eitaa logo
شعر انقلاب
2.4هزار دنبال‌کننده
440 عکس
130 ویدیو
1 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافع حرم سربازم و صاحب علم، خواهم شد با منطق عشق، هم‌قسم خواهم شد این دفعه به جانِ حاج قاسم من هم «با رأی مدافع حرم خواهم شد» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دیروز گذشت، وقت فردای شماست یک قلّه شکوه پیش پاهای شماست در گوش زمانه نامتان پیچیده‌ست چشمان جهانیان به آرای شماست! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدافعان حرم ما دشمن ظلم و فتنه و رنج و غمیم در عرصۀ انقلاب، ثابت قدمیم رأی من و تو حمایت از ایران است این جمعه همه مدافعان حرمیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
انتخاب من به آب و تاب رأی می‌دهم من به شعر ناب رأی می‌دهم انتخاب، اوّل شکفتن است من به انتخاب رأی می‌دهم رأی می‌دهم به آینه، به کوه من به بازتاب رأی می‌دهم من به برکه‌ای که خیره می‌شود سوی ماهتاب رأی می‌دهم من به متّقی‌ترین مخاطبِ ذلِک الکِتاب رأی می‌دهم من به مادر شهید کوچه‌مان من به آفتاب رأی می‌دهم من به انقلاب، من به انقلاب من به انقلاب رأی می‌دهم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حماسه‌ای دگر امروز فریب خصم، رنگی دگر است این بار به دوش او تفنگی دگر است برخیز و حماسه‌ای دگر بر پا کن این عرصۀ انتخاب، جنگی دگر است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عطر شهدا اكنون كه زمان امتحان و يارى‌ست عطر شهدا در اين حوالى جارى‌ست «تا كور شود هر آن‌كه نتواند ديد» رأى من و تو به نام ايران، آرى‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هم‌سنگر شهیدان خشکسالی شده‌ست؟ باران شو مرهم زخم‌های گلدان شو رود را اشتیاق ماندن نیست باز جریان بساز و جریان شو ای غمی که همیشه بوده و هست لااقل پشت خنده پنهان شو آنچه که سال‌ها گمش کردیم آنچه که آرزو شده، آن شو روستا روستا به خود برگرد با گل رازقی چراغان شو صادقانه بجوش با مردم راهی کوچه و خیابان شو زاهدان و اراک و مشهد و رشت قم و تبریز و شوش و کرمان شو یار دیرینهٔ دبستانی یار و هم‌سنگر شهیدان شو دست من! تیر در کمان بگذار رأی من! ساز و برگ ایران شو ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حماسهٔ حضور رأی من و تو شور و شعوری دیگر از گردنه‌ها راه عبوری دیگر آراء غرورآفرین مردم ایران و حماسهٔ حضوری دیگر ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهیدانت با رفتگرهای سحرخیز خیابانت با شور و شوق هفتِ صبح دور میدانت با حرف‌های رادیو در تاکسی‌هایت با قبض‌های آب و برقت، قیمت نانت کیف و کتاب و دفتر و نان و پنیر و سیب با خنده‌های راه خانه تا دبستانت با کارگرهای نجیب سخت مشغولت در هرم تابستان و سرمای زمستانت از روزهای سختِ با قصد فراموشی هی راه رفتن راه رفتن زیر بارانت از لحن میزی که نباید فاصله می‌شد در بین دست گرم مردم با وزیرانت با عینک تحلیلگرهای سیاسی که گویا خبر دارند از پیدا و پنهانت با این سرود ملی در بادها افشان، با جلوۀ سبز و سپید و سرخ طوفانت با رزم سرداران همواره کفن‌پوشت در جنگل و دریا و در کوه و بیابانت من می‌شناسم راه و رسم و خلق و خویت را بیش از همه اما وطن جان، با شهیدانت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳 ویژه 🏠 متفاوتی از حضور امروز رهبر انقلاب در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم 🗳 | پویش 💻 Farsi.Khamenei.ir
دفاع از حرم با این‌که مسیر سخت و پر پیچ و خم است تا قله نمانده راه... چندین قدم است یادت نرود هنوز ما در جنگیم هر رأی تو در حکم دفاع از حرم است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دوباره ماه محرّم... دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین دوباره بر سر هر كوچه گفت‌وگوی حسین... حسین، وارث كشف و شهودِ غار حراست چه های ‌و هوی محمّد، چه های‌ و هوی حسین نبسته‌اند به روی حسین، هرگز آب فرات، آب ننوشید از گلوی حسین فرات، تشنۀ لب‌های تفته‌جوشَش بود فرات، آب شد از شرم، روبه‌روی حسین قتیل قبله همیشه به یاد می‌مانَد بیا كه مُهر نماز است، خاک كوی حسین چنین كه در دل من، داغ كربلا جاری‌ست شهید می‌شوم از هُرم آرزوی حسین طلوع می‌كند آخر طلیعۀ موعود مسیر قبله عوض می‌شود، به سوی حسین ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهید باش یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش حتی اگر تمام جهان غرق تیرگی‌ست چون ماه در سراسر شب روسفید باش.. یک لحظه از امید دلت را تهی مکن اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش چون سرو، سرفراز میان ستمگران در خلوت و نماز ولی مثل بید باش.. بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش.. در ماتم حسین علی گریه کن ولی در فکر محو این همه شمر و یزید باش ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
محرم متفاوت غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت تمام آینه‌ها اسم اعظم‌اند خدا را تو ای شکسته‌ترین اسم اعظم متفاوت.. کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد دو آدم‌اند ولی در دو عالم متفاوت صفوف سینه‌زنانت مُنظم‌اند و مشوّش منظم‌اند و پریشان، منظم متفاوت تو با تمام جهان فرق می‌کنی، تو که هستی؟ ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت چگونه می‌کشی و زنده می‌‎کنی، دل و جانم فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی خوش آمدی به جهان ای محرم متفاوت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهانۀ گریستن ای بهترین بهانه برای گریستن وی داغ جاودانه برای گریستن با نام داغدار تو ای لالۀ بهشت زیباست هر ترانه برای گریستن نام تو در کشاکش دل‌های داغدار رمزی‌ست عاشقانه برای گریستن در راه بازگشت به خود عشق کاشته‌ست داغ تو را نشانه برای گریستن.. در راه کربلای تو هر لاله می‌دهد ما را به کف بهانه برای گریستن شش سوی لاله می‌دمد، ای چشم باز کن راهی از این میانه برای گریستن.. ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نرسیدم... دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم به خیمۀ تو... نه! حتی به خویشتن نرسیدم گذشت سالی و در کاروان یوسف زهرا به چشم‌روشنی از بوی پیرهن نرسیدم به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان مرا چه شد که به لبّیکِ سوختن نرسیدم؟ دم غروب، سراسیمه گشتم آه دوباره به آن سری که جدا مانده از بدن نرسیدم به تن لباس ریا کردم آه، یک سر سوزن به بوریای تو ای شاه بی‌کفن! نرسیدم دوباره بر سر نی، سیب‌های سرخِ رسیده‌ست دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اسلحۀ اشک باز هم موسم غم، موسم غمگینی‌هاست شعرم امروز پر از درد فلسطینی‌هاست داغ این جنگ نفس‌گیر شکسته‌ست مرا روزۀ وا شده با تیر شکسته‌ست مرا قسمت این همه دل خون جگرها شده است اشک‌ها اسلحۀ گرم پدرها شده است باید از کودک این شهر بپرسی در جنگ که گرفته‌ست چرا جای عروسک را سنگ؟ باید از کودک این شهر بپرسی غم چیست؟ درد زخمی که نیامد به هم از مرهم چیست؟ باز هم قافیه را کرده غمت بارانی آه عکس تو مرا ریخت به هم، می‌دانی؟ راستی خوب نشد حال دل تنهایت برنگشته‌ست هنوز از سفرش بابایت عادتت گشته که هر روز بباری حتماً مادرت نیست ولی عمّه که داری حتماً راستی ناقۀ عریان که ندارد غزه با خودش خار مغیلان که ندارد غزه باز خوب است ندیدی تو شبی ای تنها سر بابای خودت را وسط تشت طلا وای از داغ پریشان شدن یک دختر وای از آن تشت، از آن نیزه، از آن خاکستر ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عجب تشرّف سبزی حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد خلاص از قفسِ وعده و وعیدت کرد سیاه بود و سیاهی هرآنچه می‌دیدی تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟ کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟ به دست و پای تو بارِ چه قفل‌ها که نبود حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان عجب تشرّف سبزی! جنون، مریدت کرد نصیب هرکس و ناکس نمی‌شود این بخت قرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد نه پیشوند و نه پسوند، حرّ حرّی تو حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دو راهی... حرّ است دلم؛ حرّ شهادت‌جویی حرّ است دلم که دارد از او بویی هر روز مرا به سوی خود می‌خوانند دنیا از سویی و حسین از سویی ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
در رکاب ولی حبیب باش که یک عمر روسپید شوی و با تمام وجود عاشق و مرید شوی حبیب‌وار خودت را به نینوا برسان که در رکاب ولی زمان شهید شوی امام، تشنهٔ لبیک صادقانهٔ توست مباد ریزه‌خور سفرهٔ یزید شوی مباد دل به زر و سیم این جهان بندی دچار وسوسهٔ وعده و وعید شوی دل از امام زمانت جدا مکن ای دوست اگرچه از همهٔ خلق ناامید شوی زمین هزار امیّه در آستین دارد حبیب باش که در کربلا شهید شوی ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
از جنس حبیب در وقت نیاز، کاش حاضر باشیم قرآن نرود بر نی و ناظر باشیم حتی اگر اهل کوفه هستیم، ای کاش از جنس حبیب بن مظاهر باشیم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عهد از آن نخست که در گوش من اذان دادند خدای عزّوجل را به من نشان دادند کشید بر سر من پیر باخدایی دست و بعد خواند به گوشم: خدا بزرگتر است قرار یافت دل بی‌قرار من ناگاه به ذکر اشهد ان لا اله الا الله زبان نداشتم و او شهادتینم داد به گریه افتادم، تربت حسینم داد اگر هنوز محرم سیاه می‌پوشم به جای لالایی، روضه بوده در گوشم به اشک روضه مرا شیر داده مادر من حسین بوده از اول پناه آخر من به شیرخوارگی‌ام اصغر حسینم کرد از آن نخست فدای سر حسینم کرد جوان شدم، گرهی هرکجا به کارم خورد پدر مرا به علی‌اکبر حسین سپرد :: وصیت پدرم را هنوز یادم هست چقدر بر دلم آن حرف‌های ساده نشست: «به‌جز حسین مبادا مرید غیر شوی الهی ای پسرم عاقبت به خیر شوی نبند امید به هر بخششی و هر بذلی نترس از افتادن، بیمۀ اباالفضلی همیشه ای پسرم خالی از تکبر باش اگر که دست تو بالای دست شد، حُر باش» به من کرامت این خاندان که شد معلوم بریدم از همه دل، غیر چارده معصوم :: تو هم شبیه من، آری تو هم شبیه منی نمی‌توانی از این خانواده دل بکنی.. تو هم برای امام زمان خود یاری تو هم به روی لب احلی من العسل داری من و تو تحت لوای حسین ما شده‌ایم درون خیمۀ او با هم آشنا شده‌ایم من و تو جبهۀ مظلوم مقتدر هستیم من و تو هرچه که هستیم، عهد نشکستیم معلم من و تو از ازل خدا بوده و درس اول ما عین و لام و یا بوده.. من و تو مکتبمان تا همیشه عاشوراست ببین، به بام فلک پرچم مقدس ماست قیام سرخ حسینی ببین و درس بگیر درخت باش، خزان هم شد ایستاده بمیر هنوز خیمۀ آل یزید پابرجاست حسینیان! علم امروز روی دوش شماست نمی‌رسد به محبان اهل‌بیت زیان خداست یاور ما، کُلُّ مَن عَلَیها فان ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حبیب منتظر است خبر رسیده که مردی غریب منتظر است محرم آمده، ای دل! حبیب منتظر است خوشا دلی که خطر کرد و ساخت فردا را دلی که سوخت امان‌نامه‌های دنیا را تو رام مهر حسینی نه قهر ابن زیاد تو اهل شهر حسینی نه شهر ابن زیاد به خواب می‌برد آخر تو را صدای شُریح مباز فجر خدا را به لای لای شُریح بگو که دست نیالوده‌ای به خون شهید مگو که رفته‌ای از خیمه‌ات به کاخ یزید به سوی سفرۀ خولی مرو که ملعون است امید نان به تنورش مبند، در خون است هنوز تشنۀ مُلکی، سراب می‌بینی هنوز گندم ری را به خواب می‌بینی بیا و رحم کن ای دل به سرپناه خودت بیا و شعله میفکن به خیمه‌گاه خودت به ظرف آب چه حاجت؟ شراب ناب که هست فرات اشک که هست و گلاب ناب که هست بهشت را بنگر عطر سیب منتظر است چرا نشسته‌ای ای دل حبیب منتظر است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«جنگ حق و باطل» روز آزمون رسیده است وقت اختلاف نیست هیچ‌کس از مشارکت در امتحان معاف نیست یک طرف قلمروی به وسعت جهان یک طرف خرابه‌ای به تنگی قفس یک طرف هجوم بمب‌های بی‌امان یک طرف زنان و کودکان یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه شوخی مزخرفی‌ست این‌که عده‌ای حماس را متهم به انتقام کور می‌کنند از کنار غصب سرزمین و قتل‌عام ملتی ولی به‌راحتی عبور می‌کنند بس کنید! حالتان از این دروغ‌ها به هم نخورد؟ رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت بر گلویتان طناب دار می‌شود شرم‌تان کجاست؟ این که در خرابه‌های غزه تار و مار می‌شود لشکر حماس نیست حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچه‌هاست جنگ، جنگ حق و باطل است گوهر بشر در این نبرد آشکار می‌شود تو در این میان کدام جانب ایستاده‌ای؟ جانب حسین! یا یزید؟ انتخاب سومی نمانده است این چکیدۀ تمام ماجراست: غزّه، کربلاست... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
47.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کبوترهای گوهرشاد یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک‌دل ما را، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم‌کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن‌ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه» کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab