eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠فرمانده، شهید مرتضی حسین پور : 🌷نمیروم #شهید شوم، میروم که بکُشم آنقدر می‌جنگم تا ریشه #تکفیری را
1⃣3⃣3⃣ 🌷 🌷در ۳۰ شهریور سال ۱۳٦٤ در روستای از توابع استان گیلان به دنیا آمد. با وجود آنکه در رشته مهندسی دانشگاه ساوه قبول شده بود اما ترجیح داد وارد دانشگاه (ع) شود. شخصیت جهادی او در پایگاه امام علی (ع) نیروگاه قـم شڪل گرفت و با عشقی عمیقــ❤️ در سال ۱۳۸۳ وارد پاسداران شد و از همـان اول سودای شهـادتـ🕊 داشت . او پس از گذراندن دوره دانشڪده افسری وارد ماموریت‌های سخت شد. 🌷از سال ۱۳۹۲ در مناطق درگیری در عـراق و حضور پیدا ڪرد . و از فرماندهـان محورهای عملیاتی « » دمشق در سال ۱۳۹۲ بود. او جزو اولین افرادی بود که به همراه سردار حاج قاسم در پدافند بغداد - سامرا مشارڪت داشت و در فرماندهی عملیات شڪستن ⭕️حلقه محاصره بلد-سامرا نقش بسزایی ایفا ڪرد👌. 🌷او مسئول عملیات قرارگاه بود و در حالی که در گرمای ۵۰ درجه بیابان‌های تدمر بود به شناسایی می‌رفت. با وجود آنکه به نسبت خیلی از مسئولان خطوط مقدم جـوان بود در جلسات تخصصی بزرگان با شجـاعت💪 نظر می‌داد و آنقدر پخته بیان می‌ڪرد ڪہ بقیه با به درستی آن را می‌پذیرفتند. 🌷در طول این مدت بار مجروح شد. ⚡️ولی مجروحیت مانعِ ادامه حضورش در میدان ‌های جهاد نشد🚫. نبوغ و مجاهدت‌های او به گونه‌ای بود که فرماندهان به او لقب " " زمان را دادند. او فرماندهی چندین پایگاه در کشور عراق را بعهده داشت. و با نام جهادی " " در دل فاطمیون ، زینبیون و حیدریون به عنوان نیرویی مخلص ، با اخلاق و فرمانـده‌ای شجـاع👌 شناخته شده بود. 🌷فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون در سوریه و فرمانده در عملیات اخرش جهت تکمیل خاکریزهای دفاعی نیروهای رزمنده در منطقه مرزی و شمال تنف در صحنهٔ جهاد حاضر شد✔️ و در ۱٦ مرداد ۱۳۹٦ در جریان فرماندهی نیروهای عراقی در تدمر سوریه به فیض شهادتــ🕊 نائل آمد و به ملکوتیان🌷 پیوست. 🌷خیلی‌ها معتقد بودند او به زودی به موقعیت‌های بزرگی در و جمهوری اسلامی خواهد رسید. آنقدر حضورش موثر بود ڪہ وقتی خبر شهادتش🌷 را شنید گفت خسارت بزرگی وارد شد کاش به جای او شهید🕊 شده بودم ». " نثـار روح پرفتوحش " 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#بابای شهیدم #بوسیدنت که هیچ بغل کردنت که هیچ حتی تو را نشد که #دلی_سیر بو کنم. علی آقا تنها فرزند #شهید_مرتضی_حسین_پور که چهارماه بعد از #شهادت پدر متولد شد... #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بابای شهیدم #بوسیدنت که هیچ بغل کردنت که هیچ حتی تو را نشد که #دلی_سیر بو کنم. علی آقا تنها فرزن
#همسر_شهید: مرتضی بسیار #استغفار میکرد، با اینکه بسیار مراعات #شرع را می کرد اما اکثر اوقات میدیدم که بعد از نماز #سجده های طولانی به جای می آورد و مدام #استغفار میکرد. #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسر_شهید: مرتضی بسیار #استغفار میکرد، با اینکه بسیار مراعات #شرع را می کرد اما اکثر اوقات میدیدم
1⃣1⃣4⃣ 🌷 💠همسر بزرگوار فرمانده ی شهید مرتضی حسین پور(حسین قمی) 🌷من معتقدم حق فرزندمن است که را خیلی خوب بشناسد👌. خوب به یاد دارم وقتی برنامه ،برنامه شهید علی یزدانی🕊 را نشان می داد ،مرتضی با دیدن صحبتها و اشکهای همسر شهید😭 تاب نیاورد و رفت و در گوشه ای گریه می کرد😭 تا من اشکهایش را نبینم. 🌷می گفت: که جایگاه خوبی دارد الان!!.گفتم: بله جای شهید خوب است،⚡️ اما زیاد است. از این رو خودم شروع کردم به صحبت🎤 با رسانه ها تا این خاطرات ثبت شود📹، صحبت کنند و همه اینها مکتوب بماند. 🌷تا اگر روزی ماهم این مکتوبات به پسرم کمک کند تا و راه پدر را خوب بشناسد.تا همه شهدای مدافع حرم را 👌.شاید برایمان خیلی سخت است😣 وقتی از دُر دانه های زندگیمان صحبت می کنیم از افعال استفاده کنیم همه فعلا،رفت و بود و گفت و.... است. 🌷اما می خواهیم ی مردم آنها را بشناسند.خیلی خیلی دوست دارم آن قدر که همه همت و باکری را می شناسند و از آنها می گویند🔊وِرد زبانشان بشود امثال ها، ها و که خیلی مظلومانه شهید🕊 شدند. این ها باید سرِ زبانِ ما ها بیافتد. 🌷همسرم ای بود که خالصانه شهید شد🕊 و دفن شد. پ.ن:سه رفیق کجایی فرمانده 😔😔 هیچ وقت یادم نمیره چقدر وقتی این دو دوست صمیمی شونو شنیدند ناراحت شدند😭😔. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠پدر بزرگوار فرمانده شهید مرتضی حسین پور(حسین قمی): 🌷وقتی #حاج_قاسم خبر #شهادت مرتضی را شنید تا صب
حاج #قاسم_سلیمانی هم خبر نداشت. وقتی بهش گفتیم به فکر فرو رفت. #آقا_مرتضی تو منطقه معمولاً سوار #موتور می شد و ازش تو ماموریت ها استفاده می کرد. آقا مرتضی با پول #شخصی خودش یک موتور خریده بود و میگفت نمیخوام اگر اتفاقی برام بیفته موتورِ #بیت_المال آسیب ببینه. راوی:پدرشهید #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 #نابغه_جنگ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣5⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 🔹به‌شدت روی #بیت‌المال و حقوقی💰 که می‌گرفت حساس بود. بارها حق مأموریتش را دری
هیچ‌وقت از مرتضی نشنیدیم که #غیبت🚫 کسی را کند. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر کسی جلوی او از کسی بد می‌گفت با خنده😄 و شوخی بحث را عوض↪️ می‌کرد. حتی دوست نداشت پشت سر کسانی که در #حقش ظلم کرده بودند هم بدگویی شود. بار غصه‌ها و مشکلات را #به‌تنهایی به‌دوش می‌کشید⚡️ اما درباره کسی بدگویی نمی‌کرد📛. #شهید_مرتضی_حسین_پور 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
هیچ‌وقت از مرتضی نشنیدیم که #غیبت🚫 کسی را کند. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر
🔰ماجرای #آرم ۳۱۳ روی سینه حسین/همه با افتخار می‌گفتند نیروی #فرمانده_حسین هستند. یک آرم ۳۱۳ روی #سینه حسین بود که برایش مهم بود.یکی از آرم‌های حزب‌الله عراق است که عدد ۳۱۳ را نشان می‌دهد همراه با یک اسلحه. آن آرم را به هیچ کس نمی‌داد و می‌گفت من یکی از ۳۱۳ #یار امام زمان(عج) هستم. این را با قاطعیت می‌گفت و #اعتقاد داشت. #شهید_مرتضی_حسین_پور معروف به #حسین_قمی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
صحبتهای تکان دهنده #همسر_شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور از #قولی که به #شهید داد! #حتما_ببینید👌 🍃🌹🍃
از #خطر نمی ترسید، وقتی که همه روی زمین خوابیده بودند او #تیراندازی میکرد. یک نفر به او گفته بود: قناصه میزنند سرت را خم کن؛ مرتضی به او گفته بود: اگر من سرم را خم کنم همه نیروهایم #سینه_خیز میشوند. آن شخص گفته بود: قناص دارد سر ما را میزند. مرتضی جواب داد: اگر قرار باشد #تیری به من بخورد اسم من روی آن نوشته شده است. #مدافع_حرم #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
از #خطر نمی ترسید، وقتی که همه روی زمین خوابیده بودند او #تیراندازی میکرد. یک نفر به او گفته بود:
2⃣0⃣6⃣ 🌷 🔰نفربر نیروهای در مسیر برگشت روی یک تله موزاییکی رفته بود. راننده درجا شد🌷 و یکی از همراهانش دست و پایش را از دست داد😢. 🔰بلافاصله نیروهای داعشی👹 شروع به تیراندازی💥 کردند. هیچ کس جرئت نزدیک شدن نداشت. خود دست به کار شد و زیر آتش سنگین دشمن به‌سمت ماشین رفت🚙 و را بیرون کشید و عقب برد. 🔰فردای آن روز مرتضی را ناراحت😔 دیدم. جلو رفتم و جریان را پرسیدم. گفت: "در مسیر برگشت، که مجروح شده بود از من خواست. 🔰چون شدیدی داشت قبول نکردم🚫 و به او آب ندادم."، گفتم: "خب، اینکه ناراحتی ندارد❗️ کار درستی انجام دادی."، گفت: "امروز خبر دادند در بیمارستان شده است. کاش به او آب می‌دادم"😔. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مرتضی_حسین_پور فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون در سوریه و فرمانده شهید محسن #حججی بود. این فرماند
همیشه میگفت فرمانده باید #خونسرد باشه تا بتونه خوب فکر کنه و نیروهاش رو تو #بدترین شرایط جمع و جور کنه فرمانده که تو میدون #آروم باشه نیروهاش هم راحتتر میجنگند...! بعد از درگیری یک ساعته با مهاجمین #داعشی از ناحیه #پهلو مورد اصابت قرار گرفت، گلوله وارد #ریه سمت چپ ایشان شد که باعث خونریزی شدید شده و بعد از حدود بیست دقیقه ایشان به #شهادت می رسد. #شهید_مرتضی_حسین_پور 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همیشه میگفت فرمانده باید #خونسرد باشه تا بتونه خوب فکر کنه و نیروهاش رو تو #بدترین شرایط جمع و جور ک
#شهید_مرتضی_حسین_پور 🌷 فرمانده ای که اگر #تدابیرش در منطقه نبود یک شهید حججی که نه، 170شهید حججی مظلومانه اسیر و شهید میشدند 💖مظلومانه شهید و غریبانه تدفین شد و #گمنام ماند. تا ثانیه های آخر #شهادت با تدابیر خود هوای رزمنده های عراقی و ایرانی رو داشت و #راهنماییشان میکرد. نه تنها فرماندهی رزمندگان ایرانی بلکه فرماندهی #حیدریون عراق را نیز به عهده داشت دقایقی قبل از شهادتش محسن #حججی اسیر شد. #فرمانده_شهید_حججی #مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
از #خطر نمی ترسید، وقتی که همه روی زمین خوابیده بودند او #تیراندازی میکرد. یک نفر به او گفته بود:
💠جوان گرایی به روایت فرمانده یِ شهید: توانسته بود از #نخبگان کشور در امور #نظامی استفاده کند. عده ای از #دانشجویان نخبه کشور را در طرح عملیات به کار گرفت که نتیجه ی خوبی حاصل شد. خودش هم سن زیادی نداشت. می گفت: باید به این جوان ها #میدان بدهیم تا خودشان را نشان بدهند. در جاهایی که به #فکر_جدید نیاز بود سراغ جوان های نخبه ی کشور می آمد. می گفت: کل چیزی که من نیاز دارم فکر این جوان هاست.تلاش های ایشان در به کارگیری نیروهای جوان نتیجه ی خوبی داشت که همچنان #تاثیرش باقی است. #شهید_مرتضی_حسین_پور #شهید_مدافع_حرم🌷 #فرمانده_نابغه 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
هیچ‌وقت از مرتضی نشنیدیم که #غیبت🚫 کسی را کند. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر
💠قلبی به وسعت دریا از مشهد #انگشتری خریده بود که خیلی آن را دوست داشت، یک بار یکی از همکاران به او گفت:《چه قدر انگشتر #قشنگی داری مرتضی،از کجا گرفتیش؟》 انگشتر را از #دستش در آورد و گفت:《از مشهد،بیا برا تو》 و بدون هیچ حرفی، انگشتر را #بخشید، به او گفتم:《حالا یه ذره صبر کن شاید بعدا #پشیمون بشی》 گفت:《دیگه اونو بخشیدمش》 می دانستم که از #صمیم_قلب این کار را کرده است. #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠قلبی به وسعت دریا از مشهد #انگشتری خریده بود که خیلی آن را دوست داشت، یک بار یکی از همکاران به او
شخصیت و خاصی داشت گاهی حاج قاسم برای بازدید به می آمد👌 می گفتیم: مرتضی تو هم یک عکس با سردار بگیر! 📸 می گفت: حالا وقت برای گرفتن زیاد است ✋ قصد نداشت واقعا به این کارها علاقه ای نداشت ...‼️ حتی وقتی فرماندهان دیگر برای بررسی منطقه می امدند به دلایل مختلف به های دیگر شهر می رفت🙁 می گفتیم: تو به منطقه داری بهتر است بمانی و راهنمایی کنی می گفت: دوستان هستند...آن ها بهتر از من منطقه را می شناسند✌️ این روحیاتش را نکردیم😞‼️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مرتضی_حسین_پور 🌷 فرمانده ای که اگر #تدابیرش در منطقه نبود یک شهید حججی که نه، 170شهید حججی مظ
💠 پارتی بازی به سبک شهدا 🌷بعد از #دانشکده هنگام تقسیم نیرو، مرتضی را به قسمت #اداری، مأمور کرده بودند. 🌷مرتضی خیلی #ناراحت بود.دوست داشت کارهای سخت تر و عملیاتی انجام دهد؛ به #آشنایان سپرده بود برایش سفارش کنند که در جای سخت و #عملیاتی بکارگیری شود! 🌷اسم یک منطقه ای رو می‌آورد و دنبال این بود که به آنجا #مأمور شود. 🌷من به #شوخی گفتم:«حتما میخوای بری اونجا برعکس از یک طنابی آویزان بشی، یا از جایی بری بالا و یا یک بلایی سر خودت بیاری » 🌷با خنده جواب داد:«پس چی؟!بشینم پشت میز؟» آخر هم با اصرار و #پارتی بازی کارش را درست کرد و رفت برای کارهای #عملیاتی! #شهید_مرتضی_حسین_پور❣ #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠پدر بزرگوار فرمانده شهید مرتضی حسین پور(حسین قمی): 🌷وقتی #حاج_قاسم خبر #شهادت مرتضی را شنید تا صب
💠 پهلوان پهلوانان ✍در درگیری شکست محاصره #سامرا شهید حسین پور آنقدر حماسه و #رشادت از خود نشان داد که نیروهای #عراقی به او لقب «اسدالسامراء» دادند یعنی #شیر_سامراء! و به این نام معروف بود! 🌸در عملیات سامرا #فرماندهی نیروها را بر عهده داشت و به حق باید او را از اصلی ترین عوامل عقب زدن #تکفیری ها از اطراف حرم امامین #عسکریین علیهماالسلام دانست. 🌸خودش تعریف می کرد: «وقتی به سامراء حمله کردند ما یک خط #پدافندی دور شهر ایجاد کردیم. آن روز ها حرم #خالی شده بود. شبها محل استراحت ما داخل حرم بود. 🌸ضریح مبارک درش باز بود. من #نمازم را کنار قبور مطهر امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام می خواندم و همانجا #استراحت می کردم!» 🌸هر چه نیروها و مجاهدین عراقی بیشتر با مرتضی کار می کردند بیشتر #شیفته مرام او می شدند. 🌸عراقی ها به بزرگان و #قهرمانان افسانه ای خود، مثل #شهدایشان، لقب «بطل» می‌دهند؛ یعنی #پهلوان. اما این مجاهدین مرتضی را «بطل الابطال» یعنی #پهلوان_پهلوانان لقب داده بودند! #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 #فرمانده_شهید_حججی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 پارتی بازی به سبک شهدا 🌷بعد از #دانشکده هنگام تقسیم نیرو، مرتضی را به قسمت #اداری، مأمور کرده بود
تا بوده همین بوده #حماسه، مرد میدان می‌خواهد👊، یک فرمانده و چند نیروی مخلصِ عاشق❤️ و کرور کرور #دشمن. #حماسه، میدان نبرد می‌خواهد جایی در نزدیکی مرز عراق و #سوریه، منطقه التنف؛ زمان می‌خواهد، زمانی به وقت دوشنبه 16 مرداد🗓 همان نیمه شبِ🌗 حمله #داعش به مقر نیروهای ایرانی. #حماسه یک فرمانده کاربلد می‌خواهد، کسی که اگر نبود🚫، حکایت اسارت و سر بریده و عاشقی، سرنوشت یازده رزمنده ایرانی🇮🇷 دیگر حاضر در این مبارزه هم می‌شد؛ سرنوشتی درست شبیه سرنوشت #شهیدمحسن_حججی که یکی از نیروهای این فرمانده بود. #شهید_مرتضی_حسین_پور 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تا بوده همین بوده #حماسه، مرد میدان می‌خواهد👊، یک فرمانده و چند نیروی مخلصِ عاشق❤️ و کرور کرور #دشمن
1⃣6⃣9⃣ 🌷 💠سقای تشنه 🔰مرتضی درتحمل سختی زبانزد هم قطارانش بود. تحمل سختی😪 برای او دوره بود‌.در عملیات آبی خاکی شمال کشور🇮🇷 در هوای به شدت گرم♨️ ناگزیر می شود چند بار یک را تکرار کنند. 🔰وقتی این عملیات سخت تمام شد، همه برای جرعه ای آب💧 له له می زدند ولی اوبه همراه دوستش که بهمن ۹۲ درحوالی حرم🕌 (س) به رسید🌷 سقا شده،وخود بدون نوشیدن ای آب به پادگان باز می گردند. 🔰مرتضی درجریان نیز روزه بود و در همان حال مسئول اطلاعات به تنهایی👤 برای شناسایی موقعیت های تکفیری👹 خطر می کرد و باز می گشت. 🔰یک شب زمستانی☃ وقتی از شناسایی بازگشت به شدت بود پرسید غذاهست⁉️ گفتیم مقداری عدس داشته ایم که تمام شده وکمی نان🍞 مانده. تکه کوچکی از نان را روی بخاری گذاشت پس از آنکه کمی گرم شد ازآن را خورد وخدا شکر کرد🙂 و خوابید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 پهلوان پهلوانان ✍در درگیری شکست محاصره #سامرا شهید حسین پور آنقدر حماسه و #رشادت از خود نشان داد
همرزم شهید: 💢شب ها ترک نمیشد و روزها تو عملیات بود. 💢چند شب بود که نخوابیده بودیم، گفتم حسین بیا یه عکس بگیریم میزنی، فردا میشی؛ گفت بادمجون بم آفت نداره ولی بیا بگیریم! 💢شب بعدش به شوخی بهش گفتم دیشب به اینکه شهید میشی باهات عکس گرفتم، چقد خودمونو به زحمت انداختیم و شهید هم نشدی! زد و گفت نگهش دار به دردت میخوره، این حرفش آتیش به دلم زد. 💢گفتم حسین خدا نکنه یه روز عکس ها رو ببینیم و دوستامون رفته باشن و ما . بازم یه لبخندی زد و یقین پیدا کردم خیلی نیست. 💢فقط حسین می دونست این عکس چقد به دردم میخوره. حالا ما موندیم و جای خالی دوستان توی عکس. 💢یاد جمله آن سردار گیلانی مدافع حرم افتادم که می گفت: «من همرزمی سرداران شهیدی مانند املاکی، خوش سیرت، اصغری خواه و ... را داشتم.وقتی شهید مرتضی حسین پور را دیدم به خود که معنویت، زیادت و شجاعت آن سرداران شهید در یک جوان گیلانی تکرار شده و در حال است...» 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تا بوده همین بوده #حماسه، مرد میدان می‌خواهد👊، یک فرمانده و چند نیروی مخلصِ عاشق❤️ و کرور کرور #دشمن
🔻همسر شهید: ❣همیشه در فکر #اصلاح خودش بود.خیلی وقتها از من می پرسید: «فاطمه! من چه اخلاق #بدی دارم؟» من هم سنگ تمام می گذاشتم و بدون تعارف جوابش را می دادم. از آن لحظه به بعد دیگر آن مورد در مرتضی #دیده_نمی_شد! ❣مرتضی می گفت: «من باید به جایی برسم که خدا من رو با انگشت نشان بده و بگه این مرتضی رو که میبینین؛ من #عاشقش شدم و خون بهاش رو با #شهادت دادم. من دوست ندارم رو به قبله بشینم و دعا کنم شهادت، شهادت، شهادت ... » ❣من هم #شوخی می کردم و می گفتم:« بشین تا خدا عاشقت بشه» مرتضی هم می‌گفت: «فاطمه! آخر می بینی خدا چه جور عاشقم می شه» ❣من از مرتضی دعای شهادت ندیدم. می گفتم: «تو خودت را برای خدا می گیری!» می گفت: «آره. این قشنگه که خدا خودش بگه از تو #خوشم اومده، بیا پیش خودم » #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
صحبتهای تکان دهنده #همسر_شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور از #قولی که به #شهید داد! #حتما_ببینید👌 🍃🌹🍃
#شهید_قمی جزو نخستین‌👌افرادی بود که به همراه حاج قاسم #سلیمانی در پدافند بغداد- سامرا مشارکت داشت. وی در #فرماندهی عملیات شکستن حلقه محاصره بلدـ سامرا نقش بسزایی داشت. #شهید_مرتضی_حسین_پور 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مرتضی_حسین_پور فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون در سوریه و فرمانده شهید محسن #حججی بود. این فرماند
: این انگیزه ( نابودی داعش و امنیت مرزهای اسلام) به قدری در مرتضی قوی بود که حتی وقتی شنید که پدر شده باز هم لحظه‌ای در حضورش در و منطقه عملیاتی شک نکرد. این بار آخری که اعزام می‌شد همسرش بود. وقت اعزامِ مرتضی هنوز جنسیت بچه مشخص نشده بود، بعد گفتند که بچه دختر است اما مرتضی در سوریه که بود یک بار که رفته بود حرم حضرت (س) برای زیارت، را باز کرده بود و به ما گفت : 🌷من آیه‌ای را دیدم که اول و آخر آیه اسم بود و بقیه کلمه ها مقابلم محو می‌شدند. همانجا به او الهام شد که خداوند یک به او داده و اسمش هم علی است. در سونوگرافی مجدد دکتر گفت که بچه پسر است همسرشهید : علی من بایدلباس جهاد بپوشه اسلحه به دست بگیره رجز أنامحب الزهرا درکوچه های مدینه سر بده علی کوچولو تنها فرزند شهید مرتضی حسین پور چهارماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✍ادمین نوشت 🌺دوستان سلام✋ از شما به خاطر اینکه همچنان همراهمون هستین، سپاسگزاریم🙏🌸 💢خاطرات بسیار زیادی از دفاع مقدس و مدافعان حرم به خصوص شهدای شاخص🌷 در کانال گذاشته شده که میتونید با جستجوی اسم شهید، در کانال شهید نظرزاده، به خاطراتشون دسترسی پیدا کنید و مطالعه نمایید. ⭕️«به عنوان مثال: با جستجوی هشتگ در کانال شهید نظرزاده، میتونید خاطرات شهید باکری رو مطالعه نمایید👌» 💢چند از هشتگ اسم شهدا که در کانال میتونید جستجو نمایید👇 ( ) ( ) ( ) ( ) ( ) 🌷و بیش از صد و پنجاه شهید دیگر🌷 💢چند نمونه از هشتگ های و که در کانال استفاده شده👇👇 (1200 مورد) (110 قسمت) (100 مورد) (12 قسمت) (10 قسمت) (9 قسمت) (6 قسمت) ( در 8 گام به همراه توضیح کامل) (بیش از 100 مورد) (117 قسمت) (57 قسمت) و (75 قسمت) (61 قسمت) (16 قسمت) (51 قسمت) (87 قسمت) (امام مهدی در قرآن) (16 قسمت) (بیش از 170 قسمت) ( 36 قسمت) (104 قسمت) (9 قسمت) (13 قسمت) (17 قسمت) (17 قسمت) (12 قسمت) (10 قسمت) (22 قسمت) ؟ (8قسمت) 💢رمان👇👇 (شهید ایوب بلندی) (شهید منوچهر مدق) ⭕️برای دسترسی به این مطالب های بالا👆👆 رو در کانال جستجو نمایید. ♨️استفاده و کپی از شهید نظرزاده در گروه ها و کانال های دیگه با ذکر مانعی ندارد😊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻همسر شهید: ❣همیشه در فکر #اصلاح خودش بود.خیلی وقتها از من می پرسید: «فاطمه! من چه اخلاق #بدی دارم؟
🍃🌺🍃🌺🍃 ✨از مال دنیا هرچه داشت #انفاق می کرد. مرتضی سن زیادی نداشت اما سرپرستی دو #یتیم و یک #بدسرپرست را برعهده داشت و از حقوق کمی که دریافت می کرد، #کمک_خرجی آنان را هم پرداخت می‌کرد. ✨ او یک بار زندگی اش را در واقع #حراج کرد تا بتواند #شش_خواهر دم بخت یکی از دوستانش را راهی خانه شوهر کند و دست آخر #ماشین خود را فروخت تا یک دوست نیازمندش را #سرپناه بدهد! ✨از او پرسیدم: «خودت چی؟» جواب داد: «ماشین که کمبود نیست این همه ماشین عمومی مال منه دیگه!» 📚کتاب فرمانده نابغه #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 #فرمانده_شهید_حججی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 ✨از مال دنیا هرچه داشت #انفاق می کرد. مرتضی سن زیادی نداشت اما سرپرستی دو #یتیم و یک #بدسرپر
💠سرشار از انرژی!! 📌به روایت همرزم #فرمانده_حسین ⭕️از کار که برمیگشت، با وجود #خستگی بسیار، در خدمت خانواده بود. خیلی برایم #عجیب بود! ⭕️معمولا از کار که بر می گشتم، از شدت خستگی #حوصله ی هیچ کاری را نداشتم، ولی مرتضی این طور نبود، انگار که در مسیر برگشت #تجدید_قوا کرده باشد، باز هم برای خانواده توان داشت اگر خرید یا کاری در منزل بود انجام میداد، خلاصه از هیچ کاری #دریغ نمی کرد. ⭕️وقتی به خانه ما می آمد با پسرم امیر علی بازی میکرد، امیر علی مرتضی را خیلی دوست داشت، هروقت اورا میدید از #خوشحالی سر از پا نمی شناخت، ساعت ها باهم #بازی میکردند و در نهایت کسی که خسته میشد امیر علی بود نه مرتضی!!. اومعتقد بود که #خانواده هم سهمی از او دارند. #شهید_مرتضی_حسین_پور #شهید_مدافع_حرم🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh