eitaa logo
تماشاگه راز
279 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
‌منظومۀ «خسرو و شيرين» نظامي، یکی از زيباترين منظومه‌های عاشقانه در ادب فارسي است . "خسرو پرويز"، شهريار خوش‌گذران ساساني دل در گرو محبت "شيرين"، شاهزاده‌اي ارمني دارد . در ميانه‌ی راهِ، عاشقي به نام فرهاد، فريفته‌ی شيرين می‌شود و خسرو براي برداشتن رقيب از سر راه، او را به كندن كوه بيستون می‌گمارد... شیرین درتاریخ چندان نامی ندارد نظامی، شیرین را شیرین می کند.. نظامی درغم از دست دادن همسرش آفاق که سخت شیفته ی اوست شیرین را می آفریند. وباتوصیف حسن وکمال وزیبایی شیرین آفاقش را پیش چشم دارد درمناظره ی زیر که یکی از بهترین مناظره های ادبیات فارسی است‌ خسرو سعی می کند با این مناظره فرهادرا از عشق شیرین باز دارد. اما فرهاد که عاشقی است از جان گذشته محکمترین جوابهارا به خسرومی دهد. قدرت عشق سبب می شود‌. که فرهاد از قدرتمند ترین پادشاه زمان نترسد. و با جوابهای استوارومحکم خسرورا محکوم کند. چنانچه خسرو دربیت آخر بگوید درمیان موجودات خاکی وآبی حاضرجواب تر از فرهاد ندیده ام .... ابیات زیر بخشی از «مناظرۀ خسرو با فرهاد» می باشد که در منظومۀ خسرو و شیرین آمده است: نخستین بار گفتش کز کجائی بگفت از دار ملک آشنائی بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند بگفت انده خرند و جان فروشند بگفتا جان فروشی در ادب نیست بگفت از عشقبازان این عجب نیست بگفت از دل شدی عاشق بدینسان؟ بگفت از دل تو می‌گوئی من از جان بگفتا عشق شیرین بر تو چونست بگفت از جان شیرینم فزونست بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب بگفت آری چو خواب آید کجا خواب بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک بگفت آنگه که باشم خفته در خاک بگفتا گر خرامی در سرایش بگفت اندازم این سر زیر پایش بگفتا گر کند چشم تو را ریش بگفت این چشم دیگر دارمش پیش بگفتا گر کسیش آرد فرا چنگ بگفت آهن خورد ور خود بود سنگ بگفتا گر نیابی سوی او راه بگفت از دور شاید دید در ماه بگفتا دوری از مه نیست در خور بگفت آشفته از مه دور بهتر بگفتا گر بخواهد هر چه داری بگفت این از خدا خواهم به زاری بگفتا گر به سر یابیش خوشنود بگفت از گردن این وام افکنم زود بگفتا دوستیش از طبع بگذار بگفت از دوستان ناید چنین کار بگفت آسوده شو که این کار خامست بگفت آسودگی بر من حرام است بگفتا رو صبوری کن درین درد بگفت از جان صبوری چون توان کرد بگفت از صبر کردن کس خجل نیست بگفت این دل تواند کرد دل نیست بگفت از عشق کارت سخت‌زار است بگفت از عاشقی خوشتر چکار است بگفتا جان مده بس دل که با اوست بگفتا دشمنند این هر دو بی دوست بگفتا در غمش می‌ترسی از کس بگفت از محنت هجران او بس بگفتا هیچ هم خوابیت باید بگفت ار من نباشم نیز شاید بگفتا چونی از عشق جمالش بگفت آن کس نداند جز خیالش بگفت از دل جدا کن عشق شیرین بگفتا چون زیم بی‌جان شیرین بگفت او آن من شد زو مکن یاد بگفت این کی کند بیچاره فرهاد بگفت ار من کنم در وی نگاهی بگفت آفاق را سوزم به آهی چو عاجز گشت خسرو در جوابش نیامد بیش پرسیدن صوابش به یاران گفت کز خاکی و آبی ندیدم کس بدین حاضر جوابی @TAMASHAGAH
عشق چوبگشاد رخت سبز شود هر درخت برگ جوان بردمد هرنفس از شاخ پیر هرکه شودصید عشق کی شوداوصید مرگ چون سپرش مه بودکی رسدش زخم تیر سر زخدا تافتی هیج رهی یافتی؟ جانب ره باز گرد،یاوه مرو خیر خیر مولوی @TAMASHAGAH
غَرّه مشو که مرکب مردان مرد را در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند نومید هم مباش که رندان جرعه نوش ناگه به یک ترانه به  منزل رسیده اند شیخ احمدجام، ژنده پیل @TAMASHAGAH
📗معرفی کتاب سفرنامه ی ابن بطوطه ✅یکی ازکتابهای ابن بطوطه مراکشی سفرنامه ی اوست. نوشتن این سفرنامه از دوم ماه رجب ۷۲۵ شروع می شود‌ و در تاریخ سوم ذی حجه سال ۷۵۶ هجری قمری به پایان می رسد.. اگر بااین سفرنامه همراه شوید. می توانید در قرن  هشتم هجری قمری به مصر،تونس،طنجه،بیت المقدس، بیروت ،دمشق،مدینه ،مکه. ،‌نجف ،اصفهان ،شیراز،یمن،عدن بخاراوچین وهند و....‌‌ سفرکنید شرح این سفرنامه بسیار جذاب وخواندنی است. ابن بطوطه مورخ نیست  گرچه سراسرسفرنامه اش نقل وقایع ورویدادهای تاریخی است. اوداستان خود را می گوید. داستان مردمی که با آنها دیدار کرده است. مردمی که جوانمردی هاوشوخ طبعی ها وزیرکی ها ووارستگی ها ومهربانی آنان شیفته اش می ساخته است. این سفرنامه هم شرح گرفتاری به دست راهزنان وهم شرح بحث وبررسی با علمای آن زمان را نشان می دهد. وهم از صدر نشینی واحترام وآسایشی که برایش بزرگان شهرها فراهم می کرده اند سخن گفته است . به قول استادمحمدعلی موحد(سفرنامه ی ابن بطوطه شاهدی است گویابر نفوذگسترده ی فرهنگ و زبان ایرانی درسراسر اقطار اسلامی آن عصر) حتی درکشور چین هم ملوانان اشعار سعدی رابا آواز می خوانده اند. واصطلاحات دیوانی فارسی به کار می رفته است . درمقدمه ی کتاب استاد موحدتعدادی از این اصطلاحات را نوشته است. وقتی با سفر نامه همراه می شویم درمی یابیم که.مهاجران ایرانی اعم از بازرگان ،صوفی ،فقیه،ودیوانی درهند شبه قاره هند راشکوفاترین تجلی گاه نفوذایرانی ساخته اند. خواننده درمطالعه ی این کتاب وضع کلیه ی ممالک اسلامی را درحساس ترین وبحرانی ترین اعصار تاریخی یعنی درفاصله ی بین ایلغار مغول ویورش تیمورمجسم می بیند. ترجمه ی عالمانه وادیبانه ی استاد موحد هم شاهکاری است . استاد موحداز تمام ظرفیت های زبان فارسی برای ترجمه ی کتاب استفاده کرده است. گزیده هایی از متن کتاب مقبره ی سعدی زاویه ای دارد نیکو ومحل آن نزدیک به سرچشمه ی معروف رکن آباد است دل برهجران یاران نهادم وبه سان مرغی که از آشیان جدا افتد از وطن دوری گزیدم @TAMASHAGAH
هدایت شده از فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
هـوالعزیز 💐 ✨شـادند جهـانیان به نـوروز و به عیـد ✨عیـد من و نـوروز من امـروز تویـی بر ما سالی گذشت بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی... امید که آن کهنه رفته باشد به نکویی و نو آمده باشد با سبدی از گلهای رنگ رنگ امید! خدایا دلمان شادی بی پایان می‌خواهد آنچنان که هیچ غمی نتواند برآن سایه افکند! خدایا آن نسیم روح نواز شادی آفرین غم زدا را برسان! 🙏🏻 سلام نورزتان مبارک! 🌱🌾 روزگارتان قرین نیک بختی و سعادت امیدوارم در آغاز سال نو تحوّلی لذّت بخش و مسرّت آفرین در وجودتان جوانه زند و دلتان به انوار معرفت الهی روشن گردد🌱 بیایید در آستانه ماه مبارک رمضان، آنچه خاطره ناخوش از یکدیگر داریم به فراموشی بسپاریم و از تقصیر هم بگذریم ... حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «ارحم من فی‌الارض، یرحمک من فی‌السماء» به اهل زمین رحم کن تا آنکه در آسمان است تو را رحم کند. یاعلی مدد ارادتمند صالح ادیب✋ ࿙↳ @FORSAT_HOZOR‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من! تو را شبیهی نیافتم نه در عظمت ات نه در قدرت آفریدن ات که بگویم شبیه چه کسی؟!. من ، تو را ساده دوست می دارم آسان و بی هیاهو ازبن جان ، میخوانمت به زبان الکن و روستایی وار خودم. عشق من ! تو را اندازه ی انگشتانی که هنوز کودکانه وقتِ شمردن  کم می‌آورم دوست دارم. تو را بی حساب دوستت می دارم. سپاسگزارم عشق جانم سپاسگزارم🙏
الهی ؛ نزدیک نفس های دوستانی حاضـر دل ذاکرانی از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی و از دورت می جویند و نزدیک تر از جانی ندانم که در جانی یا جان را جانی نه اینی و نه آنی جان را زندگی می باید ، تو آنی ! عبدالله انصاری
کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود به دور گل منشین بی شراب و شاهد و چنگ که همچو روز بقا هفته‌ای بود معدود شد از خروج ریاحین چو آسمان روشن زمین به اختر میمون و طالع مسعود ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود جهان چو خلد برین شد به دور سوسن و گل ولی چه سود که در وی نه ممکن است خلود چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار سحر که مرغ درآید به نغمه داوود به باغ تازه کن آیین دین زردشتی کنون که لاله برافروخت آتش نمرود بخواه جام صبوحی به یاد آصف عهد وزیر ملک سلیمان عماد دین محمود بود که مجلس حافظ به یمن تربیتش هر آنچه می‌طلبد جمله باشدش موجود
نگفتمت که تو سلطانِ خوبرویانی ؟ به جای سبزه ، تو از خاک خوب رویانی هزار یوسفِ زیبا برآید از هر چاه چو چرخه و رَسَنِ حُسن را بگردانی ز بس رَونده جانبازِ جان شده است ارزان به عهدِ عشقِ تو منسوخ شد گرانجانی جان
ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفتهٔ ما می‌شنود جان
چگونه دوست ندارم من این دیاران را که هر شقایقش آیینه‌ای است یاران را تمامِ هستیِ من در شطِ سَحَر جاری‌ست چو یاد آورم آن روشنی ‌تباران را سپیده آینه گردانِ روحشان بادا که روشنایِ دگر داد روزگاران را بهارِ زخمیِ این باغ دلکش است هنوز اگرچه نغمه به لب خشک شد هزاران را قبای میرغضب سبز و خنجرش سرخ است مخور فریبِ دروغ این سیاهکاران را بهوش باش که خونریزیِ خزان کوشد که روحِ باغ فرامُش کند بهاران را.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞🕊 بیا که وقتِ بهارست تا من و تو به هم به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را که گفت در رخِ زیبا، نظر خطا باشد؟! خطا بود که نبینند رویِ زیبا را 🎙
🔅    مغزِ عبادت، گدازِ نفس است     و باقی همه پوستِ عبادت، صوم(روزه) و عبادتی که در وی گدازِ نفس نیست، آن عبادت نیست. روزه تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست،      بلکه کام و حلقِ جسم و جان را در طول روز از عالم ماده و مایتعلّق آن بستن    و از آن به تمامی دوری کردن است؛    تا توفیق سیر و سیاحت در عالم بالا و رؤيت شهود برای صائم(روزه دار) پدیدار گردد... 📚 (مرشد مولانا)       
تو بِزَن یا رَبَّنا آبِ طَهور تا شود این نارِ عالَمْ جُمله نور مولانا
🕊 مست خداییم ما کی بخود آییم ما...؟! ساقی ما چون خداست باده، شراب طهور شیخ عبدالقادر گیلانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼    ایا بهار! الا ای مسیح تازه‌نفس!         که مردگانِ نباتی را به یُمن معجزه‌ای رشکِ زندگان کردی؛      نهال لاغر بیمار را شفا دادی درخت پیر زمینگیر را جوان کردی، مرا به وادی سرسبز خردسالی بر   مرا به خامی آغاز زندگی بسپار ایا بهار! الا ای بشیر تازۀ طور! ایا بهار! الا ای مسیحِ سبز بهار...!       
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 بدان که روزه در نزد عموم همان روزهٔ قالب و تن است. اما در نزد خاصان ، روزهٔ دل است و صومِ قلب است، روزه از دنیا و افکار دنیوی، سپس روزه گوش و چشم و زبان و روزه دست و پا... هر که بدین‌صورت روزه دارد، عبادت است و تنفس او ، تسبیح خدای تعالی شیخ ابوطالب مکی
تویی کز مکر و از افسوس و وعده چو خواهی سنگ و آهن را کنی رام مها با این همه خوشی تو چونی ز زحمت‌های ما وز جور ایام
هدایت شده از ✨رسانه‌ خدا
🔔 📝 اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان، صف نانوایی‌ها طویل میشود. 💌 هنوز ماه رمضان که میشود، در ویترین شیرینی‌فروشی‌ها زولبیا بامیه‌های زعفرانی دلبری میکنند. 💌 در کوچه ما هنوز موقع سحری، چراغ خانه‌ها یکی‌یکی روشن میشود. 💌 هنوز در مهمانی‌های خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث میکنند و افکار مشغول اعمال و رفتار میشود. 💌 هنوز همه به دخترو پسرهای روزه‌اولی فامیل و دوستان ماشالله میگویند. 💌 اینجا هنوز رمضان که میشود جلوی رستوران‌ها نوشته‌ای علَم میشود که « حلیم داغ موجود است» 💌 هنوز از ارک صدای «مولای یا مولا» حاج‌منصور به گوش میرسد. 💌 هنوز مرحمت‌ خانوم روی شله‌زردهایی که برایمان می‌آورد با دارچین مینویسد «یاعلی» 💌 هنوز دختر سه‌چهار ساله‌ای که با مادرش در تاکسی کنارم نشسته، میپرسد که «مامان توت‌فرنگی هم روزه‌م رو باطل میکنه؟» و مادر مهربانانه میگوید « نه مامان‌جون، بخور» 💌 هنوز نزدیک اذان که میشود، پیرمردهای پارک سرکوچه، صندلی‌های تاشو خودشان را جمع میکنند و به سمت خانه‌هاشان پراکنده میشوند. 💌 هنوز در رمضان رفیق‌هایم هر روز دعای مخصوص همان‌روز را استوری میکنند. انقدر زیاد که اگر نخوانده رد بشوم عذاب وجدان میگیرم. 💌 هنوز صدای اذان از مأذنه‌ها بلند است. هنوز ناامیدی گناه کبیره است. من به حرف آنهایی که میخواهند دین را مرده و فراموش شده جلوه دهند، حرف‌ آنها که میخواهند بگویند رمضان دیگر تمام شده و مردم روزه نمیگیرند باور ندارم. 👈 هنوز بی‌دین‌ها پویش راه می‌اندازند تا با مبارزه کنند. 👈 پس رمضان هست.🤔 ده‌ها میلیون‌ نفر روزه‌دارند. صدای «اللهم لک صمنا» از تلوزیون‌ها بلند است. مبادا هوچی‌گری و سروصدای بلند ناامیدت کند. مبادا «برو بابا کی دیگه روزه میگیره» گفتن‌های چند نفر، عصبی‌ات کند و جامعه را کافر بپنداری. خطای‌ شناختی دست و پایت را نبندد. شب‌قدر که جمعیت فوق‌العاده شب‌زنده‌داران را ببینی میفهمی که تو تنها روزه‌دار شهر نبوده‌ای. زیر پوست شهر پر است از روزه‌دار هایی که لب‌هایشان ترک خورده. . 💌 نماز و روزه هات قبول بچه مسلمون 🤲 💫 تا خدا هست زندگی جریان دارد 💫
بسم الله الرحمن الرحیم🍃
يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ با زبان‌هایشان چیزی می‌گویند که در دل‌هایشان نیست! آل‌عمران/۱۶۷
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود جـویندهٔ عشـق بی‌عدد خواهد بود فردا که قیامت آشکـارا گـــردد هر دل که نه عاشق است، رد خواهد بود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من منتظرت بودم از پیش از آغاز چرخش اعصار و قرون. منتظرت بودم از نقطه ی آغاز عشق که سرآغاز خلقت توست. و منتظرت خواهم ماند چنان تا عصرها پس از عصرها که مرا دریابی و به سویم آغوش گشایی، چنین که من پیش از این بر تو گشوده ام آغوشی به وسعت ابدیت. و تو خواهی دانست که عشق چیست و راه چیست و از چرخه های نومیدی و اندوه جدا خواهی شد و تو خواهی دانست که شعف چیست و آن قسمت آسمانی چیست آن گاه که از مشیّت خاک و از طالع اشکبار خویش رهایی یابی. و من منتظرت خواهم ماند تا کلمه تو را به  فراسوی کلمه هدایت کند و از نما به نام رسی. و من سربسته این راز گفتم که تو بندش از دل گشایی. حلمی