خستگی خصلتِ روشنفکری است؛
ما مَردم، خسته نمیشویم...
- #نادر_ابراهیمی -
من نمی توانم کسانی را که دم از حسین(ع) می زنند و باز هم ناامید هستند، باور کنم... یا دم نزن! یا اگر زدی، دیگر نباید نگران آوار شدن مشکلات بر سرت باشی... کسی که حسین را دارد، از هیچ چیز جز گناهان خود نمی ترسد... و ناامیدی، گناه کبیره ایست؛ که حسین، ناامیدان را به خیمهی خویش، راه نمی دهد...
#فکت
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- کز این خاک برآیید
سمـاوات بـگـیـریـد..
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبان است.
کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است...آی...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!
منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور
منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در بگشای دلتنگم
حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست مرگی نیست
صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد
فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان
نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین
درختان اسکلت های بلور آجین
زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهروماه...
زمستان است...
شعر از: #مهدی_اخوان_ثالث
#زمستان
می گفت: اگه بهم بگن فردا قراره بمیری، امشبو جشن می گیرم...
می گفتم: چرت و پرت میگی... اگه بفهمی فردا قراره بمیری، کارای مهمتری هستن که باید انجامشون بدی و دیگه فرصتی واسه جشن گرفتن نمی مونه...
چهار سال پیش فوت کرد... نه کسی بهش گفت که فردا قراره بمیره، نه تونست جشن بگیره، نه کارای مهمشو انجام داد... انقدر منتظر موند تا زندگی، رویِ خوش بهش نشون بده که آخرشم هیچی به هیچی... هیچی... رفت... همین...
#مرگ
#زندگی
روحمان وسعت ندارد، وگرنه مشکلاتمان چندان هم بزرگ نیستند...
ما که زیر بار این مشکلات کوچک داریم له می شویم، روحمان وسعت ندارد...
ای بابا!
ای بابا!...
#روح
963662431.mp3
585.9K
آنچه در مدت هجر تو کشیدم، هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم... ... ...
#ترکیب
#حضرت_حافظ
هدایت شده از نٰاشِنٰاسٰانِ آشِنٰا...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟
تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَد
مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم
آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تَحریر کنم
با سرِ زلفِ تو مجموعِ پریشانی خود
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟
آن زمان کآرزویِ دیدنِ جانم باشد
در نظر نقشِ رخِ خوبِ تو تصویر کنم
گر بدانم که وصالِ تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دَربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امّید صَلاحی ز فسادِ حافظ
چون که تقدیر چُنین است، چه تدبیر کنم؟
#حضرت_حافظ
سر بی مغز ز عمامه نگردد پر مغز...
این نه عیبیست که پوشیده به سرپوش شود
#صائب_تبریزی