eitaa logo
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
136 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
798 ویدیو
122 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » پیج اینستا: @tanhatarinhaa1401 لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/3442117788
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5960937161103511292.mp3
5.99M
و دیگر هیچ... همین صداها کافی‌اند... همین شعر ها برای شب هایمان کفایت می‌کنند...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
#دکلمه و دیگر هیچ... همین صداها کافی‌اند... همین شعر ها برای شب هایمان کفایت می‌کنند...
بیا رَه‌ْتوشه برداریم، قدم در راه بگذاریم... کجا؟ هر جا که پیش آید، بدانجایی که می‌گویند خورشید غروب ما زند بر پرده‌ی شبگیرشان تصویر...
41.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخش دوم«هدیه» امیر همچنان تو فکر یه چاره‌اس واسه اینکه بتونه این هدیه‌ی پر خطر رو به شیرین برسونه... همش داره فکر می‌کنه... میاد شهاب رو می‌بینه... میگه میخواین برین جبهه؟... اونام میگن نه میخوایم بریم میدون موانع... آها!... امیر داره فکر می‌کنه... من حدس می‌زنم که امیر اینجا به یه چیزی فکر می‌کنه که بعدا بهتون میگم... فقط همینو بدونین که به فکر ثابت کردن خودش میوفته... حالا درسته که همه‌ی فکر و ذکرش فعلا همین هدیه‌ایه که توی دستشه، ولی خب دیگه... به اون چیزی که گفتم هم فکر می‌کنه... حالا بعدا معلوم میشه... یهو عباس آقا(پدر شیرین) با مینی‌بوسش میاد وسط مدرسه‌‌... وای... امیر استرسش بیشتر میشه... به تلاطم میوفته..‌. می‌زنه بیرون... با خودش حرف می‌زنه... آره... امیر باید با خودش حرف بزنه... وگرنه امیر نیست... داره راه میره بین کاج ها... از عمق وجودم دارم باهاش راه میرم بین اون کاج هایی که هزاران بار راه رفتن امیر رو به خودشون دیدن... همین کاج ها بیشتر از شیرین، امیر رو درک می‌کنن... باور کنین...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن و عکس‌هایی از پارسال: