eitaa logo
از تبار رئیسعلی
612 دنبال‌کننده
431 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
InShot_۲۰۲۴۰۴۱۷_۱۵۱۳۵۷۱۳۳_۲۰۲۴_۰۴_۱۷_۱۵_۱۶_۱۵_۰۴۸.mp3
2.67M
🔊وصیت‌نامه شهید علی اکبر افشون 🔻گوینده: خانم روایی 💻تهیه و تنظیم: خادمین کانال "از تبار رئیسعلی" 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
برادران عزيز دانش آموز! پيام من به شما اين است كه مدرسه كه سنگر شماست، رها نكنيد. براى اينكه هر روزى كه شما يک صفحه از كتابتان را مى‌خوانيد مشتی محكمتر بر دهان ابر قدرت‌ها و ياوه گويان شرق و غرب مى‌خورد. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بايد اعتراف كنم كه من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم حالات روحی يك شهيد را قبل از شهادت بيان كنم. فقط اين جمله مى‌توانم بنويسم: خورشيد؛ واقعاً خورشيد شده بود، آنقدر نورانى شده بود كه مى‌توانست با خونش تمام دنيا را پيام دهد، پيام آزادگی، پيام از ظلم نترسيدن و در برابر تجاوز تا آخرين قطره خون مقاومت كردن. خورشيد چند روز از درد پا ناراحت بود و جالب اينكه ناراحتى او از درد پايش نبود بخاطر اين بود كه مبادا نتواند در عمليات شركت كند و نتواند به آرزویی كه داشت برسد. به همين خاطر سعى مى‌كرد درست راه برود و وقتى كه من با او صحبت مى‌كردم كه شما به وظيفه خود عمل كرده‌ايد و تا همين جا كه آمده ايد خداوند قبول مى‌كند اما خورشيد شعرى خواند كه تا آخر عمر از ياد نمى‌برم آن شعر اين بود: گر مرد رهی ميان خون بايد رفت از پای فتاده سرنگون بايد رفت 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
21.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تشییع شهید گمنام روستای دهقاید 🔻فیلمبردار: علیرضا صالحی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زمانی که من کلاس پنجم ابتدایی بودم و موضوع انشاء ما علم بهتر است یا ثروت، بود. اما من نمی‌دانستم چه بنویسم، ظهراب برایم توضیح داد که علم با ثروت معنا و مفهوم پیدا می‌کند و اگر بخواهیم جداگانه به هر کدام از آن‌ها توجه کرده و بها بدهیم سبب تباهی و نابودی می‌گردد. پس این دو مثل دوبال هستند برای پرواز کبوتر! یا مثل مادیات و معنویات که هر دو به هم وابسته هستند و تکمیل کننده یکدیگر! ظهراب به من گفت باید قول شرف بدهی هیچ وقت به دیگران متکی نباشی و روی پای خودت بایستی. من که مفهوم جمله‌ی او را نمی‌فهمیدم، گفتم: الان مگر روی پای کی ایستاده ام؟ او خندید و گفت: خواهر عزیزم، منظورم این است که از فکر و اندیشه خودت استفاده کنی و خودت را دست کم مگیر و چشم انتظار دیگران نباشی. به خدا قسم، من از هوش و استعدادی که شما دارید قول می‌دهم که در آینده معلم می‌شوی. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زمانى که مى‌خواست فرداى آن‌روز به جبهه برود مانند هميشه به دوستان، اقوام و بستگان سرکشی کرد و نيمه هاى شب بود که برگشت، کاپشنی داشت چون احساس مى‌کرد که آخرين بار است به جبهه اعزام مى‌شود آن را براى يادگاری به يکى از دوستانش داد، همچنين يک عدد تسبيح را نيز به عنوان يادگاری به دوستش هديه داد تا هنگامی‌که با اين تسبيح ذکر مى‌گويد به ياد صاحبش باشد و او را از دعای خود فراموش نکند. هنگامى که وارد خانه شد با خود زمزمه اى عارفانه داشت. به شوخی به او گفتم به بسيج مى‌روم و مى‌گويم اين دفعه شما را نبرند. ايشان با حالت عارفانه که با دفعات قبل تفاوت داشت گفتند: مهم نيست آنچه تقدير است پيش خواهد آمد. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸پدر بر سر مزار فرزند شهیدش 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
Audio_983866.mp3
4.1M
🔊وصیت‌نامه شهید محمد جواد اجرائی 🔻گوینده: خانم موسوی بابایی   🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خداوندا از تو پوزش می طلبم رحم كردی، عصیان كردم، دعوتم كردی، فرار كردم، عطا كردی، خطا كردم، عفو كردی، گناه كردم و اكنون، این دست كوتاهم بسوی تو دراز است دستم را بگیر و مرا بسوی خود فرا خوان. الهی راضیم به رضای تو كه خیر خواه صالحین و مومنینی مرا شرم می آید كه رهبرم، سرور آزادگان و شهدا امام حسین علیه‌السلام با آن همه مظلومیت و با آن همه مصائب سخت جان دهد و من كه غلام اویم در هوای سرد و غرق در آمال و آرزوها در بستر مرگ جان دهم. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
آن زمان همه جلوی بسيج صف مى‌گرفتند تا براى رفتن به جبهه نام نويسی كنند. شهيد قدش كوتاه بود و از اين بابت مى‌ترسيد كه از وى نام نويسی نكنند. به همين علت هميشه راست راست راه مى‌رفت تا قدش بزرگتر نشان دهد. 🔻راوی: قاسم اقنوم (دوست شهيد) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
17.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حکایت غریبانه و تکان دهنده از ۵ رزمنده‌ای که در نخلستان‌های آبادان، جنگ تن به تن با دشمن بعثی زنده ماندند از زبان «شهید حاج ارسلان فهیمی» بشنوید. ✍ شهید به عملیات مقاومت آبادان و حصر آبادن و... اعزام و جانباز شد و در تاریخ ۶ شهریور ماه ۹۰ به دلیل جراحات ناشی از جنگ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در سن ۷ سالگی نماز را ادا می کرد و روزه را می گرفت و تا نیمه های شب قرآن را تلاوت می نمود. حسین در سن ۷ سالگی خواب می بیند که ملائکه الله او را به آسمان الهی می برند، جایی بسیار سرسبز و معطر که با میوه های بهشتی از او پذیرایی می کنند و بعد از پذیرایی او را از پلکانی بالا برده و در جایی که قبلا مشخص شده بود می نشانند و دو دفتر بزرگ جلوی او قرار می دهند و به او میگویند یک دفتر مربوط به پدربزرگش می باشد و یک دفتر مربوط به مادربزرگش. حسین می گوید: دفتر پدربزرگم را برداشتم دیدم تمام صفحاتش با خط خاصی نوشته شده و هیچ صفحه خالی از دفتر باقی نمانده بود و فهمیدم که دفتر پدربزرگم مدت زیادی است تمام شده و به رحمت ایزدی شتافته است. اما از دفتر مادربزرگم هفت برگ دیگر باقی مانده بود. از خواب بلند شد و قضیه را برای ما تعریف کرد و ما با شنیدن این خواب عجیب آن را برای سردار تعریف کردیم و او به ما سفارش کردند که احترام حسین را نگه دارید که مقامی بلند در انتظار اوست. اما ناگفته نماند که بعد از هفت سال دیگر طبق خواب شهید مادربزرگش از دنیا رفت. و بعد از این خواب بود که حسین پیش هر مریضی می رفت، مریض شفا می یافت. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir