس او #ابتر و بى عقب است، در #پاسخش خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #همان كتاب است كه #زبير بن بكار و ابن عساكر، از #جعفر بن محمد از پدرش روايت كرده اند كه فرمود: #قاسم پسر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در مكه از دنيا رفت و بعد از #دفن جنازه آن جناب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) به #عاصى بن وائل و #پسرش عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را از دور ديد گفت: الان #زخم_زبانى به او مى زنم، همين كه آن جناب #نزديك شد، گفت: چه خوب شد كه #اجاقش كور شد، در پاسخ او اين آيه نازل شد: (ان شانئك هو الابتر).
#تفسیر_قرآن
#تفسیرسوره_المسد قسمت اول
#تفسیرالمیزان
﴿ سورة المسد - سورة ١١١ - تعداد آیات ٥ ﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿١﴾ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ ﴿٢﴾ سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿٣﴾ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿٤﴾ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿٥﴾
🍁ترجمه آيات در تفسیرالمیزان🍁
به نام خداى رحمان و رحيم.
بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد)1⃣
مال وى و آنچه را به دست آورده دردى را از او دوا نكرد 2⃣
به زودى وارد آتشى شعله ور شود3⃣
با زنش كه باركش هيزم است4⃣
و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد5⃣
✅اين سوره #تهديد_شديدى است به #ابولهب
تهديدى است به #هلاكت خودش و عملش،
تهديدى است به #آتش جهنم براى خودش و #همسرش.
✅ اين سوره در #مكه نازل شده است.
🍁بیان آیه 1⃣ سوره مسد🍁
تبت يدا ابى لهب و تب1⃣
🔹(تب) و (تباب) بنابر آنچه #جوهرى معنى كرده به معناى #خسران و #هلاكت است.
و #راغب آن را به #دوام خسران معنا كرده. #بعضى هم گفته اند به معناى #خيبت و #نوميدى است. بعضى ديگر آن را به معناى #تهى_دستى از همه #خيرها دانسته اند.
🍁🍁🍁🍁🍁
ولى - به طورى كه #ديگران هم گفته اند - همه اين معانى #نزديك به همند، و بنابر اين كلمه (#يد) در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه #كنايه است از #قدرت آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه #مقاصدش به وسيله آن انجام مى شود، و #بيشتر كارهاى آدمى را به دست او #نسبت مى دهند، و تباب و #خاسر_شدن دست به معناى بى #نتيجه شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه #معكوس دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى #باطل شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش #هدر رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى #تباب دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، #خسران او در #نفس و #حاق ذاتش است، به طورى كه از #سعادت دائميش #محروم شود، و اين همان هلاكت #دائمى او است.
🍁🍁🍁🍁🍁
پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب)
#معنايش در حقيقت (#تب ابولهب) است، و اين #نفرينى به او به هلاكت خودش و بطلان و بى #اثر گشتن #توطئه هايى است كه به منظور #خاموش كردن نور #نبوت مى كرد، و يا #قضايى است از خداى تعالى به اين هلاكت و #بطلان توطئه ها.
🍁🍁🍁🍁🍁
و اين #ابولهب كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، #فرزند_عبدالمطلب و #عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه #سخت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در #تكذيب گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش #اصرار مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى #فروگذار نمیكرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير #عشيره_اقربين خود را براى #اولين بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در #پاسخش گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره #نازل شد و گفتار او را به خودش #رد كرد كه خسران و هلاكت بر او باد.
⬅️وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به #كنيه ياد شده
#بعضى ها گفته اند: نام او همين #ابو لهب بوده، هر چند كه به شكل #كنيه است. بعضى ديگر گفته اند كلمه (ابولهب) كنيه او بوده و نامش #عبدالعزى بوده. بعضى ديگر گفته اند #عبد_مناف بوده. و از همه #اقوالى كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده:
اين قول است كه خواسته است او را به #آتش نسبت دهد، چون ابولهب، اشعارى به #انتساب به #آتش دارد، وقتى مى گويند فلانى #ابوالخير است، #معنايش اين است كه:
با #خير رابطه اى دارد، و همچنين #ابوالفضل و #ابوالشر، و چون در آيات بعد مى فرمايد:
(سيصلى نارا ذات لهب - به زودى در آتشى #زبانه_دار مى سوزد) از آن فهميده مى شود كه #معناى (تبت يدا ابى لهب ) هم اين است كه:
از #كار افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه #ملازم با شعله و زبانه آن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
#بعضى ديگر گفته اند: نام او #عبد_العزى بوده، و اگر قرآن كريم نامش را #نبرده، بدين جهت بود كه كلمه (عبدالعزى) به معناى بنده (#عزى) است، و عزى نام يكى از #بتها است، خداى تعالى #كراهت داشته كه بر حسب #لفظ نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد #غير او باشد، و خلاصه با اينكه در #حقيقت عبدالله است عبدالعزى اش بخواند، اگر چه در اسم #اشخاص معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب #لفظ خوددارى كرده باشد.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_تبت #قسمت_اول
#تفسیر_المیزان
﴿ سورة المسد - سورة ١١١ - تعداد آیات ٥ ﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿١﴾ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ ﴿٢﴾ سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿٣﴾ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿٤﴾ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿٥﴾
🍁ترجمه آيات در تفسیرالمیزان🍁
به نام خداى رحمان و رحيم.
بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد)1⃣
مال وى و آنچه را به دست آورده دردى را از او دوا نكرد 2⃣
به زودى وارد آتشى شعله ور شود3⃣
با زنش كه باركش هيزم است4⃣
و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد5⃣
✅اين سوره #تهديد_شديدى است به #ابولهب
تهديدى است به #هلاكت خودش و عملش،
تهديدى است به #آتش جهنم براى خودش و #همسرش.
✅ اين سوره در #مكه نازل شده است.
🍁بیان آیه 1⃣ 🍁
تبت يدا ابى لهب و تب1⃣
🔹(تب) و (تباب) بنابر آنچه #جوهرى معنى كرده به معناى #خسران و #هلاكت است.
و #راغب آن را به #دوام خسران معنا كرده. #بعضى هم گفته اند به معناى #خيبت و #نوميدى است. بعضى ديگر آن را به معناى #تهى_دستى از همه #خيرها دانسته اند.
🍁🍁🍁🍁🍁
ولى - به طورى كه #ديگران هم گفته اند - همه اين معانى #نزديك به همند، و بنابر اين كلمه (#يد) در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه #كنايه است از #قدرت آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه #مقاصدش به وسيله آن انجام مى شود، و #بيشتر كارهاى آدمى را به دست او #نسبت مى دهند، و تباب و #خاسر_شدن دست به معناى بى #نتيجه شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه #معكوس دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى #باطل شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش #هدر رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى #تباب دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، #خسران او در #نفس و #حاق ذاتش است، به طورى كه از #سعادت دائميش #محروم شود، و اين همان هلاكت #دائمى او است.
🍁🍁🍁🍁🍁
پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب)
#معنايش در حقيقت (#تب ابولهب) است، و اين #نفرينى به او به هلاكت خودش و بطلان و بى #اثر گشتن #توطئه هايى است كه به منظور #خاموش كردن نور #نبوت مى كرد، و يا #قضايى است از خداى تعالى به اين هلاكت و #بطلان توطئه ها.
🍁🍁🍁🍁🍁
و اين #ابولهب كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، #فرزند_عبدالمطلب و #عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه #سخت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در #تكذيب گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش #اصرار مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى #فروگذار نمیكرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير #عشيره_اقربين خود را براى #اولين بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در #پاسخش گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره #نازل شد و گفتار او را به خودش #رد كرد كه خسران و هلاكت بر او باد.
⬅️وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به #كنيه ياد شده
#بعضى ها گفته اند: نام او همين #ابو لهب بوده، هر چند كه به شكل #كنيه است. بعضى ديگر گفته اند كلمه (ابولهب) كنيه او بوده و نامش #عبدالعزى بوده. بعضى ديگر گفته اند #عبد_مناف بوده. و از همه #اقوالى كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده:
اين قول است كه خواسته است او را به #آتش نسبت دهد، چون ابولهب، اشعارى به #انتساب به #آتش دارد، وقتى مى گويند فلانى #ابوالخير است، #معنايش اين است كه:
با #خير رابطه اى دارد، و همچنين #ابوالفضل و #ابوالشر، و چون در آيات بعد مى فرمايد:
(سيصلى نارا ذات لهب - به زودى در آتشى #زبانه_دار مى سوزد) از آن فهميده مى شود كه #معناى (تبت يدا ابى لهب ) هم اين است كه:
از #كار افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه #ملازم با شعله و زبانه آن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
#بعضى ديگر گفته اند: نام او #عبد_العزى بوده، و اگر قرآن كريم نامش را #نبرده، بدين جهت بود كه كلمه (عبدالعزى) به معناى بنده (#عزى) است، و عزى نام يكى از #بتها است، خداى تعالى #كراهت داشته كه بر حسب #لفظ نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد #غير او باشد، و خلاصه با اينكه در #حقيقت عبدالله است عبدالعزى اش بخواند، اگر چه در اسم #اشخاص معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب #لفظ خوددارى كرده باشد.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_کوثر قسمت سوم
#تفسیر_المیزان
🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁
⬅️ #مؤلف: در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده #وليد بن مغيره بوده. و در بعضى ديگر آمده كه #ابوجهل بوده. و در بعضى ديگر آمده كه #عقبه بن ابى معيط بوده. و در بعضى آمده كه #كعب بن اشرف بوده، ولى معتبر #همان است كه مى گفت عاصى بن وائل بوده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤيد آن، روايتى است كه مرحوم #طبرسى آن را در #احتجاج از حسن بن على (ع) نقل كرده كه آن جناب در حديثى كه روى سخنش در آن با #عمرو بن العاصى است، فرموده: تو در بسترى #مشترك متولد شدى (يعنى #مادرت هم با عاصى بن وائل #هم_بستر مى شده و هم با ديگران)، و وقتى متولد شدى عده اى از #رجال_قريش بر سر تو #نزاع كردند، #ابوسفيان بن حرب گفت اين پسر از #نطفه من است. وليد بن مغيره گفت: از #من است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن كلده، و عاصى بن وائل هر يك ادعا كردند كه از من است، تا آنكه از ميان همه آنان #لئيم تر و بى حسب و نسب تر و #خبيث تر و ستمكارتر و زناكارترشان #عاصى بن وائل زورش بر سايرين چربيد و تو را به خود #ملحق ساخت.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين تو بودى كه براى بر شمردن افتخاراتت به #خطبه ايستادى، و گفتى اين منم.
كه #محمد(ص) را زخم زبان مى زنم، و عاصى بن وائل گفت: محمد مردى #ابتر است، يعنى اولاد #ذكورى ندارد، اگر از دنيا برود نامش از #صفحه روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: (ان شانئك هو الابتر) تا آخر حديث.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در تفسير #قمى در ذيل آيه (انا اعطيناك الكوثر) آمده كه كوثر #نهرى است در بهشت، كه خدا آن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داده، تا عوض از پسرش #ابراهيم باشد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين روايت علاوه بر اينكه #مرسل است، يعنى سندش #ذكر نشده، و علاوه بر اينكه #مضمر است، يعنى تنها در آن آمده كه: (فرمود) و #روشن نكرده كه كدام يك از #ائمه فرموده، با ساير روايات #معارض است، و تفسير كوثر به نهرى در بهشت #منافات ندارد كه كوثر به معناى #خير_كثير باشد، چون همانطور كه در خبر ابن جبير گذشت نهر بهشتى هم #مصداقى از خير كثير است.
🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁
⬅️ در كتاب #الدرالمنثور است كه ابن مردويه از #ابن_عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) گفته: خداى تعالى به رسول گراميش #وحى فرستاد كه وقتى #تكبير_اول نماز را مى گويى #دستها را تا برابر #نحرت - گودى زير گلويت - بلند كن، اين است معناى نحر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #مجمع_البيان در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام #صادق (ع) شنيدم كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) مى فرمود: اين نحر عبارت است از #بلند كردن دستهايت تا #برابر صورت.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف آنگاه مى گويد: #عبداللّه بن سنان هم #مثل اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز #قريب به آن را #جميل از آن جناب روايت كرده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
در #الدرالمنثور است كه #ابن_سعد و #ابن_عساكر از طريق #كلبى از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: #بزرگترين فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) #قاسم، سپس #زينب، و آنگاه #عبدالله، و پس از او #ام_كلثوم، و آنگاه #فاطمه و در آخر #رقيه بود، قاسم از #دنيا رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در #مكه از دنيا رفت، و بعد از او #عبداللّه از دنيا رفت،
و #عاصى_بن_وائل سهمى گفت: نسل او #قطع شد، پس او #ابتر و بى عقب است، در #پاسخش خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #همان كتاب است كه #زبير بن بكار و ابن عساكر، از #جعفر بن محمد از پدرش روايت كرده اند كه فرمود: #قاسم پسر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در مكه از دنيا رفت و بعد از #دفن جنازه آن جناب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) به #عاصى بن وائل و #پسرش عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را از دور ديد گفت: الان #زخم_زبانى به او مى زنم، همين كه آن جناب #نزديك شد، گفت: چه خوب شد كه #اجاقش كور شد، در پاسخ او اين آيه نازل شد: (ان شانئك هو الابتر).