🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید شهید مجید پازوکی : 💠| خدایا از غفلت ها و گناهان🔥 و جسارت ها و بی ادبی ها و نشناختن مقام
#طـلاییـه
🌾طلاییه بودیم. چنـد روزے بود هـر چـه می گشتیم، #شهیــد پیـدا نمی ڪردیم😞
🌾یڪ شب #خــواب دید پـرتـوهـای نـور💫 از یڪ نقطه از زمیـن به #آسمـان می رود. فـردا همـان جـا را ڪندیم. ڪلی شهیـد🌷 پیـدا شد. اولیـن بـار نبـود⭕️ ڪه توی خــواب آدرس می گرفت.
#شهید_مجید_پازوکی
#خاطرات_شهدای_تفحص
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️| توی خواب امام حسین رو دیده بود به آقا عرض کرد : آقاجان #فدایتان بشوم، آیا زمان بریدن سرتان درد د
🍃✨🍃✨🍃✨
روزهای آخر #راهیان بود رفتیم منطقه #طلاییه
غروب بود که رسیدیم هیچ کس نبود طلاییه خیلی غریب بود، سید تا پاش رسید طلاییه حال عجیبی پیدا کرد #گریه امانش نمی داد من به حال خودش رهاش کردم
رفت طرف ضریح #شهدای_گمنام گریه هاش تبدیل به ضجه شده بود
دیدم سید داره از دست میره رفتم نزدیکش گفت فلانی قلبم داره از جا کنده میشه،
دستش رو گرفتم بردم داخل یادمان، دراز کشید خیلی نگران شدم تا شهر فاصله ی زیادی داشتیم از طرفی هم تاریکی شب امکان تردد در جاده مرزی را نمی داد
بالا سر سید نشستیم تا یک مقدار حالش بهتر شد جای مناسبی براش تهیه کردیم تا خوب #استراحت کنه من هم گوشه ای چشمم گرم شد و خوابیدم.
#نیمه_های_شب یک لحظه نگران بیدار شدم و سمت سید چرخیدم سر جاش نبود!!!!!
چشم چرخوندم دیدم گوشه ای مشغول #نماز_شب هست از خجالت آب شدم من فکر می کردم سید با این حال زارش نماز صبحش هم به زور می خونه غافل از اینکه سید....
✍راوی : دوست شهید(از خادمین شهدا)
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#شهید_بی_سر_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رنگ_خدا☝️ این روزهای آخر سال، هر کسی، جایی رو انتخاب میکنه 🚕 برای دور شدن از استرسها و دغدغههای
#دلنوشته❣
🌹🍃به بهشت خوش آمدی!
اینجا سرزمین #پرواز ملائک به معراج است...جاییکه پرندگان قفس خود را شکسته وآزادانه به آسمان پر کشیدند
🌹🍃خاک اینجا آغشته به خون پاکانی است که دل در گرو #عشقی_جاودان داشتند و مجنون وار به سوی او دویدند..
اگر همه جا پر شده از دروغ و تزویر و ریا؛ اینجا اما بوی #مردانگی به مشام میرسد
🌹🍃از اینجا تا آسمان راهی نیست...کافیست گوش جان بسپاری به تک تک ذرات...بشنو!
در #شرهانی، شقایق از داغ دل مادری تنها و پدری چشم انتظار میگوید...نسیم علف ها را به رقص می آورد...آنجا، میان علف ها خبریست! انگار جشنی به پاست..
از سنگرهای عشق و ایثار صدای نجوای دعا، عبادت و گریه ی شبانه ی جوانی به گوش میرسد..چه عاشقانه با خدایش راز و نیاز میکند!
شرهانی بوی #محرم میدهد...بوی #حسین(ع)
🌹🍃در گرمای جان فرسای #فکه خورشید از عطش کبوتران زخمی و تشنه لب میگوید..در فکه #آوینی را میبینی که از فتحی بزرگ روایت میکند
هرکه در رمل های فکه قدم برداشته و با آنها سخن گفته میداند چه میگویم
🌹🍃از #کانال_کمیل صدای روضه های #حضرت_زهرا(س) به گوش میرسد..و ابراهیم تو را میخواند برای هدایتگری..
چه #غربت عجیبی دارد اینجا!
شبیه کوچه ای است که حرمت مادر را شکستند..
و گمنامان خوابیده در شیارها، اینجا هرشب #میهمان مادرند!
🌹🍃 #طلاییه دل های سنگ شده را به عالم معنا وصل میکند و #ابراهیم که با همتش بت های نفس و تکبر را یکی پس از دیگری میشکند
🌹🍃 و #شلمچه! غروبش را دیده ای؟ اگر غروب شلمچه را ببینی معنای #دلدادگی و دلبستگی را خواهی فهمید
پای رفتن نیست..بغضت که شکست دیگر نمیتوانی ناله سر ندهی! دلت که شکست نمیتوانی دل بکنی! اینجا بوی #حسین_خرازی ها را به خود خواهی گرفت.
اینجا عجیب بوی #کربلا میدهد!
🌹🍃 #حسین_علم_الهدی در #هویزه تو را میخواند به جهاد و ایستادگی
کنار #اروند که رفتی با آب نجوا کن..با آن نخل های سوخته ای که ایستاده مردند! با پرندگان و ماهیان....تلاطم اروند خاطر را آشفته میسازد
🌹🍃زمان در اینجا محبوس شده.
در این #سرزمین_نور رازی نهفته است. با عقل ظاهر بین نمیتوان پی به سر اینجا برد، برای محرم اسرار شدن باید #اهل_دل باشی و با پای عشق قدم در راه نهی
🌹🍃از خاکی شدن نترس!
با پای برهنه خودت را به آغوش گرم زمین بسپار که صدای #عرشیان می آید!
#شهدا پرتو نوری هستند که تو را به رب الارباب اشراق میرسانند...
💔 کاش میشد همیشه اونجا موند!
#راهیان_نور❣
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#دلنوشته❣
🌹🍃به بهشت خوش آمدی!
اینجا سرزمین #پرواز ملائک به معراج است...جاییکه پرندگان قفس خود را شکسته وآزادانه به آسمان پر کشیدند
🌹🍃خاک اینجا آغشته به خون پاکانی است که دل در گرو #عشقی_جاودان داشتند و مجنون وار به سوی او دویدند..
اگر همه جا پر شده از دروغ و تزویر و ریا؛ اینجا اما بوی #مردانگی به مشام میرسد
🌹🍃از اینجا تا آسمان راهی نیست...کافیست گوش جان بسپاری به تک تک ذرات...بشنو!
در #شرهانی، شقایق از داغ دل مادری تنها و پدری چشم انتظار میگوید...نسیم علف ها را به رقص می آورد...آنجا، میان علف ها خبریست! انگار جشنی به پاست..
از سنگرهای عشق و ایثار صدای نجوای دعا، عبادت و گریه ی شبانه ی جوانی به گوش میرسد..چه عاشقانه با خدایش راز و نیاز میکند! شرهانی بوی #محرم میدهد...بوی #حسین(ع)
🌹🍃در گرمای جان فرسای #فکه خورشید از عطش کبوتران زخمی و تشنه لب میگوید..در فکه #آوینی را میبینی که از فتحی بزرگ روایت میکند
هرکه در رمل های فکه قدم برداشته و با آنها سخن گفته میداند چه میگویم
🌹🍃از #کانال_کمیل صدای روضه های #حضرت_زهرا(س) به گوش میرسد..و ابراهیم تو را میخواند برای هدایتگری..چه #غربت عجیبی دارد اینجا!شبیه کوچه ای است که حرمت مادر را شکستند..و گمنامان خوابیده در شیارها، اینجا هرشب #میهمان مادرند!
🌹🍃 #طلاییه دل های سنگ شده را به عالم معنا وصل میکند و #ابراهیم که با همتش بت های نفس و تکبر را یکی پس از دیگری میشکند
🌹🍃 و #شلمچه! غروبش را دیده ای؟ اگر غروب شلمچه را ببینی معنای #دلدادگی و دلبستگی را خواهی فهمید
پای رفتن نیست..بغضت که شکست دیگر نمیتوانی ناله سر ندهی! دلت که شکست نمیتوانی دل بکنی! اینجا بوی #حسین_خرازی ها را به خود خواهی گرفت.
اینجا عجیب بوی #کربلا میدهد!
🌹🍃 #حسین_علم_الهدی در #هویزه تو را میخواند به جهاد و ایستادگی
کنار #اروند که رفتی با آب نجوا کن..با آن نخل های سوخته ای که ایستاده مردند! با پرندگان و ماهیان....تلاطم اروند خاطر را آشفته میسازد
🌹🍃زمان در اینجا محبوس شده.
در این #سرزمین_نور رازی نهفته است. با عقل ظاهر بین نمیتوان پی به سر اینجا برد، برای محرم اسرار شدن باید #اهل_دل باشی و با پای عشق قدم در راه نهی
🌹🍃از خاکی شدن نترس!
با پای برهنه خودت را به آغوش گرم زمین بسپار که صدای #عرشیان می آید!
#شهدا پرتو نوری هستند که تو را به رب الارباب اشراق میرسانند...
💔 کاش میشد همیشه اونجا موند!
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💔 🌼چه باشیم 🌸چه نباشیم هستند مردانی که روی 🍃دست #ببرندشان.. 🌼قافله در حال حرکت است 🌸ما اگر بایستیم
💠دقایقی #حرف_حساب_دل❣
#خیلی_زیباست👇👇
#درد دارد دویدن(!) و نرسیدن 🏃
که دویدن ما #درجا زدن است...
به قول #شهید_آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که #مردانه زیسته باشند...👌
شهادت را نخواستیم و به خیال خودمان #عاشق شهادتیم...😔
بسنده کردیم فقط به #عکس🌅 چسبانده شده ی دیوار اتاق!
عکس و #دلنوشته_شهدایی📝 که فقط پست #اینستاگرام شد!
کانال های #مجازی که پر شد از صوت 🎙و روایت شهدا!😞
و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه👀 #شهید را درک نکردیم...🙁
💢#شهادت تنها برای #شهیدان است...
که #آسمان و #خاک این عالم شهادت
می دهند به برای خدا شدن شهیدان...
#نخواستیم شهادت را؛❌
اگر #می_خواستیم هر مکان و زمان⏱ که باشیم #شهادت ما را در بر خواهد گرفت...🕊
به یاد صحبت های #حاج_حسین_یکتا در ظهر عاشورا ی فکه:
اگر شهادت را می خواستیم!👇
⚜در شیراز هیئت رهپویان وصال هم باشی، محمد مهدوی میری...
⚜در شمال تهران هم باشی،شهید صیاد شیرازی میری...
⚜در وسط #بازار هم باشی،شهید لاجوردی میری...
⚜وسط این رمل های #فکه بعد از جنگ هم باشی،سید شهیدان اهل قلم میری...
⚜مصطفی احمدی روشن هم بشی،در کوچه پس کوچه های #تهران به شهادت میری...
شهادت را #بخواهیم...
اگر #خادم_الشهدا باشیم...
شبیه شان می شویم...👥
نه به حرف ، در #عمل...💪
#شهیدانه زندگی کنیم که #شهید می شویم...🌷
و حالا باید گفت:👇
⚜زیر چرخ اتوبوس🚌 زائران شهدا در پارکینگ
#طلاییه، هم باشی!
#شهید حجت الله رحیمی میری...
⚜خادمه الشهدا در فضای مجازی💻،در حله عراق هم باشی؛
بعد زیارت اربعین... #شهیده_توران_اسکندری میری...
#التماس_دعای_شهادت🌸🍂
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚜♦️⚜♦️⚜ 🔅سعیمان این #باشد ڪہ خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگهداریم و #شهدا را به عنوان یڪ الگو 🔅
♨️ترکش #توپ☄ خورده بود
به گلوی حاج حسین و رانندهاش
خونریزیش شدید بود#نمیذاشت زخمش رو ببندم میگفت: اول اون (رانندهاش رو میگفت)شنیدم #حاج حسین زیر لب میگفت:
♨️اون زن و #بچه داره
امانته دست من کم کم چشماش
داشت بسته میشد#بیهوش شد ...
شبیه شهدا رفتار کنیم..
#نعم_الرفیق_ما
#شهید_حسین_خرازی
#الگوی_نسل_جوان
#مجنون
#خیبر
#شلمچه
#طلاییه
#راهیان_نور
#دفاع_مقدس
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
💠دقایقی #حرف_حساب_دل❣
#خیلی_زیباست👇👇
#درد دارد دویدن(!) و نرسیدن 🏃
که دویدن ما #درجا زدن است...
به قول #شهید_آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که #مردانه زیسته باشند...👌
شهادت را نخواستیم و به خیال خودمان #عاشق شهادتیم...😔
بسنده کردیم فقط به #عکس🌅 چسبانده شده ی دیوار اتاق!
عکس و #دلنوشته_شهدایی📝 که فقط پست #اینستاگرام شد!
کانال های #مجازی که پر شد از صوت 🎙و روایت شهدا!😞
و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه👀 #شهید را درک نکردیم...🙁
💢#شهادت تنها برای #شهیدان است...
که #آسمان و #خاک این عالم شهادت
می دهند به برای خدا شدن شهیدان...
#نخواستیم شهادت را؛❌
اگر #می_خواستیم هر مکان و زمان⏱ که باشیم #شهادت ما را در بر خواهد گرفت...🕊
به یاد صحبت های #حاج_حسین_یکتا در ظهر عاشورا ی فکه:
اگر شهادت را می خواستیم!👇
⚜در شیراز هیئت رهپویان وصال هم باشی، محمد مهدوی میری...
⚜در شمال تهران هم باشی،شهید صیاد شیرازی میری...
⚜در وسط #بازار هم باشی،شهید لاجوردی میری...
⚜وسط این رمل های #فکه بعد از جنگ هم باشی،سید شهیدان اهل قلم میری...
⚜مصطفی احمدی روشن هم بشی،در کوچه پس کوچه های #تهران به شهادت میری...
شهادت را #بخواهیم...
اگر #خادم_الشهدا باشیم...
شبیه شان می شویم...👥
نه به حرف ، در #عمل...💪
#شهیدانه زندگی کنیم که #شهید می شویم...🌷
و حالا باید گفت:👇
⚜زیر چرخ اتوبوس🚌 زائران شهدا در پارکینگ
#طلاییه، هم باشی!
#شهید حجت الله رحیمی میری...
⚜خادمه الشهدا در فضای مجازی💻،در حله عراق هم باشی؛
بعد زیارت اربعین... #شهیده_توران_اسکندری میری...
#التماس_دعای_شهادت🌸🍂
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
"شهید عمران پستی"
🍃شهید#عمران سال۱۳۳۸ در روستای هشتچین خلخال دنیا آمد. دانش آموز ممتاز روستای هشتچین، #دانشجوی مبارز رشته جامعه شناسی#دانشگاه_تهران شد و تا فتح لانه جاسوسی پیش رفت و دانشجوی پیرو خط امام نام گرفت✊
🍃هم دانشجو بود و هم سپاهی. در جنگ از خود رشادتهایی به جا گذاشت که زبانزد خاص و عام است. فرماندهی که در عملیات #والفجر_مقدماتی، با دیدن نیروهای زمینگیر شده، یک تنه به جنگ تانکهای دشمن رفت. پس از پیروزی، تن مجروحش را نیروها به عقب منتقل کردند.
🍃با شنیدن خبر عملیات جدید، با اندک بهبودی به پا می خواست و خود را به خط می رساند.
🍃در عملیات خیبر، #داماد نه روزه بود. اسفند ۶۲ در پل#طلاییه برای نیروهایش احساس خطر کرد. خود را به دل دشمن زد. آنقدر پیش رفت که رزمندگان در میان آتش و خون، جز انهدام ادوات دشمن، اثری از او ندیدند🕊
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
#شهید_عمران_پستی🌷
#مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای رفیق های آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که جنگ ندیده اند #قلم به دست گرفته و راوی صحنه های مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام علیاصغر بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخواست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#پروازت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ٢۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و #سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای #رفیقهای_آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که #جنگ ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های #مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام #علیاصغر_بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ #گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها #غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#تولدت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۸ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"شهید عمران پستی"
🍃شهید #عمران سال۱۳۳۸ در روستای هشتچین خلخال دنیا آمد. دانش آموز ممتاز روستای هشتچین، #دانشجوی مبارز رشته جامعه شناسی#دانشگاه_تهران شد و تا فتح لانه جاسوسی پیش رفت و دانشجوی پیرو #خط_امام نام گرفت✊
🍃هم دانشجو بود و هم س.پ.ا.ه.ی. در جنگ از خود رشادتهایی به جا گذاشت که زبانزد خاص و عام است. فرماندهی که در عملیات #والفجر_مقدماتی، با دیدن نیروهای زمینگیر شده، یک تنه به جنگ تانکهای دشمن رفت. پس از پیروزی، تن مجروحش را نیروها به عقب منتقل کردند.
🍃با شنیدن خبر عملیات جدید، با اندک #بهبودی به پا می خواست و خود را به خط می رساند.
🍃در عملیات خیبر، #داماد نه روزه بود. اسفند ۶۲ در پل#طلاییه برای نیروهایش احساس خطر کرد. خود را به دل دشمن زد. آنقدر پیش رفت که رزمندگان در میان آتش و خون، جز انهدام ادوات دشمن، اثری از او ندیدند🕊
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
♡به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_عمران_پستی♡
📅تاریخ تولد : ۱۹ آذر ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : اسفند ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مفقود الاثر
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_تولد #شهید_علی_اصغر_بشکیده🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و #سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای #رفیقهای_آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که #جنگ ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های #مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام #علیاصغر_بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ #گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها #غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#تولدت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد: ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت: ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
🕊محل شهادت: خرمشهر
🥀مزار شهید: گلزار شهدای بهشت زهرا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh