در #طلاییه سه شهید🕊 پیدا کردیم .
پاهایشان با سیم تلفن☎️ کلاف شده بود و دستهایشان از پشت بسته شده بود . خاک ها را کنار زدند متوجه شدند استخوانهای سینه و جمجمه این بچه ها روی زمین کتاب شده است😔
بعد معلوم شد که دست✋ و پای👣 این شهدای عزیز را قبل از شهادت بستند کنار هم خواباندند با شنی تانک از روی سینه و جمجمه بچه ها رد شدند 😰.
👈این نوع جان کندن؛ آسان است که انسان تقاضای بازگشت کند.
اینجا سِری در کار است⚡️ که چنین جان کندنِ بسیار سخت و دشوار دوباره طلب می شود .وقتی رفتیم در اون مسجد و در اون حسینیه در مراغه خوابیدیم💤 ، من از صبح دیدم #شهید_جعفر_احمدی میانجی خیلی منقلبه
_ جعفر چته ؟
هیچی نگفت ؛هیچی نگفت 🙁
بعداً از زیر زبونش کشیدم گفت : دیدم #امام_زمان(عج) رو 😍 . اومد داخل مسجد و داشت پتو رو بچه ها می انداخت یخ نکنن .
پس : بچه ها!!! یه کار کنید آقا بیاد ! 😭
🎤روایتگر: #حاج_حسین_یکتا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 🔹دانشجوی 23 ساله رشته کامپیوتر💻 بود 🔸بسیجے هم بود ، یا یک چهره معصوم و حزب ا
9⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷
💠 اسم بلوتوثش ...
🔹اسفند سال نود بود...خوب یادم هست همه دیده بودند با چه #تلاطمی روی خاک های #طلاییه می دوید..مثل ماهی دور مانده از #آب بود..
🔸کوله ی اسپیکر بزرگی را با خود حمل می کرد و از هرجا که رد می شد، صدای دکلمه ی #شهید_آوینی با موسیقی متنی که برایش تنظیم کرده بود، می پیچید و همه را مجذوب می کرد...
🔹بالاخره بعد از تلاش های زیاد، روز قبل از پر کشیدنش، برای گرفتن کلیپ صوتی ای که حقیقتا زیبا بود، پیدایش کردم؛ #حجب و حیایی مثال زدنی داشت؛ گفت؛ "امشب کلیپ های شلمچه را هم آماده می کنم..." و
روی #قولش ماند و کلیپ ها را به شلمچه رساند..
🔸اما خودش را نه...یک کوله، تنها روی خاک های شلمچه سنگینی می کرد..نگاهش مى کردم و به یادم می آمد که اسم #بلوتوث گوشی اش مانده روی گوشیم : "ما رأيت الا جمیلا" ...
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💠دقایقی #حرف_حساب_دل❣
#خیلی_زیباست👇👇
#درد دارد دویدن(!) و نرسیدن 🏃
که دویدن ما #درجا زدن است...
به قول #شهید_آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که #مردانه زیسته باشند...👌
شهادت را نخواستیم و به خیال خودمان #عاشق شهادتیم...😔
بسنده کردیم فقط به #عکس🌅 چسبانده شده ی دیوار اتاق!
عکس و #دلنوشته_شهدایی📝 که فقط پست #اینستاگرام شد!
کانال #تلگرامی که پر شد از صوت 🎙و روایت شهدا!😞
و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه👀 #شهید را درک نکردیم...🙁
💢#شهادت تنها برای #شهیدان است...
که #آسمان و #خاک این عالم شهادت
می دهند به برای خدا شدن شهیدان...
#نخواستیم شهادت را؛❌
اگر #می_خواستیم هر مکان و زمان⏱ که باشیم #شهادت ما را در بر خواهد گرفت...🕊
به یاد صحبت های #حاج_حسین_یکتا در ظهر عاشورا ی فکه:
اگر شهادت را می خواستیم!👇
⚜در شیراز هیئت رهپویان وصال هم باشی، محمد مهدوی میری...
⚜در شمال تهران هم باشی،شهید صیاد شیرازی میری...
⚜در وسط #بازار هم باشی،شهید لاجوردی میری...
⚜وسط این رمل های #فکه بعد از جنگ هم باشی،سید شهیدان اهل قلم میری...
⚜مصطفی احمدی روشن هم بشی،در کوچه پس کوچه های #تهران به شهادت میری...
شهادت را #بخواهیم...
اگر #خادم_الشهدا باشیم...
شبیه شان می شویم...👥
نه به حرف ، در #عمل...💪
#شهیدانه زندگی کنیم که #شهید می شویم...🌷
و حالا باید گفت:👇
⚜زیر چرخ اتوبوس🚌 زائران شهدا در پارکینگ
#طلاییه، هم باشی!
#شهید حجت الله رحیمی میری...
⚜خادمه الشهدا در فضای مجازی💻،در حله عراق هم باشی؛
بعد زیارت اربعین... #شهیده_توران_اسکندری_میری...
#التماس_دعای_شهادت🌸🍂
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#طلاییـــــــــه😔
🔰صدای حاج ابراهیم #همت درون گوشم میپیچد !
مهدی #باکری دارد از آخرین دیدار با برادرش میگذرد و میگوید همه شهدا🌷 برادرهای من هستند اگر همه را میتوانید بیاورید #حمید را هم بیاورید!
.
🔰هنوز ابراهیم همت تاکید میکند که ♨️ما همچون #حسین وارد شدیم و همچون حسین هم باید به شهادتــ🕊 برسیم...
💯به شهادت برسیم ...
💯به شهادت برسیم...
.
🔰حسین #خرازی وسط عملیات دستش قطع میشود و با یک دست تا آخر عملیات #میجنگد...
حس میکنم خنکای خاک #طلائیه را زیر پاهایم !
باید خاک معطرش را در مشت هایم پنهان کنم و ب سر و صورت بریزم!!😔
.
🔰نه اصلا باید #سجده ای طولانی بروم روی خاک پاکش تا عجین بشود با روح و پوست و استخوانم😌 ...!
.
💥صدای خمپاره و ترکش!
💥گویی که عملیات آغاز شده است!
🔰شوق #وصال_معبود در وجودم طنین انداز میشود...😭
⚡️ناگهان؛رشته افکارم را در هم می ریزند بوق ماشین ها🚙🚕!!
📣صدا!
صدای خمپاره و گلوله نبود...🚫
.
🔰صدای #آهنگ لس آنجلسی ماشین مدل بالایی🏎 بود ک دلش میخواست تمام من را به انضمام افکارم زیر بگیرد!!😖😖
هندزفری🎧 و مداحی بعدی...
چ به موقع پلی میشود👌!
.
🔰مداح میخواند:🔊
یه #شهید،یه پرچم عشـقــ❤️،توی شهر ما غریبه
نه فقط نام و نشونش...خودشم خیلی #غریبه!😭😭
.
🔰و اینجا بود ک فهمیدم وسط دورترین نقطه• به #طلائیه هستم !😭😔
وسط هوای دود آلود شهر که آدمهایش از هوایش دود آلوده تر اند!!😔
اینجا عده زیادی رنگ بوی #خدایی ندارند...📛
اینجا برای خیلی ها افتخار است که راه شهدا را برعکس بروند↪️!!
🔰اینجا عده ای همه قرار هایمان را با شهدا فراموش کرده اند!🗯
عده ای دیگر که دم از خدا و امام و شهدا میزنند!⭕️فقط شده اند ظاهر و در باطن...😔
.
🔰اینجا بی منت ببخشید و از هیچکس هیچ نخواهید!
اینجا دیگر منش و رفتار #شهدایی نیست...📛
اینجا فقط نام شهدا را یدک میکشیم!!😭😔
باز هم بگویم!😭
👈ریا
👈تظاهر
👈حسادت
👈تهمت
👈بی اخلاقی!!
دلــــــــم پر است آی آدم هاااااا...😭😭
.
🔰خوش ب حال آنهایی ک در این حال و هوای آلوده حال هوای #دلشان آفتابی و بدون ابر است...
.
🔰دل من انقدر بهانه نگیر!
اینجا که #طلائیه نیست...
اینجا آسمان شهر است، #شهر!!😔
.
یازهرا(س)
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج😭😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_6015065598847877307.mp3
2.81M
🌷شهید نظرزاده 🌷
میگوئیم #شهدا_گاهے_نگاهے خودمانے بگویم ... آنها نگاهمان مےڪنند ، ما #شرمنده نشدن را بلدیم ؟! #ال
4⃣8⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🌷 #جواد فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به #پدر_و_مادر داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، #دست_مادر را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود
🌷 در بین دعاهای #قنوت نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد،👌 « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ».
🌷به خانواده شهدای #فاطمیون درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها #غریبند و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول✨ کلاس #خدمت_رسانی به خلق خدا بود.
🌷 روحیه #شهادت_طلبیــ🕊 جواد، منوط به حضورش در #سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.
🌷وقتی #تیر به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود،😥 گفت:# منتظر شهادتـــ🕊 من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان👞 را در #مسجدالاقصی به زمین بزنیم و در رکاب #امام_زمان شهید🌷 شویم.
🌷 وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی #صهیونیسم جهانی 👊و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است.👌
🌷خاطره ای از #آقای_احمدیان
همین امسال در #طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم😊 . دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: #تهمت، #فحش، #کنایه، #نیش و ...آخرشم ان شاءالله #گلوله. و رفت...😔
🎤راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان #شهید_جواد_محمدی
#یادش_با_صلوات🌸🍃
#شهید_بحق_ارباب_دعایی😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باباے من یه خونه تو شمال و یه ماشین شاسے بلند به نامم کرده🔖😃 بابای تو چی؟ -بابای من ؟ یه پوتین تو ط
#طلاییـــــــــــــه😔
🔰صدای حاج ابراهیم #همت درون گوشم میپیچد !
مهدی #باکری دارد از آخرین دیدار با برادرش میگذرد و میگوید همه شهدا🌷 برادرهای من هستند اگر همه را میتوانید بیاورید #حمید را هم بیاورید!
🔰هنوز ابراهیم همت تاکید میکند که ♨️ما همچون #حسین وارد شدیم و همچون حسین هم باید به شهادتــ🕊 برسیم...
💯به شهادت برسیم ...
💯به شهادت برسیم...
🔰حسین #خرازی وسط عملیات دستش قطع میشود و با یک دست تا آخر عملیات #میجنگد...
حس میکنم 💭خنکای خاک #طلائیه را زیر پاهایم !
باید خاک معطرش را در مشت هایم👊 پنهان کنم و ب سر و صورت بریزم!!
🔰نه اصلا باید #سجده ای طولانی بروم روی خاک پاکش تا عجین بشود با روح و پوست و استخوانم😌 ...!
💥صدای خمپاره و ترکش!
💥گویی که عملیات آغاز شده است!
🔰شوق #وصال_معبود در وجودم طنین انداز میشود...😭
ناگهان؛رشته افکارم را در هم می ریزند🗯 بوق ماشین ها🚙!!
صدا!
صدای خمپاره و گلوله نبود...🚫
🔰صدای #آهنگ لس آنجلسی ماشین مدل بالایی🏎 بود ک دلش میخواست تمام من را به انضمام افکارم زیر بگیرد!!😖😖
هندزفری🎧 و مداحی بعدی...
چ به موقع پلی میشود👌!
🔰مداح میخواند:🔊
یه #شهید،یه پرچم عشـقــ❤️،
توی شهر ما غریبه
نه فقط نام و نشونش...
خودشم خیلی #غریبه!😭😭
🔰و اینجا بود ک فهمیدم وسط دورترین نقطه• به #طلائیه هستم !😭😔
وسط هوای دود آلود شهر که آدمهایش از هوایش دود آلوده تر اند!!😔
اینجا عده زیادی رنگ بوی #خدایی ندارند...📛
اینجا برای خیلی ها #افتخار است که راه شهدا را برعکس بروند↪️!!
🔰اینجا عده ای همه قرار هایمان را با #شهدا فراموش کرده اند!🗯
عده ای دیگر که دم از خدا و امام و شهدا میزنند!
♨️فقط شده اند ظاهر و در باطن...😔
🔰اینجا بی منت ببخشید و از هیچکس هیچ نخواهید!
اینجا دیگر منش و رفتار #شهدایی نیست...📛
اینجا فقط نام شهدا را یدک میکشیم!!😭😔
باز هم بگویم!😭
👈ریا
👈تظاهر
👈حسادت
👈تهمت
👈بی اخلاقی!!
دلــــــــم پر است آی آدم هاااااا...😭😭
🔰خوش ب حال آنهایی ک در این حال و هوای آلوده حال هوای #دلشان آفتابی و بدون ابر است...
🔰دل من انقدر بهانه نگیر!
اینجا که #طلائیه نیست...
اینجا آسمان شهر است، #شهر!!😔
یازهرا(س)
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج😭😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنـــوشتـــــــــه📝...
#طلاییـــــه
سه راه شهادت 🕊
حسین خرازی
دست بریده💔
جای عجیبــی است طلاییـــه
وقتی میروی دل کندن💕 از آنجا بسیار سخت است😔
بوی #خرازی ها را که حس کردی
#عاشق_شهید و شهادت🌷 میشوی
مثل مدینه که بوی دلتنگـــ💔ـــی میدهد
#بوی_مادر_می دهد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
این فــرو ریخته گـلهـای پــریـشان در باغ... کـز مــی جــام شهادت همه مدهوشانند... یـادشـان زمــزمــه
3⃣8⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🌷روز اول #خـادمی بود.
#شلمچه ....
بعـد نماز مغرب📿 مثل هـرروز صـوتِ #مادرشهـیدگمنام پخـش شد🔊....
آقا این شهیده گمنامه؟ چند سالشه⁉️
زائرا گوش میکردن و گریه میکردن😭 و میرفتن سمـت خـروجی...
🌷تو حـال و هوای خودم بودم که یه نفر صدام زد!پسررر!!
با تعجب😟 دنبال صدا گشتم؛ #آقاهادی بود!
گفت یکی از باندای🔇 نزدیکای ورودی قطع شده،برو ببین چی شده!
سیمش کنده شده بود🔌وصل کردم....
🌷بعدِ اون تِرَک #شهیدگمنام روضه حاج محمود شروع شد.خونِ دلِ آســمون😔......
هنوزم که هنوزه هروقت میشـنوم🎧 موهای بدنم سیخ میشه.رفتم نشستم رو یه #تپه مانندی و شروع به زار زدن کردم😭.
🌷روضه #حضرت_زینب بخونن و ما وایسیم نگاه کنیم⁉️حـین روضه یه نفر نشسته بود کنارم👥 محلی ندادم؛نگاهم نکردم.
اون صـوت پنج دقیقه ای⏱ که تموم شد بغل دستیم شروع کرد #خوندن....
🌷خـوبانِ روزگار ،مسـلمانِ #زینب_اند.
یه #روضه نمکی خوند و بعدش پرسید اسمـت چیه⁉️گفت آقا امـیرحسین جا نمونی از اتوبوس🚌! چپ چپ نگاش کردم👀 و گفتم #خادمم!
🌷خوشحال شد و با هم رفتیم منطقه رو گشتیم تا #زائری نمونده باشه.
اون شد شروع✓ رفاقتِ ده دوازده روزه ی ما.شوخی ها ،خنده ها😄 ،گریه ها😭 ،روضه ها ،خوردنا و پیچوندنا ،جشن پتو و اذییت ها.
🌷سال بعدش اومدم #شلمچه.هرچقدر گشتم پیدات نکردم😔.دیدم نیستی رفتم #طلاییه....
چند وقت بعدش #بهـشت_زهـرا یه کتاب دیدم📖 توجـهم و جلب کرد!
🌷عکسـش آشـنا بود!
رفتم جلوتر و وقتی اون کتابچه📘 رو دیدم کپ کردم😳!خاطرات #شهید_حجت_الله_رحیمی
هـنوز کیفی🎒 رو که بهـم دادی رو دارم.تقـریبا هـر روز رو #دوشـمه.بعضـی ها مـیگن یه کیف دیگه رو بردار بابا😕.این چیه!کوله ی #خاکی!مردم فکـر میکنن از منطـقه اومـدی
#نمـیدونن_که....😔😔
#شهید_حجت_الله_رحیمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh