کلُّ ارضٍ کربلا
میروم گاهی خراسان گاهگاهی کربلا
یک طرف شمسالشموس و یک طرف شمسالضحی
هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خونجگر
کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا
از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست
او حسین بن علی شد، این علی موسیالرضا
او جوانان بنیهاشم شهیدانش شدند
«ای جوانان عجم! جان من و جان شما»
اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو
سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا»
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #شعر_رضوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین
«اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد
از میان جمعیت راهی به این سر باز شد
در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین
هر زمان که «یا رضا» گفتیم معبر باز شد
اولِ نامش که آمد بر زبانم سوختم
در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد
از صدای گریۀ زنها یکی واضحتر است
خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد
دار قالی... پنجره فولاد... مادر سالها
بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد
نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک
سفرۀ یک شعر آیینی دیگر باز شد
::
مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت
بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد...
✍🏻 #محمدحسین_ملکیان
🏷 #شعر_رضوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از خط حزب اللّه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ غزل جدیدی از حضرت آیتالله خامنهای با عنوان «شرح حال» منتشر شد
🔹️ در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب در فروردینماه ۱۴۰۳، حجتالاسلام انصارینژاد از شعرای برجسته کشور که به تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیتالله خامنهای درخواست کرد تا غزل منتشر نشدهای از سرودههایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیار وی قرار دهند. رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصارینژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سرودههای معظمله در اختیار این شاعر قرار گرفت.
📝 هفتهنامهی «خط حزبالله» متن این غزل حضرت آیتالله خامنهای را به شرح زیر منتشر میکند.
📝 «شرح حال»
گامی به راه و گامی در انتظار دارم
سرگشته روزگاری پَرگارـوار دارم
دلبستهی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بیشکیب پویم، دل بیقرار دارم
یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک
چون شمع، اشک و آهی بیاختیار دارم
گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم
از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم
نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی
سیلم که هستی خود از کوهسار دارم
سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم
از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم
شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم
▫️سیدعلی خامنهای
🔹️ رهبر انقلاب در نوروز امسال و در جریان محفل شعرخوانی شاعران، یک بیت از این غزل را خوانده بودند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
میدان ژاله
به خون خفتند پای عشقبازی لشکری دیگر
زمین خونرنگ شد از لالههای پرپری دیگر
چنان میدان مین شد ژاله و دلدادگان بودند
که جان دادند شاید باز گردد معبری دیگر..
چه بیمی دارد از پرپر شدن در جبهۀ ایمان
ندارد آن که جز پروردگارش یاوری دیگر
تمام قطرههای خونشان میگفت از این شوق:
وطن آزاد باشد هفده شهریوری دیگر
مبادا هیچ جز حبالوطن در جانمان باشد
مبادا هیچ جز این عشق ما را باوری دیگر
جهادِ ماست در تبیینِ راه عاشقان، برخیز
که سهم ماست در این قصه حفظ سنگری دیگر
✍🏻 #احمد_رفیعی_وردنجانی
🗓 ۱۷ شهریور؛ سالروز کشتار مردم تهران به دست مزدوران رژیم پهلوی [۱۳۵۷]
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجزیهطلب!
دست تو نمیرسد به این سامان، نه
این خاک نمیرسد به نااهلان، نه
ای غربتی دیار غربت روزی
تو تجزیه میشوی ولی ایران نه
✍🏻 #حامد_اهور
🇮🇷 @Shere_Enghelab
یتیمتر
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را...
با واژههای سبز تسلّا و دست مهر
ساحل شدی نگاه به طوفان رسیده را
اینک تو میروی و من اما یتیمتر...
باید چگونه آن سر در خون تپیده را...
فردا کسی به دختر تو رحم میکند؟
آرام میکنند مصیبت کشیده را؟...
بگذار قدری اشک بریزم به دامنت
تا حس کنم حرارت شعری شنیده را
شعر من آتش است، عطشناک و ناتمام
باید به انتها ببرم این قصیده را
✍🏻 #پروانه_نجاتی
🏷 #حضرت_سکینه علیهاالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
پاییز سامرا
امشب که نرگسها اسیر دست پاییزند
کوکب به کوکب در عزایت اشک میریزند
بی چشمهایت کوچههای سامرا، حتی
بیش از شبِ زندان هارون خوفانگیزند
بی شانههایت شهر نا امن است، مردم کاش
از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند..
تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟
تا کی تمام کاسهها از زهر لبریزند؟
با رفتنت زانو زدیم، ای آنکه یارانت
یکروز با فرمان فرزندت بهپا خیزند
✍🏻 #اعظم_سعادتمند
🏷 #امام_حسن_عسکری علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
حکومت خورشید
ز عمق حنجره بر بام شب اذان میگفت
حدیث درد زمین را به آسمان میگفت
صدا چه پاک به شب میچکید و روشن بود
که از حکومت خورشید در جهان میگفت
شبانههای شکست شب و سیاهی را
هلال ماه به گوش جهانیان میگفت
رسیده بود به معراج آفتاب، غبار
اگر به جای زمان، صاحبالزمان میگفت...
به سفرهای که در آن انتظار را چیدند
نگاههای گرسنه ز میهمان میگفت
نبودی و دلِ ما بینگاه معصومت
کبوترانه شب و روز، الامان میگفت
✍🏻 #غلامرضا_شکوهی
🏷 #شعر_انتظار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سَیّد خراسانی
کبود غیبت تو آسمان بارانیست
و کار دیدۀ ما در غمت گلافشانیست
به یُمن آمدنت مثل آستانۀ عید
تمام کوچۀ شهر دلم چراغانیست
ز بس که با تو به صحبت نشسته و گرمم
خیال میکنم امشب شب زمستانیست..
شبی برای تو تا صبح شعر میگفتم
بیا که فصل غزل گفتن و غزلخوانیست
بدون تجربه حرفی نمیزنم، این قرن
زمان سَیّدی سَیّد خراسانیست
✍🏻 #سیدرضا_جعفری
🏷 #شعر_انتظار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مردان دریا
چنان شیرینی دنیای ما شورانده دنیا را
که از ما وام میگیرند آیین تماشا را
به شوق دیدن صبح دلانگیزی که ما داریم
هر آیینه به مغرب میبرند آیینۀ ما را
بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند
که طوفانها مصمم میکند مردان دریا را
به ما روز ازل تصویری از یاری نشان دادند
که میجنگیم و میجوییم آن تصویر زیبا را
به ما یک یا علی گفتند و از ما جان و دل بردند
خوشا آنان که از نزدیک میدیدند مولا را
به ما گفتند مولاییست، مولایی که میباید
برای چیدن عطرش مسافر شد سحرها را
به ما گفتند جنگی هست و باید مرد میدان بود
همان جنگی که مدتهاست خون کرده جگرها را
همان جنگی که مادرها به پایش مادری کردند
پدرهامان فدا کردند در راهش پسرها را
همان راهی که روشن بود از چشم انتظاریها
و دوشادوش میآورد، طوفان خبرها را
به ما گفتند هنگام نماز عید قربان است
و ما سوی منا بردیم بعد از سجده، سرها را
ببین قربانیانت را، بِنَفسی اَنت یا مولا
سر سرخی به ما آنسان عنایت کن که یحیی را
تو میآیی و این یلدای طولانی نمیماند
که چشمان تو تضمین میکند خورشید فردا را
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #شعر_انتظار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
گذشته از دنیا
او سجده به پیش غیر معبود نکرد
در راه خدا کسی چو او جود نکرد
در راه نبی گذشت از دنیایش
مانند خدیجه هیچکس سود نکرد
✍🏻 #عاصی_خراسانی
🏷 #حضرت_خدیجه علیهاالسلام | #بانوی_مؤمن
🇮🇷 @Shere_Enghelab
برترین
نه تنها مادرِ زهراست، امالمؤمنین هم هست
زنی از مردها برتر، زنی مردآفرین هم هست
نه تنها مادرِ زهراست در ظاهر، که در باطن
خدیجه مادرِ مولا امیرالمؤمنین هم هست
نه تنها اهل اسلام است، در فضلش همین کافی
که در بین مسلمانان خدیجه اولین هم هست
فقط یاور برای حضرتِ ختمِرسولان، نه
که حتی یاورِ پیغمبرانِ پیش از این هم هست
و او بر گردنِ اسلام گردنبند زیباییست
و بر انگشترِ پیغمبرِ خاتم نگین هم هست
خدیجه بعدِ زهرا برترین زن در سماوات است
خدیجه بعدِ زهرا برترین زن در زمین هم هست
و در راهِ خدا داراییاش را داده و شاد است
برای اینکه جانش را نداد اندوهگین هم هست
زنانِ دیگری هم داشت پیغمبر ولی این زن
نه تنها اولین زن بود بلکه برترین هم هست
✍🏻 #مجتبی_حاذق
🏷 #حضرت_خدیجه علیهاالسلام | #بانوی_مؤمن
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دامن مزن به آتش این قیل و قالها
از حق بگو چنانکه علی گفت سالها...
👆 بخشی از شعرخوانی آقای شرافت در حضور رهبر انقلاب که مورد تحسین ایشان واقع شد.
🔹️ #ریل | #هفته_وحدت
💻 Farsi.Khamenei.ir
بمانیم با علی
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟
با این نگاه شعلهور از برق افتراق
با این نگاه خط زده بر خطبهٔ وفاق
با این نگاه پر شده از خط فاصله
دور از ملاحظات روایات واصله
با کیست این نگاه؟ پی چیست این نگاه؟
آیینهٔ نگاه علی نیست این نگاه
چشم علی که محو افقهای دور بود
از درد و داغ شعلهور اما صبور بود
چشمی که خطبه خطبه نگاهی شگرف داشت
چشمی که با همیشهٔ تاریخ حرف داشت
آن حرفها چه ژرف، چه ژرفند خواندهاید؟
آن حرفها شگفت و شگرفند خواندهاید؟
از درد بیامان چه بگویم؟ شنیدهاید
از خار و استخوان چه بگویم؟ شنیدهاید
مولا رسیده بود به سوزانترین مصاف
اما نبرد دست به شمشیر اختلاف
تیغی که در مصاف به فریاد دین رسید
این بار در غلاف به فریاد دین رسید
چون لیلة المبیت، علی از خودش گذشت
آتش به سینه داشت ولی از خودش گذشت
آتش به سینه داری اگر، شعلهور مباش
هیزم بیار سوختن خشک و تر مباش
دامن مزن به آتش این قیل و قالها
از حق بگو، چنانکه علی گفت سالها
از حق بگو ولی نه به توهین و افترا
با منطق علی، نه به توهین و افترا
القصه سیرهٔ علوی این چنین نبود
تاریخ را بخوان اخوی! این چنین نبود
بادا که تا همیشه بمانیم با علی
سلمان شویم و مسلم این راه، یا علی
✍🏻 #سیدمحمدجواد_شرافت
🏷 #شعر_علوی | #وحدت_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 مراودات مکتوب استاد شهریار با حضرت آیتالله خامنهای
🔹️بهمناسبت ۲۷شهریور روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار، رسانه KHAMENEI.IR تصاویری از مراودات مکتوب استاد شهریار با حضرت آیتالله خامنهای؛ شامل اشعاری که این شاعر گرانقدر برای رهبر انقلاب فرستاده یا به ایشان تقدیم کردهاند را منتشر میکند.
🔍 ادامه را ببینید:
khl.ink/f/37694
به داغ لاله...
به زخم پیکر زیتون، به بغض لیموها
به داغ لاله، به خون گلوی شببوها
به بالهای کبوتر که غرقه در خون است
به زخمهای نشسته به پیکر قوها
به یالهای پریشان و زخمی اسبان
به ردّ جاری خون در نگاه آهوها
به گونههای به خونسرخ از جراحت عشق
به زخم تیغِ نشسته میان ابروها
به فرقهای حنابسته در عروسی خون
قسم به طرّۀ در خونخضاب گیسوها
به بغض شیعه که دیریست در گلو مانده
به بازوان کبود شکستهپهلوها
که تیغ حیدر اگر در نیام خود جنبد
اثر نماند از این برجها و باروها
نشان خیبر صهیون به جا نخواهد ماند
چنانکه نام و نشان نتانیاهوها!
✍🏻 #محمدرضا_ترکی
🏷 #شهدای_مقاومت | #لبنان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شکوه حياتیم
دریغ است در آرزو ماندن ما
خوشا از لب او فراخواندن ما
بهاری میآید بهاری میآید
جهان است و اسفند سوزاندن ما
شهابیم و پیغامی از صبح داریم
که شب حرص دارد به تاراندن ما
شکوه حیاتیم و این مردهماران
ندارند قدرت به میراندن ما
شهادت بده ای شهادت! که بودیم
غریبیم و... با تو شناساندن ما
برو جوهر از خون بیاور که سخت است
به دنیای امروز فهماندن ما
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #مقاومت_اسلامی | #شهدای_لبنان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
باغِ تماشا
جهان تن بود دلمرده، تو خندیدی جهان جان شد
زمستان خاک پایت شد، بهاران شد، بهاران شد
جهان در خشکسال عاطفه برّ بیابان بود
تو را ابری تماشا کرد، عالم بوسهباران شد
جهان پیراهنی پوشید از عطر گل نامت
و هر آیینه از زنگ کدورتها چه عریان شد
به چشم عاشقان، باغِ تماشایت تماشاییست
سراسر گل به گل عالم همه آیینهبندان شد
شهادت میدهم باران به تسبیح گل و لبخند
هزاران بار نامت را به لب آورد، باران شد
شهادت میدهم کوه از شکوه شانهات آموخت
چگونه میتوان ماند و ستون سقف ایمان شد
شهادت میدهم چشمه همیشه چارقلخوان است
به لطف چشمهایت قاری ممتاز قرآن شد
شهادت میدهم لاله شهادتنامه میخواند
دلم آیینۀ دلتنگی یاد شهیدان شد
شهادت میدهم تنها صراط مستقیمی تو
تو را گم کرد انسان و چنین ایلان و ویلان شد
شهادت میدهم تو رحمةٌ للعالمین هستی
شهادت میدهم هستی به عشق تو مسلمان شد
شهادت میدهد هستی که من هم عاشقم آیا؟
شهادت میدهی این دل به شوق تو پریشان شد؟
✍🏻 #مبین_اردستانی
🏷 #شعر_نبوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرنوشت جهان
چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی
و سرنوشت تمام جهان؟ اگر تو نبودی
در آن میانه که باران سنگ بود و شکستن
نبود پنجرهای در امان، اگر تو نبودی
هنوز معبر اصحاب فیل بود زمانه
شکسته بود دل آسمان، اگر تو نبودی
حجاز بود و غم دختران زنده به گورش
یکی نداشت ز غیرت نشان، اگر تو نبودی
زمین روایت سبزیست از نگاه تو اما
چه بود آخر این داستان؟ اگر تو نبودی
✍🏻 #محمدرضا_احمدیفر
🏷 #شعر_نبوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
صبح موعود
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
پرچم به دوش مردم آزاده دادهای
تا هر کرانه فتح شود با نشان تو
روشن به نور مهر تو بحرین تا یمن
مشعل به دستهای تو و شیعیان تو
مانند کوه صبر، هنوز ایستادهاند
در روزهای رنج و بلا، دوستان تو
جغرافیای سرخ زمین دشت لالههاست
گسترده در تمام جهان بوستان تو
زودا که صبح «صادق» موعود میرسد
خورشید فتح میدمد از آسمان تو
✍🏻 #عذرا_رشیدنژاد
🏷 #امام_صادق علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نردبان آسمان
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظهای تمکین نکردند
ترحّم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند
فغانها کردم، اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان، این چه سودا بود با من؟...
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟...
دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ شیون را به سر زد...
چه درد است این که در فصل اقاقی
به روی عاشقان در بسته ساقی
بر این در، وای من قفلی لجوج است
بجوش ای اشک هنگام خروج است
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!...
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم
دلم تا چند یا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کی بسته باشد؟
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا اینبار محکمتر بکوبیم...
بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم
بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست
مرا هر چند روی در زدن نیست
کریمان گر چه ستار العیوباند
گدایانی که محجوباند خوباند
بکوب ای دل، مشو نومید از این در
بکوب ای دل هزاران بار دیگر...
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز، باز است...
✍🏻 #قادر_طهماسبی
🏷 #دفاع_مقدس | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای کاش...
گل اشکم شبی وا میشد ای کاش
همه دردم مداوا میشد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا!
شهادت قسمت ما میشد ای کاش
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #دفاع_مقدس | #آرزوی_شهادت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
🏴 پدرم را خدا بیامرزد...
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت
سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود
کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دو تا که نبود
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفتخوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بیخبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
کارگر بود، اهل معدن بود
✍🏻 #موسی_عصمتی
🏷 #کارگران_معدن
🇮🇷 @Shere_Enghelab
33.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود...
📹 شعرخوانی #موسی_عصمتی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
چشم انتظار
راه رفتم سالها، در جادهها مأوا نکردم
غیر آغوش تو هرگز مأمنی پیدا نکردم
رود رود از خود گذشتم در نبرد سنگ و صخره
هیچ کوتاهی برای دیدن دریا نکردم
سربهسر فریاد بودم در رجزگاه حوادث
جز سر سجاده و در گوش شب نجوا نکردم
اشکهایم را به روی خود نیاوردم، تو دیدی
راز را در خلوت آیینه هم افشا نکردم
مثل اهل مکه سرگرم طواف خود نماندم
مثل اهل کوفه با لبخند تو بد تا نکردم
با صداقت العجل گفتم تمام جمعهها را
پای دعوتنامهام را جز به خون امضا نکردم
دیدنت رؤیای دورم بود، اما روز موعود
چشمهایم را به تو بخشیدم و لب وا نکردم
مطمئنم امتحانها را برایم ساده کردی
مطمئنم کارهای سخت را تنها نکردم…
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شعر_انتظار | #مقاومت_اسلامی | #لبنان
🇮🇷 @Shere_Enghelab