eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
452 عکس
136 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
مرز پر گهر آسمانت گرفته رنگ خدا از زمینت دمیده بوی شهید گرچه زیباست صورتت چون ماه بر دلت داغ‌هاست چون خورشید مردمت عاشق‌اند! عاشق تو عاشقان سهند و الوندت خون به پا می‌کنند روزی اگر کم شود سنگی از دماوندت پای عشقت همیشه سرداران جان خود کرده‌اند ارزانی آرش و اردشیر و رستم و سام همت و صوفی و سلیمانی سردی روزگار مانا نیست آنچه گرم‌ است تا ابد دم توست بادها می‌روند و می‌آیند آنچه پاینده است پرچم توست آسمانت گرفته رنگ خدا از زمینت دمیده بوی شهید آه! ای مرز پر گهر! ایران! آه! ایران من! سرای امید! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وطن، عشق، آینده (نامه‌ای به جوانان وطن) امیدم به این شور و حال شماست به فردای فرخنده‌فال شماست همه ‌شادی و شور و سرزندگی‌ست نشاطی که در قیل‌ و قال شماست پر از جست‌وجویید و زاینده است جوابی که در هر سؤال شماست دلیرید و شیرید و چشمان ما ثناگوی بازو و یال شماست من از منظر چشمتان دیده‌ام چه در خواب‌ها و خیال شماست تنم گرچه فرسوده، دارم دلی که هم‌قدّ و هم‌سنّ‌ و سال شماست افق‌های آینده تا بی‌کران در این سرزمین زیر بال شماست من و نسل من می‌رویم از جهان وطن، عشق، آینده مال شماست مجال من و ما گذر می‌کند پس از چند روزی مجال شماست که گفته‌ست خامان ناپخته‌اید که آغاز اوج و کمال شماست ولی جهد بیگانگان مدّتی‌ست در این عرصه جنگ و جدال شماست اگر رستم زال باشید او همیشه به فکر زوال شماست به دنبال نابودی این وطن جنوب شما و شمال شماست بدون وطن عشق و آزادگی خیالی خوش، امّا مُحال شماست امانت به دست شما این وطن که باغی سراسر نهال شماست به خون حفظ کردیم این خاک را که مال شما و منال شماست کنون پاس داریدش از جان و دل که او پاسدار جلال شماست اگر پاس دارید این باغ را همه شیر مادر حلال شماست وطن چشم امیدش ای سروها به آگاهی و اعتدال شماست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
درخت امید من از ریشه دواندن در دل این خاک خرسندم از این تقدیر خوشحالم، ثناگوی خداوندم خدا بذر وجودم را میان دشت ایران کاشت به لطفی بی‌کران، در خاک حاصلخیز افکندم مرا رویاند و روییدم، چه رشد حیرت‌انگیزی که من، آن بذر کوچک، شد درختی که تنومندم تمام برگ‌هایم سبز و تازه، سیب‌هایم سرخ چه خوشبختم! چه سرسبزم! از این احساس می‌خندم زنی ایرانی‌ام، در سرزمین خویش آزادم به روی خاک حاصلخیز ایران نقش می‌بندم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بغض‌های آتشین غیر از آهنگ شادی شیطان، همۀ نغمه‌ها حزین هستند گُر گرفتند در گلوهامان، بغض‌هایی که آتشین هستند ای وطن ای صلابت یک‌دست، به کدامین گناهِ ناکرده‌ست که تو را تکه تکه می‌خواهند، گرگ‌هایی که در کمین هستند کوهی از افتخارهایت را، دشمنانت ندیده می‌گیرند مشتی از سنگ‌ریزه‌ها اما، دائما زیر ذره‌بین هستند در هیاهوی شبهه و تردید، در دل فتنه می‌توان فهمید از کسانی که لاف دین زده‌اند، چه کسانی به فکر دین هستند در حرم بین مهر و سجاده، تن چندین شهید افتاده و گروهی که نعل تازه زدند، باز امروز روی زین هستند عده‌ای که صدای قهقهه‌شان، هم‌صدا با خشاب تکفیر است نکند لحظه‌ای خیال کنند، ایمن از آه «آرتین» هستند آخر ماجرا قشنگ‌تر است، قصه ختم به نور خواهد شد تا که روشن شود کدام گروه، وارث اصلی زمین هستند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
28.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما ملت امام حسینیم تا ابد... 📹 شعرخوانی 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فراموشی گیسوپریشان! پرپرت بودم همین دیروز از یاد بردی؟! خواهرت بودم همین دیروز در جنگ و فقر و فتنه و بیماری و تحریم هر جور بودی، یاورت بودم همین دیروز هرجا نَبَردی بود و دشمن روبه‌رویت بود من در کنارت؛ سنگرت بودم همین دیروز باران که می‌زد چادرم چتر عزیزت بود من سایه‌بانی بر سرت بودم همین دیروز زخم زبان خوردیم گاهی از هم اما باز تو مخلصم، من نوکرت بودم همین دیروز کابوس اژدرهاک می‌بینی و یادت نیست من کاوۀ آهنگرت بودم همین دیروز امروز می‌خوانی مرا بیگانه و بی‌عقل حال آن‌که نیم دیگرت بودم همین دیروز برگرد از آغوش نامحرم به آغوشم یادت بماند! خواهرت بودم همین دیروز ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یادت نیست؟ عجب! یعنی تو چیزی از منِ سرگشته یادت نیست؟ زمستان‌های گرمِ چای و آش رشته یادت نیست؟ به نامِ مهربانی رشته‌ای بر گردنِ ما بود رفیقِ من! گمانم چیزی از این رشته یادت نیست کدامین حیله ما را اینچنین بیگانه می‌خواهد؟ از این نیرنگ چیزی در خبر ننوشته یادت نیست «خبر»! یادش بخیر این واژه معنا داشت یک روزی! تو می‌دانی، ولی حالا ورق برگشته یادت نیست غروبی پانزده‌تا دسته‌گل بر خاک افتادند چرا چیزی به جز عکسی به خون آغشته یادت نیست؟ چرا مهسا و نیکا نامشان در ذهن ما مانده‌ست ولی نامِ یکی از پانزده‌ تا کشته یادت نیست؟ چه دستی دستکاری می‌کند اندیشهٔ ما را؟ که می‌خواهد بخشکاند تمامِ ریشهٔ ما را؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آرامش لحظه‌ها امنیت کشور است مدیون شما آرامش لحظه‌هاست ممنون شما این سبزی پرچم است یا رخت شما؟ این سرخی پرچم است یا خون شما؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«نبردِ واپسین» نگاه کن! دوباره اتّفاقِ تازه‌ای -که تازه نیست- شراره‌ای فکنده بر وجود شهر دوباره دستِ اژدهای رنگ‌رنگِ قهر پیالهٔ شرنگِ زهر نگاه کن! رسانه‌های شب‌‌مرام، بی‌درنگ، بی‌تفنگ، بی‌فشنگ، با سلاحِ پرهیاهویی به اسمِ شایعه، گلوله‌های چند تکّهٔ دروغ، سیاه‌جامگانِ جبههٔ فریب، صداقتِ چراغِ صبح را نشانه رفته‌اند نگاه کن! نگاهِ تازه‌ای به روزگارِ هم سپید و هم سیاه کن! نگاهی از عمیقِ روشنی به سوی ماه کن! نگاه کن! من و تو در میانهٔ نبردِ واپسین عصر ایستاده‌ایم نشانِ تیرهای زهربارِ مکر و حیله‌ایم من و تو هم‌تبار و هم‌نژاد و هم‌‌عشیره‌ایم من و تو ریشه‌دار در وجودِ خاکِ پاکِ این قبیله‌ایم نگاه کن! که در کدام جبهه ایستاده‌ایم؟ که دل به صحبتِ کدام داده‌ایم؟ نگاه کن! به پرچمی که باشکوه و باوقار و استوار و جاودان عَلَم شده‌ست در جهان عَلَم شده‌ست در زمین و آسمان نگاه کن! به پیشرفتِ لشکرِ خدا به قلبِ سرزمینِ کفر و کین به نوجوانه‌های هستی‌آفرین به صبرِ سرخِ آرمان و آرتین به آرمانِ کودکانِ این بلندْسرزمین نگاه کن! به مادری که سال‌هاست نگاه می‌کند به در که شاید از عزیزِ او کسی بیاورد خبر ولی... نگاه کن! به دخترِ شهیدِ امنیت که سایهٔ سرش برای انقلاب و کشورش مسیرِ آسمانِ عشق را -به اعتقاد- انتخاب کرد و رفت... فرشتهٔ عروج را مجاب کرد و رفت... که انقلاب کرد و رفت... نگاه کن! به سینهٔ تباهِ غرب به کشتیِ به گل نشسته‌اش به خنده‌های زهربارِ این فرشتهٔ پلید به مشت‌های محکمِ گره‌گره که بر سر سیاه ابرهای سرد و سایه‌آوری فرود که آسمانِ زندگی شود سپید نگاه کن! که چشمِ آفتاب سوی کیست؟ نگاه کن که پرچمِ امید، به دست کیست؟ نگاه کن که روشنِ امید بردمید! زمانِ دیگری رسید نگاه کن! شُکوهِ جاودان از آنِ ماست زمان، زمان ماست غرورِ بی‌کران از آنِ ماست زمان، زمانِ ماست وطن... وطن... وطن... همیشه سربلند، همیشه سرفراز، همیشه پرچمِ سه‌رنگِ تو در اهتزار همیشه پُرشکوه همیشه برقرار همیشه نامِ نامیِ تو غرقِ افتخار! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آرمان ما مثل کوه، استوار ایستاده‌ایم بی‌قرار و برقرار ایستاده‌ایم بادهای هرزه آمدند و می‌روند ما در اوج اقتدار ایستاده‌ایم زخمی و شکسته‌ایم، خسته، سوخته در مسیر انتظار ایستاده‌ایم مرگ پایِ دار عشق، آرمان ماست پای دوست، پایدار ایستاده‌ایم با دل حسین عهد عشق بسته‌ایم مثل مرد، پای کار ایستاده‌ایم کار، زار می‌شود برای دشمنان در میان کارزار ایستاده‌ایم بر کشیده تیغ قهر و خشم از نیام در رکاب ذوالفقار ایستاده‌ایم هرچه می‌کُشند سبز و زنده‌تر شویم تا کنیم جان نثار ایستاده‌ایم فصل‌های سخت زرد و سرد رفتنی‌ست تا رسیدن بهار ایستاده‌ایم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زیارتت قبول آرتین.mp3
3.03M
«زیارتت قبول آرتین» زیارتت قبول آرتین زیارتت قبول آرشام با اسمتون شکست بغضم هوای گریه کرد چشمام غروب کم ندیده شیراز شهید کم نداده ایران ولی چقد دلا رو خون کرد غروب سرخ چار آبان صدای شیون شده شعرم یه گوشه غرق خونه مادر خدا کنه ندیده باشه علی‌اصغرش رو پرپر خون می‌چکه از شعر حافظ خون می‌چکه از باغ آواز اما بگو به باد وحشی خم نمی‌شن سروای شیراز باید برای گریه کردن پیدا کنم به گوشۀ دِنج بغل کنم یاد شما رو تو کوچۀ بهار نارنج زیارتت قبول آرتین زیارتت قبول آرشام با اسمتون شکست بغضم هوای گریه کرد چشمام ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
برای میهن تنها خدا فهمیده عمق باورش را خالی نکرده لحظه‌ای او سنگرش را با خون دل همواره در حفظ وطن بود تیری اگر حتی شکسته شهپرش را اندوه دوری و فراق و صبر بسیار دنیا ندیده شِکوه‌های همسرش را بین هزاران نامه‌اش هرگز نمی‌گفت اندوه‌ها و مشکلات دیگرش را آرامش این خاک در دستان او بود با جان و دل می‌خواست حفظ کشورش را عمری برای میهنش مردانه جنگید حالا وطن بر دوش دارد پیکرش را هرگز نمی‌ارزید دنیا پیش چشمش او از شهادت خواست مزد آخرش را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
35.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای پرچمی امروز دلخونم که در پایش به خون غلتیدن سرو و صنوبر را نفهمیدیم 📹 شعرخوانی 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حسینیۀ ایران هم‌وطن نقشۀ ایرانو ببین تا برات بگم کجاییم الان سرمون تو ابرای گیلانه پاهامون تو آب گرم عمان تو تموم شهرای این نقشه دلمون مثل یه پازل، پخشه می‌دونی معلم ما چی می‌گفت؟ دلو بخششم کنی، یک بخشه دلی که می‌لرزه کرمانشاهه دلی که می‌سوزه خوزستانه اینو یادت باشه پارۀ تنم اینا پارۀ تن ایرانه دو برادر تو دل این نقشه‌ست سیستان جفت بلوچستانه این دیار ساده که می‌بینی زادگاه رستم دستانه ترک، لر، فارس، عرب، کرد، بلوچ همۀ اینا واسه ما یکی‌ان زبون مشترک ما عشقه قارداش و برار و کاکا یکی‌ان هر یه شهری که توی این نقشه‌ست یه خیابون تو دل تهرانه میون دلای ما مرزی نیست مرز دلتنگی ما مهرانه مث قالیچۀ کرمونی باش قیمتی‌تر شو اگه پا خوردی ارگ بم باش، مث مرد بمیر اگه با یه زلزله جا خوردی یه سی و سه پل بساز با عشقت اگه بینتون جدایی افتاد باز کن پنجرۀ شیرازو تا بوی بهارِ نارنج بیاد جملۀ «یاشاسین آذربایجان» یا شعار «هر بژی کوردستان» تو لغت‌نامۀ ایرانی‌ها همه‌شون یه معنی میدن: ایران هم‌وطن! هرجای ایران رفتی دیدی غم توی دلت می‌ذارن برو مشهد، همۀ این شهرا یه حسینیه تو مشهد دارن ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قهرمان ما سبز است سبز، رنگ زمین و زمان ما سرخ است سرخ، قصۀ هر قهرمان ما با سرخی شهادتمان سبز می‌شویم هرگز ندیده عالم فانی خزان ما ما ایستاده‌ایم، چه مظلوم و مقتدر مثل علی شدن، شده است آرمان ما ما را چه باک اگر به زمین ریخت خونمان در سَبّ اهل‌بیت نچرخد زبان ما «یا لیتنا» که خواند دوباره دلش شکست در زیر دست و پاست ولی روضه‌خوان ما از شش جهت به سمت تنش حمله می‌کنند پهلو شکسته‌اند ز شیر جوان ما ما آرمان دیگر این خاک می‌شویم ایران سربلند، فدای تو جان ما.. ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شکوه باورم من آن سروم که دائم از خضوع خاک می‌خوانم من آن رودم که مدیون محبت‌های بارانم به صد نوجامه نفروشم لباس کهنۀ خود را من آن پروانه‌ای هستم که پای شمع می‌مانم هزاران لاله پرپر شد اگر امروز سرسبزم یقیناً دسترنج باغبان را قدر می‌دانم تمام ماه‌های سال فهمیدند حرفم را که من دلبستۀ خردادم اما اهل آبانم به فصل عاشقیِ ما رخ تاریخ زیبا شد خوشم میراث‌دار سربلندی‌های دورانم مخواه از من که با ظلمت سر یک سفره بنشینم منی که سال‌ها هم‌سفرۀ نور شهیدانم نمی‌بیند شکوه باورم را عجز چشمانت که من حتی فراتر از بلندی‌های جولانم.. ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یا شاه‌ِ چراغ! با لشکرِ ابلیس تفاهم نکنیم بر دشمنِ بی‌رحم ترحّم نکنیم دلگرمیِ ما به توست یا شاه‌ِ چراغ! تا در شبِ فتنه راه را گم نکنیم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صحن آزادی سلام ای مهربون آقای عالم دارم در می‌زنم، آغوش وا کن گرفتاره دلم... عین کبوتر منو تو صحن آزادی رها کن الهی سایۀ مهر تو ای ماه سر مرد و زن میهن بمونه چراغ شاچراغ و مشهد و قم الهی تا ابد روشن بمونه کجا واسه دلم بهتر ازاینجا ضریحت امن و اسمت هم امینه به تو تا گرمه پشت سرزمینم محاله روی ناامنی ببینه زیارتنامه رو از نو بخونیم امید سرزمین اینجاست مردم پناه شهر، صحن انقلابه امان اینجا امین اینجاست مردم سلام آوردن از شیراز آقا! شهیدای حرم شونه به شونه جوابش رو می‌گیرن دشمنامون به اون چادر که غرق خاک و خونه ✍🏻 🏷 (ع) | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حرمت خون شهیدان گرچه دل‌هامان ز داغ لاله‌ها آکنده است لاله از روز ازل با داغ دل زیبنده است درس صبر و استقامت را همه آموختیم از گذشته این چراغ روشن آینده است حرمت خون شهیدان را همیشه پاس دار کز شهیدانش هماره این وطن شرمنده است.. کی هراس افتد به دل از مکر این روبَه‌دلان بیشۀ شیران ایرانی پُر از رزمنده است.. چلچراغ این حرم هرگز نمی‌گردد خموش نور این خورشید، تا روز جزا تابنده است.. ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«برای آرتین» برای آرتین برای خنده‌های نازنین کودکانه‌اش برای آرتین برای اشک‌های سوگوار بی‌بهانه‌اش برای آرتین برای داغ بی‌گناه، اشک گرم جاودانه‌اش پدر، برادرش برای باغ سرخ‌فام بی‌جوانه‌اش برای آرتین و مادرش که با شهادتش کنار فاطمه، مدافع بلندقامت حجاب شد برای خط سرخ شیعه امتداد شد و تا همیشه روسپید شد و آرتین که ماند و وارث هزار قلب بی‌قرار شد و چشم‌های جستجوگرش شهید شد نماد شد برای آرتین که قلب او دوباره نَقل داغ تازه‌ای به بیستون می‌آورد و دست‌های بی‌پناه کوچکش که قصه را به شهر دشت‌های لاله‌گون می‌آورد و غصه‌ای که با نگاه گرم او به دل شرر می‌افکند به سر جنون می‌آورد برای آرتین به جان عاشقان این عزیزسرزمین! که تیغ اشک را به خون آن حرامیان خضاب می‌کنیم و با همین فریب‌خوردگانِ دشمنان آفتاب به نام پرچم سه رنگ بی‌قرار انقلابمان دوباره انقلاب می‌کنیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مردان دریا چنان شیرینی دنیای ما شورانده دنیا را که از ما وام می‌گیرند آیین تماشا را به شوق دیدن صبح دل‌انگیزی که ما داریم هر آیینه به مغرب می‌برند آیینۀ ما را بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند که طوفان‌ها مصمم می‌کند مردان دریا را به ما روز ازل تصویری از یاری نشان دادند که می‌جنگیم و می‌جوییم آن تصویر زیبا را به ما یک یا علی گفتند و از ما جان و دل بردند خوشا آنان که از نزدیک می‌دیدند مولا را به ما گفتند مولایی‌ست، مولایی که می‌باید برای چیدن عطرش مسافر شد سحرها را به ما گفتند جنگی هست و باید مرد میدان بود همان جنگی که مدت‌هاست خون کرده جگرها را همان جنگی که مادرها به پایش مادری کردند پدرهامان فدا کردند در راهش پسرها را همان راهی که روشن بود از چشم انتظاری‌ها و دوشادوش می‌آورد، طوفان خبرها را به ما گفتند هنگام نماز عید قربان است و ما سوی منا بردیم بعد از سجده، سرها را ببین قربانیانت را، بِنَفسی اَنت یا مولا سر سرخی به ما آن‌سان عنایت کن که یحیی را تو می‌آیی و این یلدای طولانی نمی‌ماند که چشمان تو تضمین می‌کند خورشید فردا را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به آفتاب قسم... چه جای غم که زمستان دم از بهار نزد اسیر جهل شد و سر به چشمه‌سار نزد چه جای غم که کلاغِ سیاه همسایه سری به سبزی این سرو پایدار نزد دلم برای لجن‌خوار برکه می‌سوزد که در مسیر غزل تن به آبشار نزد قلم، زبان به شکایت اگر که بگشاید گلایه می‌کند از آنکه حرف یار نزد به آفتاب قسم در سیاه چال افتد کسی که پردۀ اوهام را کنار نزد به جنگ و صلح سر از هر منافقی برداشت علی که تیغ به غیر از رضای یار نزد نمی‌شود که دم از سید شهیدان زد ولی از آن همه ظلم یزید جار نزد حسینی است کسی که مسیر عزت را صبور ماند و دمِ فتنه‌ها کنار نزد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
راه نجات دیدیم در آیینۀ سرخ محرم‌ها پر می‌شوند از بی‌بصیرت‌ها، جهنم‌ها ما کمتریم و بارها خواندیم در تاریخ «بسیارها» خورده شکست سختی از «کم‌ها» راه نجات این است که یار علی باشی حالا که دنیا پر شده از ابن‌ملجم‌ها... در سینۀ ما هیچ ترسی از شهادت نیست وقتی که روی دار شد معراج میثم‌ها یک روز اسرائیل را نابود خواهد کرد فرماندهی از نسل طهرانی‌مقدم‌ها ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«ای غرور پوک!» همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور آن شب‌افسونِ جنون‌آیین آن پلشتی زادۀ دلقک شهوت‌آوازِ ستم‌مسلک. می‌چکد از پوزۀ ذهنش بافه‌های مرگ دارهایی از عطش سرشار وحشی و خونخوار از تعفن می‌رسد از ماورای باتلاق شب بوی زرد توطئه می‌آید از افکار نامردش چشم شهوت‌سیرتش سرریز سرمستی‌ست تاجر عریانی عشق است تاجر سکس و سکوت و سُکر! در نگاهش عشق ماسیده گیسوان او پلاسیده هرزه‌گرد کوچه‌های جسم. باز می‌بلعد… هشت‌پای قرن نافرجام قرن اختاپوس! از هراس سایه‌ها می‌آید انگاری چشم‌هایش نبش قبر صبح مومیایی گشتۀ ظلمت بی‌خبر از بعثت باران مثل خواب مُردۀ مرداب، در بلاهت غوطه‌ور یکسر ای تمدن‌زار بی‌حاصل! زادگاه صنعت افیون نشئۀ شب، ظلمت شیّاد! قتلگاه فطرت خورشید حیف، حرفم را نمی‌فهمی شیشۀ حرف مرا سنگی چون بدآهنگی. ای غرور پوک، آمریکا! ای توحش، ای شب اعظم ای تو ابلیس بزرگ قرن از نگاه شاخه‌های خویش این غرور کاغذی را کاش می‌چیدی چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدی‌ست. شب نمی‌ماند ظلم زیبا نیست. کاش می‌فهمیدی ای خفاش! ای توهُم سلطۀ مغبون روزی از این روزها، تنها در غروبی زرد می‌میری. بعد تو، اما: آسمان این جهان آبی‌ست باغ می‌روید آب می‌جوشد چشمه‌ها جاری‌ست. باز شبنم هست روی برگ گل زندگی زیباست عشق، مهتابی‌ست. ای غرور پوک، آمریکا! حرف‌هایم را کاش می‌فهمیدی، اما حیف تو نمی‌فهمی! چون که فهم زندگی هرگز، نیست در وسُع تو ای مرداب. ای گُراز ابله پروار! گرگ آدمخوار از نژاد آدمی بیزار مرگ، نوشت باد مرگ، نوشت باد. ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چادرِ حیا سروی بلند قامت و در هیبت زنم دشمن گرفته اَره به قصد بریدنم من دختر قبیله «سردار مریمم» خون نیست، غیرت است که جاری‌ست در تنم پرواز کرده‌اند و به معراج رفته‌اند صدها هزار قُمری عاشق ز دامنم با شالی از بهار که روی سر من است یک باغ با شکوه پر از یاس و سوسنم با چادر حیا و عفافم میان شهر خاری درست در وسط چشم دشمنم ایرانی‌ام که لایق گردن‌فرازی‌ام با پرچمی که حلقه شده دور گردنم من «زینب کُمایی‌ام» آن دختر غیور چون کوه استوارم و چون چشمه روشنم «ناهید فاتحی‌ام» و با دست بسته هم در گیر و دار معرکه گُردی تهمتنم ای دشمن فلک‌زده! یک روز ناگزیر گور تو را به دست «فرنگیس» می‌کنم زن، زندگی، شهادت... یک روز می‌رسم من هم به خیل پاک شهیدان میهنم ✍🏻 ـ «بی‌بی مریم بختیاری» معروف به سردار مریم بختیاری یکی از زنان غیور ایران در دوره قاجار است که از سرمایه مادی و معنوی خانواده‌اش استفاده می‌کند و یک هنگ نظامی بختیاری تشکیل می‌دهد برای مبارزه با اشغال‌گران روسی و انگلیسی در خلال جنگ جهانی اول. ـ «زینب کمایی» دختر محجبه آبادانی که هنگام باز گشت از مسجد به دست منافقین کوردل ربوده شد و با چادری که بر سر داشت او را خفه کردند و پیکر بی‌جانش پس از سه روز پیدا شد و با پیکر سیصد و شصت تن از شهدای عملیات فتح المبین در اصفهان تشییع و به خاک سپرده شد. ـ «ناهید فاتحی» دختر محجبه کرد اهل سنندج که هنگام بازگشت از درمانگاه توسط منافقین کوموله ربوده شد. منافقین موهای ناهید را تراشیدند و ناخن‌هایش را کشیدند، اما چون ناهید حاضر به توهین به امام خمینی و انقلاب نشد، سرانجام بعد از یازده ماه اسارت او را در روستایی در کردستان زنده به گور کردند. ـ «فرنگیس» بانویی شجاع اهل گیلان غرب که برای تهیه آذوقه به روستای پدری می‌رود ولی پس از مواجهه با افسر متجاوز عراقی، تبری برداشته و افسر عراقی را از پای در می‌آورد و با شجاعت افسری دیگر را اسیر می‌کند و تحویل نیروهای سپاه می‌دهد. 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab