eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
673 عکس
715 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ تعارضِ سنّت و عرف/ محمد ذکاوت صفت 🔹اگر عملی، سنّت باشد؛ یعنی مورد عملِ معصوم بوده، اگر انجام این عمل ـ به هر دلیلی ـ در عرف قبیح باشد، فرد می تواند از باب این که فرض و واجب نیست، آن را انجام ندهد، اما نمی تواند دیگران را که آن عمل را به نیّتِ سنّت و ثواب انجام می دهند، سرزنش کند، حتی نمی تواند کسانی را که برای زیبائی، آن عمل را انجام می دهند، سرزنش کند. 🔻مثلاً امروزه سوراخ کردنِ گوشِ پسران، و گوشواره در گوش کردن برای پسران، در جامعه ی ما عرف نیست. اما به دلیل این که این کار سنّت بوده است، نمی توان بر کسی که گوشش را سوراخ کرده، و حلقه ای در سوارخ گوشش گذاشته اعتراض کرد. در روایتِ صحیح داریم که سوراخ کردنِ گوشِ پسر از سنّت است، و حتی پیامبر (ص) به امر جبرئیل، دستور دادند که گوش های امام حسن و امام حسین علیهما السلام بعد از تولد، را سوراخ کنند (نک: وسائل الشیعه، جلد 21، ص 432، باب 51). 🔻همچنین، بلند گذاشتنِ موی سر، ژل زدن، و موارد دیگر، تا زمانی که به لحاظ های دیگر حرام نشود (مانند تشبّه به فرقه های انحرافیِ خاص)، همچنان مباح یا مستحب است، و عرف نه می تواند چیزی را جعل کند و نه می تواند چیزی را نفی کند. بعضی از امامان علیهم السلام از روغن های مخصوص برای چرب کردنِ موی خود استفاده می کرده اند و برای رعایتِ زیبائیِ ظاهری، موهای خود را رنگ (خضاب) می نموده اند. 🔻سوراخ کردنِ گوشِ دختر و بلند گذاشتنِ موی دختر، نه از باب این است که این کارها مخصوصِ دختران است، بلکه از باب این است که این کارها جلوه ای برای زیبائی است ـ که عنوانی عمومی برای مردان و زنان است، همانطور که آرایش کردنِ مردان و زنان ـ بر اساس قرآن و روایات ـ مستحب است [«مرد» و «زن» در این جا به معنای «متأهل» نیست بلکه به معنای «مذکر» و «مؤنث» است]. بنابراین، گوشواره، لُبسِ خاصِ زنان نیست که حرمتی برای مردان ایجاد کند. و حتی اگر در عرف جامعه ای، این کارها، کارهای مخصوص زنان باشد، این عرف، نمی تواند، تخصیصی به احکام شرع بزند و سنّت و مستحب بودنِ آن را برای مردان، تغییر دهد. 🔸البته بر اساس بعضی روایات (نک: کافی، ج 6، ص 498، ح 8)، با توجه به تفاوتِ سنّتِ معصومان در زمان های مختلف، می توان به سنّتِ یک معصوم ـ چون فرض و واجب نیست ـ عمل نکرد و به سنّتِ معصومِ دیگر عمل کرد؛ مثلاً اگر امام علی(ع) لباس خشن می پوشیده، و امام صادق(ع) لباس نرم و لطیف می پوشیده است، تخییراً به هر کدام ـ به عنوان سنّت ـ می توان عمل کرد. بنابراین اگر پیامبر(ص) گوش امام حسن و امام حسین علیهما السلام را در کودکی سوراخ کرده، ولی امام صادق(ع) گوش فرزندانش را سوراخ نکرده است، می توان به هر کدام از این دو سنّت عمل کرد و عمل به سنّت امام صادق(ع) به معنای عرف زدگی و رعایتِ عادتِ عرفی نیست. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ‏آیت‌الله نجم‌الدین طبسی نقل می‌کند که در عربستان یک وهابی ازم پرسید شیعه هستی؟ گفتم سنی ام. پرسید اگه سنی هستی خلیفۀ اول که بود؟ گفتم ابوبکر. دوم؟ عمر. سوم؟ علی! گفت عثمان بود! گفتم عثمان را که مردم عزل کردند. گفت مردم را با عزل خلیفه چه کار؟ گفتم مردم را با نصب خلیفه چه کار؟! 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️از مشکلات کتب کلامی شیعه در مقابله با اهل سنت 🔹اینکه گفته شود" هر حدیثی که در کتب اهل سنت را باید آنها قبول کنند "یک مغالطه است 🔹آنها احادیث را قبول دارند ولی برداشت علمای شیعه را از این احادیث قبول ندارند 🔹ورود روایت در کتب حدیثی مطلبی است و برداشت کلامی از این روایات مطلبی دیگر 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات بی احترامی خلیفه دوم به حضرت زهراء ( سقط حضرت محسن ) ♦️به مناسبت ایام عزاداری شهادت حضرت فاطمه قصد داریم نگاهی گذرا بر استنادات اهل تشیع به منابع اهل سنت بیندازیم تا اعتبار علمی این استنادات روشن شود . 🔹1)الوافی بالوفیات صفدی : إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم البيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا (جلد : 6 صفحه : 15)!! نقد : واقعا تاسف برانگیز است که برای اثبات این هتک حرمت به چنین منابعی استناد می شود . با جستجوی کوتاه در متن کتاب متوجه این نکته می شویم که عبارت فوق برش و تقطیعی ناشیانه است . ماجرا این است که صفدی میگوید: نظام [ادیب و متکلم مشهور]شخصی معتزلی و گمراه بوده وعقاید گمراهی داشته مثلا میگفته عمر زده پهلوی فاطمه را شکسته.... . صفدی در شرح حال نظام معتزلی موارد افتراق نظر او با معتزله را بیان می کند. او اولین وجه اختلاف را در این می داند که نظام عقیده داشته خداوند موصوف به قادر بر شر و معاصی نمی شود ولی معتزله قائل بودند که خداوند موصوف به این دو می شود ولی بخاطر قبیح بودن این امور را انجام نمی دهد. در ادامه نیز متن مورد استناد شیعه را ذکر می کند : وَمِنْهَا ميله إِلَى الرَّفْض ووقوعه فِي أكَابِر الصَّحَابَة رَضِي الله عَنْهُم وَقَالَ نَص النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم على أَن الإِمَام عَليّ وعينه وَعرفت الصَّحَابَة ذَلِك وَلَكِن كتمه عمر لأجل أبي بكر رَضِي الله عَنْهُمَا وَقَالَ إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم لبيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا ( الوافی بالوفیات ج 6 ص 15) 🔹2)الملل و النحل شهرستانی : إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( جلد : 1 صفحه : 71) باز شهرستانی در کتاب خود در شرح حال نظام شروع به شمارش منفردات نظام از معتزله می کند و در مسئله یازده می گوید : الحادية عشرة: ميله إلى الرفض، و وقيعته في كبار الصحابة. .... تا اینکه : و زاد في الفرية فقال: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( الملل و النحل ج 1 ص 71) 🔹3)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی : أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن ( جلد : 1 صفحه : 268) این مطلب اصلا سلسله راوی ندارد!!اصلا نمیشود اسمش را گذاشت روایت بلکه سخن یک شخص رافضی است!! حتی سخن او هم نیست در متن چنین آمده که:یک شخصی می آمد نزد ابن ابی دارم وبه او میگفت:عمر زد پهلوی فاطمه را شکست. لذا این سخن اصلا کلام خود ابن ابی دارم نبوده و کلام فردی مجهول است و حتی اگر کلام خود ابن ابی دارم هم باشد او به لحاظ رجالی اعتباری ندارد. نظر خود ابن حجر عسقلانی در مورد ابن ابی دارم : أحمد بن محمد بن السري بن يحيى بن أبي دارم المحدث أبو بكر الكوفي" الرافضي الكذاب" ( لسان المیزان ج 1 ص 268 ) نظر ذهبی در مورد او : قُلْتُ: شَيْخٌ ضالّ مُعَثَّر. ( سیر اعلام النبلاء ج 12 ص 126) ادامه دارد... 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️یادداشتی از محسن حسام مظاهری 🔹مادامی که حتی یک کارشناس اهل سنت اجازه‌‌ی حضور در رسانه‌ی عمومی کشور و تبیین مواضع و بیان روایت هم‌مذهبان خود از تاریخ اسلام را ندارد، ادعاهایی ازین قبیل ‌که می‌خواهیم در فلان برنامه درباره‌ی واقعه‌ی حساس و چالش‌برانگیزی مثل سقیفه، علمی و مستند «گفتگو» کنیم، تنها به شوخی شبیه است. 🔹بگذریم از این‌که واقعاً مشخص نیست چه نسبتی است میان بازخوانی رخدادی مثل سقیفه با مسایل انسان امروز و جهان معاصر آن‌هم در یک رسانه‌ی عمومی مثل صداوسیما. 🔹قرن‌هاست یک‌طرف صحاح را شخم می‌زنند و طرف دیگر کتب اربعه و بحار را، به قصد یافتن تعارض‌ها و تناقض‌ها و به قول معروف «سوتی»‌های طرف مقابل و اثبات حقانیت مسلک خود! قرن‌هاست بر سر فتوحات و سقیفه و معنای ولی و شأن نزول آیات سوره‌ی مائده و شورا و خلافت بین اهل قبله نزاع و خونریزی است. قرن‌هاست این‌ها «مؤتمر علمای بغداد» و «شبهای پیشاور» و «ثم اهتدیت» می‌نویسند و آن‌ها «منهاج السنة» و «خرافات وفور» و «شاهراه اتحاد». اینها از امثال تیجانی مجسمه‌ی قهرمان می‌سازند، آن‌ها از امثال برقعی. نهایتش هم هیچکدام از مجادلات تکراری و کسل‌کننده و بی‌حاصل شیوخ شبکه‌های «اهل البیت» و «ولایت» با مولوی‌های «کلمه» و «وصال» گامی فراتر نرفته‌اند. 🔹آخرش چه؟ تاریخی به بلندای چهارده قرن که عمده‌ی صفحاتش را این مباحثات و منازعات فرقه‌ای سیاه و سرخ کرده، چه جای افتخاری دارد؟ عایدی این تاریخ برای انسان امروز چیست؟ مسلمان امروز چه بهره‌ای از پرداختن دوباره و دوباره به این منازعات تاریخی می‌برد؟ کدام مسایلش، کدام چالش‌هایش، کدام پرسش‌هایش در این تورق چندین‌باره قرار است پاسخ پیدا کند؟ 🔹صرف‌نظر از آن دسته، در طرفین، که ارتزاق ازین چالش‌ها می‌کنند و حیات و ممات‌شان بسته به شعله‌ورماندن اختلافات است، باقی مسلمانان، در دنیای پیچیده‌ی امروز چه طرفی از این نگاه به گذشته می‌توانند ببندند؟ غایت این راه جز تفرقه‌ی بیشتر، جز تشدید منازعات فرقه‌ای، جز تعمیق شکاف‌ها، جز تشدید وضعیت نابسامان جوامع اسلامی چه چیز دیگری می‌تواند باشد؟ 🔹اگر هم هدف واقعاً عبرت‌آموزی و مواجهه‌ی راهبردی و «گفتگوی انتقادی» است، ابتدایی‌ترین شرط چنین گفتکویی، حضور نمایندگانی مورد قبول طرفین است. نه آن‌که چند کارشناس تاریخی ـ دینی شیعه با یک مجری روحانیِ شیعه بنشینند و باهم «گفتگوی انتقادی» کنند 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات هجوم به خانه حضرت فاطمه -روایت ابن حمید در کتاب تاریخ طبری ♦️طبری مورخ معروف روایت حمله به خانه حضرت علی را چنین نقل می کند : حدثنا ابن حميد ، قال : حدثنا جرير ،عن مغيرة ، عن زياد بن كليب : قال: أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلي البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من يده فوثبوا عليه فأخذوه. (جلد : 2 صفحه : 443) ♦️نقد محتوایی: همانطور که ملاحظه می کنید حداکثر چیزی که این روایت اثبات می کند صرف تهدید به آتش زدن خانه است و اصلا خبری از سقط جنین و ضرب و شتم و آتش زدن در و دیگر موارد مشهور نیست . ♦️بررسی سند روایت 🔹الف) راوی اول محمد بن حمید بن حیان معروف به الرازی است . در باب او علمای رجال اهل سنت آراء مختلف دارند . احمد بن حنبل ، یحیی بن معین و جعفر بن محمد طیالسی او را ثقه می داند ولی اکثریت رجالیون او را تضعیف کرده اند .نرم افزار رجالی جوامع الکلم که طبق مبانی اهل سنت نوشته شده در ارزیابی شخصیت رجالی محمد بن حمید او را متروک الحدیث توصیف کرده است. ابوجعفر عقيلي اسم او را در ضعفاء آورده ،ابوحاتم رازی در نظری او را کذابی که دروغ گفتن بلد نبود توصیف کرده و در نظری در باب او می گوید :‌ضعیف جدا . ابوزرعه رازی حدیث از او را ترک کرده و نسبت کذب به او داده است. نسائی می گوید او ثقه نیست و کذاب است. اسحاق بن منصور شهادت میداده که او کذاب است . بخاری او را ترک کرده و ذهبی نظر به ترک حدیث از او دارد . سیوطی نیز رای به کذاب بودن او داده است. محمد بن مسلم بن وارة حدیث از او را ترک کرده و او را کذاب می داند . البانی که نزد وهابیت معروف به بخاری دوران است در موارد متعدد او را تضعیف کرده است . خلاصه اینکه در نظر رجالیون اکثر نظرات بر تضعیف اوست گرچه افراد کمی نیز او را توثیق کرده اند. با توجه به اینکه جرح این رجالیون جرح مفسر بوده و جرح مقدم بر توثیق است لذا محمد بن حمید بن حیان فردی غیرموثق است و به لحاظ رجالی روایات او ارزشی ندارد. ♦️راوی دوم جرير بن عبد الحميد بن قرط الضبي از راويان صحيح بخاري و مسلم است و در وثاقت وي شك و شبهه اي نيست. ♦️راوی سوم مغیره بن مقسم ضبی نیز از روات بخاری و مسلم است ولی مدلس بوده یعنی عیب سند را می پوشاند . راوی مدلس هرگاه با لفظ (عن)روایت کند روایتش پذیرفته نیست در اینجا هم بالفظ (عن)روایت کرده است. ♦️راوي آخر زیاد بن کلیب تمیمی بوده که راوی صحیح مسلم است. زیاد بن کلیب ، تابعی است ودر زمانِ ماجرای بیعتِ خلیفه اول اصلا حضور نداشته است. در مورد او گفته شده که مات سنه تسع عشره و مئه در حالی که زمان بیعت سال یازده هجری بوده یعنی 108 سال قبل از وفات این راوی. لذا شاهد ماجرا نبوده است و روایت می شود مرسل. ♦️روایت مرسل نیز حجیتی ندارد . مسلم بن حجاج چنین می گوید : وَالْمُرْسَلُ مِنَ الرِّوَايَاتِ فِي أَصْلِ قَوْلِنَا، وَقَوْلِ أَهْلِ الْعِلْمِ بِالْأَخْبَارِ لَيْسَ بِحُجَّةٍ ( صحیح مسلم ج 1 ص 29 ) فَإِنَّ الْمُرْسَلَ أَكْثَرُ النَّاسِ عَلَى تَرْكِ الِاحْتِجَاجِ بِهِ، ( الاعتبار فی الناسخ و المنسوخ ج 1 ص 15) قالَ ابنُ الصَّلاحِ اعلم أنَّ حكمَ المرسَلِ حكمُ الحديثِ الضعيفِ، إلاّ أنْ يصحَّ مخرجُهُ بمجيِئهِ من وجهٍ آخرَ، ( شرح التبصره و التذکره ج 1 ص 208) اصل در مرسلات این است که ضعیف اند مگر اینکه علما گفته باشند مرسلات فلان شخص صحیح اند. (مثل مرسلات ابن سیرین وسعید بن جبير وبرخی هم مرسلات شعبی را صحیح می‌دانند) پس اصل بر تضعیف مرسلات است. ♦️خلاصه اینکه روایت طبری مبنی بر هجوم به خانه حضرت فاطمه اعتباری ندارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️مقام معظم رهبری : توجه بشود به مناسبت ایام فاطمیه مسائل اختلاف افکن مطرح نشود امروز سیاست های بین المللی در صدد این هستند که جداً بین شیعه وسنی اختلاف بیندازند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️معمای سقیفه . ♦️یک سؤال در دین اسلام و تاریخ آن، بسیار مهم است؛ و آن این که: آیا مردم جزیرة ‌العرب، پیامبری الهی حضرت محمد(ص) را پذیرفتند، یا سروری وی به عنوان ریاست قوم عرب را قبول کردند؟ . ♦️با توجه به وقایع تاریخی صدر اسلام، به نظر می‌رسد که، جز عده بسیار کمی از افراد آن دیار، مردم هیچگاه شخص محمد را به عنوان «فرستاده الهی» و شخصی که باید به خاطر مقام الهی‌اش، از وی اطاعت کرد، نپذیرفتند. به عبارت دیگر، محمد را، تنها به عنوان فردی مدیر و مدبر، که اخلاق نیکویی دارد و می‌تواند رییس ایل و قوم عرب باشد، پذیرفتند. . ♦️شاهد این ادعا آن است که، پیامبر(ص) با وجود اخلاق نیک و ارایهٔ نمودن قرآن و شاید داشتن برخی کرامات و معجزات، تا ۱۳ سال نتوانستند موفقیتی در جذب مردم کسب کنند؛ و جز اندکی از بستگان و غلامان و فقیران، کسی پیامبری الهی ایشان را نپذیرفت. پیامبر(ص) وقتی از مکه به مدینه فرار نمودند، سالها طول کشید تا اکثر مردم را به سوی خود و خدای خود جذب نمایند؛ و پس از آن نیز، مردم مکه و دیگر مناطق جزیرة العرب، با زور شمشیر و خونریزی، ریاست وی، و نه فرستادگی او از سوی خداوند را، پذیرفتند. . ♦️پس از آنکه ایشان رییس ایل و قوم عرب شدند و جایگاهشان تثبیت شد، در سال ۱۱ هجری، وقتی هنوز ساعتی از رحلت‌شان نگذشته بود، انصار وی (یعنی همان‌هایی که محمد را به مدینه دعوت نمودند و با آغوش باز از وی استقبال کردند)، جلسه سقیفه را تشکیل دادند؛ تا رییس ایل و قوم عرب را انتخاب کنند. هر چند که در این میان، به خاطر اختلافات سابقه‌دار دو قبیله بزرگ انصار، یعنی اوس و خزرج، آنها نتوانستند رییس قوم برای خود مشخص کنند؛ و ابوبکر و عمر، که بعداً به این جلسه سقیفه ملحق گشتند، از این فرصت دعوای قبیلگی آنها بهره برده، و خود توانستند جانشین پیامبر شوند. ♦️در واقع، دو قبیله اوس و خرج، که بزرگان انصار پیامبر(ص) بودند، به خاطر کثرت جمعیت‌شان و این که آنها محمد را به جایگاه «ریاست قومی» رسانده بودند، خود را ذی‌حق حکومت و جانشینی پیامبر می‌دانستند؛ اما اختلافات قبیله‌ای آنها باعث شد، تا یکی از افراد این دو قبیله، رأی جانشینی پیامبر را نیاورد؛ و همانها، بر سر لحاجت این که، فردی از قوم مقابل نتواند جانشین پیامبر(ص) گردد، بر سر ابوبکر به توافق رسیدند، و به او رأی دادند؛ تا وی جانشین پیامبر گردد. . ❓سؤال 🔹چرا انصار، یعنی علاقمندان به اهل‌بیت(ع) و یاوران اصلی پیامبر(ص)، جلسه سقیفه را برای تعیین جانشینی محمد، تشکیل دادند؟ 🔹اگر آنها اعتقاد داشتند که محمد فرستاده خداست، و مقام او و جانشین او، جایگاه و مقامی الهی است، آیا اقدام به تشکیل جلسه برای تعیین جانشینی پیامبر می‌نمودند؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️نگاهی گذرا به مقاله استاد شبیری در باب شهادت حضرت فاطمه زهرا ♦️مقاله ای که به عنوان مدخل شهادت فاطمه سلام الله علیها به قلم استاد سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی در کتاب دانشنامه فاطمی آمده و به مناسبت ایام فاطمیه در بسیاری از کانالها منتشر شده بر خلاف توقع از نویسنده محترم تسامحات غیرقابل قبولی دارد. ♦️استناد به منابع ضعیفی مثل هدایه خصیبی کذّاب ملعون نصیری، دلائل الامامة مجعول مجهول المؤلف، الاختصاص مجهول المؤلف، و از همه عجیب تر استناد به کتاب ساختگی مؤتمر علماء بغداد برای خبر بی اصل مسمار! با این که کتاب علامه جعفر مرتضی عاملی که از منابع این مقاله است و آن نیز همین تسامحات را مرتکب شده تصریح به جعلی بودن کتاب مؤتمر کرده و آن را ساخته و پرداخته قرن اخیر می داند. ♦️در این مقاله، تناقض در گزارشها - از جمله تعیین ضارب - با یک جمله: «ممکن است همه آنها واقعیت داشته باشد»! حل شده است! ♦️نویسنده در توضیح بعدی با اذعان به نفی انتساب کتاب مجهول المؤلف اختصاص به شیخ مفید، آن را معتبر دانسته! اما به این مطلب عنایت نکرده که اگر اختصاص مجهول المؤلف را معتبر بدانیم و خبر واحد او را بپذیریم تعارض دیگری پیش می آید و مکان حمله منجر به سقط، دیگر درب خانه نبوده و مدتها بعد از هجوم و در کوچه و دور از چشم مردم صورت گرفته است. ♦️استناد به فرائد السمطین نیز بدون توجه به پاورقی محقق صورت گرفته است؛ چرا که علامه محمودی محقق کتاب تصریح کرده که این خبر در نسخه کهن فرائد نیست و در نسخه متأخر نجف اضافه شده. و مهم تر این که آن روایت به نقل از شیخ صدوق ذکر شده و فرائد حموینی منبع مستقلی نیست. ♦️و نکته آخر این که برای اثبات مصائب حضرت فاطمه (س) نیازی به برف انبار کردن منابع ضعیف و معلوم الحال و مشکوک حتی کتاب سلیم بن قیس نداریم و با استناد به منابع معتبر می توانیم اصل شهادت را اثبات نماییم. 🔹 یادداشت از استاد رحیم قاسمی 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️سه نکته مهم و کاربردی در نقد عقاید مخالفین 🔹۱.فهم عقیده مخالفین از زبان بزرگان و عالمان آنها: مهمترین نکته در نقد عقاید دیگران، فهم عقیده آنها از زبان خود آنهاست. باید دقیقاً تقریر بزرگان وعالمان مطرح آنها از عقیده را فرا گرفت و همانطور که آنها می گویند باید عقیده آنها را فهمید، سپس آن را در معرض نقد و بررسی قرار بدهیم. دقت شود حتماًحتماً باید به منابع درجه یک و شخصیت های مطرح مراجعه کرد و از مراجعه به کتاب های غیر معتبر یا شخصیت های غیر مطرح اجتناب کرد. 🔹۲.شناخت مذاهب کلامی مخالفین اهل سنت چه در فقه، چه در عقاید دارای مذاهب گوناگونی هستند. در کلام ماتریدیه، اشعریه، اهل حدیث، معتزله همه جزء اهل سنت هستند ولی مبانی کلامی متفاوتی دارند. پس اگر بخواهیم عقاید اهل سنت را نقد کنیم باید ببینیم: این عقیده ای که می خواهیم نقد کنیم برای مذهب کلامی خاصی است یا مشترک بین همه اهل سنت است تا بتوانیم دقیق آن را نقد کنیم. 🔹۳.عدم تمسک به مطالب شاذ در نقد دیگران گاهی دیده می شود که برخی برای اینکه عقیده طرف مخالف را نقد کنند به امور شاذ استناد می کنند. مثلا؛ بیشتر عالمان اهل سنت اعتقاد دارند ابن حبان در توثیق متساهل است، لذا نمی توان به توثیقات آن برای راویان اعتماد کرد. حالا فرض کنید برخلاف عالمان اهل سنت یکی دو نفر گفتند ابن حبان متساهل نیست. اینجا نمی توان قول مشهور اهل سنت را کنار گذاشت و به این دیدگاه شاذ که می گوید ابن حبان متساهل نیست تمسک کرد. البته این صرفاً یک مثال است. وشاید قابل مناقشه باشد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️ شیعیانِ عربستان،اهل سنت ایران ♦️اگر با نگاه فرامذهبی و صرفاً انسانی، و بدون تعصبات دینی و فرقه‌ای، به وضعیت اهل‌تسنن ایران بنگریم، به نظر می‌رسد که سنی‌‌های ایران، همانند شیعیان عربستان، مظلوم واقع شده‌اند؛ و بلکه اگر به نسبت جمعیت ایشان، محاسبه کنیم، وضعیت اهل تسنن ایران، مظلومانه‌تر از وضعیت شیعیان در عربستان است. ♦️کمتر از 20 درصد جمعیت ایران، اهل تسنن هستند؛ امّا جدای از وضعیت نامتقارن توزیع امکانات ملی در میان مناطق سنی‌نشین، وضعیت معیشتی این جمعیت نیز، به نسبت جمعیت شیعیان ایران، نامناسب‌تر است. ♦️برخی از مظلومیت‌های ایشان، عبارت انداز: 1ـ اهل تسنن ایران، در مسؤولیت‌های رده بالا و مهم اداری، کشوری و لشگری، نقشی ندارند؛ حتی در استان‌های سنی‌نشین، اولویت تصمیمات کلان و مدیریت‌ها، با شیعیان است. این در صورتی است که در بسیاری از کشورها، مخصوصاً کشورهای پیشرفته، این نگاه تعصبی، در میان انتصاب مدیران آنها، به چشم نمی‌خورد. ♦️2ـ مبلغان دینی اهل‌تسنن، در شهرهای غیر سنی‌نشین، حقِ تبلیغ مذهبی ندارند؛ امّا از سوی دیگر، از منابع مالی عمومی کشوری، هزینه تبلیغاتِ شیعی، در مناطق اهل‌تسنن می‌شود؛ که آنها نیز، سهمی از این منابع مالی عمومی دارند. ♦️3ـ در شهرهای بزرگ، همانند تهران، که تعداد قابل توجهی از اهل‌تسنن زندگی می‌کنند، ایشان حق ساختن مسجد و مراکز فرهنگی ـ مذهبی مستقل ندارند. ♦️4ـ از همه مهم‌تر، به مقدسات‌شان، در منابر علنی، مجالسِ ویژه و برخی کتاب‌ها، با تصریح و شفاف، اهانت فجیع می‌شود؛ ولی اگر برخی از اهل‌تسنن، مطالبی کنایی یا شرطی مطرح کنند که، شائبه بسیار کم‌رنگی در توهین به مقدسات شیعی را به همراه داشته باشد، شیعیان سلفی، گریبان چاک می‌دهند؛ و شعار اعدام اعدام، بلند می‌کنند. . ✍️سؤال 🔹به نظر شما، آیا این رویه تبعیض‌آمیز ما شیعیان در برخورد با اهل‌سنت ایران، اخلاقی و انسانی است؟ 🔹آیا اهل‌سنت ایران و جهان، با دیدن این وضعیت تبعیض‌آمیز، علاقمند به مذهب شیعه می‌شوند؟ و گرایش به مکتب شیعه پیدا می‌کنند؟ 🔹از همه مهم‌تر، آیا این وضعیت تبعیض‌آمیز، نمی‌تواند در مواقع حساس، خطر امنیتی برای ایران یا تمامیت ارضی کشور ایجاد کند؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
سوره، فصل نهج البلاغه؛ 🔻 شب اول | تاریخ نهج البلاغه؛ 📌 سوره در اولین شب ویژه برنامه ماه مبارک رمضان میزبان سید محمدکاظم طباطبایی، پژوهشگر نهج البلاغه و حدیث پژوه است و با موضوع «تاریخ نهج البلاغه» با او گفتگو خواهد کرد. او متولد ۱۳۴۴ُ قم و رییس دانشکده علوم و معارف حدیث است. تالیف: مبانی حدیث‌شناسی،نقد متن و بررسی شبهات پیرامون نهج البلاغه، تاریخ حدیث شیعه، مدارک فقه أهل السنة همکاری: دانش‌نامه امیر‌المومنین، فرهنگ‌نامه آرزو، دانشنامه امام مهدی، سیاست نامه امام علی 🗓 پخش: شنبه، ۱۳ فروردین، ساعت ۲۲، شبکه چهار باز پخش‌ها: یکشنبه۱۴ فروردین ۹ و ۱۵:۳۰ ⭕️ برنامه سوره در اینستاگرام، توئیتر و تلگرام حساب کاربری دارد. ویدئوهای سوره به طور منظم در آپارات و کستباکس بارگزاری می‌شوند. صفحات سوره را دنبال کنید. 👇👇 @Taammolate_talabegi