eitaa logo
کانال شعر علوی
892 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁صبور_باش 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺘﺎﺏ ﻧﮑﻦ، 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ، 🍁ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!! ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺻﻼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!! ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﻧﯿﺰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ!! 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ... 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﻫﻤﻪ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، و ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ... 🍁 همیشه_صبور_باش 👌
پادشاهى پسرى را باديبى داد و گفت:اين فرزند تست،تربيتش همچنان كن كه يكى از فرزندان خويش. اديب خدمت كرد و متقبل شد و سالى چند برو سعى كرد و بجايى نرسيد و پسران اديب در فضل و بلاغت منتهى شدند.ملك دانشمند را مؤاخذات كرد و معاتبت فرمود كه وعده خلاف كردى و وفا بجا نياوردى.گفت:بر راى خداوند روى زمين پوشيده نماند كه تربيت يكسانست و طباع مختلف. گرچه سيم و زر ز سنگ آيد همى در همه سنگى نباشد زرّ و سيم بر همه عالم همى تابد سهيل جائى انبان مى كند جائى اديم
روزی که دانش لب آب زندگی می‌کرد، انسان در تنبلی لطیف یک مرتفع با فلسفه‌های لاجوردی خوش بود در سمت پرنده فکر می‌کرد. با نبض درخت، نبض او می‌زد. مغلوب شرایط شقایق بود. مفهوم درشت شط در قعر کلام او تلاطم داشت. انسان در متن عناصر می‌خوابید. نزدیک طلوع ترس، بیدار می‌شد اما گاهی آواز غریب رشد در مفصل ترد لذت می‌پیچید زانوی عروج خاکی می‌شد آن وقت انگشت تکامل در هندسه‌ی دقیق اندوه تنها می‌ماند.
زیبایی ها را چشم میبیند🍂🌸 و مهربانی ها را دل چشم ، "فراموش" میکند اما دل هرگز... جاده ی زندگیتون پر از عطر گلهای مهربانی و مسیر زندگیتون "غـرق نگـاه خـــدا"... عصر دلچسب پاییزیتون☕️ سرشار از یاد و بخشش الهی🍂🌸
☘️❤️🌺🌸🕊 بیماری ما غفلت از یاد نگار است دور از طبیبان هم دوا معنا ندارد من که گناهم را کمی هم کم نکردم در معصیت این حرفها معنا ندارد تو وعده صدق خدا هستی و اینقدر آقا بیا...آقا نیا...معنا ندارد ای مهربانتر از پدر مادر چه گویم بی تو رسیدن به خدا معنا ندارد باید که نوکر سوی اربابش بیاید از ما به تو لفظ بیا معنا ندارد وقتی تو از دست دلم راضی نباشی یا ربنا یا ربنا معنا ندارد نگذار بین غفلت کبری بمانیم باید میان غیبت کبری بمانیم باید فراق و سوختن باشد همیشه در به دری از مرد و زن باشد همیشه پیغمبرانه دلبری کن مثل اینکه باید اویسی در قرن باشد همیشه آواره ی صحرا نماییدم چه باک است مجنون اگر دور از وطن باشد همیشه ای کاش نامم عبد تو باشد همیشه ای کاش نامت رب من باشد همیشه بی یوسفش تا کی دمادم چشم یعقوب دلخوش به بوی پیرهن باشد همیشه من خواستم ذکر نمازم تادم مرگ یابن الحسن یابن الحسن باشد همیشه اللهم عجل لولیک الفرج🌼☘️ یااباصالح‌المهدی ادرکنی ❤️🌿 🌿❤️🌿❤️🌿❤️🌿 .
‌ چون ندارم با خلایق الفتی، خلق پندارند که ما دیوانه ایم....!!! 👤 مولانا
عطر وجود تو معنای عشق را می دهد یاد دلبری من و ترا یکدم می دهد من به نازم ان همه عشق را یکبار دگر چون عشق تو معنای جان را می دهد سروش
ز کودکان روشِ عشق یاد می‌گیریم که خاک بر سرِ ما باد و اوستادیِ ما...!😑
تا سخن از او میان آمد به خود گفتم، یحتمل اینجاست،آنجایی که می شوند...
🌿❤️🌺🌸🕊 من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن محتاج جنگ نیست برادر نمی‌کنم این تقویم تمام که با شاهدان شهر ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم حافظ جناب پیر مغان جای دولت است من ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم 🌸حافظ 🌿❤️🌿❤️🌿❤️🌿 .
حکایت گلستان.mp3
507.8K
حکيمي پسران را پند همي داد که جانان پدر هنر آموزيد که ملک و دولت دنيا اعتماد را نشايد، و سيم و زر در سفر بر محل خطرست، يا دزد به يکبار ببرد يا خواجه به تفاريق بخورد. اما هنر چشمه زاينده است و دولت پاينده، و اگر هنرمند از دولت بيفتد چه غم که هنر در نفس خود دولتست هر جا که رود قدر بيند و در صدر نشيند و بي هنر لقمه چيند و سختي بيند سختست پس از جاه تحکم بردن خو کرده بناز جور مردم بردن
نيست در جاذبه ي شوق، مرا كوتاهي پلّه ي ناز تو بسيار بلند افتاده است !
🌼🌱 دلم عاشق شدن فرمود و من بر حسبِ فرمانش در افتادم بدان دردی که پیدا نیست درمانش
چه گویم از سرای تو که مهد علیا  می باشد چون دور گران  گرم و عمیق و بی ریا می باشد چون سرایت زیبا و پر ز احساس لطیف می باشد گاه  به رنگ عاطفه ها  زیبا و ظریف می باشد من ببوسم آستان درب  ان سرای نازت را بس که ز  یشم و حریر پر نقش و نگار می باشد در کنار غزل های عاشقانه ام  نام توست به زیبایی نامت  که پر معنا و بهشتی می باشد تو همه دل و جان منی ای عشق زیباروی چون عشق تو بهترین عشق جهان می باشد چون زیبایی وصفت  ز بلا دور بماند از همه کس هر دیده ی بد ز آستانت خار و خمیر می باشد گل رعنای من   بشکوف و،جلوه،نما چون آشکار شدنت  ماه،منیر،می باشد ای سروشا  بین ماه منیرت جلوه نموده کنون در این محفل بین  جلوه عشق سروش می باشد  سروش اللهم عجل لولیک الفرج
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
🌿❤️🌺🌸🕊 عـزیـزِ فـاطـمه؛ مهـدی، کجـایی عزیز فاطمه مهدی کجایی گل زهرای اطهر کی میایی همه در انتظار دیدن تو بیا مهدی تو ختم الاوصیایی تو کشتی نجات اهل عالم تو کشتی ولا را ناخدایی تو گر آیی شود حل مشکل ما تو با اذن خدا مشکل گشایی همه درمانده، محتاج دعاییم نما از مرحمت بر ما دعایی گل زهرا نگرشیعه غریب است تو با درد دل ما آشنایی تو هستی مرهم زخم دل ما به درد غربت شیعه دوایی ندارم یوسف آل محمد(ص) به جز مهدی بیا، بر لب نوایی به یاد ما نما جدت زیارت اگر یابن الحسن کرب و بلایی خودم دانم به هرجایی که باشی تو گریان گل خیرالنسایی تو می آیی برای گریه کردن به هر جایی شود برپا عزایی کنار شیعیان بیقرارت عزادار شهید کربلایی تمام روز و شب مولای عالم به یاد کشته ی ظلم و جفایی در اینجا محفل جدت حسین است شود آیا در این محفل بیایی میان مجلس جد غریبت نگر دارم عجب حال و هوایی نگاهم کرده ای از لطف و رحمت دوباره گشته این دل کربلایی بسوزم همره اشک تو آقا به یاد کشته ی در خون شنایی سر جد غریبت را بریدند تو گریان حسین سرجدایی (رضایم) دیده گریان حسینم خریدار من و این گریه هایی شاعر: رضا یعقوبیان اللهم عجل لولیک الفرج☘️🌿 یااباصالح‌المهدی ادرکنی🌸🌺 .
صبح باشد پاییز باشد و بوی پرتقالی ات ، حالم را عوض می کند ... هوای عاشقی ات می زند به سرم در کوچه های نارنجی فریاد می زنم تو همه ی عمر منی بگذار دنیا بداند تمام قد ...!
گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم گه چون پرزنان آهنگ بامت می کنم گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنم ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم.
دست در دستِ تو باشم و کمی باران هم جمعه ها شاد ترین روزِ خدا خواهد شد
ریحانه السلامُ علیکِ من الغزل سبحان ربِّ خالق چشمت من العسل سبحان ربِّ خالق تو در هوای دی سبحان ربِّ کرده مرا مبتلای دی بت یا الهه ای که غزل میدهد خبر ایّاکِّ نَعبُدُ دل ودست و زبان وسر یا خَیرَ مَن سُئِل، لب آتش نشانی ات یا دافع البلا نگه کهکشانی ات ریحانه کَیف اَصبِرُ عَن داغ دوری ات ریحانه کشته ای ت مرا با صبوری ات باید که جلوه ی حسنات خدا شوی ریحانه میشود که سریعُ الرِّضا شوی یک عمر اگرچه مُعتَذِراََ نادما منم می را به جز سلامتی تو نمی زنم
عشق رنگ و بوی عطر یار است و بس زین بوی عطر همه صفای یار است و بس مصفا می کند عطرش همه وجود یار را چون عطر او صفای دل یار است و بس سروش
دل از سر بی منطقی میگیرد از دوست بیخود به روز جمعه ها بهتان نبندیم
جانا غمِ تو زِ هرچه گویی، بَتَر است رَنجِ دل و تابِ تَنْ وَ سوزِ جِگَر است از هرچه خورند کم شود جُز غمِ تو تا بیش تَرَش هَمی‌خورَم بیش‌تَر است مولانا