eitaa logo
شعر انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
752 عکس
240 ویدیو
4 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
مطهری بودی تو در نگاه زمین، فصل دیگری بودی طلایه‌دار بهارانِ بهتری بودی تو در نگاه زمین، فصل بارش «مردی» طلوع فصل زلال «برادری» بودی دلم تو را ز عدالت همیشه می‌پرسد تو را که وارث شمشیر حیدری بودی تو ای عدالت روشن! چه زود کوچیدی تویی که وارث خشم ابوذری بودی تو در تصور کوتاه ما نمی‌گنجی تو ارتفاع شهادت، «مُطهری» بودی دلم شبی که مُرید نگاه سبزت شد در آسمان شهادت، کبوتری بودی پس از تو سهم زمین، این فصول تکراری‌ست تو در نگاه زمین، فصل دیگری بودی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جوان‌مرد تو هستی من و من توام جان مادر تویی قلب در سینه پنهان مادر غمت در نهان‌خانۀ دل نشسته به راهت نشسته‌ست چشمان مادر دلم خواست یک استکان چای و لبخند فدای قدم‌هات! مهمان مادر به‌جای تو و کودکی‌هات حالا نشسته‌ست عکست به دامان مادر گل من! به لطف عروج قشنگت گل‌ انداخته جلد قرآن مادر حمیدم! شهیدم! عزیزم! امیدم! بنازم به تو! مرد میدان مادر! تویی حاصل لقمۀ پاک بابا جواب دعای فراوان مادر بهار دلم! زود رفتی و آمد زمستان مادر، زمستان مادر پریشان شدی تا پریشان نباشیم فدای تو جان پریشان مادر غیور جوان‌مرد! شیرم حلالت چراغ دل بیت‌الاحزان مادر! از امروز دست تو بر خاک زهراست دعاگوی تو دست لرزان مادر دوباره صدا کن مرا صبح فردا حمیدم! عزیز دلم! جان مادر! ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سفر به‌خیر! مبارک است که از چنگ شب رها شده‌ای طلوع کرده و با صبح آشنا شده‌ای برای خالیِ دیوار ناامیدی‌ها شبیه پنجره رو به بهار وا شده‌‌ای آهای سرو بلندم! من از تو ممنونم که سر‌پناه حیای بنفشه‌ها شده‌ای فرشته آمده از آسمان به بدرقه‌ات سفر به‌خیر! بگو راهی کجا شده‌ای؟ به لحن خون و جنون گرم گفتگو با تیغ هزار حنجره جوشیده‌ای، صدا شده‌ای چطور شد که گذارت به قتلگاه افتاد؟ چگونه شد که سر کوچه کربلا شده‌ای؟ «شهید» راز بزرگی‌ست در دل تقدیر تو از قضا وسط شهر برملا شده‌ای ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد میدان یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی جعفر طیّار باشی، میثم تمّار باشی زن اگر هستی، سمیّه، مرد اگر، مانند یاسر تا چراغ راه فرزندی چنان عمّار باشی چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی همچو جابر تا نهایت تشنۀ دیدار باشی رهرو مقداد در راه بصیرت بی‌مهابا یار دین عشق، در رفتار و در گفتار باشی همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی حمزه باشی، تا شهادت دشمن کفّار باشی مرد میدان، شیر غرّان، حمزۀ ما، حاج قاسم یار مولا، همدل و همراه آقا، حاج قاسم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بدر و خان‌طومان یکی‌ست... خاکریز شیعه و سنی در این میدان یکی‌ست خیمه‌گاه تفرقه با خانهٔ شیطان یکی‌ست لات و عزی با نقاب دین به میدان آمدند بت‌شکن‌ها خوب می‌دانند: بت‌گردان یکی‌ست داعش و تکفیری و وهابی و القاعده پشت این دستان پیدا، نیت پنهان یکی‌ست سال‌ها با اسم آزادی، کبوتر کشته‌اند این جهانِ در ستم آزاد، با زندان یکی‌ست تن به ذلت هرگز! اما جان به جانان می‌دهیم در تمام عصرها، رسم جوانمردان یکی‌ست مرز، چیزی نیست! حتی از زمان هم رد شدند از نگاه اهل ایمان، بدر و خان‌طومان یکی‌ست چنگ باید زد به حبل‌الله و از آتش گذشت عروةالوثقی یکی، پیمان یکی، فرقان یکی‌ست هر حریمی حرمتی دارد بپرس از محرمان حرمت آل نبی با حرمت قرآن یکی‌ست باز «بسم الله مجراها و مرساها» بخوان موج‌ها بسیار، اما نوح کشتی‌بان یکی‌ست صالحان، میراث‌داران زمین خواهند شد این حکایت، فصل‌ها دارد، ولی پایان یکی‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آرزوی لبخند یک دختر و آرزوی لبخند که نیست یک مرد پر از کوه دماوند که نیست یک مادر گریان که به دختر می‌گفت: بابای تو زنده است... هر چند که نیست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ناگفته‌های تلخ باید نوشت از جریانی که دفن شد از شوق کودکان، هیجانی که دفن شد دنیا نشست نسل‌کشی را نگاه کرد زیتون نماد صلح جهانی که دفن شد گرگان رها و زوزه‌کشان نقشه ریختند آرامِ گله بود شبانی که دفن شد آخر گناه کودک غرق به خون چه بود؟ تنها سه ماه داشت زمانی که دفن شد مادر به خاک چنگ زد و سینه چاک کرد تازه عروس بود جوانی که دفن شد بابا که رفت نان بخرد آه برنگشت آن که گلوله خورد، همانی که دفن شد کودک از آن به بعد گرسنه به خواب رفت بعد از همان دو تکۀ نانی که دفن شد.. ناگفته‌های تلخ فراوان به سینه داشت لبریز زخم بود، دهانی که دفن شد باران گرفت و غزه دوباره بهار شد بعد از عبور فصل خزانی که دفن شد باید سرود از غم غزه که ما شدیم مدیون خون طبع روانی که دفن شد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چرا سکوت کنم؟ مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است چرا سکوت کنم سینه‌ام پر از سخن است برای من اگر انسانم و مسلمانم جوانِ جان به کف غزه نیز هموطن است هنوز هم که هنوز است خون‌نوشتۀ «قدس» برای پیکر اسلام نقش پیرهن است به آتشی که برافروخته‌ست باد خزان چه غنچه‌ها که زبان‌بسته گرم سوختن است ببین مقابلۀ تانک‌ها و انسان را کسی نگفت چرا! این چه جنگ تن به تن است؟ جوان سنگ به دستی به خط زد و دیدیم به روی شانۀ شهری شهید بی‌کفن است مگر پرندۀ ما از قفس چه می‌خواهد؟ تمام آرزویش لحظۀ رها شدن است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هنگامۀ آزادی‌ یک روز خواهی دید ای قدس! صبح خوشِ آزادی‌ات را پس می‌دهد دشمن سرانجام این خانۀ اجدادی‌ات را اینجا تمام کودکانش مردان میدانی بزرگ‌اند در بند دشمن‌ها نماندند در بند ایمانی بزرگ‌اند مردان میدان می‌توانند با این غم کوچک بسازند این شهرها شهر تو هستند هرقدر هم شهرک بسازند دنیا همه خیره به سویِ این کوچه‌های مردخیزند اینجا تمام مردمانش چون مسجدالاقصی عزیزند از شاخه‌های سبز زیتون در هر مسیرت کوچه‌باغی‌ست تا فتح تو یک جاده مانده تا فتح تو یک جمعه باقی‌ست باید برای درک عشقت راز تو را از ما بپرسند هنگامۀ آزادی‌ات را از حاج قاسم‌ها بپرسند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هر روز عاشوراست این روزها حال جهان در وضع هشدار است برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست نور طلوع فجر صادق از افق پیداست بیت‌ المقدس تا همیشه پرچمش بالاست هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداری‌ست تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاری‌ست خون می‌چکد از شاخۀ زیتون در این ایام حرفی نمانده بین ما و قوم خون‌آشام جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام این موج، شور بادها را با خودش دارد نابودی جلادها را با خودش دارد در چشم ما بار امانت بار سنگینی‌ست کاری که از دستت برآید واجب دینی‌ست شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینی‌ست بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینی‌ست هستیم ما از کودکی‌ها پای پیمانش بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس دارد می‌آید «حاج قاسم» با «سپاه قدس» راهی که او رفته‌ست از اول جهت دارد از جانب فرماندهش مأموریت دارد با دست خود حکمی به او داده‌ست فرمانده او که تمام آیه‌های فتح را خوانده تکفریان را از عراق و سوریه رانده هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده یک روز پایان می‌دهد راه درازش را می‌خواند او در مسجدالاقصی نمازش را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
أرض مقدس خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد، این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون، می‌خندند فرزندان اسرائیل گلستان شد، اگر چه آتش نمرود، اما سوخت گلوی «الخلیل» از داغ فرزندان اسماعیل لب خاخام‌ها، تورات را وارونه می‌خواند! کشیشان، با دعا، رد می‌شوند از غیرت انجیل به رسم سامری، این قوم برتر را ببین، دنیا! در آتش‌بازی خود، کرده‌اند از کودکان، تجلیل میان نقشه‌ای، غرق‌اند در نیل‌ و فرات، اما نمی‌دانند این خوابِ پریشانی‌ست، بی‌تأویل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! که همراهت بیاییم از فرات، این‌بار سوی نیل و «سبحان الذی أسری» بخوان، تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت، شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل فلسطین، جوجه‌های کوچکش، حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند، سپاه فیل ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
567.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در سنگر انتفاضه... ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است خورشید دمیده و سحر نزدیک است در سنگر انتفاضه پا بر جا باش یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab