عشقدیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #231 تو مسیر خونه آرشام جلوی یه پاساژ بزرگ نگه داشت و چند تا وسای
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق
#232
_دیر اومدین .......
آرشام کیسه های تو دستش رو بالا آورد و گفت:
_چند تا وسایل نیاز داشتیم رفتیم خریدیم
صمدی سری تکون داد و چیزی نگفت
آرشام دستام رو کشید و به طرف اتاقمون رفتیم
همین که وارد اتاق شدیم و در رو بستیم
آرشام با حالت جالبی.....
صداش رو مثل مال صمدی کرد و با قیافه با نمکی گفت :
_دیر اومدین.....
کسی نیست بهش بگه مرتیکه عوضی به تو چه ......
خوب کردیم مگه تو فضولی؟
شیطونه میگه بزنم لهش کنم دلم خنک بشه
از خنده داشتم ریسه میرفتم .....
همین که برگشت و چهره ی خندان منو دید
ناخودآگاه خندش گرفت........
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀
❤️😍سلام سلام سورپراز داریم براتون بچه ها
وی آی پی #امواج_عشق راه اندازی شد😍😍
تو وی آی پی ۲۰۰ پارت جلو تر هستیم
و روزانه ۵ پارت براتون قرار میدیم
تا ۱ ماه آینده هم تو وی آی پی تموم میکنیم رمان رو
بدو تا دیر نشده🥹
برای دریافت وی آی پی مبلغ ۴۲ هزار تومن رو به شماره کارت زیر واریز کنید
6063731160771326مهدی محمد علی زاده بزنید رو کارت کپی میشه فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید👇 @admin_part پارت اول رمان امواج عشق😌👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/24023
عشقدیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادویک 2ساعت توی راه بودیم تا بالاخره تاکسی جلوی خونه ام
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_عشق_دیرینه
#سیصد_وهفتادودو
توی چشمی رونگاه کردم و بادیدن مهراد هم خیالم راحت شد هم عصبی شدم.. واسه چی اومده بود؟ دلم نمیخواست فکر اشتباهی درباره ی من بکنه.. توهمین فکرهابودم که زنگ دوباره به صدا دراومد وباعث شد که بترسم وسرم محکم بادر برخورد کنه.. اوووف خدا بگم چیکارت کنه آبروم رفت.. دررو باز کردم و بادیدن لبخندش حرصم گرفت.. البته حقم داره بخنده از پشت در هم میشد نوع ترسیدنم رو تصور کرد..
_سلام..
_سلام! این وقت شب؟؟؟ اینجا چیکار میکنی؟؟
اخم بین ابروهاش نشست وگفت:
_کاراشتباهی کردم؟
ای بابا.. این چه طرز سوال پرسیدنه آخه.. _انتظار نداری که دعوتت کنم داخل؟
ابروی بالا انداخت و با نگاهی خاصی که انگار شیطون شده بود گفت:
_نه نیازی نیست خودم میام داخل.. این حرفو زد و باکمال پرویی منو کنار زد و وارد خونه شد!
چشمام گرد شد.. چه رویی داره این بشررر.. سعی کردم گیج بازی رو کنار بذارم وبه خودم بیام.. به لباسم نگاه کردم.. تیشرت یشمی وشلوار برمودا مشکی.. خوب بود! صدای متعجبش باعث شدازفکر بیام بیرون..
_ داشتی شام میخوردی؟
بدون حرف عاقل اندرسفیهانه نگاهش کردم..
_رنگت پریده چیزی شده؟
بازم باهمون نگاه بهش نگاه کردم که جدی شد وادامه داد؛
_منتظر کس دیگه ای بودی؟
_نه!
_اما.....
بی حوصله در رو بستم و حرفشو قطع کردم_ سرما خوردم!
به سمتم اومد و توی نیم قدمیم ایستاد گفت؛ _ اگه ناراحتی برم!
_غروب همه حرفامو واضح بهت گفتم مهراد..اما انگار جدی نگرفتی.. نمیخوام دیگه عذاب بکشم وفکرکنم این حقم باشه! دستمو گرفت وگفت:
_موضوع حاملگی چرت وپرتی بیش نبود و حتی اونقدر ترسیده بود که حرفشو انکار کرد و ادعا داشت که اون حرفو نزده.. تکلیف ازاین روشن تر؟ دیگه دلیل دوری کردنمون واسه چی بود؟؟
_اما من به راحتی ها باور نمیکنم و باید بهم مدرک نشون بدی ازهمه مهتر باید بدونم بعداز طلاق دادن من رابطه ات با ترلان تاکجا پیش رفته و.... میون حرفم پرید و عصبی گفت:
_این دیگه چه مسخره بازییه؟؟ سنگ ازاین بزرگ ترنبود جلوی پا بندازی واسه دوری کردنت؟ ترلان ازاولشم نقشه بود و هیچوقت واقعیت نداشت.. درست مثل آرشا
@Sekans_Eshgh
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥
عشقدیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #232 _دیر اومدین ....... آرشام کیسه های تو دستش رو بالا آورد و گف
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق
#233
و آروم آروم با چشمانی که شیطنت توش موج میزده به طرفم اومد
همینطوری که بهم نزدیک میشد با خنده میگفت :
_آره خانم شما بخند ولی وقتی زدم کشتمش گریه نکنی ها
با تته پته گفتم:
_کی من خندیدیم ؟
آرشام چشاش رو ریز کرد و گفت:
_بچع قول میزنی ؟
شونه هام رو بالا انداختم و با خنده جواب دادم:
_هر جور راحتی فک کن....
که یهو آرشام یل قدم بلند سمتم برداشت
فاصله اش رو باهام خیلی کم کرد....
و زیر لب خیره به لبام گفت:
_پس هر طور که میخوام فک کنم آره؟
باشه پس الان نشونت میدم
با شنیدن این حرفش سریع خواستم فرار کنم
که مانعم شد
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀
❤️😍سلام سلام سورپراز داریم براتون بچه ها
وی آی پی #امواج_عشق راه اندازی شد😍😍
تو وی آی پی ۲۰۰ پارت جلو تر هستیم
و روزانه ۵ پارت براتون قرار میدیم
تا ۱ ماه آینده هم تو وی آی پی تموم میکنیم رمان رو
بدو تا دیر نشده🥹
برای دریافت وی آی پی مبلغ ۴۲ هزار تومن رو به شماره کارت زیر واریز کنید
6063731160771326مهدی محمد علی زاده بزنید رو کارت کپی میشه فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید👇 @admin_part پارت اول رمان امواج عشق😌👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/24023
عشقدیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادودو توی چشمی رونگاه کردم و بادیدن مهراد هم خیالم راحت ش
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_عشق_دیرینه
#سیصد_وهفتادوسه
حرصم گرفت با عصبانیت به طرفش رفتم وفاصله رو کامل پرکردم وگفتم:
_من آرشا رو ثابت کردم و تا ازخودش نپرسیدی و کتکش نزدی حقیقتو نفهمیدی حتی از یک قدمی من هم رد نشدی.. اونقدر جدی بودی که نمیشد دوست داشتنتو حدس زد.. انتظار داری با اون سابقه ی خرابت حرفاتو باور کنم؟ انتظار نداشته باش مهراد خان چون باور نمیکنم و تلاش بیهوده....
خدایا چطور میتونم جلوی خودمو بگیرم درحالی که این مرد تمام احساسمو به یک باره تو مشتش میگیره!
قبل از اینکه کنترل مغزمو ازدست بدم با صدایی که یه کوچولو بالا رفته بود گفتم؛
_مهراد برو بیرون.. همین الان برو بیرون!
فاصله ای که عقب کشیده بودمو با قدم هاش پر کرد وبانگاهی خاص که مخصوص مهراد بود گفت؛
_ببین.. قلبت داره برای من میزنه.. از چی فرار میکنی؟
_آره قلبم برای تومیزنه اما تاوقتی میزنه که بهم ثابت کنی اون زن حامله نیست و...
دستموگرفت.. روی قلبش گذاشت.. بازهم فراموش کردم حرفمو..
_صدای قلبمو میشنوی؟
فقط نگاهش کردم.. داشتم توی آتیش عشقش پرپر میزدم..
_میشنوی صحرا؟ 5ساله که هرثانیه اش واسه تو میزنه..
_اما این توبودی که درخواست طلاق دادی..
اونقدر عقب رفتم وجلو اومد که به دیوار چسبیدم و تن مردونه اش توی دیوار محاصره ام کرده بود..
دستمو که روی قبلش بود توی مشتش فشار داد وگفت:
_هیس.. گذشته ی لعنتی رو تموم کن.. من یه دکتر روانشناس دارم که ازوقتی پای اون برگه ی لعنتی رو امضا کردم همراهم بوده تا الان.. ونداد دوستمه و ازعشقم به تو همه چی رو میدونه.. خواهش میکنم بیا چند جلسه بریم مشاوره و تموم کنیم این شک و شبهه هارو...
@Sekans_Eshgh
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥
رمان عشق دیرینه در وی آی پی تمام شد😍😍
دوستان عزیز کانال وی آی پی عشق دیرینه کامل بارگذاری شده
زودتر بخرید تا افزایش قیمت نزدیم😍😍
کسانی که مایل به خرید وی آی پی هستن مبلغ ۴۰ هزار تومن رو به شماره کارت زیر بفرستن
6063731160771326مهدی محمد علی زاده فیش واریزی رو هم به آیدی زیر بفرستید۰🙃💞 @admin_part پارت اول عشق دیرینه👇👇👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/15718
عشقدیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #233 و آروم آروم با چشمانی که شیطنت توش موج میزده به طرفم اومد همی
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق
#234
کنترلم رو از دست دادم و رو تخت افتادم....
آرشام خنده ی بدجنسانه ای کرد و گفت:
خب حالا نشونت میدم
بعد با خنده شروع به قلقلک دادنم کرد
صدای خنده ام تو اتاق پخش شد ....
با خنده به آرشام التماس میکردم که دست از سرم برداره اما انگار نه انگار
دیگه نفس کم آورده بودم شکمم هم بدجوری درد میکرد
آرشام متوجه شد و سریع ازم دور شد....
بعد با انگشت اشاره اش ضربه ریزی رو ببنبم زد .....
همونطوری که به طرف کاناپه میرفت گفت:
_جوجه اردک زشت دیگه آخرین بارت باشه با بزرگترت لج کنی
و گرنه مثل الان تنبیهت میکنم.......
روی کاناپه نشست منم از جام بلند شدم و به طرف کمد لباس ها رفتم
قبل اینکه در رو ببندم گفتم:
_به همین خیال باش آقا خروس غر غرو ....
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀
عشقدیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادوسه حرصم گرفت با عصبانیت به طرفش رفتم وفاصله رو کامل پ
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_عشق_دیرینه
#سیصد_وهفتادوچهار
روان شناس؟؟ رفتن پیش یه دکتر وانشناس میتونست فکر خوبی باشه.. اما این وسط یه چیزی می لنگید..
پشت این نگاه نگران واومدنش این ساعت از شب محال بود آرامشی باشه که تظاهربه بودنش میکرد!!
_مهراد؟
فقط نگاهم کرد.. نگاهش بین لب هاو چشمام درنوسان بود..
_چیزی شده؟ این وقت شب اومدی اینو بگی؟؟
_فقط دل تنگت شدم.. دلم بی قرارت بود!
اونقدر به هم چسبیده بودیم که نفس میکشید روی تنم حس میکردم..
دل خودمم بی قرار بود.. بعدا ثابت میکرد مگه نه؟؟ اگه یه امشبم اسون میگرفتم مثل همه ی شب هایی که نادید گرفتم چی میشد؟؟
این نگاه بی قراردلمو می بره.. چطور میتونم اینقدر سنگ دل باشم!! دوستش دارم..
_شام خوردی؟
به لبم زل زد و باصدایی خیلی آروم شبیه پچ پچ گفت:
_نخوردم..
بی قرار ازاین همه نزدیکی و نگاه های سنگین باصدا آب دهنمو قورت دادم وگفتم:
_من.. من قورمه سبزی...
این اواخر عادت کرده بودم به نصفه ونیمه حرف زدن وفراموشی یک باره ی حرف هام..
_میدونستی همه ی دنیامو میدم واسه این لپ های گل انداخته؟؟
@Sekans_Eshgh
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥
عشقدیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #234 کنترلم رو از دست دادم و رو تخت افتادم.... آرشام خنده ی بدجنس
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق
#235
بعد سریع در رو بستم.....
آرشام انگار که توقع نداشت این حرف رو ازم بشنوه
سریع از جا برخاست و به طرف کمد اومد و گفت:
_چی. ؟چی گفتی؟
با خنده گفتم:
_همونی که شنیدی
آرشام_باشه پس منم الان میرم پیش بنیتا
خانم اونوقت میبینم خروس غرغرو کیه
سریع از اتاق بیرون اومدم و با اخم گفتم:
_عه عه نه بابا پس اینطور میخوای بری پیش بنیتا خانم
آرشام لبخند بدجنسانه ای زد ....
همونطوری که بهم نزدیک میشد با اخم گفت:
_خروس غر غرو کیه؟
فهمیدم نقشه اش این بود که منو از اتاق بیرون بکشه
سرم رو پایین انداختم و لب پایینم رو از خجالت به دندون گرفتم
میخواستم ازدستش فرار کنم ......
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀
عشقدیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادوچهار روان شناس؟؟ رفتن پیش یه دکتر وانشناس میتونست فکر
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_عشق_دیرینه
#سیصد_وهفتادوپنج
اگه یه کم دیگه به حرف های قشنگ و دلبری کردن ادامه میداد بی خیال همه دنیا میشدم.. می پریدم بغ.لش و..
کلافه از نگاه های نافذش خودمو از حصار دست هاش بیرون کشیدم و به طرف آشپزخونه رفتم وگفتم:
_اومم.. فکرکنم غذا سرد شده باشه.. بشین گرمش کنم!
اومدم برم که دستمو کشید وگفت:
_نمیخواد.. بشین.. همینجوریشم خوشمزه اس..
انگار اولین باری بود قراربود تنهایی غذا بخوریم..
فکرکنم گوش هامم از خجالت و گرمای بدنم سرخ شده بود..
واسش بشقاب اضافه آوردم و غذا کشیدم..
قبل از اومدنش داشتم از گرسنگی می مردما.. اما الان تنهاچیزی که میلم نمیکشید غذا بود!
به بشقاب پراز برنجم نگاه کرد وگفت:
_هنوز عادت خراب کردن غذارو ترک نکردی..
یادش مونده بود.. وقتایی که زیادی گرسنه بودم غذای زیادی رو واسه خودم میکشیدم اما همیشه نصف بیشترش میموند وباید دور میریختم..
لبخندی سمج که نتونستم جلوشو بگیرم گوشه ی لبم نقش بست..
_عالی شده...
_نوش جان
_چرا خودت نمیخوری؟
برای اینکه احساس راحتی کنه قاشقمو برداشتم ومشغول شدم...
اما نمیدوستم غذامو قورت بدم یا نگاه های سنگین مهرادو..
ساعت نزدیک به 3 شب بود که منتظر رفتنش بودم اما باخیال راحت داشت قهوه میخورد و به تلوزیون نگاه میکرد..
@Sekans_Eshgh
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥
❌❌بچه ها یه سورپرایز فوق العاده دارم براتون😍👌
قیمت وی آی پی اموج عشق ۴۲ هزار
و قیمت وی آی پی عشق دیرینه ۴۰ هزار هست
ولی اگه جفتشون رو باهم بخرید تخفیف داریم تا مدت کوتاهی
و قیمت جفتشون ۷۰ هزار میباشد
✅هر دو رمان در وی آی پی تموم شدن
برای دریافت وی ای پی ها مبلغ ۷۰ هزار رو به شماره کارت پایینی واریز کنید👇
6063731160771326مهدی محمد علی زاده بزنید رو شماره کارت کپی میشه فیش رو به ایدی زیر بفرستید👇 @admin_part پارت اول رمان امواج عشق😌👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/24023 پارت اول عشق دیرینه👇👇👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/15718