eitaa logo
از تبار رئیسعلی
540 دنبال‌کننده
427 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر جان! اگر جسمم پیدا شد در جم کنار دیگر شهیدان دفن کنید و اگر پیدا نشد یک پارچه سبز در خانه به عنوان یادگار من آویزان کنید. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
«انتظار فرج» انتظار فرج يك مسئله‌ای است كه انسان‌هاى مسلمان نبايد از مرحمت خداي مهربان مأيوس شوند «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» و اين مسئله ريشه قرآنى دارد و با توجه به اين مسئله، بايد منتظر بود كه روزى مى‌آيد كه اين جهان سر و سامان پيدا كند و سامان دهنده آن نيز از فرزندان رسول الله است. زيرا با توجه به احاديث و روايات صحيح شيعه و سني به اين نكته مي رسيم كه حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «اگر از عمر دنيا باقى نماند مگر يك روز، خداوند متعال آن روز را آن قدر طولانى گرداند كه يكى از خانواده اهل‌بيت من ظاهر گردد و نام آن و كنيه آن و تمام صفات آن همانند من باشد؛ و آن «مهدى» است كه سامان بخش اين جهان و عدالت گستر اين جهان خواهد شد و…» 🔻دست‌نوشته شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مادر! كتابهايم را نگهدار تا برگردم و درسم را ادامه دهم. مادر! امانت دار كتابهايم باش. مادر به او  اصرار مى‌كند تو كه مى‌توان‌ و علاقه داری، پس درست را ادامه بده. و او در جواب مى‌گويد: مادر! درس مى‌خوانم تا براى جامعه‌ام مفيد باشم. اكنون زمان جنگ است و حضور در جبهه جنگ ضرورى‌تر است. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
آخرین باری که برای ۲۴ ساعت به مرخصی آمد تا برای رفتن به کردستان با ما خداحافظی کند، از او پرسیدیم که چرا به ما سر نمی‌زنی؟ گفت: من مرخصی ندارم و می‌خواهم هر چه زودتر به گیلانغرب بروم. فردای آن روز، بعد از نماز صبح، از همه حلالیت طلبید و خداحافظی کرد؛ و گفت: از طرف من از پدرم نیز خداحافظی کنید. اگر برگشتم، او را زیارت می‌کنم و اگر سعادت شهادت را داشتم، سلام مرا خدمت ایشان برسانید و بگویید که مرا حلال کنند. بعد از رفتن دیگر برنگشت و تا کنون نیز مفقودالاثر می‌باشد. دوستانش می‌گویند: فقط زمانی که جراحت داشت و با چفیه‌اش دستش را بسته بود‌، او را دیدیم. تا کنون هیچ اثری از او نیست و هنوز چشم به راه هستیم... 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
پای به جبهه گذاشتنِ من به خواست کسی نبود، بجز کسی که چنین راهی (راه امام حسین علیه‌السلام) را به ما نشان داد. ما هم این راه را طی می کنیم. جبهه نیز دانشگاه می‌باشد که معلم در آن حسین مظلوم علیه‌السلام و کتاب آن قرآن می‌باشد. من رفتم به جبهه تا با خونم درخت اسلام را آبیاری کنم و درخت اسلام را تنومند کنم تا ریشه اسلام در سرتاسر جهان رشد کند... 🔻 فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد با همه برخوردی محترمانه و دوستانه داشت و در هر زمينه‌اى كه مى‌توانست به ديگران كمك مى‌كرد و براى ما الگو بود. اشتياق شهيد به جنگ و روحيه شهادت طلبى ايشان تأثير فراوانى بر همكلاسيان و دوستان ايشان داشته است و به ياد دارم كه هر وقت براى گردش به صحرا يا كوه مى‌رفتيم شهيد ابراهيمی شعار: «ارتش فداى ملت» را زمزمه مى‌كرد. سپس ايشان به خدمت سربازى اعزام شد پس از گذشت چندين ماه، روزى در مدرسه مشغول درس خواندن بوديم كه يكى از دوستان به من گفت: «من تازه از خره آمده‌ام و منزل پدر عبدالله ابراهيمی شلوغ است و خبر آورده اند كه «عبدالله» به شهادت رسيده است». من سريعاً به روستا رفتم وقتي به آن جا رسيدم مطمئن شدم كه ايشان شهيد شده است. شهادت او روحيه تازه‌اى جهت ادامه راه او و ديگر شهيدان به مردم روستا داد. او خانواده و دوستان خود را به ادامه خط سرخ شهادت و ايثار و از خود گذشتگی در راه اسلام و انقلاب فرا مى‌خواند. 🔻راوی: راشد سلطان دوستی (دوست شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید محمود ۱۳ سال بیشتر نداشت که به جبهه رفت دو بار به جبهه اعزام شد که در مرحله ی دوم، پس از چند ماه مبارزه با صدامیان به شهادت رسید. او بچه بسیار بی‌ریا و مؤدبی بود. کم حرف و ساکت بود. همیشه توصیه میکرد، که مساجد سنگر ما هستند آنها را خالی نکنید. حضور فعالی در مساجد داشته باشید و نمازهای جماعت را با شکوه برگزار کنید دشمن از همین نمازها و وحدت ما می‌ترسد. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
نمازها را سعی کنید به جماعت بخوانید و کتابهای مذهبی را مطالعه نمایید و خصوصاً زیاد قرآن بخوانید و همچنین تفسیر حاشیه و ترجمه آن را بخوانید و علم آموختن و ترکیب آن را نیز یاد بگیرید. صحیفه سجادیه، مفاتیح الجنان، توضیح المسائل، عدالت اجتماعی اسلامی را با دقت یاد بگیرید. نخست خود یاد بگیرید و رعایت کنید بعد به همسایگان توصیه کنید، زندگینامه بزرگان دین را کاملاً بخوانید و به دیگران بیاموزید. 🔻وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
او بچه عجیبی بود و از همان کودکی حال و هوای خاصی داشت. عاشق دریا بود و همیشه به دریا می‌رفت. گویی زمزمه‌های دریا، روح موّاج و بی قرارش را آرام می‌کرد. جاذبه نماز و مسجد و خدا او را از دنیا می‌کَند و به جاهایی می‌برد که برای ما گنگ و نامفهوم بود. گاهی بین نماز آن قدر گریه می‌کرد که نگرانش می‌شدیم و گمان می‌کردیم که از چیزی یا کسی مکدر شده! اما بعدها به این نتیجه رسیدیم که در عمق وجود او رازهایی نهفته است که برای ما قابل درک نیست. روح بلند او در عوالم ماوراء سیر می‌کرد. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شايد برخورد شهيد قابل وصف و نوشتن بروى كاغذ نباشد... آنقدر خوب و آقا بود كه هنگام خواب از پدر اجازه مى‌گرفت و می‌گفت: اگر كارى با من نداريد با اجازه بخوابم. در آشپزی در بعضى مواقع به من كمك مى‌كرد. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از همان كودكی مشخص بود پسرى مظلوم و خاموش است. در خانه احترام به پدر و مادر را واجب‌ترين اصل مى‌دانست. ما در خانواده چهار دختر و يك برادر (محمد) بوديم. محمد آن‌قدر دنبال درس بود، با اينكه در آنجا مدرسه‌اى هم در اطراف ما نبود، به خاطر درسش با پای پياده به شهر اهرم كه در ۵ كيلومتری ما بود مى‌رفت. گاهی اوقات با دوچرخه‌اى كه داشت به مدرسه مى‌رفت. محمد دوره دبيرستان را در بوشهر درس مى‌خواند و مدرك ديپلمش را در هنرستان فنى‌حرفه‌ای حاج جاسم در رشته راه و ساختمان گرفت. مادرم بعد از محمد دو پسر ديگر به دنيا آورد. محمد تا بود راهنماى اين دو برادر بود و تا مى‌توانست به دو برادر كوچكتر من درس اخلاق مى‌داد و آن‌ها را در مورد همه چيز نصيحت مى‌كرد. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
🔻یادواره سرداران و شهدای روستای عالی‌چنگی 🎙راوی: امیرسرتیپ غلامحسین دربندی (همرزم شهید صیاد شیرازی) 📖مجری: علیرضا حاجیانی 🎙مداح: حاج میثم بهرامی 🔹زمان و مکان: چهارشنبه ۱۶ اسفند. ساعت ۱۹:۳۰ خانه بهداشت روستای عالی چنگی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب حمله وقتی سوار ماشين مى‌شوند شهيد با تمام تجهيزات از پشت مى‌افتد با وجودى كه كمرش قبلأ درد بود بلند مى‌شود و با كمال تعجب آماده حمله مى‌شود. اما اين خواست خدا بود كه ايشان بدون هيچ عيبی به لقاء پروردگارش بپيوندد. ايشان به حضرت امام (رحمةالله‌‌علیه) عشق و علاقه خاصي داشتند و می‌گفتند: تا اين سيد بزرگ و عارف پير را داريم غمی نخواهيم داشت. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
پس از شهادت دو تن از شهداى كنگان يادم هست كه گفت: اگر پايم را با زنجير ببنديد دست از جبهه بر نخواهم داشت. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
همیشه به من سفارش می کرد که نکند از رفتن من به جبهه ناراحت شوی. دعا کن که ان شاء الله ما پیروز شویم. می گفت که دعا کن من شهيد شوم، چون در این صورت به خدای خود نزدیک شده‌ام. زمانی که می خواست به جبهه برود، ما همه برای بدرقه‌اش به جایگاه نمازجمعه رفتیم. من گریه می‌کردم گفت: مادر، گریه نکن. همه اینها را که می‌بینی پدر، مادر، زن و بچه دارند ولی آمده‌اند تا با دشمن پیکار کنند. ما باید ازکشورمان دفاع کنیم اما مادرجان تو از بچه‌هایم مواظبت کن. گفتم: نه هیچ کس مثل پدر نمی شود. همواره میگفت: مادر، من تشنه آب فراتم، باید بروم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از زیارتگاه دو طفلان مسلم که بیرون آمدند به سمت مسجد کوفه، پشت سر عباس کراماتی، روحانی کاروان و آقای شعرانی، همسفر کربلاییان در حرکت بودند، ناگهان به سمت جمعیت، تیراندازی شد. جمعیت پراکنده شدند، هر کس به سویی گریخت. برخی خود را روی زمین خواباندند. بانو هم نقش بر زمین شد. وقتی تیراندازی تمام شد آقای شعرانی میبیند، مادرم بر روی زمین افتاده است، گمان میکند که از ترس غش کرده، او را به درمانگاه نزدیک میبرد. در راه، خرخر نفس کشیدنش هم از او می‌شنود. به دکتر که نشانش می‌دهد، می‌گوید: به نظرم از ترس، اینطوری شده، دکتر میگوید: دو تا تیر خورده؛ یکی به پهلویش و دیگری به گردنش، او تمام کرده است. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
استغفار و دعا را از ياد نبريد که بهترين درمان‌ها براى تسکين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد. 🔻 فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در صحنه ايثار هميشه پيشرو و پيش‌قدم بود، نه در گفتار بلكه در كردار و عمل. سن و سالی نداشت كه بخواهد تظاهر كند اما عقلش بسيار بزرگتر از سن و سالش بود. نوزده سال بيشتر نداشت بر روى تخت بيمارستان خوابيد و خون خود را به بيماران هديه كرد. 🔻راوی: پدر شهيد 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شاید با شکوه‌ترین دوران زندگی سعید را بتوان در چند روزی که بر تخت بیمارستان غرق در خون آرمیده بود دانست. در این ۲۴ روز سرشار از زندگی بود و با وجودی که هفت گلوله ژ۳ تقریباً جای سالمی در دست و پا و شکم او باقی نگذاشته بود عجیب‌ترین مقاومت‌ها را در برابر زخم‌هایی که منافقین آمریکایی بر بدنش وارد کرده بودند از خود نشان می‌داد. به طوری که تعجب کادر پزشکی را بر انگیخته بود. در عین همین مقاومت سرسختانه بیشترین ارتباط را با معبود خود بر قرار می‌کرد و از طریق همین ارتباط بیشترین نیرو را می‌گرفت، با اینکه شکم روزه‌دارش را سه تیر و دست و پایش را با چهار تیر مجروح کرده بودند به غیر از لبخند چیزی بر لبانش نقش نبست. هیچگاه از درد نمی نالید و در همان حال به پدر و مادر و اطرافیان خود روحیه می‌داد و وضع خود را از نظر پزشکی برای ایشان تشریح می‌کرد. در همین حال بیشترین دعا را به درگاه خدا می‌کرد چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و هر زمان که او را به اتاق عمل می‌بردند و یا پانسمان زخم‌هایش را عوض می‌کردند زمزمه می‌کرد: یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله و صدای امن یجیب‌اش آنچنان بلند و با صلابت بود که همه را سخت تحت تاثیر قرار می داد. در روزهای آخر برای اطرافیانش از چشمه و باغی صحبت می‌کرد چیزی که آن را در ده قدمی خود احساس می‌کرد و آرزوی ملاقات آن میعادگاه را داشت. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از تبار رئیسعلی
شاید با شکوه‌ترین دوران زندگی سعید را بتوان در چند روزی که بر تخت بیمارستان غرق در خون آرمیده بود دا
. و اصالتا برای روستای کبگان هستند ولی در تهران به دنیا آمدند و هر دو در تهران به دست منافقین به شهادت رسیدند. متأسفانه از "شهید مسعود" اطلاعاتی و حتی عکسی در دسترس نمی‌باشد. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
عبدالله در بيشتر كارهای خانه و بيرون از خانه به من كمك مى‌كرد. رفتار و كردار او نسبت به ديگران برادرانش تفاوت زيادى داشت. او در فضايی سرشار از محبت و ايمان و صداقت رشد يافت و از همان كودكى اهل نماز و مسجد بود. هر روز صبح زود از خواب بيدار مى‌شد و خود را را براى رفتن به مسجد آماده مى‌كرد. مشكلات و سختى‌هاى خود را براى هيچ كس باز گو نمى‌كرد و هميشه در اين فكر بود كه كه چگونه مشكلات ديگران را حل نمايد. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸عکس مجوز برای شرکت در مسابقه فوتبال شهید محمدباقر ارجمند 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فرزند شهیدم تقریباً ۲۱ ساله بود که به جبهه رفت. بار آخر که که می‌رفت، گفت: دیگر برنمی گردم. گفتم: بابا ما را می‌ترسانی. گفت: نه ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم. دو بار به جبهه رفت و در مرحلهٔ دوم موقع وضو گرفتن ترکش می‌خورد و شهید می‌شود. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir