✍ تأملی بر اشکال روحانیت ستیزی
🔹پژوهش درباره ی روحانیت نمی تواند بدون کاوش در اشکال متنوع روحانیت ستیزی صورت بندد. در ایران، این عارفان و صوفیان بودند که آشکارا مبارزه با فقیهان سنتی را بنیاد نهادند.
🔻جدال میان اهل شریعت و اهل طریقت، شکلی قدیمی از ستیز بر سر مشروعیت اقتدار دینی است. اما ریاستیزی عارفان و جدل با اهل شریعت، با روحانیت ستیزی مدرن فاصله ی زیادی دارد. درست است که در روزگار جدید، رقابت فقیهان و صوفیان یا فرقه های شیعی مانند اسماعیلی و دوازده امامی تداوم می یابد و به ویژه حکومت نیز در این رقابت دخالت می کند، اما اشکال تازه ای از روحانیت ستیزی در میان است که به هیچ روی پروای اصالت اقتدار دینی را ندارد.
🔸مسأله ی بسیاری از روحانیت ستیزان مدرن، ارزش ها، هنجارها یا سبک زندگی جدید است که با منش تحمیل گرایانه ی روحانیت سازگار نیست. فاصله میان خرده فرهنگ روحانی و خرده فرهنگ های دیگر هیچ گاه به اندازه ی عصر جدید گسترده نبوده است. به شكل تناقض آمیزی، روحانیت ستیزی عموم مردم یا گروه های مختلف مانند روشنفکران، بر رفتار روحانیان نیز اثر نهاده است.
🔻بسیاری از روحانیون امروزه، می کوشند در زمینه هایی مانند سینما، ورزش، کامپیوتر و مانند آن تخصصی کسب کنند و با آن، کاستی اعتماد به نفس خود را در جامعه بپوشانند. در دوران ما، تکنولوژی و تصاحب آن یکی از مهم ترین ابزارهای روحانیت، برای خودنمایی و رقابت با رقیبان خود است. بخش مهمی از روحانیان چنین تصوری را دارند که تکنیک و ثروت می تواند اختلاف افق فکری یا تفاوت وزن عقلانی روحانیت با دانشگاهیان و روشنفکران را پنهان کند. این ولع برای مصرف تکنیک و تظاهر به ثروت در تاریخ روحانیت شیعه بی سابقه می نماید.
هم چنین، تقلید از سبک زندگی طبقه ی متوسط و الگوبرداری از شیوه های زندگی روزمره ی غربی مآبانه، در میان روحانیان به شدت رواج
یافته است. دیگر چیزی که در سنت سابق "زی طلبگی" یا سبک زندگی خاص طلبه ها نامیده می شد، وجود خارجی ندارد.
#روحانیت
#تحول_حوزه
#جامعه_شناسی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ علاقه به انسان زیبارو (۴)
🔸 علاقه به همجنس زیبارو دو آفت بزرگ دارد که باید به شدت مراقبش بود:
🔻 آفت نخست، وابستگی شدید و افراطی است که ممکن است منجر به افسردگی و بیانگیزگی و گوشهگیری و در شرایط حادتر منجر به پوچگرایی و بیایمانی و بیاعتقادی و حتی خودکشی شود.
🔴 وقتی کسی در مسیر سفر خود با دیدن تابلوی درخشان و زیبای کنار جاده ـ که اطلاعات مسیر را به مسافران میدهد ـ مجذوب آن میشود و از هدف غافل میشود و در کنار تابلو توقف میکند و به تماشای آن مینشیند و دورش طواف میکند و خود را اسیر و بستهی آن میکند، طبیعی است که بعد از مدتی خسته شود و سرگیجه بگیرد و احساس سرگردانی و پوچی کند. او باید سرش را بلند کند و آن تابلو را به عنوان هدف و مقصد از چشم و ذهنش پاک کند و آن را دوباره با عنوان «تابلو» ببیند و از او جدا شده، در مسیری را که نشان میدهد حرکت کند.
🔴 اسارت در دام وابستگی عاطفی گاه به عنوان مجازاتی از طرف خداوند تعیین میشود که بندههای سرکش و گنهکارش را به آن محکوم میکند.
🔹 مفضل میگوید: از امام صادق علیهالسلام دربارهی عشق پرسیدم، فرمود: دلهایی هستند که از یاد خدا خالی میشوند، در نتیجه خدا هم عشق غیر خدا را در آن مینهد و آنها را به درد وابستگی گرفتار میکند.
✔️ راهکارهای جلوگیری از ایجاد وابستگیهای افراطی را در ادامه بیان خواهیم کرد.
🔻 آفت دوم، آلوده شدن به ناهنجاریهای اخلاقی و روابط نامشروع و حرام است. این آفت درجات مختلفی دارد و از نگاه ناپاک و گفتوگوهای شهوتآلود گرفته تا گناه کبیرهای مثل همجنسبازی و لواط را دربرمیگیرد.
🔵 چه بسیار دوستیهایی که آغازش پاک و سالم بوده؛ ولی در ادامه با یک شیب ملایم و نامحسوس به گناه و روابط حرام آلوده شده است! پس باید هوش و حواس خود را جمع کرد و نباید گول پاک و سالم بودن روابط فعلی را خورد. باید خود و علایق خود را با مدیریت عاقلانه و مؤمنانه برای همیشه بیمه کنیم.
#علاقه_به_انسان_زیبا_رو
#همجنسگرایی
#مدیریت_غریزه
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
✍ تأملی بر اشکال روحانیت ستیزی 🔹پژوهش درباره ی روحانیت نمی تواند بدون کاوش در اشکال متنوع روحانی
✍ نظرات کاربران
به نظرم تحلیل شما، تحلیل شکلی و صوری بوده و نگاه بنیادشناسانه ای نداشته.
به نظر می رسه وقتی در شرایط فعلی، راه مشخصی و روش متقن و معتبری که پاسخگوی تمام تردیدهای انسان امروز باشه وجود نداشته و نبود امکانی که قلب انسان را هم، به ساحل شهودی برساند که منجر به ایمان و آرامش شود، دیگر توقعی نیست از بازیگران دیروز روزمرگی، که امروز در نقش متدینِ مبلغِ متعصبِ توخالی ظاهر شوند.
🔹این واقعیتی که از دین موجود است، بیشتر آدم سوز است تا اینکه آدم ساز باشد و لذا خیلی وقت است که بوی حقیقت دین را، حقیقتاً استشمام نکرده ایم.
اتفاقا وقتی خروار خروار، منکر از جامعه نامنظمِ بی جانِ روحانیت دیده میشود، عدمِ ستیز با روحانیت، نشان از عدم درک درست دین دارد. هنگامی که سراسر حوزه های علمیه، پرشده از مصداق های روایت نبوی: آفت دین ثلاثه، فقیه فاجر امام جائر مجتهد جاهل، در این شرایط، اتفاقا عدم ستیز با روحانیون و ماندن در صنف طلبگی متعارف، شاید خیانت به بستر تاریخی مقدس حوزه باشد.
🔸درست است که جریان های گوناگون شیطان صفتی نیز، با نابودی حوزه خوشنود میشوند ولی دشمن، مثل ما صور بین نیست چرا که آنها، نابودی را از روزی که حیات روحی حوزه رخت بست، مشاهده کردند و شراب جشن شان را هم نوش کردند و الان ما در جایی که شبیه جنازه ای است که در کالبدش، دیگر جانی نیست، حرف از معنای زندگی و حیات طیبه انسان میزنیم.
امروز حوزه، بزرگترین روضه مسلمین است.
🔻در مکانی که بی برنامگی، بی نظمی، تعصب، بی تفاوتی، استعدادکُشی، فقر مالی، علم لاینفع، معنویات شبهه آور و خدایی مطرود از زندگی، وجود داشته باشد، تفکر و پرسشگری مذموم، مدرک گرایی و نمره آوری شرط الگو شدن، غلبه کمیّت بر کیفیت و هزاران واقعیت تلخ دیگر رخ داده، در چنین مکانی، حضور داشتن، به معنای یاری رساندن به بقاء حماقت و بذر پاشی منع، برای آمدن منجی هستی است.
درست است که ترحم و دلسوزی، پاکی و صفای قلب، محبت به بعضی معارف، در طلاب و در بعضی از مسئولین، دیده میشود ولی اینها کافی نیست هرچند اگر لازم باشند.
شاید به این نگرش نقد وارد شود و گفته شود، مشکلِ دیدِ من آن است که ایده آل گرا هستم و شرایط را، کلان نگاه نمیکنم و جهانی را که از بسط بی ارزش شدن ارزشها، دارد خفه میشود را در نگاه به حوزه لحاظ نمیکنم.
🔻بله من این را قبول دارم لذا من با مکان و سیستم حوزه مخالفت دارم زیرا گویا حوزه شده است یک اداره عرفی، مانند اداره جات دولتی ولی من تا آخر عمر، عاشق بستر تاریخی مقدس حوزه خواهم بود، منتهی قائلم برای طلبه شدن و طلبه ماندن، نیازی به حضور در حوزه نیست هرچند حضور در حوزه، ریسک بسیار بزرگی است که ممکن است از انسان شیطان بسازد یا ولی خدا، یک سرخورده سردرگم یا یک مومن عالم صبور.
این جریان حوزوی، در راستای همان جریان انسانیت است که ابتدائاً از روی تحقیق عقلانی به حقیقت نایل میشوند و سپس با قلبشان، در شُکوه حقیقت، غلت میخورند و پس از آن، احساس میکنند که حکمت حضورشان در زمین را یافته اند و تا پای جان برای اهداف خود تلاش میکنند و چنین افرادی، در جهان معاصر ما نام آشنا هستند؛
امثال ادواردو آنیلی، محمد عرب، مالکوم ایکس، محمدعلی کلی، جهان پهلوان تختی، شهید ابراهیم هادی و شهید قاسم سلیمانی، جِفری لانگ و حتی در مقیاسی فراتر از دین امثال چگوآرا و گاندی و در واقع هرکسی که برای زنده نگهداشتن حیات انسانیت و در درجه بالاتر، ارتقاء آن با معنویت تلاشی کند میشود کسی که عضو جریان حوزه یا بهتر بگویم وارد جریان تاریخی حقیقت یافتگان میشود.
چه خوب درک کرد مرحوم علامه کبیر طباطبایی این ادراکات اعتباری را، امان از ما که اسیر ادراکات اعتباری شده ایم و خود را نمیتوانیم فارق از امور اعتباری پیدا کنیم. دقیقا این حوزه کنونی با این رویه، اعتباری بیش نیست همانند اکثر وقایع و امور فعلی موجود در جهان.
نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت...
🖋 عباس
#نظرات_کاربران
👇👇
@Taammolate_talabegi
امام علی علیه السلام:
خشم را با سکوت درمان کنید.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
⭕️ "عقاید ما داشته و دارایی ما محسوب میشوند و نه هویت و خود ما که از نقد آنها دچار اضطراب شویم."
✍️ مصطفی ملکیان
🔹یکی از نکاتی که در کاهش اضطراب بسیار تأثیرگذار است توجه به این است که ما نباید با عقاید خود احساس یگانگی و هم ذات پنداری کنیم؛ یعنی عقاید خود را هویت خود بدانیم که از نقد عقاید خود دچار اضطراب و تشویش شویم. مثالی بزنم، فرض بگیرید فردی به من گفت که جوراب تو پاره شده است، من به این دلیل که خودم را با جورابم یکی نمیدانم جوراب خود را بررسی میکنم که آیا پاره شده است یا نه و درصورتیکه این قضاوت درست بود و جوراب پاره شده بود، آن را عوض میکنم. به این دلیل بهراحتی جوراب خود را عوض میکنم و از این قضاوت نگران نمیشوم که خود را با جورابم یکی نمیدانم و نقد جوراب را نقد خود نمیدانم.
🔹اکنون در نظر بگیرید فردی به من اشاره کند که گزاره «الف ب است» که من بدان معتقد هستم گزارهای کاذب و نامدلل است، اگر من معاملهای را که با جوراب خود میکنم با عقاید خود نیز داشته باشم؛ یعنی با عقاید خود نیز هم ذات پنداری و احساس یگانگی نکنم در این صورت من گزاره «الف ب است» را که بدان معتقد هستم دوباره موردبررسی و ارزیابی قرار میدهم و در صورت صدق و مدلل بودن آن، همچنان بدان معتقد خواهم ماند و در صورت کذب گزاره «الف ب است» عقیده خود را عوض کرده و به صدق گزاره «الف ب نیست» باور پیدا میکنم و قدردان طرف مقابل هستم که علاوه بر اثبات بطلان عقیده من، عقیده درست را نیز به من آموخت.
🔹تنها در این صورت است که ما از نقد عقاید خود دچار اضطراب نمیشویم؛ اما ما با عقاید خود احساس یگانگی میکنیم و درنتیجه عقاید خود را هویت خود میدانیم و نقد آنها را نقد و تضعیف خود میپنداریم و از نقد آنها دچار اضطراب و دلنگرانی میشویم. درحالیکه عقاید من برابر با خود من نیست و من میتوانم معاملهای را که با جوراب خود دارم با عقاید خود داشته باشم و از نقد آنها دچار اضطراب نشوم. این حکم در باب احساسات و خواستههای ما نیز جاری است و ما نباید احساسات و عواطف و خواستههای خود را معادل خود در نظر بگیریم و با آنها احساس یگانگی کنیم.
🔹 چنانکه توجه دارید حالات روانی ما سه دسته هستند:
۱. باورها و عقاید
۲. احساسات و عواطف
۳. خواستهها.
نقص عقاید به این است که کاذب یا ناموجه یا نامستدل باشند و نقص احساسات به بجا و نابجا بودن آنها بستگی دارد مثلاً امید داشتن به چیزی که بجا نیست که بدان امید داشته باشیم و نقص خواستهها به معقول و نامعقول بودن آنها بستگی دارد. اکنون ما باید توجه کنیم که این سه حوزه داشته و دارایی ما محسوب میشوند و نه هویت و خود ما که از نقد آنها دچار اضطراب شویم. همانطور که از نقد جوراب خود دلنگران نمیشوم و توجه دارم که جوراب دارایی من است و نه خود من، این سه حوزه نیز دارایی من محسوب میشوند و نقد آنها، نقد و تضعیف خود من نیست. من عقیده و احساس و خواسته دارم و نه اینکه عقیدهام و احساس ام و خواستهام باشم. توجه به این نکته بسیار به کاهش اضطراب در ما کمک میکند و باید حتماً به این مورد توجه داشت.
#دکتر_ملکیان
#عقاید
#رفع_اضطراب
#تحمل_مخالف
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا