eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page258.mp3
1.05M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه ابراهیم✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 📿🌻 ما‌به‌شدت‌در‌معرض‌ هستیم‼️ براۍهمین‌دین‌ بھ ما‌ مۍگوید: روزے"۵مرتبه" بخوان....👌📿 [چرا‌ڪه تڪبرزدایۍاست... :)] 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شب وفات #حضرت_زینب(س) بود، ساعت دوازده شب بلند شد روی یک پارچه نوشت "یا زینب کبری" و بعد زد سر در مق
💠شهید مجید پازوکی : 🍃🌸 ها سه دسته اند: خام، پخته، سوخته 🍃🌸خام ها که هیچ❌ 🍃🌸پخته ها عقل دارند و دنبال کار و حلالند 🍃🌸سوخته ها ،❤️ بالاترے مےبیینند👌 و مےسوزند که تو همان عشقِ آخر، خودش هم سوخته. 🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠شهید مجید پازوکی : 🍃🌸#آدم ها سه دسته اند: خام، پخته، سوخته 🍃🌸خام ها که هیچ❌ 🍃🌸پخته ها عقل #مع
5⃣7⃣2⃣1⃣🕊❣ 💢 شهدا 🌸🍃 🌸🍃نیمه 🌙کنار یک خاکریز نشسته بود. تا رفیقم👥 هم دورش حلقه زده بودند. همین که نزدیکشون شدم صورتش رو توی تاریکی برگردوند سمت من و از این جای جمله او را خوب به یاد دارم. چون صاف شد توی رگم. مو به تنم سیخ شد. هنوز هم که یادم میافتد میریزد.💓 🌸🍃جمله ساده ای بود بارها بودم. اما وقتی پازوکی گوینده باشد. جمله ها حجاب ذهن را سریع پاره میکند و به جانت مینشیند. آری مجید پازوکی. و شما چه میدانید چه ای دارد یک #🌛شب کنار مجید پازوکی بودن را. پشت خاکریز آرام از 💞پاک و اش سخن بگوید و تو را مست کند. چه مزه ای دارد 📚را از اولیای بشنوی.👌 🌸🍃همینکه رسیدم رو کرد سوی من. و با یقین گفت «بچه ها خیال نکنید مرده اند زنده اند من خودم دیدمشان. » قلبم 💖داشت میایستاد فقط نگاهش میکردم. بعد ادامه داد.👌 🌸🍃«همینجا یک ⭐️ دیدم صدای میآید. رفتم به سمت گودال شهدای فکه. دیدم یک دسته عزادار از بچه ها را که دم گرفته بودند. خواب نبودم. بیدار بودم. همه شان شده بودند» او داشت ماجرای مکاشفه ای را برای ما تعریف میکرد. باورنکردنی. 🌸🍃عجب 🌙 بود آن شب. خدا🕋 رحمت کند شهید مجید پازوکی را. یادم میآید شب هنگام رخت خوابمان را او پهن کرد رو بروی شهدای فکه. موقع خواب صورتم رو به شهدایی بود که تازه تفحص شده بودند. و این جمله در جانم وجودم را شرحه شرحه میکرد که؛« نکنید شهدا مرده اند همه شان زنده اند.» 🌸🍃 پازوکی شهید شد. حین تفحص در فکه. اما این جمله او در جانم نقش بسته. بچه ها ! امروز هزار شهید مراقب این انقلابند با دستهایی بازتر و بیناتر. دست به دامنشان شویم شاید# ماه رمضان بعدی نبودیم. این 🌟 بخواهیم ما را نیز بلند کنند از این حالی که داریم. 🌸🍃آه «ای شهید ای آن که بر کرانه ازلی و ابدی بر نشسته ای دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» علی مهدیان 🍃🌸 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی 16 📖 حمید رضا از پوشیدن لباس نو به شدت ابا داشت. اگر هم مجبورش میکردند، حتما باید
🕊 17 📖 سر تا پایش خاکی بود. چشم هایش سرخ شده بود; از سوز سرما. دوماه ندیده بودمش. گفتم: حداقل یه دوش بگیر. یه غذایی بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ایستاد. آستین هایش رو پایین کشید و... 📚 کتاب (ص/۳۲) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
از قدیم گفته اند: "خاک سرد است؛ وقتی آن‌هایی را که خیلی دوستشان دارید♥️ از دست بدهید، کم کم #آرام می
💥 خیال خودت اگر شده ای ‼️ به خیال خودم یک است....😞💔 شاید تمام آرزویت همین یک بود...😍 باید میدانستی... همه آرزویمان همین بودنت بود...👌🌺 صبر میکردی.... باید میماندی.... باید... برای‌حاج‌قاسم🍃🌺🍃 💥 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 8⃣ #قسمت_هشتم ☘اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم:حرمت مومن از
📚 9⃣ ♨️در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب‌المثل بود آش نخورده و دهن سوخته! شخصی در میان جمع غیبت کرده یا تهمت زده و من هم که غیبت را شنیده بودم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط برایم گناه ایجاد کرد! خیلی سخت بود خیلی... 🌀حساب و کتاب خود به دقت ادامه داشت اما زمانی که نقایص کارهایم را می‌دیدم، گرمای چپ گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد حرارتی که نزدیک بود و تمام بدنم را میسوزاند! همه جای بدنم می سوخت به جز صورت و سینه و کف دست هایم! 🔆برای من جای تعجب بود چرا این سمت بدنم نمی‌سوزد.. جواب سوالم را بلافاصله فهمیدم. از نوجوانی در جلسات فرهنگی مسجد حضور داشتم. پدرم به من توصیه می‌کرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا و اهل بیت علیه السلام اشک میریزی ✳️قدر این اشک را بدان و به سینه و صورت خود بکش من نیز وقتی در مجالس اهل بیت گریه می‌کردند اشک خود را به صورت و سینه می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدن نمی‌سوزد 💢نکته دیگری که در آن واحد شاهد بودم به اشکال توبه به درگاه الهی بود و دقت کردم که برخی از گناهانم در کتاب اعمال نیست. آنجا رحمت خدا را به خوبی حس کردم... بعد از اینکه انسان از گناه توبه کند و دیگر سمتش نرود گناهانی که قبلاً مرتکب شده بود کاملا از اعمالش حذف می شود. 💥حتی اگر کسی حق الناس بدهکار است،اما از طلبکار خود بی اطلاع است با دادن رد مظالم برطرف می‌شود. اما حق الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند... اگر یک بچه از ما طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند 🔰از ابتدای جوانی به حق‌الناس بیت المال بسیار اهمیت می دادم. لذا وقتی در سپاه مشغول به کار شدم سعی می‌کردم در ساعاتی که در محل کار حضور دارم به کار شخصی مشغول نشوم و یا اگر در طی روز کار شخصی یا تلفن شخصی داشتم، کمی بیشتر اضافه کاری بدون حقوق انجام می‌دادم. با خودم میگفتم حقوق کمتر ببرم و حلال باشد خیلی بهتر است. 🌷این موارد را در نامه عمل می دیدم. جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر که بیت المال بر گردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب می‌کردی! اتفاقا در همانجا کسانی را می‌دیدم که شدیداً گرفتار هستند گرفتار رضایت تمام مردم،گرفتار بیت‌المال! 🔴 این را هم بار دیگر اشاره کنم که بُعد زمان و مکان در آنجا وجود نداشت. من به راحتی می توانستم کسانی را که قبل از من وفات کردن ببینم یا کسانی را که بعد از من قرار بود بیایند. یا اگه کسی را می‌دیدم لازم صحبت نبود به راحتی می فهمیدم که چه مشکلی دارد. ✔️ چقدر افرادی را دیدم که با اختلاس و دزدی از بیت المال و آن طرف آمده بودند و حالا باید از تمامی مردم کشور حتی آنهایی که بعدها به دنیا می آیند حلالیت می طلبیدند!! اما در یکی از صفحات این کتاب قطور یک مطلبی برای من نوشته شده بود که خیلی وحشت کردم! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
چگونه عبادت کنم_35.mp3
11.78M
❓🤲 ۳۵ 💢 عبادت، 📿خطرناک می‌شود؛ برای آنان که؛ ظرف معرفتی و لازم را ندارند❗️ 💢درست شبیهِ کسی که رانندگی بلد نیست؛ و پشت فرمان اتومبیلی می‌نشیند و خودش و دیگران را به انتهای دره‌ای می‌کشاند. 👆 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰یکی از عکس‌های #شهید_خرازی تصویری تقریبا محزون😔 است که ماجرای آن به #والفجر8 مربوط می‌شود. 🔰در جر
بودن تنها برای 🕊نیست . . .❌ می توانی زنده باشی وسرباز زهرا(س) شـــرط داره ... ‼️ باید فقط برای خدا 🕋کارکنی . . 😍 کار که برای خداست💕،گفتن برای 🕊🌱 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎉🎈🎉🎈🎉🎈🎉🎈 🎀در باغ ولایت گل خوشبوست🌺رضا 🎊سروچمن گلشن مینوست 🎀نومید مشو✘ زدرگه احسانش 🎊زیرا به جهان رضا هشتمن نور ولایت، امام رئوف، تبریک و تهنیت💐🌸 امامی که هر بی‌آشیانى در پناه نگاه و نوازش او چون رمیده از صیاد، آرام می‌گیرد😌♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - من غبار صحن و سراتم - کریمی.mp3
6.16M
🍃🌸 (ع)🌸🍃 💐من غبار و سراتم 💐دونه ی اون کبوتراتمـ🕊 🎤 👏👏 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸 میزان مهر و لطف عليه السلام 🔹علامه طباطبایی جمله ای در مورد حضرت فرمودند كه حقاً نياز به يك كتاب شرح دارد! فرمودند: همه ائمه ؛ ولی رأفت امام رضا عليه السلام است. همين كه وارد حرم می‌شوی می‌فهمی كه حضرت رئوف است😍♥️ 🔸هر كس حضرت رضا(عليه السلام) مشرف می‌شود، يقين بداند توی كاسه اش چيزی می‌ريزند✅ منتها وقتی رفتی، عرض حاجت و كردی، منتظر باش آنها هرچه بريزند تو پياله! 👈برحسب روايات معتبر: يك سلام به حضرت رضا(عليها لسلام) ثواب يك ميليون دارد! ✋♥️ 📚کتاب نکته ها از گفته ها 🎤 🌸 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسی الرضا المرتضی🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚 #رمان_شهدایی 🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز ↶° به روایت: همسرشهید 4⃣ #قسمت_چهارم #مادر و پدر هم سخت
📚 🌷 ↶° به روایت: همسرشهید 5⃣ . 🔴 از یک ‌هفته که خواستیم برگردیم آقایوسف می‌گفت «بمونید. آقا گفته شمارو نگه دارم تا خودش برگرده.» اما من باید برمی گشتم. داشتم. خودش برایمان بلیط گرفت و ما را رساند ترمینال.🍃 🔶این یک هفته که بودم، بیش تر  از شغل و ارتشی بدم آمد. «این دیگه چه کاریه❓ نه شب🌛 داره نه روز 🌤. از فردات نداری.» از شانس ما به حسن مأموریت بود.🍃 🔵سه ماه بعد یک ‌روز که از برگشتم، دیدم یکی ار خاله هایمان آمده دیدنمان. خاله ریز ریز خندید😃 و همانطور که با حرف می زد، با چشم و ابرو به من اشاره می کرد، بهم گفت «اومدم تو» تعجب کردم. این خاله ام نداشت.🍃 🔶گفتم «شما که نداری خاله.» گفت «از طرف دوست حسن آقا رَب پرست اومدم. نیست❓ رفته بودی ، حسن تورو به یوسف کلاهدوز معرفی کرده.»✔️ گفتم « نه خاله من اصلا توی فکر و این حرف ها نیستم. بعد هم، من ابداً زن جماعت نمی شم.»🍃 🔴خاله جواب داد: «یعنی چی❓ خیلی دلت بخواد. جوون به این خوبی و سر به زیری. و سر به راه. از تیپ و قیافه هم که چیزی کم نداره. هم که درست حسابیه. با حقوق سر موقع.» هر چه گفتم «اتفاقاً من از همین شغلش خوشم نمی آد» نکرد.🍃 🔷 کرد « تو که خوب نمی شناسیش. حالا بزار یک با هم صحبت کنید. اگر باز هم جوابت نه بود، کن‌. بعد بگو استخارمون بد اومده. اما من یک چیزی بهت بگم. این آقا یوسف از حسن خودمون هم بهتره. یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی. همه ی پسرهای خاله بتول میگن این دیگه از حسن هم بهتره.»🍃 🔶 دیدم خاله دارد ناراحت می شود گفتم « از الان میدونم که جوابم منفیه، ولی حالا یک جلسه صحبت می کنیم. بعدش هم میگم استخارمون بد اومد ها.» خاله قبول کرد و با خوشحالی گفت «پس من میرم وعده کنم.» فردا شبش آقا یوسف تنها آمد خانه ی ما. پدر و مادرش# مشهد بودند.🍃 🔵 بودند « اختیار با خودته. برو بپسند. بعداً ما میایم.» گویا خیلی دوست نداشت خانه ی مردم برود . خجالت می کشید. برای همین هم انتخاب را به عهده ی خودش گذاشته بود.🍃 . 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📚 🌷 ↶° به روایت: همسرشهید 6⃣ . 🔴  رفت توی فکر.🤔 آن یک هفته ای که بودند، دیده بود که آقا یوسف اهل نماز و این حرف هاست. صبحش را ندیده بود، چون 🌙ها آفتاب⛅️ نزده، بی سروصدا از بلند می شد🍃 🔶 درست می کرد و طوری که مزاحم آن ها نشود، می رفت ، اما نماز مغرب و عشا را دیده بود که مفصل و با طُمأنینه می خواند.🍃 🔵 شان هم با اینکه یوسف بود و حسن تازه عقد کرده بود، نسبت به خانه های مجردی خیلی و پاکیزه بود. نه رخت و لباس چرک این طرف و آن طرف ریخته بود، نه ظرف های کنار ظرف شویی تَلَنبار شده بود. خانه ی ساده و قشنگی داشتند.🍃 🔴 دست مبل هم‌ توی اتاق پذیراییشان  بود که می گفتند خودش درست کرده. مدتی که یوسف آمده بود# تهران، کلاس زبان 🔠 می رفت، 🌙ها خانه ی خاله اش بود.🍃 🔶شوهر خاله اش نجاری داشت. یوسف هم که از سرکار می گشت، کلید کارگاه را می گرفت و می رفت آن جا. مداد سیاه را پشت گوشش و تا صبح   میشد👌🍃 🔴دو تا تخت دو# نفره ی تاشو درست کرده بود که وقتی میکردند  مثل چمدان کوچک میشد ها هم تاشو بودند به نظر زهرا ، یوسف خیلی بود عصرها که یوسف از سر کار بر میگشت زهرا از پشت می دید که با پوتین هایش نمی آید توی ساختمان همانجا توی دم حوض پوتین ها و جوراب هایش را در می آورد و پاهایش را میکرد توی حوض جوراب ها رو می شست و پهن میکرد روی بند.🙂🍃 🔶بعد دمپایی می پوشید و می آمد داخل برای خیلی جالب بود که به این چیزها دقت می کرد. تاوقتی می آید توی پاهایش که از 🌤 توی پوتین بوده بو ندهد زهرا دلش می که نظامی ها همیشه باید پوتین پایشان می کردند .🍃 . 🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
4_5764820660786299501.mp3
4.81M
✰هر کی که شد روسفیده ✯اون ❣ که از همه دنیا بریده ✰هر جا میرم ✯این روزا صحبت از 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❗️ از 🌎ـا دل💓 ڪند و رفت زیارت حرم🕊 💥رو سنگ نوشتن ... مثل 👤 اسیرِ دنیاست باید بشه سهمش فقط دیدن عکسای مدافع حرم😔🌹 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ °•جمعه یعنی ⇜در سرت فکر💭 نگارت آمده °•جمعه یعنی ⇜وقت ناب آمده °•جمعه یعنی ⇜ باشد فقط روی لَبَت °•جمعه یعنی ⇜ باشد فرایند تَبَت♥️ °• ⇜عطر نرگس🌸 در هوا سر میکشد °•جمعه یعنی ⇜قلب عاشـ💖ـق سوی پرمیکشد 🌸🍃 بحق علی بن موسی الرضا(ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تر از شعر تبسمت☺️ هیچ نیافته ام .. بزن ‌و بگذار خنده عاشقانه ات♥️ کام را قند نماید 😍 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh