★من زبان #چشمهایت را نمیدانم
به من رمز شهادت🌷 را بگو
★بگو آخر، چگونه پر زدن🕊 آموختی
چگونه همچو پروانه
به گرد شمع #عشق سوختی
★چگونه آتش🔥 را
در #دستانت حفظ کردی؟
نگفتند دیوانه ای⁉️
★بگو با من
چگونه میتوان در آتش عشـ♥️ـق
#جانفشانی کرد؟
★چگونه می توان #بی_بال
ترک این دنیـ🌍ـای فانی کرد؟
★تو از جنس ما بودی
و با ما #فرق_داشتی
از درد مردم ستم دیده درد💔 داشتی
درد عشق، درد #متعالی
تا کجا می شود از عشق تو گفت؟
★ #نامت آغازگر سرنوشتت بود
چه زیبا #جهاد با نامت تداعی شد
چه زیبا عشق و خون❣ و خاک
قاطی شد
#چگونهمیتواندرآتشعشقجانفشانیکرد
#شهید_جهاد_مغنیه🌷
#سالروز_شهادت
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیــــدانه....🌷
♦️روبروي عکست ايستاده ام👤
و به نگاهت خیره مانده ام...
♦️تو هم #چشمهايت مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكي "لجباز" به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت👀 نباشم...
♦️گم ميشوم ميان دلبستگي هاي💝 روزانه ام و با چشمهايي اشك الود، دوباره به التماس يك نگاه ديگر😭 بر ميگردم #سمت_تو...
♦️دوباره #نگاهت را به زندگي ام گره ميزني، راه روشن✨ ميكني برايم.
و من دوباره #لجبازي هاي كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده😞 خودم را به جاده خاكي ميزنم.
♦️حس يك كور #محروم از روشنايي رهايم نميكند
نمي بينم تورا؛ و اين درد💔 دارد
اين طور نمي شودهنوز #عاشق نشده ام
هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق♥️ شدن...
♦️براي همين است كه معني نگاه هايت را نميفهممـ🗯 گم شده ام چون #تورا گم كرده ام. بايد فكري به حال اين دل کرد كه فقط #مدعاي عشق است
وگرنه اين دل كجا و
رسيدن به #قافله_عشق كجا⁉️
♦️شرط عشق #جنون است
ما که ماندیم مجنون نبودیم ...😔😭
#شهدا_گاهی_نگاهی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
لختی #چشمهایت را به من
قرض میدهی⁉️
میخواهم ببینم دنیـ🌍ــا را
چگونه دیدی؟
که از چشمت #افتاد!
"روزت مبارک مرد بزرگ"
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید 🔸از طرف من به #جوانان بگوئيد چشم شهيدان🌷 و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اس
نگاه هایت
گاهی #نگران است
گاهی ناراحت!
شاید هم دلگیـــ💔ـر
اما هر چه هست هیچگاه سایه ی #چشمهایت را از سرمان برندار ✘
نگاهمان کن🙏
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸🍂🌸🍂🌸🍂
و #صبح يعنی
اشتيـاقِ💖 پنهانِ من
وقتي چشم هايَم
در دريايِ #چشمهایَت غرق شده
و روزش را لبخند ميزند ...😍
#شهید_علیرضا_بریری
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 0⃣4⃣#قسمت_چهلم 💢تو اگر بیفتى #پرچم_کربلا فرو مى افتد..
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
1⃣4⃣#قسمت_چهل_ویکم
💢بلند شو #عزیزکم ! هوا دارد تاریک مى شود.✨خانمم شما چرا اینجا نشسته اید؟ دست بچه ها را #بگیرید و به خیمه🏕 ببرید.گریه😭 نکن دخترکم ! #دشمنان شاد مى شوند. صبور باش سفارش پدرت را از یاد مبر!سکینه جان ! زیر بال این دو کودك را بگیر و تا خیمه یاریشان کن.مرد که #گریه نمى کند، جگر گوشه ام ! بلند شو و این دختر بچه ها را سرپرستى کن. مبادا دشمن🐲 اشک تو را ببیند.
🖤عمه جان ! این چه جاى خوابیدن است؟ #چشمهایت را باز کن! بلند شو عزیز دلم!💗آرام آرام دانه ها برچیده مى شوند.... و به یارى #سکینه در خیمه کوچک بازمانده ، کنار هم چیده مى شوند.تاسکینه همین اطراف را وارسى کند تو مى توانى سرى به اعماق بیابان بزنى و از شبح نگران کننده خبر بگیرى....
هرچه نزدیکتر مى شوى، پاهایت سست تر مى شود و #خستگى ات افزونتر.
#دخترى است انگار که چنگ بر زمین زده و در خود مچاله شده است....
💢به لاك پشتى مى ماند که سر و پا و دستش را در خود #جمع کرده باشد.
آنچنان در خود پیچیده است که سر و پایش را نمى توانى از هم بشناسى.
بازش مى گردانى و ناگهان چهره ات و قلبت💕 درهم فشرده مى شود.
#صورت، تماما به #کبودى نشسته و #لبها درست مثل بیابان عطش زده، #چاك_خورده....
🖤نیازى نیست که سرت را بر روى سینه اش بگذارى تا #سکون قلبش را دریابى.
سکون چهره اش نشان مى دهد که فرسنگها از این جهان آشفته ، فاصله گرفته است.... مى فهمى که #وحشت و #تشنگى دست به دست هم داده اند... و این نهال نازك #نورسته را سوزانده اند.
مى خواهى گریه نکنى،باید گریه نکنى. اما این بغضى که راه نفس را بسته است، اگر رها نشود، رهایت نمى کند....
💢در این اطراف، نه از #سپاه تو کسى هست و نازل شگردشمن.فقط_خداهست.
خدایى که آغوش به رویت گشوده است و سینه خود را بستر ابتلاى تو کرده است.پس گریه😢 کن ! #ضجه بزن و از خداى اشکهایت براى ادامه راه مدد بگیر.
بگذار فرشتگان طوافگرت نیز ازاشکهایت
براى ادامه حیات ، مدد بگیرند....
گریه کن !
🖤چشم به تتمه خورشید بدوز و همچنان گریه کن.چه غروب🏜 دلگیرى!
تو هم چشمهایت را ببند خورشید! که #پس_ازحسین ، در دنیا چیزى براى #دیدن وجود ندارد....
#دنیایى که #حضور حسین را در خود بر نمى تابد، دیدنى #نیست.
💢این صداى #گریه از کجاست که با ضجه هاى تو در آمیخته است؟...
مگر نه فرشتگان بى صدا گریه مى کنند؟!
سر بر مى گردانى و #سکینه را مى بینى که در چند قدمى ایستاده است...
و غبار بیابان ، با اشک چشمهایش در آمیخته است و گونه هایش را به گل نشانده است.وقتى او خود ضجه هاى تو را شنیده است... و تو را در حال #شیون و #گریه دیده است،... چگونه مى توانى از او بخواهى که گریه اش را فرو بخورد و اشکهایش را #پنهان کند؟
🖤از جا برمى خیزى،
آغوش به روى #سکینه مى گشایى ،
او را سخت در بغل مى فشرى و مجال مى دهى تا او سینه تو را #مامن گریه هایش کند و #بارطاقت_فرساى اندوهش را بر سینه تو بگذارد.معطل چه هستى خورشید؟ ☀️این #منظره جانسوز چه دیدن دارد که تو از پشت بام افق ، با سماجت سرك کشیده اى... و این دلهاى سوخته را به تماشا ایستاده اى ؟!
غروب کن خورشید!...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
★من زبان #چشمهایت را نمیدانم
به من رمز شهادت🌷 را بگو
★بگو آخر، چگونه پر زدن🕊 آموختی
چگونه همچو پروانه
به گرد شمع #عشق سوختی
★چگونه آتش🔥 را
در #دستانت حفظ کردی؟
نگفتند دیوانه ای⁉️
★بگو با من
چگونه میتوان در آتش عشـ♥️ـق
#جانفشانی کرد؟
★چگونه می توان #بی_بال
ترک این دنیـ🌍ـای فانی کرد؟
★تو از جنس ما بودی
و با ما #فرق_داشتی
از درد مردم ستم دیده درد💔 داشتی
درد عشق، درد #متعالی
تا کجا می شود از عشق تو گفت؟
★ #نامت آغازگر سرنوشتت بود
چه زیبا #جهاد با نامت تداعی شد
چه زیبا عشق و خون❣ و خاک
قاطی شد
#چگونهمیتواندرآتشعشقجانفشانیکرد
#شهید_جهاد_مغنیه
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
★من زبان #چشمهایت را نمیدانم
به من رمز شهادت🌷 را بگو
★بگو آخر، چگونه پر زدن🕊 آموختی
چگونه همچو پروانه
به گرد شمع #عشق سوختی
★چگونه آتش🔥 را
در #دستانت حفظ کردی؟
نگفتند دیوانه ای⁉️
★بگو با من
چگونه میتوان در آتش عشـ♥️ـق
#جانفشانی کرد؟
★چگونه می توان #بی_بال
ترک این دنیـ🌍ـای فانی کرد؟
★تو از جنس ما بودی
و با ما #فرق_داشتی
از درد مردم ستم دیده درد💔 داشتی
درد عشق، درد #متعالی
تا کجا می شود از عشق تو گفت؟
★ #نامت آغازگر سرنوشتت بود
چه زیبا جهاد با نامت تداعی شد
چه زیبا عشق و خون❣و خاک
قاطی شد
#چگونهمیتواندرآتشعشقجانفشانیکرد
#شهید_احمد_مشلب
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh