eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍃🌺 #همیشه فڪر می ڪنم ڪه #خواب و #استراحت بی جا فقط #وقت تلف ڪردن است #دوست_دارم ... هر لحظه و زمان چیز #جدیدی یاد بگیرم و به علم و #دانشم اضافه بشه ڪارهای #پرهیچان و با #استرس را دوست دارم. #شهید_مدافع_حرم🚩 #رسول_خلیلی❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🔸یہو وسط حرفـش میگفت: "خانـــــوم...❤️ اگـہ مݧ شدم بہم افتخار کن..."☺️ 🔹مـیگـفـتـم:"وا بـہ چـے افتخار کنم…؟! بـہ ایݧ کـہ شوهـر نـدارم…؟!"😞 میـگفـت: "بـہ ایݧ افتخار کـݧ کـہ من همه رو و... 🔸بـہ خاطر همـہ مردم میرم..😊. اگـہ نرم دشمن میاد داخل خاکموݧ... پیـش از ما هـم اگه شـہدا🌷 نمیرفتݧ... حالا ما هـم نمیتونستـیم تو امنـیت و آرامـش زندگـے کنیم..."🙂 🔸روز آخرے کـہ میخواست بره گفت: "بیایـیـد وایسید عکس بگیریم…📸 کولـہ شو کـہ برداشت... رفتم آب و بیارم... فضا یـہ جورے بود😢... 🔹فکر میـکردم ایݧ حالات فقط مخصوص فیلمـا 📺و تو کتاباست... احـسـاس میکردم... مهدی بالــ🕊 درآورده داره میـره... 🔸از بـس کـہ بود... ساکـشو خودم جمع کردم... قرار بـود ۴۵ روزه بره و برگرده ⚡️ولـے.. ۲۱ روزِ بعد 🌷شد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣9⃣3⃣ 🌷 🔴به روایتی از 🔹روز تشییع جنازه نمی کردم❌من مشوق بودم برای ماندن در سایت نطنز👌 🔸خدا را می گیرم؛ همین است که می گویم؛من مصطفایی را که الان هست✓ می خواستم،♨️نه مصطفای ترسو که از کارش را رها کند. 🔹اندازه ی داشتنم به قدری است که الان اگر قدرت👊 داشته باشم را پس بگیرم، می گیرم 😭 🔸ولی با همه علاقه ای که به او دارم ، بودنش را می خواهم محکم💪 بودنش را هدفش🎯 را دوست دارم پیرو آقا بودنش را دوست دارم ❤️ 🔹هیچوقت🚫 تشویقش نکردم که از بیرون بیاد؛در مراسم تشییعش گفتم : خط قرمز⭕️ مصطفی، بود✌️ 🔸این که بچه ام پیرو♨️ ولایت فقیه بود ، به او افتخار😌 می کنم این که بچه ام جزو هیچ گروه🚫 و حزبی نبود به او افتخار می کنم ✊ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🍃 💢من حجابم را 😍 چه كسي گفته عطر نميزنند؟؟ حتماً چادر را خوب نديده است😉؟حتماً چادر را خوب است؟ 💢چادري ها زيبا ترين👌 عطر هاي جهــان را در پر چادرشان دارند! 💢چادر بوي و بزرگي ميدهد.. يعني تو با يك ملكـه👑رو به رو هستي! 💢چادر بوي اطمينان و امنيت ميدهد😌 يعني در مقابل تو ايستاده است ! 💢چادر بوي مهرباني و ميدهد يعني آرامش فكر و ذهن💭 جوانان كشورم🇮🇷 برايم مهم است ! 💢چادر بوي صداقت و ميدهد! يعني زيبايي هاي من به نام ديگر سند خورده است. 💢چادر بوي ميدهد! يعني نگاه👀 فكرت را كنترل كن 💢 را بو كن، عطر زهـــرا اين ريحانه بهشتي را استشمام كن😌،خوش به حالت كه دار حجب و حياي فاطمه هستي👌! سفير فاطمه... ♨️از اين پس چادرت را با سر كن... و چادر يادگار وارث 🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣4⃣5⃣ 🌷 🔹دعاهایش درست و کامل اجابت می شد👌. همانطور که دلش می خواست. از خدا خواسته بود که صاحب فرزند شود. وقتی خدا بچه ها را بهمان هدیه داد روز و شب می کرد. 🔸دوست داشت نسلش محب باشند. می گفت: این دخترها برایم از صدها پسر باارزش ترند😍 قبل از به دنیا آمدن بچه ها کمی دستمان خالی شد چون مجبور شدیم پس اندازمان💰 را به یک قرض دهیم. اهل قرض گرفتن هم نبود🚫. 🔹از خدا خواسته بود اگر ها پر روزی هستند، نشانه ای🍃 برایش بفرستد. همان روزها دوره ای که در یک حوزه مشغول بود و اصلا فراموش هم کرده بود🗯، به حسابش واریز شد. آن هم یک مبلغ قابل توجه☑️ 🔸بچه ها که به دنیا آمدند😍، زندگی رنگ دیگری گرفت. می گفت و برکت از وجودشان می بارد. هر وقت نگاهشان می کرد، فقط را شکر می کرد و بس. 🔹با آنکه عاشق بچه ها بود، وقتی هنوز دو ماهشان تمام نشده بود❌، عازم شد. یکی از بستگان در مخالفت با تصمیمش به او گفته بود که حالا نرو، بچه هایت خیلی کوچک هستند. و او در کمال پاسخ داده بود که مگر (ع) بچه کوچک نداشت؟😭 🔸تازه امام فرزندش را به میدان نبرد برد اما بچه های من در هستند. اگر نروم شرمنده بچه های امام می شوم😞 🔹شهید پورهنگ با وجود دو و موقعیت های مناسب داخل کشور حضور در جبهه مبارزه با ها را انتخاب کرد✅ 💢شهید پورهنگ خطاب به دخترانش نوشت: ✍فاطمه خانم و ریحانه خانم بابا ! بدانید که شما دو گلـ🌺 ، عشق من هستید💞. شما را به اندازۀ تمام ستارگان🌟 . اگر شما را تنها گذاشتم برای این بود که فدای (ع) شوم. ✍کودکانی مثل شما به دست کثیف ترین و خبیث ترین👹 حیوانات قطعه قطعه می شوند و به خدا من آن را ندارم😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️مناجات زیبای #شهید ✔️دوست دارم در منتهای #بی‌ڪسی باشم . در منتهای گمنامی🌷 دوست دارم بدنم زیر آفتاب☀️ سہ #شبانه‌روز بماند . دوست دارم بدنم از زخم‌های جای پای دشمنان خدا و دین پر باشد💔 و دوست دارم #سرم را از #پشت سر ببرند. ✔️همہ این ها را #دوست_دارم زیرا نمی‌خواهم فردای قیامت که #حضرت_زهرا (س) برای شفاعت امت پدرش ظهور✨ می‌ڪنند، من با این جسم ڪم ارزش خود😔 #سالم حاضر باشم. ✔️دوست دارم وقتی نامہ عمل📃 من باز شد و سراسر #گناه بود، حضرت اشاره‌ای و نگاهی بہ بدن من ڪنند و بگویند بہ #حسینم او را بخشیدم😭 🔺ان‌شاءالله خدا ما را فردای #قیامت شرمنده حضرت #ام‌ابیها (س) قرار ندهد❌ بہ ما رحم ڪن ای ارحم الراحمین ! و ای #ستارالعیوب! و ای غفارالذنوب ! ✍ شایان ذڪر است، شهید نوید صفری در استان #دیرالزور سوریہ زخمی شده و بہ اسارت تروریست‌ها👹 در آمد. و 20 روز بعد با آزادی ڪامل این شهر پیڪر مطهر⚰ او پیدا شد. با یافتن پیڪرش مشخص شد ڪه او همچون ارباب بی‌کفن خود #امام_حسین(ع)، مظلومانہ بہ شهادت🌷 رسیده و #سر_از_تنش_جدا_شده است😔 #شهید_نوید_صفری #شهید_مدافع_حرم 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣7⃣0⃣1⃣ 🌷 💠رفاقت برای خدا 🔰رفاقت کردنش واقعا بی نظیر بود👌 بعد از هیچ کس رو من ندیدم و امکان نداره ببینم که اینجوری کنه. وقتی با کسی، رفاقت👥 رو شروع می کرد، چند تا راه کار داشت. 🔰اول اینکه بعد از چند وقت می گفت: ، بدی های من رو بگو، اون بنده خدا👤 هم می گفت: من بدی از تو ندیدم❌ که بگم، همش دیدم چی بگم؟ حسین ادامه می داد پس من بدی های می گم 🔰شروع می کرد، این ها رو بهش می گفت اینکار رو نکن🚫 اونجوری لباس ! با فلانی رفاقت نکن🚷 یا تولد🎁 بچه ها می شد، کسی شلوار لی می پوشید ایشون می رفت شیش جیب براش می خرید می گفت این شش جیب بیشتر بهت میاد☺️ اینجوری بپوش. 🔰یک بار یادم هست برای یکی از بچه ها دو تا آستین بلند خرید و بهش گفت پیرهن آستین بلند👔 بپوش!رفاقت کردن ها و محبت کردن های💞 حسین فقط بودش 🔰بارها به من پیام می داد📲 می گفتش برای خدا😍 می گفتم حالا رو ننویسی چی میشه⁉️ می گفت نه من باید بهت بگم که بدونی برای خدا دوست دارم😉 برا خودت نیست❌ که دوست دارم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⭕️ای برادران! قبل از اینکه به جبهه بیایم، میخواست با من با لباسِ نظامی عکس بگیرد؛ اگر شدم، دورش را بگیرید💞 چراکه من او را بسیار ... 👈پ.ن: "فاطمه دقیق" دختر خردسال شهید «علی شفیق دقیق»🌷 رزمنده جاوید الاثر و دانش آموز مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله‌ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت👌 وی در وصف رزمنده نوشته است: ✍اگر شما گُلی🌷 را در صحرای دیدید خاک آن را ببوسيد ممکن است آنجا دفن شده باشد😭 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻 💠 از زبان خودِ شهید خلیلی: 💟امیر گفت: چقدر کلاهت من هم کلاهم🧢 را از سرم برداشتم و به او دادم. اتفاقا وقتی سرش کرد خیلی هم به تیپش می آمد. 💟وقتی به صورت امیر و هایش نگاه کردم، خیلی خوشحال شدم😍 که می توانم با بخشیدن چیز هایی که ، دوستانم را خوشحال کنم 💟حتی اگر چیزی را که می بخشم، خیلی دوست داشته باشم؛ اما حسی که از به من منتقل میشد برایم بود👌 📚کتاب: رفیق مثل رسول ♥️ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh